"ارتش افغانستان؛" از عدم سازماندهی تا دخالت نیروهای خارجی
به گزارش سرویس بین الملل افغانستانیهای درگیر جنگ و خونریزی همواره به نیروهای ارتش و پلیس دلبستهاند، نیروهایی با تجهیزات اندک و با انگیزه بالا برای نابودی شبهنظامیان و شبهنظامیگری، اما مشکلات زیادی فرا روی آنها قرار گرفته و این مشکلات اصلیترین عواملی شده تا آنها به آرزو و آرمان خود نرسند.
گروهها و دستههای فرهنگی و اجتماعی بارها از تلاشهای نیروهای ارتش و پلیس تقدیر کردهاند و دولتمردان نیز کماکان این راه را ادامه میدهند.
اما اینکه در بین صفوف نیروهای نظامی چه میگذرد، کمتر کسی به آن پرداخته و به همین دلیل مشکلات آنها با گذشت هر روز افزایش یافته و سبب ضعف در کارکردها و کمرنگی دستاوردهای آنها شده است.
محمد اشرفغنی رئیس جمهور افغانستان در سفر به ولایت «ننگرهار» در بین سربازان ارتش 201 سیلاب گفته که قرار است تا 4 سال آینده حدود 6 میلیارد دلار جهت تقویت آنها هزینه شود.
اما رئیس جمهور مشخص نکرده که این 6 میلیارد دلار از کدام مرجع به دولت پرداخت میشود تا از ناحیه آن نیروهای ارتش که در بدترین شرایط روحی و جسمی در میادین نبرد مبارزه کردهاند، تقویت شوند.
یکی از مهمترین عوامل ابقای جنگ و ادامه خونریزی با وجود هزینههای هنگفت کمتوجهی به برنامههای نیروهای ارتش و پلیس افغانستان بوده است که این امر سبب ضعف در سازماندهی آنها در میادین نبرد شده است.
اکثر نیروهای ارتش در میادین جنگ گرسنه میمانند و عدهای نیز با وجود عدم همکاری از مرکز به دست دشمن اسیر و نابود میشوند و حتی برخی سربازان ارتش و پلیس اجازه جنگ در برابر طالبان و داعش نمییابند.
به هر روی، مهمترین عامل ضعف نیروهای دولتی سازماندهی آنها است، در شماری از جنگها که نیروهای ارتش به خوبی سازماندهی شده دستاوردهای بزرگی نصیب دولت کردهاند.
با این وجود دولت در کنار تقویت باید مسئله سازماندهی ارتش و پلیس را جدی بگیرد، در غیر این صورت تقویت این نیروها هیچگاهی به معنای غلبه آنها بر دشمن نخواهد بود.
یکی از سوالات پاسخ داده نشده در بین مردم این است که چرا سربازان ارتش در برخی میادین جنگ شکست میخورند اما در میادینی که جنگ بسیار شدیدتر از آن است، پیروز میشوند؟
پاسخ به این پرسش بدون شک رابطه مستقیم با سازماندهندگان ارتش دارد، درست است که دولت افغانستان و وزارت دفاع سربازان ارتش را رهبری میکند، اما نظامیان خارجی در بین سربازان حضور دارند که به نحوی مانع پیشروی آنها میشود.
سربازان آمریکا و به اصطلاح «مأموریت قاطع» که موظف به آموزش و مستشاری سربازان ارتش هستند اکثر جنگهای سربازان را سازماندهی میکنند که بدون استثنا در هماهنگی با CIA آمریکا صورت میگیرد.
سازمان اطلاعاتی آمریکا نیز مطابق منافع ملی و خواسته گروهی خود طوری سربازان ارتش را مدیریت و سازماندهی میکنند که در نتیجه آنها شبهنظامیان به راحتی قادر به رشد و پیشروی در مناطق مختلف شوند، طوری که در 16 سال گذشته شدهاند.
با این حال، مأموریت قاطع اصلیترین عامل سرافگندگی ارتش نزد مردم شده و برای جلوگیری از شکست این نیروها باید فعالیتهای نظامیان غربی یا کاملاً قطع شود تا تحت نظارت و کنترل شدید قرار گیرد، ضمن اینکه هیچگاهی اجازه سازماندهی جنگها به این نظامیان داده نشود.
در صورت ادامه روند کنونی و با افزایش نظامیان غربی بویژه آمریکایی نقش مأموریت قاطع پررنگتر شده و سربازان ارتش افغانستان بیشتر اسیر آنها خواهد شد که در نتیجه شکستهای متوالی را تجربه خواهند کرد.
دولت افغانستان بویژه رئیس جمهور این موضوع را به خوبی میداند، اما شاید راهی برای رد خواستهای آمریکا ندارد که در این صورت تشدید حضور ژنرالان با وفای افغانستانی در مکانهای که نظامیان غربی مستقر هستند جهت نظارت و کنترل میتواند کارساز باشد.
/