اجتماع حجت‌ها!

9:48 - 23 مرداد 1396
کد خبر: ۳۳۸۶۹۹
نه فقط تصویر پرصلابت شهید حججی، بلکه آرمان و راه او در تاریخ ملت بزرگ ایران ماندگار شد تا نماینده شایسته‌ای باشد برای ماندگار کردن آرمان و راه شهدای مدافع حرم.

اجتماع حجت‌ها!به گزارش گروه فضای مجازی ، مهدی فضائلی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت روزنامه صبح نو با تجلیل از شهید حججی به آنچه که این شهید بزرگوار برایمان به یادگار گذاشته‌است، پرداخت و نوشت: در هنگامه و غوغای دنیامداری و فردگرایی، مدافعان و شهدای حرم پرچمدار دوباره خدامحوری و منافع ملی شدند. و در وانفسای لذت جویی و بحبوحه غفلت، شهید حججی سروقامت دوباره به ما لذت شهادت و جهاد در راه خدا را یادآور شد. ابتدا با چشمان نافذ و نگاه مصممش و سپس با تصاویر و صداهایی که از خود به یادگار گذاشته بود.
شهید محسن حججی،اجتماعی از حجت‌هاست برای ما در این زمانه پرهیاهو.


این جوان بیست و پنج ساله،حجت است برای آنانی که جوانی را بهانه غفلت و لذت‌جویی‌های بی‌حساب می‌دانند و مصداق این شعر هستند:

لیک گفتند همه که جوان است هنوز
بگذارید جوانی بکند،
بهره از عمر برد کامروایی بکند.
بگذارید که خوش باشد و مست،
بعد از این باز ورا عمری هست

محسن حججی، حجت است برای ماهایی که هجوم رسانه‌ها و سیل بنیان‌کن هرزه‌گی و ولنگاری را پایان دین‌باوری و دوران سلطه کامل سبک زندگی غربی می‌دانیم.

این جوان مومن و انقلابی نجف‌آبادی، حجت است برای همه آنهایی که از نقش و تاثیر اخلاص و ایثار غافل شده‌اند.
محسن نیک سرشت ما حجت است برای کسانی که از نقش شهید و شهادت غافلند. چقدر برنامه‌ریزی فرهنگی، چقدر هزینه و چقدر زمان لازم بود تا اثر فرهنگی که خون و شهادت این جوان پارسا و مومن بر جامعه گذاشت، بتواند محقق شود؟
این شهید مدافع حرم، حجت است برای دشمن تا ببیند و بفهمد که جوانان این مرز و بوم تا کجا پای امام و رهبرشان ایستاده‌اند و از زبان همسر جوان و زینب‌گونه چون اویی بشنود که: " همسرم رفت که بگوید امام خامنه‌ای تنها نیست".

آری محسن حججی، نامش هم با مسماست و او اجتماعی از حجت‌ها بود!
نه فقط تصویر پرصلابت حججی، بلکه آرمان و راه محسن حججی در تاریخ ملت بزرگ ایران ماندگار شد تا نماینده شایسته‌ای باشد برای ماندگار کردن آرمان و راه شهدای مدافع حرم.

محسن حججی عزیز که ذهن و دل ملتی را به خود مشغول کرده و حال و هوای همه ما را دگرگون ساخته چه زیبا و باشکوه مصداق این شعر است:

من شدم خلق که با عزمی جزم پای از بند هواها گُسَلَم

گام در راه حقایق بنهم

با دلی آسوده

فارغ از شهوت و آز و حسد و کینه و بخل،

مملو از عشق و جوانمردی و زهد

در ره کشف حقایق کوشم،

شربت جرأت و امّید و شهامت نوشم،

زره جنگ برای بد و نا‌حق پوشم

ره حق پویم و حق جویم و پس حق گویم

آنچه آموخته‌ام بر دگران نیز نکو آموزم

شمع راه دگران گردم و با شعله‌ی خویش،

ره نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم.

من شدم خلق که مثمر باشم، نه چنین زائد و بی‌جوش و خروش،

عمر بر باد و به حسرت خاموش



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *