شكر خدا در همه حال و به بهترين شكل
به گزارش ، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در برنامه ای که در تاريخ 89/10/02 با موضوع "درسهايي از اسارت خاندان امام حسين(ع)" پخش شد در بخشی از سخنان خود گفت:
يكي از اين بچههاي اسير، از او پرسيدند وضع چطور است؟ گفت: «الْحَمْدُ لِلَّه»... ما ميگوييم: «الْحَمْدُ لِلَّه»! حالتان چطور است؟ «الْحَمْدُ لِلَّه»! حالتان چطور است؟ «الْحَمْدُ لِلَّه»! اين بچهي داغ ديدهي كربلا ديدهي اسير، شكنجه شده گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَى» (بحارالانوار/ج45/ص110) «الرَّمْلِ» يعني شن. به عدد دانههاي شن خدا را شكر. نه صد هزار مرتبه شكر.
پيرمردها و پدربزرگهاي ما ميگويند: اي خدا صد هزار بار شكر. فكر ميكند خيلي شكر كرد. صد هزار تا يعني يك مشت ريگ! خدايا صد هزار تومان يعني لاستيك يك موتور. خدايا به اندازه لاستيك يك موتور شكر. به اندازهي يك مشت شن شكر. آخر شكر بزرگهاي ما چقدر كم است. آنوقت اين بچهي كوچولو ميگويد: خدا را شكر به عدد دانههاي شن.
شما شكر ميكنيد نگوييد صد هزار بار! صد هزار بار زشت است. اينطوري شكر كنيد. به عدد هر سلول، به عدد هر اتم، به عدد هر برگ درخت، دانه شن، قطرهي باران، قطرهي برف، هر نفس، هر مو، خدايا به عدد آنچه بر آن علم داري شكر! نه صد هزار مرتبه شكر. زشت است. يك كسي آمد گفت: صد هزار مرتبه شكر، ما هم ميگوييم: صد هزار مرتبه شكر. يك اصطلاحاتي را آوردند، و اين اصطلاحات همينطور نزد ما مانده است. متأسفانه در حوزهي علميه هم همينطور است. در حوزهي علميه قم يك كسي آمد گفت: «ضَربَ زيدٌ عمرواً» گفت: زيد عمرو را زد. حالا بيخود كرد اين را گفت. حالا شما بگو: «رحم الله عبداً»
اسارت به ما ميگويد كه: حتي در سختترين حالات در كام ظالم زهر بريز. با اينكه يزيد ظالم است، زينب مظلوم، گفت: «يابن الطلقا» اي كسي كه پدرت اسير پدرم بوده، آزاد شده است. ميداني چه كرديد؟ «أَ تَدْرُونَ أَيَّ كَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ فَرَيْتُم» ميدانيد چه جگرگوشهاي را دريديد؟ «وَ أَيَّ دَمٍ لَهُ سَفَكْتُم» ميدانيد چه پيماني را قيچي كرديد؟ «وَ أَيَّ كَرِيمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُم» (بحارالانوار/ج45/ص162) ميدانيد چه كرامتهايي را، چه قداستهايي را شكستيد؟ آنوقت از نظر ادبيات، شما عرب نيستيد. ريتم عبارت را ببينيد. «أَيَّ كَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ فَرَيْتُم»، «أَيَّ عَهْدٍ نَكَثْتُم»، «وَ أَيَّ كَرِيمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُم»، «وَ أَيَّ دَمٍ لَهُ سَفَكْتُم»، «فَرَيْتُم»، «نَكَثْتُم»، «أَبْرَزْتُم»، «سَفَكْتُم»، ريتم دارد. آخر يك زن اسير با كلماتش... مثل يك آدم شاعر كه شعرهايش قافيه دارد. يعني سخنراني با قافيه و محتوا نارنجك.
خدايا به آبروي محمد و آل محمد، ايمان كامل، از اين ايمانهاي كامل، از اين صلابتها، از اين شجاعتها، از اين عزتها، از اين نشكنها به همه ي ما مرحمت بفرما.