روایت یادگاری از نسل خمینی که بوی شهادت میداد
به گزارش گروه فضای مجازی ،نخستین روز از آبانماه، چهلمین سالگرد شهادت حاج مصطفی خمینی است، «مرگ مشكوكی» كه انقلابیون آن را شهادت نامیدند و مراسم چهلم آن زنجیرهای از اعتراضات را رقم زد كه به انقلاب بهمن 1357 انجامید.
شهید مصطفی خمینی در ۲۱ آذر ۱۳۰۹ در محله الوندیه شهرستان قم در منزل اجارهای متولد شد. به مناسبت نام پدر بزرگ پدریاش «شهید سیدمصطفی موسوی» او را نیز مصطفی نامیدند. مصطفی در دامن مادری با تقوا و پدری دانشمند و در محیطی آکنده از معنویت و عرفان رشد کرد. گرچه در بسیاری از رفتارهای فردی و اجتماعی مانند سایر کودکان بود، ولی گهگاه با رفتار و کردارش که از نبوغ و استعدادی سرشار حکایت میکرد، دیگران را به شگفتی وا میداشت.
وی کودکی لاغر اندام ولی شجاع و جسور بود. پس از طی دوران کودکی راهی دبستان شد. تا پنجم ابتدایی در دبستان «باقریه» و «سنایی» قم به تحصیل پرداخت. در چهارده سالگی به تحصیل مقدمات علوم و معارف دینی پرداخت. او دارای نبوغ و هوش سرشاری بود و بدین جهت به سرعت از همردیفان خود پیشی گرفت. در هفده سالگی، پس از پایان دوره مقدمات حوزه، معمم شد.
حاج آقا مصطفی پس از تلاش فراوان در 27 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد که اجازه اجتهاد او از طرف امام خمينی (ره) بود.
در دوران تبعيد، پس از انتقال از تركيه به عراق، در نجفاشرف بخشی از وقت خود را به تدريس خارج اصول اختصاص داد.
شهید مصطفی خمینی قبل از شروع نهضت امام خمینی (ره) تا حدودی با جریانهای سیاسی جامعه آشنایی داشت و نسبت به جریانهای مذهبی همفکری و گرایش داشت. یکی از مؤثرترین تشکلهای سیاسی و مذهبی، جمعیت فداییان اسلام بود که با تکیه بر مبانی فکری دینی به مبارزات دامنهداری از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۴ دست زد.
سید مصطفی با رهبر این جمعیت؛ یعنی شهید سیدمجتبی نواب صفوی آشنا بود و در جلسات آن شرکت میکرد. با نفر دوم این جمعیت نیز که شهید عبدالحسین واحدی بود، ارتباط دوستانه و نزدیکی داشت.
آشنايی و ارتباط سيدمصطفی با بنيانگذاران جمعيت فداييان اسلام، موجب شد كه از همان دوره جوانی توجه خاصی به مبارزه با رژيم پهلوی داشته باشد. به دنبال سخنان تاریخی امام خمینی (ره) در عصر عاشورای سیزدهم خرداد ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه، رژیم شاه تصمیم به دستگیری و بازداشت آن حضرت گرفت.
مأموران رژیم نیمه شب ۱۵ خرداد منزل امام (ره) را به محاصره در آورده، ایشان را دستگیر و بلافاصله به تهران منتقل کردند. در تهران ابتدا به باشگاه افسران بردند و در سلولی انفرادی زندانی کردند و ساعاتی بعد به پادگان قصر (بیسیم) انتقال داده و با صدور قرار بازداشت موقت، زندانی کردند.
امام خمینی شبهای محرم در منزل آقا مصطفی میخوابیدند؛ بنابراین نخستین کسی که در جریان دستگیری ایشان قرار گرفت، حاج آقا مصطفی بود.
او ابتدا سعی کرد که از بردن امام ممانعت کند، اما تلاش او بیفایده بود؛ زیرا مأموران او را تهدید کردند که اگر پیش بیاید، به سویش شلیک خواهند کرد. امام خمینی نیز وی را از آمدن نهی کردند که دستور پدر وی را از تلاش برای همراهی با ایشان منصرف کرد. پس از بازداشت امام (ره) مسئولیتهای گوناگونی پیشروی سیدمصطفی خمینی قرار گرفت؛ از یک سو باید برای آزادی امام تلاش میکرد و از دیگر سو شبکه نهضت اسلامی را فعال نگه میداشت و افزون برآنها مدیریت بیت امام را برعهده بگیرد.
دستگیری آقا مصطفی
رژیم پهلوی قصد داشت با زندانی کردن حاج آقا مصطفی در میان مبارزان و مجاهدان نهضت امام خمینی رعب و وحشت ایجاد کند و ارتباط آنان را با حضرت امام (ره) و فرزند گرامیاش به یکباره قطع کند و ادامه نهضت را با مشکل مواجه سازد. در مقابل حاج آقا مصطفی نیز با هشیاری و درایت در تلاش بود تا به طرق مختلف این اتصال و همبستگی را حفظ کند.
حاج آقا مصطفی در مدت بازداشت در زندان هیچ درخواستی جز رفتن به نزد امام خمینی (ره) در ترکیه را مطرح نکرد. هدف وی از این درخواست عزیمت نزد حضرت امام (ره) و کسب تکلیف از ایشان بوده است. ضمن اینکه در آن شرایط همگان به ویژه وی برای سلامت حضرت امام (ره) و احتمال خطر جانی برای ایشان جداً نگران بودند. بنابراین از هر طریق ممکن میکوشید اطلاعی در این خصوص به دست آورد. گزارشهای ساواک حاکی از این است که وی از مراجع و روحانیون در این زمینه استمداد جسته است.
مقامات ساواک فکر میکردند که دور شدن سیدمصطفی از کانون نهضت یعنی قم و حتی تهران، به احتمال زیاد به روند نهضت لطمه جدی وارد خواهد کرد و از مقام و منزلت امام خمینی (ره) نیز کاسته خواهد شد. به همین جهت با آزادی سیدمصطفی از زندان به شرط تبعید به ترکیه موافقت کردند. سیدمصطفی در ساعت شش بعدازظهر،10 آبان 1343 از زندان قزلقلعه آزاد شد. همزمان اداره دادرسی ارتش نیز قرار بازداشت ایشان را به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل و طی نامهای به ساواک اعلام کرد.
خبر تبعید حاج آقا مصطفی به ترکیه به سرعت پخش شد و نگرانیهایی در مجامع حوزوی قم، نجف، کربلا و کاظمین ایجاد کرد. تحرک و جنبوجوش جدیدی مشاهده و این امر سردمداران رژیم را به تکاپو واداشت. بعد از گذشت مدت زمانی و درست در ایامی که شاه و مقامات ساواک تلاش داشتند از پذیرش بازگرداندن شهید حاج سیدمصطفی سرباز زنند و جریان آن را مشمول مرور زمان سازند، نیروهای مبارز داخل ایران طی نامهها، تلگرافها و طومارهای متعدد برای مقامات و نهادهای حکومتی دولت ترکیه از جمله ریاست جمهوری، دولت و مجلس آن کشور و همچنین با مراجعات مکرر به سفارتخانههای ترکیه در کشورهای مختلف نسبت به تبعید امام و سرنوشت ایشان ابراز نگرانی و به دولت ترکیه اعتراض کردند.
دولت ترکیه با مشاهده و دریافت این حقیقت که امام خمینی (ره) صرفاً یک شخصیت درونمرزی ایران نیست، بلکه موقعیت فرامرزی دارد، خود را در تنگنای سیاسی شدیدی احساس کرد.
بدین جهت رژیم ایران را تحت فشار قرار داد تا امام خمینی (ره) و حاج آقا مصطفی را به جای دیگری منتقل کنند. بنابراین از اواسط سال ۱۳۴۴ برای مقامات رژیم پهلوی مسلم شد که باید این مسئله را هر چه سریعتر برای دولت ترکیه حل کنند.
سرانجام در روز سهشنبه ۱۳ مهر ماه ۱۳۴۴ هواپیمای حامل امام و حاج سیدمصطفی خمینی از ترکیه به سوی عراق پرواز کرد و در ساعت ۲ بعدازظهر در فرودگاه بغداد به زمین نشست. امام خمینی (ره)، به همراه فرزندشان از بغداد رهسپار کاظمین شدند. دو روز در این شهر در مهمانخانه جمالی که صاحبش اصالتاً ایرانی بود، توقف کردند. حاج آقا مصطفی ساعتی پس از ورود به کاظمین و کمی استراحت به منزل آیتالله خویی تلفن کرد؛ مستخدم آیتالله خویی مورد خطاب حاج آقا مصطفی قرار گرفت و از همین گفتگو خبر ورود امام خمینی (ره) و حاج آقا مصطفی در نجف منتشر شد و مشتاقان امام برای اطلاع از این رخداد به مدرسه آیتالله بروجردی نجف هجوم آوردند.
آیتالله سیدمصطفی خمینی، پس از دورانی پر از رنج، تلاش و مبارزه در سحرگاه یکشنبه اول آبان ماه ۱۳۵۶ در سن ۴۷ سالگی در نجف بهطور ناگهانی و مرموز در خانه خود درگذشت. اولین کسی که از این واقعه آگاه شد و دیگران را نیز مطلع کرد، خادمه منزل حاج آقا مصطفی به نام صغرا خانم بود.
مرحوم سیداحمد خمینی معتقد بود كه برادرش به مرگ غیرعادی از دنیا رفته و به احتمال قوی در اثر مسمومیت به وسیله مأموران رژیم پهلوی شهید شده است.
وی در این رابطه میگوید: «همین قدر میتوانم بگویم كه وی چند ساعت قبل از شهادت، در مجلس فاتحهای شركت میكند كه در آنجا بعضی از ایادی رژیم پهلوی دست اندركار دادن چای و قهوه در مجلس بودهاند.» با توجه به اینكه امام خمینی(ره) اجازه كالبدشكافی پیكر وی را ندادند، لذا جریان شهادت وی به صورت رازآلود باقی ماند. امام در آن زمان فرمودند با این كارها دیگر مصطفی به ما باز نمی گردد.
به هرحال پس از مخالفت امام خمینی(ره) با كالبدشكافی، ایشان دستور تشییع و تدفین را صادر كردند. پیكر حاج آقا سیدمصطفی را پس از غسل در رود فرات و طواف حرم امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) به نجف بازگرداندند و در روز دوم آبان 1356 در ایوان علوی حرم حضرت علی (ع)، مجاور مقبره علامه حلی به خاك سپردند.
منبع:باشگاه خبرنگاران جوان