امام حسین(ع) :من باید خونم ریخته شود...

20:30 - 08 مهر 1396
کد خبر: ۳۵۰۲۹۳
امام حسین گفت: من باید خونم ریخته شود و زن و بچه‌ام اسیر شوند تا این شهدا و سرهای شهدا وسخنرانی اسرا مردم را از خواب بیدار کند، مردم که از خواب بیدار شدند یک انفجاری می‌شود و بنی امیه سرنگون می‌شود.

امام حسین(ع) :من باید خونم ریخته شود...به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در بخشی از سخنان خود با موضوع "شیوه قیام امام حسین(علیه‌السلام)، که در تاریخ 06/07/96 پخش شد گفت:..." امام حسین 125 روز در مکه ماند. چه کار داشت؟ گروه‌ها که مکه می‌آمدند، چون ذی الحجه مردم به مکه می‌آمدند. گفت: معاویه مرد! یزید به حکومت رسید. فرماندارش در مدینه خواست از من بیعت بگیرد. در اتاق مرا ترور کند. من به کعبه پناه بردم. در این 125 روزی که در مکه بود با سخنرانی مردم مکه را آماده باش می‌داد. این مهارت است. نگفته می‌رود، ولوله می‌اندازد. 125 روز در مکه می‌ماند، در مکه ولوله می‌اندازد. هشتم ذی الحجه دوشب به عید قربان است. عید قربان و قبل از عید قربان همه حاجی‌ها باید مکه باشند. از دو شب به عید قربان باید همه مکه باشند. همه که جمع شدند ایشان رفت. منتهی چطور رفت؟ مهارت را ببینید. 1- روز رفت. اگر امام حسین شب می‌رفت، هیچکس نمی‌فهمید. 2- سوار شد، اگر کسی پیاده برود نمی‌فهمند. 3- کاروان راه انداخت. زن و بچه‌اش را هم...


خوب گوش بدهید. شب می‌رفت کسی نمی‌فهمید. پیاده می‌رفت کسی نمی‌فهمید. تنهایی می‌رفت کسی نمی‌فهمید. اینها همه مهارت انقلاب است. از وسط جمعیت رفت. باز ممکن بود سوار اسب شود و با خانواده‌اش از پشت برود، از وسط کمربندی برود. نه از وسط جمعیت رفت. تا می‌گفتند: حسین جان، شب عید قربان است. حاجی‌ها دارند می‌آیند، تو چرا می‌روی؟ می‌گوید: مگر خبر نداری؟ تروریست‌های یزید می‌خواهند مرا در مکه بکشند. شما از کجا آمدی؟ از بیرجند آمدی؟ از حبشه آمدی؟ از کجا آمدی؟ سلام مرا به مردم برسان، بگو: یزید لیاقت ندارد. من بیعت نمی‌کنم. در مدینه تحت تعقیب بودم، اینجا تحت تعقیب هستم در مکه، من دارم کربلا می‌روم. همه حاجی‌ها مثل کپسول خالی که می‌روند پر می‌کنند، پر شدند. هر کپسولی در کشور خودش برگشت.

حاج آقا زیارت قبول، چه خبر! می‌گوید: خبری نیست. شب عید قربان که همه مکه آمدند، امام حسین از مکه رفت. گفتیم: چرا می‌روی؟ گفت: تأمین جانی ندارم. جانم در خطر است! گفت: من با یزید بیعت نمی‌کنم. سلام شما را رساند و فرمود: من حسین هستم! بیعت نمی‌کنم شما هم بیعت نکنید. این خیلی مهارت می‌خواهد.....

 

......چه عقیده‌ای قبول کنیم؟ حرف چه کسی را گوش بدهیم؟ این حرکتی که... این خودش بزرگترین معروف است. امام حسین فرمود: من برای امر به معروف و نهی از منکر کربلا می‌روم.

منکر چیست؟ حکومت یزید منکر است. منکر این نیست که آدم تذکر بدهد خانم اینطور باش. آقا اینطور باش. تذکرات زبانی یک چیز ساده است. امام حسین گفت: نه، من باید خونم ریخته شود و زن و بچه‌ام اسیر شوند تا این شهدا و سرهای شهدا وسخنرانی اسرا مردم را از خواب بیدار کند، مردم که از خواب بیدار شدند یک انفجاری می‌شود و بنی امیه سرنگون می‌شود. این مسأله مهمی است.


چه حرفی را... گاهی یک حرف در یک زمانی معروف هست، همین حرف در جای دیگر منکر است. ممکن است یک مرجع پیرمردی اگر یک حرفی را بزند برای او معروف باشد. همان حرف را من طلبه بزنم برای من منکر است. معروف شناسی، منکر شناسی، مهارت شناسی، خیلی باید دقت کنیم که انشاءالله...


حدیث داریم اگر کسی به کسی مهارتی را یاد بدهد، موجودات زمین و آسمان برایش استغفار می‌کنند. حدیثش این است. امام صادق فرمود: «معلم الخِیر» اگر یک مهارتی، حرفه‌ای، هنری به کسی یاد بدهی، «معلم‏ الخير تستغفر له دواب الارض و حيتان البحر و كل صغيرة و كبيرة في أرض الله و سمائه‏» (بحار الانوار، ج 2، ص 17) چهارپایان زمین، جنبندگان زمین، ماهی دریاها، هر کوچک و بزرگی چه در آسمان، چه در زمین، برای این آقایی که مهارت آموزی می‌‌کند استغفار می‌کند. خیلی مهم است. هنرت را یاد دیگران بده. امیرالمؤمنین فرمود: «يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ» ای تجار! «الْفِقْهَ‏ ثُمَ‏ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ‏ ثُمَ‏ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ‏ ثُمَ‏ الْمَتْجَر» (كافي، ج 5، ص 150) یعنی اول یاد بگیرید تجارت کنید و بعد تجارت کنید. اول باسواد شوید، بعد تجارت کنید."

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *