نقشه طراحی شده برای کاهش جمعیت مسلمانان/ و اینک حماسه «مرتضی حسینپورشلمانی»
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم اصغر زارعی می خوانید: نسلکشی مسلمانان میانمار با چراغ سبز آمریکا و کشورهای مدعی دفاع از حقوق بشر در حالی به وقوع پیوسته که مواضع اخیر واشنگتن در قبال کشتار مسلمانان روهینگیا، یکبار دیگر از چهره فریبکارانه کاخ سفید پرده برداشته است. طی روزهای گذشته، تقریباً همه کشورهای دنیا علیه جنایات بودائیان افراطی موضعگیری کردهاند، ولی سیاستمداران آمریکایی نهتنها اقدام در خوری در جلوگیری از فجایع میانمار اتخاذ نکردهاند بلکه دولت این کشور طرحی را برای ارائه به کنگره تدارک دیده که هدف از آن، تقویت همکاریهای نظامی میان آمریکا و میانمار است. اینکه دولت آمریکا با کوچکترین بهانهای مانند زندانی شدن پیادهنظام سیاسی – رسانهای خود در کشورهای مختلف، سینهچاک میکند و دولتها را به بهانه محاکمه آنها مورد مواخذه و تهدید قرار میدهد، اما در برابر کشتار بیش از 4 هزار انسان بیگناه و آواره شدن 300 هزار نفر مسلمان بیپناه، خم به ابرو نمیآورد، از زد و بندهای پشت پرده کاخ سفید با مقامات میانمار در راستای تحقق استراتژی و اهداف آنان در منطقه شرق آسیا حکایت دارد. ازاینرو به نظر میرسد که میانمار از منظر دولت آمریکا، یکی از وزنههای غلبه بر چالشهای موجود این کشور در مواجهه با قدرتهای آسیای جنوب شرقی است و میتواند نقش مؤثری در پیشبرد اهداف سیاسی – اقتصادی واشنگتن ایفا کند.
و اینک حماسه «مرتضی حسینپورشلمانی»
سعدالله زارعی در یادداشت روزنامه کیهان نوشته است: در عملیاتهای مختلفی در سوریه و عراق شرکت داشت از جمله در عملیات آزادسازی حلب و عملیاتهای پی در پی در محور تدمر زبانزد شد. مسئول عملیات قرارگاه حیدریون بود و در حالی که در گرمای 50 درجه بیابانهای تدمر روزه بود به شناسایی میرفت. با وجود آنکه به نسبت خیلی از مسئولان خطوط مقدم جوان بود در جلسات تخصصی بزرگان با شجاعت نظر میداد و آنقدر پخته بیان میکرد که بقیه با اطمینان به درستی، آن را میپذیرفتند. خیلیها معتقد بودند او به زودی به موقعیتهای بزرگی در سپاه و جمهوری اسلامی خواهد رسید. آنقدر حضورش موثر بود که سردار سلیمانی وقتی خبر شهادتش را شنید گفت خسارت بزرگی وارد شد کاش به جای او من شهید شده بودم. درباره شهید «مرتضی حسینپورشلمانی» که در جبهه و در بین رزمندگان سوریه و عراق به «حاجحسین قمی» شهرت داشت، گفتنیهای منحصر به فردی وجود دارد اما با این وجود و علیرغم آنکه حدود یک ماه از شهادت ایشان سپری شده مطلب کمی درباره او بیان گردیده و در واقع این شهید بزرگ تحتالشعاع واقعه شهادت یکی از نیروهایش «محسن حججی» قرار گرفته است. این قلم متاسفانه بهرهای از آشنایی قبلی با این شهید بزرگ ندارد اما آنچه در این یک ماهه از «آشنایان میدانی او» شنیده آنقدر بوده که از یک سو او «آشنای نادیده ما» و از سویی ما را مدیون بیحساب او گرداند.
منطق آمریکایی برای برجام معلق
در یادداشت روزنامه خراسان که امیرحسین یزدان پناه نوشته، می خوانید: همزمان با شفاف تر شدن سناریوهای آمریکا در قبال توافق هسته ای، منطق این کشور در مذاکره با کشورهای دیگر نیز بیش از گذشته هویدا می شود. «Iran Nuclear Agreement Review Act of 2015» عنوان قانونی است که کنگره آمریکا در سال 2015 برای اجرای برجام تدوین کرد و حاوی دستورالعمل هایی برای چگونگی اجرای این توافق توسط کاخ سفید است. بخشی از این قانون «بازبینی توافق هسته ای ایران» رئیس جمهور آمریکا را موظف می کند که هر 90 روز یک گزارش درباره این توافق به کنگره ارائه کند. رئیس دولت آمریکا در این گزارش باید 4 موضوع را تایید کند: «1- ایران به طور کامل توافق هسته ای را اجرا می کند. 2- ایران هیچ کدام از مفاد این توافق نامه را نقض نکرده است. 3- ایران هیچ اقدامی انجام نداده است که بتواند برنامه تسلیحات هسته ای خود را گسترش دهد. 4- تعلیق تحریم ها علیه ایران مناسب و متناسب با اقدامات هسته ای ایران است و این امری حیاتی برای منافع امنیت ملی آمریکاست». تقریبا همه محافل غربی، حتی منتقدان برجام، اتفاق نظر دارند که ایران به تمام مفاد توافق هسته ای پای بند بوده است. این موضوع را آژانس بین المللی انرژی اتمی دست کم در 7 گزارش فصلی خود تایید و تاکید کرده است. این یعنی 3 بند از آن چه کنگره خواسته همین الان تایید شده است. اما بند چهارم که کنگره در سال 2015 تصویب کرد و باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا با امضای خود آن را به قانون تبدیل کرد، موضوعی فراتر از توافق هسته ای است.
هراسی که از آن عصر تابستانی شروع شد
در یادداشت روزنامه جوان به قلم محمدجواد اخوان می خوانید: 16 سال از آن عصر روز تابستانی به وقت تهران میگذرد که مردم سراسر جهان و از جمله ایران، صحنههای وحشتناک برخورد هواپیما را با برجهای دوقلوی اتحادیه تجارت جهانی در شهر نیویورک از گیرندههای تلویزیون خود مشاهده کردند. با توجه به وسعت و شگفتیسازی حادثه 11 سپتامبر 2001، از همان لحظات اول میشد حدس زد که سلسله رویدادهای مهمی در پیش است و چنین نیز شد. ساکنان کاخ سفید همان ابتدا انگشت اتهام را به سمت مسلمانان نشانه رفته و موج قدرتمند «اسلام هراسی» را آغاز کردند. «بوش» پسر رئیسجمهور وقت ایالات متحده در اولین روزهای حادثه به همه دنیا اعلام کرد که حمله به نیویورک و واشنگتن اعلام جنگ برضد امریکاست و امریکا در حد یک جنگ به آن پاسخ خواهد داد. کنگره امریکا نیز با تأیید این مواضع به بوش اجازه داد تا در صورت لزوم بر ضد تمامی کشورها، سازمانها یا افرادی که به نحوی در حادثه تروریستی 11 سپتامبر دخالت داشتهاند یا مظنون به دخالت هستند، در هر نقطهای از جهان که باشند، دست به عملیات نظامی بزند.
آقایان بانک مرکزی! آیا میدانید؟
محمدعلی مسعودی در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشته است: در گزارش خدمت 5، بانک مرکزی که 7 شهریور 96 در وبسایت رسمی این بانک منتشر شده، آمده است: «برقراری ارتباط تمام بانکهای رفع تحریم شده کشور به شبکه سوئیفت و توسعه فعالیت در این زمینه از طریق مکاتبه و برگزاری جلسات با مدیران سوئیفت به منظور درخواست الحاق به سرویسهای سرند تحریمها (Sanction Screening) و شناخت مشتریان (KYC)، برگزاری جلسات با مدیر منطقهای سوئیفت و بانکهای داخلی». سرند تحریمها (Sanction Screening) سرویس جدیدی است که شرکت سوئیفت از سال 2012 شروع به ارائه این خدمت کرده است. اگر به سایت سوئیفت مراجعه کنید و توضیحات مربوط به این خدمت را مطالعه کنید متوجه خواهید شد هدف از این خدمت ارائه راهکار به بانکها برای دور شدن از خطر تحریمهاست. به این صورت که این ماژول با بررسی پیامهای وارده و صادره از بانک در فرمتهای مختلف، بر اساس لیستهای مختلف تحریمی (30 لیست تحریم) هشدارهای لازم را به بانکداران میدهد. وقتی توضیحات بیشتر این خدمت جدید را مطالعه کنید خواهید دید اساس کار این سامانه منطق فازی است و لیستهای پایه اصلی آن لیست تحریمی آمریکا (SDN List)، لیست تحریمی سازمان ملل و لیست تحریمی اتحادیه اروپایی است. این سامانه حتی میتواند الزامات قانون 50 درصد اوفک را رعایت کند.
نقشه طراحی شده برای کاهش جمعیت مسلمانان
در یادداشت روزنامه جام جم به قلم مصطفی مصلحزاده می خوانید: فاجعه میانمار را در چند سطح از جمله ریشهیابی حادثه، تحلیل رویداد و واکنش کشورهای دیگر به این واقعه می توان مورد بررسی قرار داد. اگر فکر کنیم ریشه این چالش، قومی و ملی است سخت اشتباه کردهایم زیرا این یک نقشه بینالمللی است که با استفاده از چالشهای ملی و قومی طراحی میشود. این نقشه به دنبال کاهش جمعیت مسلمانان است. علت این است که بر اساس بررسی جامعهشناسان و جمعیتشناسان طی 70 سال آینده جمعیت مسلمانان با این نرخ رشد از مسیحیان بیشتر خواهد شد. بر همین اساس در یک نقشه بینالمللی طراحی شده است که جمعیت مسلمانان باید کاهش پیدا کند. این مساله نهتنها در میانمار بلکه در سوریه، عراق، یمن، بحرین، سودان، نیجریه، کشمیر، پاکستان و افغانستان در حال پیگیری است و ما شاهد کشتار وسیع مسلمانان هستیم. آمارهای متعددی از کشت و کشتار مسلمانان در این کشورها ارائه میشود. البته منظور این نیست که طراحان این نقشه صرفا مسیحیان هستند چون کسانی که طراحان اصلی این نقشه هستند خودشان چندان اعتقادی به مسیحیت ندارند ولی از افزایش مسلمانان احساس خطر میکنند. طبعا ریشه این طراحیها را باید در برخی مراکز جستوجو کرد که برای مسائل بینالمللی طراحی میکنند.
پاسخی راهبردی به یک نامه
علی یونسی دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی در یادداشت روزنامه ایران نوشت: هفته گذشته دفتر رهبر معظم انقلاب پاسخی هر چند کوتاه اما راهبردی رهبر انقلاب به نامه جناب آقای مولوی عبدالحمید از علمای برجسته و امام جمعه اهل سنت زاهدان را منتشر کرد که از آن بیانات باید بهعنوان آغاز فصل جدیدی در راستای تحقق حقوق شهروندی ایرانیان یاد کرد. این پاسخ را باید از چندین منظر مورد تأمل و تعمق قرار داد. نخست اینکه بیانات هوشمندانه و مدبرانه ایشان، مؤید گفتمان دولت تدبیر و امید در راستای حقوق شهروندی و برابری همه ایرانیان، بر اساس معارف دینی و قانون اساسی در همه حوزههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی است. توجه به این نکته ضروری است که بدانیم رهبر معظم انقلاب و امام راحل از جمله شخصیتهای تقریبی جهان اسلام بودهاند که بهعنوان یک روحانی برجسته و به اقتضای رهبری، همواره تقریبی اعلام موضع و عمل کردهاند و هرچند که این گفتمان ریشه در آموزههایی از شخصیتهای بزرگ جهان اسلام همانند آیتالله العظمی بروجردی دارد، اما بیتردید، اقتضای انقلابی بودن و رهبری جامعه اسلامی نیز همین است.
انفعال رسانهای
در یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: سیل و توفان در روزها و هفتههای اخیر برخی از ایالتهای آمریکا را درنوردیده و موجب آوارگی و بی خانمان شدن هزاران نفر و کشته شدن دهها نفر شده است. وقوع این نوع حوادث در مناطق مختلف آمریکا البته امری مرسوم و مداوم محسوب میشود؛ اما نکته مهم در این حوادث، ضعف جدی دولت مرکزی و ایالتهای حادثه دیده در کمک به مردم و کاستن از مشکلات و آلام آنهاست. در چنین مواقعی، رسانههای آمریکا که عادت دارند کوچکترین مشکلات را در اقصی نقاط عالم زیر آگراندیسمان برده و بزرگ نمایی کنند، درباره مشکلات عظیم خود کر و کورند و در برابر مشکلات مردم آمریکا، تقریباً هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهند؛ حتی در شرایط حاضر که بسیاری از این رسانهها با ترامپ و رفتارهای او زاویه دارند. عجیبتر اینکه رسانههای خودی در داخل ایران هم نسبت به چنین اتفاقاتی منفعل و غیرفعالند.
درک نگرانیهای سرمایهگذاران
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: کشورها عرضهکنندگان فضای کسبوکار هستند؛ کشوری که بتواند محیط اقتصادی باکیفیتتری ایجاد کند، سود بیشتری خواهد برد. بهعبارت دیگر، اقتصادی که بتواند هزینه مبادله و نااطمینانیهای مخرب کسبوکار را کاهش دهد، فعالیتهای تولیدی بیشتری جذب میکند و میتواند از طریق اخذ مالیات سهم خود را بهعنوان عرضهکننده نهاده تولید (در اینجا محیط کسبوکار) بهدست آورد. سرمایهگذاران نیز میدانند که باید قیمت استفاده از نهادههای تولید را بپردازند؛ چه این نهاده نیروی کار و مواد اولیه باشد، چه محیط اقتصادی. از طرف دیگر، پیشرفتها و نوآوریهای فنی باعث شده، انحصار در عرضه فضای کسبوکار کمرنگ شود. در دنیای جدید، نزدیکی به مراکز تهیه مواد اولیه و دسترسی به بازارهای محلی اثری بر مکانیابی تولید ندارند. در عوض، کاهش هزینههای حملونقل، آزادی تجارت، یکپارچگی بازارهای مالی و تحرک عوامل تولید، آزادی بیشتری به سرمایهگذاران در مکانیابی تولید داده است. بنابراین سرمایهگذاران میتوانند از میان کشورها، اقتصادی را انتخاب کنند که با ارائه فضای کسبوکار باکیفیتتر، هزینه تولید را برای آنها کاهش دهد. این موضوع به شکلگیری رقابت برای ارائه فضای کسبوکار بهتر میان کشورها منجر شده و آنهایی که به این مهم توجه نکنند حتما زیان خواهند دید.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.