سرانجام تنش آمریکا و کره شمالی/ پیامی به مثابه دیپلماسی فراقلهای/ مذاکره کردید یا دیکته نوشتید؟!
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، جواد منصوری در یادداشت روزنامه حمایت نوشت: تشدید تنشها بین آمریکا و کره شمالی طی روزهای گذشته در حالی است که پیونگ یانگ، آزمایش موشکی در رزمایش اخیر سئول و واشنگتن را رسماً «آغازگر عملیات نظامی در اقیانوس آرام» توصیف کرده است. از سوی دیگر، «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه نیز با توجه به شرایط پیشآمده، دستور تخلیه مناطق مسکونی مجاور با کره شمالی را صادر کرد و نسبت به آغاز جنگی بزرگ در شبهجزیره کره هشدار داد. ازاینرو، برای واکاوی آنچه در حال حاضر در شبهجزیره کره رخداده و آنچه احتمالاً در آینده به وقوع میپیوندد، لازم است نگاهی به راهبرد کلی آمریکا در قبال این منطقه داشته باشیم. استراتژیستهای آمریکایی از ابتدای قرن بیست و یکم، در تحلیل سیاست خارجی کاخ سفید به این جمعبندی رسیدهاند که غرب آسیا دیگر مانند گذشته نمیتواند حیات خلوت این کشور محسوب شود و منافع کلانی به همراه داشته باشد. ازنظر آنها، با ارتقاء جایگاه کشورهای تأثیرگذاری نظیر ایران در خاورمیانه، دردسرهای کاخ سفید آنقدر زیاد خواهد بود که هم هزینههای دولت آمریکا را افزایش میدهد و هم، موقعیت متزلزل این کشور را بیش از گذشته به چالش خواهد کشاند. این ارزیابی در گزارشهای وزارت دفاع و حتی وزارت خارجه آمریکا در دهه اول قرن جاری به اشکال مختلفی مطرح شد و طراحان سیاستهای بلندمدت واشنگتن درنهایت، نقطه ثقل سرمایهگذاری و حضور آمریکا را از غرب آسیا بر کشورهای حوزه اقیانوس آرام متمرکز کردند.
مذاکره کردید یا دیکته نوشتید؟!
در یادداشت روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری می خوانید: شخصی که خطای بزرگی مرتکب شده و خسارت فراوانی دیده بود با تأسف میگفت؛ کاش نصایح پدرم را شنیده بودم و به هشدارهایش گوش کرده بودم. پرسیدند؛ نصایح ایشان چه بود؟ جواب داد؛ چه میدانم؟ عرض کردم که نصایحش را گوش نکردم و نمیدانم چه بود و چه گفته بود؟! در مثل مناقشه نیست و گاه یک لطیفه میتواند گویاتر از چند مقاله و ساعتها سخنرانی باشد. از این روی و با عرض پوزش باید گفت؛ خسارتهای فراوان برجام که از نخستین روزهای بعد از اجرایی شدن آن شاهد بودهایم و از آن هنگام تاکنون نیز همه روزه شاهد زیادهخواهیهای تازهتر حریف هستیم، نتیجه بیتوجهی دولت محترم و تیم هستهای کشورمان به هشدارهای پیدرپی و مستند منتقدان دلسوز بوده است. هشدارهایی که امروزه تمامی آنها به واقعیت نشسته اما هنوز هم تیم مذاکرهکننده کشورمان حاضر به پذیرش آن نیست و کماکان بر ادامه راه خسارتآفرینی که تاکنون طی کرده است اصرار میورزد.
از فرزندان عزیز مهندس بازرگان تا فرزندان عزیز دکتر یزدی
عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: نحوه مواجهه اصلاحطلبان با فوت مرحوم دکتر یزدی – در بعد محتوایی - سند محکمی برای قضاوت درباره مفهوم اصلاحطلبی در کشور است، بنابراین هدف از این وجیزه نه پرداختن به یزدی که تأملی در اندیشه اصلاحطلبی است. شنبه (دیروز) که روزنامههای کشور را مطالعه میکردم دو تیتر از رسانههای اصلاحات برایم بسیار جالب، پرمفهوم و واجد تأمل بود. در صفحه یک روزنامهای نوشته شده بود: «مخالفان سابق، یزدی را بدرقه کردند» و تیتر اصلی هفتهنامه صدا این بود: «غربت لیبرال انقلابی». مراد در این نوشته گزینه اول است. اما واژه «لیبرال انقلابی» هم از عجایب ادبیات سیاسی امروز این جماعت است، زیرا نه بازرگان و یزدی به عمل انقلابی معتقد بودند و نه اصولاً لیبرال میتواند انقلابی باشد. این سبک از مفهومسازی را اصلاحطلبان در سالهای حضور در قدرت نیز ابداع کردند که مانند همین ترکیب، اجتماع نقیضین بود. ترکیب «دیکتاتوری صالحان»و «اومانیزم الهی» از سنخ لیبرال انقلابی بود. اما بر سر این موضوع که لیبرال نمیتواند انقلابی باشد هم در علم سیاست اجماع وجود دارد و هم در سیره امام مشهود است. امامِ انقلابی در طول حیات سیاسی خود 11 مرتبه از واژه لیبرال استفاده کردند و هر 11 مرتبه آن درباره دکتر یزدی و دوستان وی بود که صریحترین آن: «من به آنانی که دستشان به رادیو و تلویزیون و مطبوعات میرسد و چه بسا حرفهای دیگران را میزنند، با صراحت اعلام میکنم تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد» بود.
پیامی به مثابه دیپلماسی فراقلهای
ابراهیم متقی استاد دانشگاه تهران در یادداشت روزنامه جام جم نوشت: پیام رهبر انقلاب به حجاج را میتوان نقطه عطفی در الگوی تعامل راهبردی و ایدئولوژیک در جهان اسلام دانست. متن پیام تمامی زوایای چالشبرانگیز دوران موجود کشورهای اسلامی و الگوی تعامل بازیگران مختلف در چنین فضایی را تبیین کرده است. تأکید ایشان بر رویکردهای بنیادین اسلامی همانند «اشداء علیالکفار و رحماء بینهم» را میتوان بهعنوان مانیفستی دانست که برای تمامی مسلمانان در تمامی دورههای تاریخی و حوزههای جغرافیایی کاربرد دیپلماتیک و راهبردی خواهد داشت. محور اصلی پیام را باید اجتناب از رویارویی کشورهای اسلامی از طریق سازوکارهای برادرانه و همکاریجویانه دانست. آنچه که هماکنون در جهان عرب علیه ایران شکل گرفته نمادی از تضادهای رو به گسترشی است که نهتنها بحران دیپلماتیک در روابط ایران و کشورهای منطقه را گسترش داده، بلکه برای حل و فصل نشانههایی از بحران امنیتی است که در حوزههای مختلف ژئوپلیتیک اسلامی شکل گرفته و زمینه را برای «موازنه ضعف» بهوجود آورده است.
تقلای ترامپ در منطقه ممنوعه برجام
در یادداشت روزنامه ایران می خوانید: دولت امریکا در روزهایی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عنوان مرکز پایش پایبندی ایران به تعهداتش در چارچوب برجام گزارش مثبتی را منتشر کرده است، تلاش میکند برای به بنبست کشاندن توافق هستهای بهانه پیدا کند. بهانهای که با گزارش مثبت اخیر آژانس درباره اجرای کامل برجام از سوی ایران ناکام مانده است. پیشنهاد بازدید از مراکز نظامی ایران در امتداد چنین هدفی مطرح شده که بیش از هر چیز از بیتجربگی دونالد ترامپ در عرصه سیاست حکایت میکند. آنچه ترامپ درباره بازدید از مراکز نظامی یک کشور در ذهن دارد، بازدیدهایی است که امریکا بعد از جنگ تجاوزکارانه عراق به کویت به عمل آورد که طی آن و در نتیجه شکست عراق، این کشور پذیرفت که امریکا با یک آتشبس از مراکز نظامی عراق بازدید کند. حالا ترامپ در شرایطی که در آغاز ریاست جمهوریاش وعده کنارهگیری از برجام را داده است، در تلاش است این وعده خود را عملی کند آن هم در شرایطی که امکانات و امور را برای این کار مهیا نمیبیند.
عقده گشایی
در یادداشتی از روزنامه صبح نو می خوانید: معاون سیاسی وزارت کشور در دولت دوم خرداد که این روزها به پراکندن توئیت ها و مطالب فتنهانگیز مشغول است، بیماری یکی از همفکران خود را دستاویزی برای عقده گشایی و انتشار مطالب کذب علیه شورای نگهبان و زدن اتهام به نظام اسلامی و برخی چهرههای سیاسی قرارداده است. در جریان انتخابات مجلس ششم در سال 78 ستاد انتخابات کشور زیر نظر معاون سیاسی وزیر کشور و عضو ارشد حزب مشارکت با تخلفات گسترده و بی سابقهای، انتخابات تهران را برگزار کرد که به ابطال آرای صندوقهای مخدوش توسط شورای نگهبان انجامید و در آرای افرادی از جمله مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی که با تقلب توسط ستاد انتخابات جابجا شده بود، تغییراتی به وجود آمد. دستگاه قضایی در رسیدگی به تخلفات انتخاباتی این دوره، با احراز جرم معاون سیاسی وقت وزیر کشور و برخی دیگر از دست اندرکاران انتخابات، آنها را به حبس و انفصال از خدمات دولتی و عضویت در هیات های اجرایی انتخابات محکوم کرد. حال پس از گذشت 18 سال از آن رویداد تلخ، عامل اصلی تخلفات گسترده در وزارت کشور و محکوم فتنه سال 88 به تکرار دروغ اثبات شده و محرز در دادگاه مبادرت میکند تا شاید بدین گونه لکه ننگی که آن انتخابات و مجلس برآمده از آن انتخابات بر دامان جریان اصلاح طلب ثبت و ضبط کرد، از اذهان بزداید یا تطهیر کند. در عین حال جا دارد آنها که در جریان اصلاح طلب اندکی از انصاف در خود میبینند به اتهامزنیهای این فرد پاسخ گویند و از قلب واقعیتهای تاریخی جلوگیری کنند.
آيا ترامپ ماندنی است؟
در یادداشتی از سيدعلي خرم استاد حقوق بينالملل در روزنامه شرق می خوانید: دونالد ترامپ، پديده استثنائي تاريخ رياستجمهوري آمريکا، از زماني که وارد کارزار انتخاباتي شد، نهتنها نتوانست افکار عمومي جامعه آمريکا را به خود جلب کند، بلکه با افکار عمومي ملل جهان نيز همين مشکل را دارد. ترامپ به طرز عجيبي محبوب تندروهاي آمريکايي، نژادپرستان و مردم ناآگاه و عامی آمريکا قرار گرفت و با ترفندهای غيرمعمول و از جمله با نقشآفرينی غيرمستقيم روسيه، در انتخابات آمريکا پيروز شد، اما در هيچکجای جهان و بهويژه در کشورهای توسعهيافته و بهخصوص در کشوری چون آمريکا چنين سازوکار و چنين افرادی نمیتوانند خلقالساعه و تصادفی بر سر کار بيايند و اگر هم بيايند نمیتوانند دوام بياورند، چراکه قانون در اين کشورها نهادينه شده و ابزارها و محدوديتهای قانونی مانع تکروی آنها میشود.
دام صهیونیستها برای ترامپ
در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می خوانیم که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در هشتمین گزارش خود پس ازتوافق برجام، پایبندی ایران به تعهداتش را تایید کرد. علاوه بر این، تقریباً بلافاصله پس از سفر بیفرجام نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل به وین و مذاکراتش با یوکیوآمانو رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی تازهترین شکست سیاسی – تبلیغاتی دارودسته ترامپ در قلمرو برجام است که یکبار دیگر انزوای ترامپ و ناکامی تلاشهای واشنگتن برای «عبور از برجام» را نشان داد. ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی، بارها از برجام به عنوان «بدترین توافق» یاد کرد و متعهد شد که پس از به قدرت رسیدن، متن برجام را پاره کند، غافل از اینکه برجام یک معاهده بینالمللی است که به غیر از آمریکا طرفهای دیگری را هم دارد و در عین حال توسط قطعنامههای شورای امنیت، پشتیبانی میشود. با این حال، گزارش اخیر آژانس و تصریح به عدم ضرورت بازرسی از اماکن نظامی ایران به منزله رد درخواست و اصرار واشنگتن در این موضوع است که ترامپ و دستیارانش اصرار داشتند عدم بازرسی از تاسیسات نظامی ایران را «نقض برجام» تلقی کنند درحالی که تاسیسات نظامی هر کشوری جزو نیازهای دفاعی با طبقه بندی سری و به کلی سری است و دلیلی ندارد که در معرض دید و اطلاع دشمنان قرار گیرد.
«خواب» همچنان قربانی می گیرد!
در یادداشت روزنامه خراسان می خوانید: کشته شدن 9 دختر دانش آموز باز هم مردم را داغدار کرد، واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان مینابی و یکی از سرپرستان و کمک راننده در حوالی داراب شیراز در حالی حدود 4 صبح جمعه رخ داد و این حادثه بسیار تلخ را رقم زد که این گونه حوادث بارها و بارها در جادههای کشور ما رخ داده و هرازگاهی علاوه بر قربانی شدن چند نفر و تحمیل داغی سنگین بر خانوادهها و وابستگان قربانیان، روح و روان مردم را نیز جریحه دار میکند، اما گویا عزم جزمی بر پایان یافتن این گونه حادثههای مرگبار وجود ندارد که اگر چنین عزمی در همه مسئولان ذی ربط وجود داشت یا این گونه حوادث اتفاق نمیافتاد یا آن قدر کاهش مییافت که شگفتی آفرین و تعجب برانگیز میشد! اما برای جلوگیری از تکرار این داغها و از دست دادن سرمایههای انسانی در پیچ و خم جادههای نه چندان استاندارد کشورمان، چه باید کرد؟
نقش شبکه بانکی در تحریک تورم
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: تئوری مقداری پول بیان میکند که تورم تابع مستقیمی از تقاضای پول است. به بیان دیگر، آن بخش از نقدینگی (M2) که به تقاضای خرید کالاها و خدمات تبدیل میشود، تورمزاست؛ بنابراین نهتنها حجم پول (M1) بلکه سپردههای کوتاهمدت و قرضالحسنه که بخشی از شبه پول محسوب میشوند و امکان برداشت و خرج کردن آنها وجود دارد نیز بالقوه تورمزا هستند. تنها سپردههای بلندمدت، بهعنوان بخش دیگر شبه پول، خطری برای تورم محسوب نمیشود. با این مقدمه میتوان گفت که هر عاملی سبب شود بخش تورمزای شبه پول بزرگتر و بخش غیرتورمی آن کوچکتر شود، نوعا بر دامنه تورمی نقدینگی افزوده است. مدتی است که بسیاری از بانکها بابت سپردههای کوتاهمدت نرخهای سود بالا (و حتی بالاتر از سپردههای بلندمدت) پرداخت میکنند و همین امر سبب شده تا بخش تورمزای شبه پول به سرعت رشد کند و بخش غیرتورمی آن سرکوب شود. هرچند ممکن است بخشی از انگیزه افراد برای سپردهگذاری کوتاهمدت به جای بلندمدت تنها برای دستیابی به نرخهای سود بالاتر انجام گرفته باشد، اما نمیتوان منکر این بود که امکان برداشت لحظهای از سپردههای کوتاهمدت میتواند تصمیمات بیندورهای افراد را متاثر کند و سریعتر به تقاضای مصرفی تبدیل شود.