روضهخوان کراواتی!
زمانی بود که متواری بودیم، منزلی در مشهد گرفته بودیم که یک اتاق داشت. به خاطر دارم که صاحبخانه، مجلس روضه خوانی داشت و دو تا از مداحهای مجلس نیامده بودند؛ شهید اندرزگو گفت حالا که روضه خوان تان نیامده، خود من برای شما روضه میخوانم...
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *