بیستوپنجمین برنامه «اتفاق ترانه» برگزار شد
به گزارش گروه فرهنگی به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، حسن وارسته، نویسنده و کارگردان تئاتر و تلویزیون، شب گذشته با حضور در تازهترین برنامه «اتفاق ترانه» به معرفی کتابی از مرحوم اکبر رادی پرداخت. وی در این برنامه کتابی که یکی از نمایشنامههای ارزشمند و معروف مرحوم رادی است را به عنوان «ملودی شهر بارانی» معرفی کرد. وارسته در معرفی این کتاب ضمن بیانی کوتاه در معرفی «اکبر رادی» و نمایشنامههای او گفت: اکبر رادی تنها هنرمندی است که همان نمایشنامهنویسی خود را ادامه داد و در دیگر حوزههای هنری وارد نشد. ایشان به نوعی تعهد خود را نسبت به این کار میدانست و به صورت کاملا تخصصی تمام وقت خود را صرف نگاشتن نمایشنامههای معتبر و ارزشمند ساخت.
وی افزود: رادی نمایشنامههای بسیار خوبی از جمله «سالاد فصل»، «مرگ در پاییز»، «آهسته با گل سرخ» و... را به جامعه تئاتر کشور تقدیم کرد. رادی جواهری در دنیای تئاتر کشور ما بود که با رفتنش گنجینهای را با خود برد، اما آثارش بسیار ماندگار است. ایشان نمایشنامههای بسیار بلندی دارد که اگر پنج روز متوالی برای یکبار اجرای آن زمان بگذاریم کم است.
وارسته در پایان گفت: «ملودی شهر بارانی» نمایی از گیلان همراه با خانواده مسلم است. مسلم دو فرزند به نامهای گیلان و سیروس دارد. این نمایشنامه نقدی به دوران گذار در دورهای تاریخی ایرن دارد.
رسول نجفیان نیز در این برنامه به اجرای موسیقی معروف خود با عنوان «میرن آدمها» پرداخت. وی قبل از اجرای این موسیقی قطعه دیگری را نیز اجرا کرد. اما پیش از اجرا با بیان خاطرهای متناسب با برنامه «اتفاق ترانه» از مرحوم استاد مهرداد اوستا گفت: مرحوم اوستا در یکی از محافل شعر و ادبی که ما نیز افتخار حضور در آن را داشتیم با اشاره به سبکهای ادبی شعر گفتند که «چه سبک قدیم، چه سبک جدید، وزن و قافیههای نامعتبر زیادی داریم و نیازمند است به حافظ و سعدی و دیگر شعرای ارزشمند خود تکیه کنیم.»
در بیست و پنجمین محفل شعر و موسیقی «اتفاق ترانه» شعرای بسیاری به خواندن شعر پرداختند. از میان اشعار خوانده شده آثار بسیاری متناسب با ایام محرم و صفر و یا وضعیت سیاسی اجتماعی منطقه که برخی از آنها را در ادامه با هم میخوانیم:
سعید زارع محمدی در بیست و پنجمین محفل شعر و موسیقی «اتفاق ترانه» شعری متناسب با ماه صفر با این بیت «در دستهای ملتهب عباس/ آب زلال القمه ما بودیم» را خواند.
مرتضی جهانگیری دیگر شاعر حاضر در بیست و پنجمین محفل شعر و موسیقی «اتفاق ترانه» بود که شعری با موضوع امام حسن مجتبی(ع) خواند و همگان را تحت تاثیر قرار داد:
آتشی عشق تو در جان من افروخته است
هرکسی که شده نزدیک به من سوخته است
من کجا وصف تو ای نور کجا با این حال
دلم از عشق به مقدار خود اندوخته است
آنکه در باور او مرگ به حکم عسل است
درس آزادگی از صبر تو آموخته است
هرکه با دل نظر انداخته بر کنج بقیع
به جهانی به خدا عشق تو نفروخته است
خیر اسلام در این بود که مظلوم شوی
شیعه از صلح تو مردانگی آموخته است
مطمئن است شفائت شده روز جزاست
هرکه یک پلک نظر بر کرمت دوخته است
با توجه به «نسلکشیهای مذهبی در میانمار» علیه مسلمانان این منطقه الهام علیجانپور شعری با همین موضوع تقدیم حضار کرد.
علی مقیمی نیز در این برنامه غزلی زیبا خواند که بعضی از حضار همزمان با او این شعر را همخوانی کردند که در ادامه با هم آن را می خوانیم:
بر آستانت سر به خاک و جان به کف دارم
قربانیِ مهر تو ام؛ شور و شعف دارم!
لب هایِ تو یاقوتِ سرخند و منِ مسکین
دلنازکم! در سینه ام دُرّ نجف دارم
این آبرویِ رفته از ما بر نمی گردد؛
پیغمبرم! فرزندهایی ناخلف دارم
فرقی میان کفر و ایمان نیست تا وقتی
از سجده هایم جز رضایِ تو هدف دارم
دیندارها در فکرِ گندم های ری بودند!
بی دینم اما دستِ کم یک جو شرف دارم
آنسو اگر دشمن فراوان است، باکی نیست
من دوستانِ سینه چاکی این طرف دارم