مذهبی که به خاطر مارادونا به وجود آمد

بازیکن آرژانتینی علاوه بر این با خوسه لوییس نونییس کلمنته (رییس باشگاه بارسلونا) مشکل داشت که حواشی زیادی را برای او به وجود آورده بود. به همین خاطر او اسپانیا را ترک و به ناپولی پیوست. او در اینجا توانست توانایی‌هایش را نشان دهد. نخستین حضورش در ورزشگاه با استقبال ۲۰ هزاری نفری رو به رو شد. شور و هیجان زیادی در جنوب ایتالیا به وجود آمد و آنها توانستند پس از سال ها خود را به شمال این کشور نشان دهند. ناپولی با مارادونا دو بار فاتح لیگ شد. جام حذفی را بالای سر برد و در جام یوفا قهرمان شد. این قهرمانی ها باعث شد هواداران ناپولی این شعار را سر بدهند: "مارادونا را دیدم، مارادونا را دیدم اِ، مامان، چه پسر دوست داشتنی".

پس از ۳۰ سالگی همه چیز برای ستاره ناپولی تغییر پیدا کرد. در حقیقت دوران بازی اش به خاطر مصرف کوکایین و اعتیاد که از دوران حضورش در بارسلونا آغاز شده بود، با محرومیت به پایان رسید. او سعی کرد در سویا شرایط را عوض کند اما در انجام آن ناکام ماند. تیم اسپانیایی هزینه زیادی برای این جا به جایی کرد اما او وارد تونلی شد که خروجش مدت ها طول کشید. او هنوز در آن زمان در نیولز اولد بویز بازی می‌کرد، سپس در ماندیو و راسینگ پا به توپ شد و دوباره به بوکا بازگشت. در این جا کاملا فوتبال برای او تمام شد...

در این مدت برای تیم ملی آرژانتین در جام جهانی بازی کرد. در سال ۷۸ تقریبا نتوانست برای کشورش به میدان برود. در جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا بازی کرد اما خاطره خوبی از این بازی ها نداشت چون اخراج را تجربه کرد. چهار سال بعد در مکزیک طعم قهرمانی را چشید و در جام جهانی ۹۰ ایتالیا تا فینال رسید و آن جنگ شمال و جنوب را در این کشور به راه انداخت. در نهایت در جام جهانی ۹۴ آمریکا به خاطر دوپینگ از این بازی ها اخراج شد که یک رسوایی بزرگ محسوب می شد.

زندگی مارادونا هر لحظه عجیب‌تر می‌شد و پر از اتفاقات مختلف بود. او زمانی که به عنوان سرمربی آرژانتین معرفی شد توانست صعود کشورش به جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی را قطعی کند. جادوی او با توپ باعث شد در سال ۱۹۹۸ یک باور جدید به وجود آید و آن را Iglesia maradoniana (کلیسا مارادونا) بنامند. ارنان امس و الخاندرو ورون موسس آن بودند. کلیسا مارادونا از ۲۹ اکتبر شروع به کار کرد و ۱۰ فرمان را برای این مذهب مقرر کرد. این مذهب یک دعا دارد که متنش به این شرح است: دیگو ما که در ورزشگاه هستی. پای چپ تو تطهیر شده است و برای ما جادو به ارمغان می‌آورد. گل‌هایت را به این شکل به ثمر می‌رسانی تا در زمین و آسمان‌ها یادآوری شود. هر روز جادویت را به ما بده. انگلیسی‌ها را مانند ما که مافیا ناپولی‌ها را بخشیده‌ایم، ببخش. ما را در آفساید رها نکن و ما را از ژائو هاولانژ رهایی بخش.دیگو.