همدستی بانوی مرگ و رژیم صهیونستی در کشتار مسلمانان؛ ارتش رهاییبخش روهینگیا یا ماشین کشتار آل سعود؟
به گزارش گروه بینالملل ، طی هفتههای گذشته بار دیگر کشور میانمار به صدر اخبار رسانههای جهان آمد و اینبار نیز سوژه اصلی کشتار دستهجمعی و بیرحمانه و بیخانمانشدن مسلمانانان این کشور از سوی اتحاد نامبارک ارتش میانمار و افراطگرایان بودایی است.
کشتار مسلمانان روهینگیا چگونه رخ داد؟
بنا به آخرین گزارشها، نیروهای ارتش میانمار با همدستی افراطگرایان بودایی طی سه هفته اخیر طی عملیات «پاکسازی» نظام مند بیش از ۴ هزار تن از مسلمانان روهینگیای ساکن استان راخین این کشور را به قتل رساندند و نزدیک به ۲۷۰ هزار نفر از آنها نیز از ترس جان خود به سمت کشور بنگلادش فرار کردند.
کشتار مسلمانان میانمار در هفتههای اخیر چنان فجیع و هولناک بود که همه رسانههای جهان بدون استثناء آن را عزم جدی دولت میانمار برای نسلکُشی آشکار و بیرحمانه مسلمانان روهینگیا توصیف کردند؛ نیروهای نظامی و بومی میانمار با خشونت و قساوتی بیمانند به محل سکونت مسلمان روهینگیا هجوم بردند و خانههای آنها را همراه به ساکنانشان به آتش کشیدند.
تصاویر دردناک آوارگان مسلمانان بیدفاع و تهیدست میانمار همراه با گزارشهای هولناکی از کشتار دستهجمعی و زندهسوزی آنها از سوی نظامیهای دولتی خیلی زود تمام فضای رسانههای جهان و رسانههای اجتماعی را تسخیر کرد و همه شهروندان جهان و دولتهای آزاده بیکموکاست این جنایت بشری را محکوم کردند و خواستار توقف فوری خشونتها علیه مسلمانان روهینگیا و رسیدگی هرچه زودتر به وضعیت درمانده و آوارگی آنها شدند.
دولت میانمار حتی به کسانی که خانهوکاشانهشان را سوزانده و سعی داشتند که جان خود و خانوادهشان را به بیرون از مرزهای میانمار ببرند رحم نکرد، بسیاری از گزارشها از اوضاع میانمار حاکی از این بود که ارتش میانمار مرزهای این کشور با کشور بنگلادش را مینگذاری کرده تا مسلمانان نتوانند به راحتی به خاک بنگلارش فرار کنند.
شرح وتوصیف جنایتهای اخیر دولت میانمار علیه مسلمانان روهینگیا طی دههای اخیر فرصتی جداگانه میطلبد، ولی آنچه که در این ماجرا بیش ازهمه موجب تعجب و شگفتی مردمان سادهدل جهان شد، سکوت سازمانهای به اصطلاح بینالمللی تحت عناوین مختلف در برابر مرگ و آواراگی هزاران انسان مظلوم و بیدفاع بود و از همه شگفتیآور اینکه این کشتارها با هدایت و ریاست کسی صورت میگرفت که «عنوان پرافتخار دریافت جایزه صلح نوبل» را نیر با خود دارد.
جایزه صلح نوبل و درندگی خانم آنگ سان سوچی
«آنگ سان سوچی» رئیس دولت میانمار که هماکنون کمر به نسلکُشی اقلیت مسلمان این کشور بسته در سال ۱۹۹۱ «جایزه صلح نوبل» را از دستان مقامات غربی دریافت کرده و علت آن نیز همان دلیل همیشگی «وقف زندگی وتوانش در راه آزادی و تلاش برای استقرار دموکراسی» در میانمار اعلام کردهاند ولابد اهداکنندگان این جایزه با معرفی هر ساله یک نفر به عنوان «الگوی تلاش و کوشش برای استقرار صلح و امنیت در جهان» هیچ نیت وهدف ندارند جز استقرار صلح در جهان و به طبع احترام به کرامت انسانها.
خانم «آنگ سان سوچی» پس از روزها سکوت و هنگامیکه فریاد همه از کشتارهای هولناک و وحشیانه مسلمانان روهینگیا بلند شده بود، با هیچ شرمی و با اعتمادبهنفس کل ماجرا را انکار کرد و مدعی شد «کشتار مسلمانان در میانمار حقیقت ندارد و تصاویر منتشرشده از رسانهها همه ساختگی است و حساسیت رسانهها به این واقعه در راستای کمک به منافع تروریستها! است».
اما از اقبال بد این مدالآورِ صلحطلب اینکه حتی سازمان ملل و گروههای حقوقبشری نیز اذعان کردند که طی هفتههای گذشته ارتش «پیامآور صلح» هزران نفر کشته و صدها هزارنفر دیگر نیز آواره کرده و خانهوکاشانهشان را آتش زدهاست.
شاید در نگاه نخست و با دیدی معصومانه به جهان کنونی نگریستن، انسان متعجب شود که چگونه ممکن است انسان مدال «صلح» به گردن داشته باشد و همزمان دستور کشتار فجیع و آواراگی هزاران هزار انسان بیدفاع را صادر کند؟ اما شاید هنگامی که به فهرست این «جایزهبگیران صلح طلب» نگاهی گذرا داشته باشیم دیگراز موضعی اخلاقی به «آنگ سان سوچی» طعنه نخواهیم زد که «از جایزه صلح نوبلت شرمگین باش با این فاجعه بشری که در میانمار خلق کردی بانوی مرگ» و یا اینکه «طومار جمع کنیم که جایزه صلح نوبل را از این خونآشام پس بگیریم».
اگر به ما یادآوری شود که تاکنون جنگطلبان مشهور و برهمزنندگان صلح و امنیت جهانی همچون «شیمون پرز ۱۹۹۴، اسحاق رابین ۱۹۹۴، مناخیم بگین ۱۹۷۸، و باراک اوباما ۲۰۰۹» نیز از جمله دریافتکنندگان جایزه صلح نوبل بودهاند چه؟ آیا آنگاه باز هم اصرار خواهیم کرد تنها «آنگ سان سوچی» جایزه صلح نوبل را به لجن کشیده و کشتار هزاران انسان بیگناه و لگدمال کردن کرامت و حیثیت هزاران انسان دیگر و آوارهکردن آنها را نشانه رسوایی «جایزه صلح نوبل» میدانیم و خواستار برگرداندن «جایزه صلح» او خواهیم بود؟
همدستی رژیم صهیونیستی و عربستان در جنایت میانمار
در میان اخبار و گزارشهای روزهای اخیر درباره تراژدی انسانی در میانمار دو خبر بیش از همه به فهم ما از شرایط کنونی میانمار کمک میکند و شاید بسیاری از پرسشهای ما درباره این فاجعه انسانی از جمله بیتفاوتی محض سازمانهای بینالمللی نسبت به این رویداد را پاسخ میدهند؛ نخست نقش اسرائیل در آموزش نیروهای ویژه میانمار برای سرکوب مسلمانان و دوم چشم طمع عربستان به منابع زیرزمینی مناطق محل زیست مسلمانان روهینگیای میانمار.
در روز ۷ سپتامبر پایگاه «میدلایستآی» در گزارشی ضمن اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی از جمله تأمینکنندگان تسلیحات نظامی میانمار است فاش کرد: بخش عظیم نیروهای نظامی که هماکنون به قلعوقمع مسلمانان روهینگیا مشغول هستند آموزشدیده شرکتهای اسرائیلی هستند.
بر پایه این گزارش شرکتهای نظامی اسرائیل پیش از این تصاویری را منتشر کرده بودند که نشان میداد کارمندان این شرکت در حال آموزش نیروهای ویژه میانمار بوده و تاکتیکهای جنگی و نحوه استفاده از سلاح را به آنها انتقال میدهند.
در تحلیل فاجعه انسانی اخیر در میانمار و نسلکُشی نظام مند مسلمانان، شماری از تحلیلگران و ناظران بر این اعتقاداند یکی از بازیگران اصلی خلق این جنایت بشری خاندان سعودی هستند که در همدستی پیدا و پنهان با «بانوی مرگ» مسلمانان روهینگیا را به خاکوخون کشیدند تا آنها را مجبور به ترک محل زندگی خود کنند.
برپایه گزارش این تحلیلگران قتل عام مسلمانان روهینگیا (آراکان) پس از حمله نیروهای موسوم به «ارتش رهاییبخش روهینگیای آراکان» (ARSA) به ایستگاههای پلیس میانمار روی داد که بررسیها نشان میدهد این حملههای نابهنگام بخشی از پروژه کشورهای حاشیه خلیج فارس بهویژه عربستان برای تصاحب و بهرهبرداری از منابع طبیعی و منابع نفت و گاز این منطقه بود تا با تخلیه ساکنان این مناطق به اهداف خود دست یابند.
ارتش رهاییبخش روهینگیا یا ماشین کشتار مسلمانان
یعقوب اصلان از تحلیلگران ترکیهای در مطلبی در تحیل وقاعی اخیر میانمار ضمن اشاره به نقش عربستان در این حوادث مینویسد: اصلیترین پشتیبان مالی «ارتش رهاییبخش آراکان (َARSA) عربستان است. سرکردگی ارتش رهاییبخش روهینگیای آراکان (ARSA) بر عهده «عطاالله ابو عمار جونونی» یک روهینگیایی متولد پاکستان است که در مکه بزرگ شده است و دارای ملیت سعودی است.
خاندان سعودی با حمایت از این فرد و شبهنظامیانش از حوادث آراکان در جهت منافع خود بهرهبرداری میکند و قصد دارد مناطقی از آراکان که دارای ثروتهای زیرزمینی هستند به تسلط خود درآورده و در آن مناطق را به عنوان منطقه امن و حیاط خلوت خود قرار دهند.
یعقوب اصلان در ادامه میافزاید: محمد بن سلمان که با کودتای نرم توانست مقام ولیعهدی پادشاهی آل سعود را از آن خود کند در راستای چشمانداز برنامه توسعه ۲۰۳۰ عربستان سعودی برای بهرهبرداری از سرمایهگذاری ۸ سال دولت ریاض در آراکان از ارتش رهاییبخش روهینگیای آراکان (ARSA) نهایت استفاده را میکند. بر اساس اسناد محرمانه منتشر شده از دربار پادشاهی آل سعود، ارتش رهاییبخش روهینگیای آراکان (ARSA) در ۲۵ حمله اخیر خود به ایستگاههای پلیس میانمار مستقیماً از ریاض دستور گرفته است. بر اساس اسناد محرمانهای که به دست آمده است پادشاهی آل سعود از سال ۲۰۰۹ نزدیک به ۵۰۰ هزار روهینگیایی که آواره شده بودند را حمایت کرده و موجبات زندگی و نفوذ آنها در آراکان را فراهم کرده است. مقامات آل سعود با حمایت کامل از ابو عمار جنونی از نفوذ بسیار بالایی در آراکان برخوردار شدهاند.