الزامات راهبردی ایران در دوران پساداعش

15:30 - 18 مهر 1396
کد خبر: ۳۵۶۴۳۰
دسته بندی: سیاست
اگر رویکرد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در دوران پساداعش، حضور جدی‌تر در سطح منطقه‌ است تا بتواند تعیین کننده معادلات آینده باشد، باید رعایت یک سری از الزامات را مدنظر داشته باشد.

الزامات راهبردی ایران در دوران پساداعشبه گزارش گروه سیاسی به نقل از شورای راهبردی‌آنلاین، رحمان قهرمانپور پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه در یادداشتی نوشت: اگر رویکرد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در دوران پساداعش، حضور جدی‌تر در سطح منطقه‌ است تا بتواند تعیین کننده معادلات آینده باشد، باید رعایت یک سری از الزامات را مدنظر داشته باشد.

به معنای دیگر، اگر ایران می خواهد جایگاه خود را به عنوان یک قدرت‌ منطقه‌ای در خاورمیانه تثبیت کند، تنها با رعایت این الزامات است که چنین هدفی ممکن خواهد شد. در کنار این موضوع اگر فرض کنیم که ایران چنین هدفی دارد به نظر می‌رسد که این هدف، مطلوب برخی از کشورهای منطقه و به طور مشخص کشورهای فرامنطقه‌ای مانند آمریکا نیست.

آن چیزی که احتمالا دولت دونالد ترامپ در پی آن است اینکه از تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقه‌ای جلوگیری کند. به عبارت دقیق‌تر اجازه ندهد جایگاه ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای تثبیت شود. یعنی ایران حرکت در این مسیر را آغاز کرده و به دنبال آن است که در فضای پس از داعش، قدرت منطقه‌ای خود را تثبیت کند. لذا اقداماتی که دولت ترامپ آغاز کرده بر این پایه استوار است که از قدرت‌یابی ایران در منطقه جلوگیری کند، تمرکز سیاست خارجی ایران را برهم زند و درگیر مسائلی کند که آمریکا خواهان آن است. مسائلی نظیر ایران هراسی و تبدیل کردن مسئله برجام به یک موضوع جدید برای سیاست خارجی کشور. اگر چنین مسیری طی شود، قاعدتا سیاست خارجی ایران انرژی کافی برای تمرکز بر منطقه را نخواهد داشت.

باید توجه داشت که طی 4 سال گذشته عمده انرژی سیاست خارجی ایران معطوف به مسئله هسته‌ای بود و وقتی این مسئله به نوعی حل و فصل و به توافق جامع هسته‌ای منجر شد، انتظار این بود و هست که در وهله بعد ایران انرژی خود را به سطح منطقه‌ای و به طور مشخص خاورمیانه{غرب آسیا} معطوف کند. اما آمریکا و برخی متحدان منطقه‌ای آن، نگران هستند که اگر ایران انرژی سیاست خارجی خود را معطوف به منطقه کند، ممکن است به موفقیت‌های بیشتری بویژه در عراق و سوریه دست پیدا کند که خوشایند آنها نباشد.

به هر حال دوست و دشمن پذیرفته‌اند که ایران در سوریه و عراق به موفقیت‌هایی دست یافته است. به خصوص در سوریه توانسته قدرت نظامی خود را تبدیل به قدرت سیاسی کند و امروز می‌توان گفت ایران یکی از طرفین اصلی حل بحران سوریه است. در موضوع عراق نیز به شکل دیگری ایران موفقیت‌هایی داشته است. لذا اگر این موضوع را بخواهیم با موضوع قبلی پیوند بزنیم به نظر می‌رسد که دولت ترامپ از بحران سازی مجدد در موضوع هسته‌ای در پی آن است که حضور موثر ایران در سوریه و عراق را تحت الشعاع خود قرار دهد و در صورت امکان ایران را در این دو عرصه با چالش‌های جدی مواجه کند. در بحث عراق، امروز شاهد مسئله رفراندوم اقلیم هستیم که به نظر می‌رسد این مسئله خود محملی برای شکاف‌ها و تنش‌های جدی در عراق خواهد بود که روی سیاست خارجی ایران نیز تاثیر می‌گذارد.

بنابراین در یک تحلیل راهبردی، ایران باید راه حلی برای درگیر نشدن با بحران سازی دولت ترامپ در موضوع برجام پیدا کند. البته این کار آسانی نیست و اگر دولت ترامپ در موضوع برجام بحران سازی کند ایران به ناچار باید بخشی از انرژی سیاست ‌خارجی‌اش را به این موضوع اختصاص دهد. اما این مسئله نباید موجب غفلت سیاست خارجی ایران از سطح منطقه شود. یعنی سیاست و استراتژی بلندمدت و عمیق ایران بایستی تثبیت قدرت منطقه‌ای اش باشد و در این صورت است که می‌تواند قدرت چانه زنی خود را در سطح بین‌المللی افزایش دهد.

لذا «جلوگیری از گرفتار شدن در دام ترامپ» و «ایجاد سازوکاری در خاورمیانه از طریق نقش آفرینی بیشتر در عراق و سوریه»، باید در اولویت‌های سیاست خارجی ایران برای تامین منافعش در منطقه قرار بگیرد. البته از آنجایی که قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در خاورمیانه حضور دارند و منطقه آبستن بحران است شرایط بسیار سختی پیش روی ایران قرار دارد. در چنین شرایطی انسجام داخلی در حوزه سیاست گذاری خارجی یکی از الزامات اساسی است که باید بدان توجه کرد.

در رابطه با کشورهایی که فعلا با ایران در حال همکاری در این حوزه‌ها هستند مانند روسیه و ترکیه نیز باید به نکاتی توجه داشت.

به نظر می‌رسد که روسیه حتی اگر برنامه‌ای برای حضور گسترده‌تر در خاورمیانه داشته باشد ممکن است وارد یک فاز جدیدی از همکاری‌ها با ایران شود که فعلا تصویر روشنی از آن نمی‌توان ترسیم کرد. لذا هنوز مشخص نیست که آیا قصد روسیه از حضور در سوریه، گسترش حضور منطقه‌ای خود است یا نقش‌آ‌فرینی در این موضوع را دنبال می‌کند. اما وضعیت ترکیه تاحدودی متفاوت است؛ زیرا این کشور خود نوعی بازیگر منطقه‌ای تعریف کرده است. این تعریف ترکیه به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای برای ایران هم یک تهدید است و هم یک فرصت. این در حالی است که روسیه اساسا خود را یک بازیگر منطقه‌ای نمی‌داند و هنوز مشخص نیست که آیا یک بازیگر فرامنطقه‌ای در حد آمریکا می‌تواند هزینه حضور و نفوذ در خاورمیانه را بپردازد یا خیر. بنابراین ضروری است که ایران در چارچوب نقشه راه آینده خود در خاورمیانه، جایگاه هریک از بازیگران را براساس ماهیت و نوع همکاری‌ها مشخص نماید.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *