مطالبه وحدت آفرین رهبر انقلاب/ ملاحظاتی در باب اقلیم کردستان عراق/ ناکام ساختن آمریکا با همنوایی مردم و مسئولان
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم حسین شیخالاسلام میخوانید: رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار روز گذشته خود با مسئولان و دستاندرکاران حج امسال، به نکتهای ناب در باب بهرهگیری از موسم حج ابراهیمی برای بیان مواضع امت اسلامی در خصوص «مسجدالاقصی» و حضور شرارتآمیز آمریکا در منطقه اشاره کرده و از آن به عنوان «بهترین فرصت» به منظور تبیین جنایات صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی یاد کردند؛ لذا برای بهرهبرداری از فرصت پیشرو در جهت تشریح اهمیت مسئله فلسطین در این کنگره عظیم، توجه به چند نکته ضروری به نظر میرسد. آنچه در خصوص مسجدالاقصی و فلسطین به عنوان اولویت جهان اسلام مطرح است، فراتر از معنای عمومی یاری مظلومین و پشتیبانی از مسلمانان تحت ظلم و ستم صهیونیستهاست. در آموزههای اسلامی، دستگیری از هر مسلمانی که فریاد تظلم سر دهد، واجب بوده و زمان و مکان نمیشناسد، ولی نصرت مؤمنان رانده شده از سرزمین فلسطین، به جهت قداست مسجدالاقصی از اهمیت دوچندانی برخوردار است. در آیه اول سوره مبارکه «اسراء»، تصریح شده است که پیامبر اعظم (ص) در شب معراج در مسجدالحرام بودند، اما برای سیر معنوی در ملکوت آسمانها به مسجدالاقصی منتقل شده و از آنجا به معراج رفتند. یعنی مسجدالاقصی از خاصیتی برخوردار است که یکی از نقاط عطف پیامبر اسلام از آن نقطه آغاز شد؛ علاوه بر اینکه با تصریح قرآن کریم (الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَه)، اطراف آن که همان سرزمینهای اشغالی فعلی است، مبارک و مقدس است. بنابراین، دیدگاه مسلمانان درباره مسجدالاقصی، ورای مسئله فلسطین و دفاع از مظلومین در برابر مستکبرین است و به ریشههای اعتقادی آنان باز میگردد که فراتر از استکبارستیزی، به اعتقاد پولادین امت اسلام در حمایت از قدس در قالب یک باور دینی و مسئولیت انسانی منجر شده است.
«حفظ برجام به هر قیمتی» تا کجا؟!
محمدحسین محترم در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: تحلیل مواضع تیم مذاکرهکننده هستهای و شخص رئیسجمهور قبل و بعد از برجام برای درک ماهیت نافرجام برجام و همچنین جریانشناسی جریان غربگرای نفوذ کرده در ارکان اجرایی کشور بسیار حائز اهمیت و راهگشاست و البته تامل برانگیز! درخصوص واکنش تیم مذاکرهکننده به تحریمهای جدید و اقدامات خصمانه آمریکا نیز باید گفت: آقایان مسیر پرتناقضی را در پیش گرفتند و همچنان در این مسیر حرکت میکنند که نشان میدهد جز انحراف افکارعمومی برای «حفظ برجام به هر قیمتی» هدف دیگری ندارند. قبل از امضای برجام آقایان ادعا داشتند دیگران موجب اعمال تحریمها بر کشور شدند و ما قهرمان رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی هستیم. اما گذشت زمان نشان داده نهتنها هیچ تحریمی لغو و مشکلی از اقتصاد حل نشده، بلکه بر شدت اعمال تحریمهای جدید و مشکلات اقتصادی نیز افزوده شده است کمااینکه باید به یاد آوریم که تمام تحریمها و قطعنامههای قبلی سازمان ملل علیه ملت نیز در دورانی اتفاق افتاد که آقای روحانی بهعنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی، مسئول تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت اصلاحات بود و تحریمهای یکجانبه آمریکا و اروپا نیز بعد از فتنه ۸۸ بهدلیل حضور همفکران و حامیان مدعی اصلاحات در وزارت خزانهداری آمریکا و اتحادیه اروپا و دادن اطلاعات محرمانه و سری کشور رخ داد؛ لذا ادعای اینکه دیگران موجب اعمال تحریمها بر کشور شدند و ما قهرمان رفع تحریمها هستیم، ادعایی برای انحراف افکار عمومی و رسیدن به قدرت و نه حل واقعی مشکلات کشور بود.
موج سواری امریکا بر خلاهای برجام
عباس حاجینجاری در یادداشتی برای روزنامه جوان نوشته که با تصویب طرح تحریمهای جدید امریکا علیه ایران، روسیه و کره شمالی در مجلسین امریکا با توجه به اکثریت بالای رأیدهندگان، عملاً تصویب و ابلاغ آن برای اجرا از سوی ترامپ، رئیس جمهور امریکا همانگونه که در بیانیه کاخ سفید آمده است را باید قطعی دانست. با توجه به مواضع و شعارهای مطرح شده توسط ترامپ و تندروهای حاکم بر مجلسین امریکا، به نظر میآید که برای دستگاه سیاستگذاری حاکم بر امریکا، چارهای جز این باقی نمانده است که خلأهای موجود در برجام را به فرصتی برای جبران شکستهای امریکا در برابر ایران تبدیل و از آن طریق ایران را به پذیرش برجامهای دیگر وادار سازد. در مورد چرایی مواضع کنگره و کاخ سفید، روند تحولات، اهداف اصلی امریکاییها را آشکارتر کرده است، یعنی در حالی که بهانههای ظاهری امریکا موضوعاتی نظیر هستهای، موشکی و یا حقوق بشر است، روزنامه نیویورک تایمز هفته گذشته بر ریشه این کینهورزیها تأکید میکند، آنگاه که مینویسد: بسیاری از سیاستمداران امریکایی معتقدند به دلیل آنکه ایران از سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ خورشیدی و زمان پیروزی انقلاب اسلامی) راهش را از امریکا جدا کرده است، تنها سزاوار انزوا و مجازات است. این جمله نیویورکتایمز ترجمان همان جمله ترامپ است که در ۱۵ بهمن ۱۳۹۵ در گفتوگو با فاکسنیوز گفته بود که ایران اگر با امریکا باشد، امریکا نه با هستهای ایران مشکل دارد و نه موشکی ایران، مبتنی بر همین هدف امریکاییهاست که پمپئو، رئیس سازمان سیا ۲۹ تیرماه از تغییرات اساسی در راهبرد امریکا علیه ایران سخن به میان آورده و میگوید: در یکی از اولین اقدامات رئیسجمهور امریکا در حال ایجاد ائتلافی از کشورهای خلیج (فارس) و اسرائیل برای یافتن پلتفرمی مشترک برای عقب راندن توسعهطلبی ایران است، اما نکته مهم این است که امریکا برای تحقق راهبرد خود برای مقابله با گسترش نفوذ و هژمونی ایران گزینههای چندانی را در پیش رو ندارد، زیرا در حالی که دولت قبلی امریکا دائماً از روی میز بودن همه گزینهها سخن به میان میآورد و تکیه اصلیاش در بهرهگیری از این گزاره تهدید ایران به برخورد نظامی بود، این دولت بر ناتوانی امریکا در بهرهگیری از این گزینه از همان روزهای آغازین تأکید و درک کرده است که ورودش در یک درگیری نظامی جدید برای امریکا چقدر هزینه دارد.
مطالبه وحدت آفرین رهبر انقلاب
در یادداشت روزنامه خراسان میخوانید: بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و دست اندرکاران حج؛ تمرکز ویژهای بر ظرفیتهای اجتماعی گوناگون این فریضه الهی داشت تا آن جا که میتوان «تقریب مذهبی و سیاسی» را ترجیع بند این بیانات برشمرد. در حوزه تقریب سیاسی و اعلام مواضع مشترک امت اسلامی، رهبر انقلاب بار دیگر آرمان فلسطین را یادآور شدند و آحاد مسلمانان را به هوشیاری نسبت به تحولات مسجدالاقصی فراخواندند. از دیگر سو، حضور شرارت آمیز آمریکا در منطقه که پیامدهای آن در قالب مواضع و رویکردهای نابخردانه برخی حاکمان مرتجع، تبلور یافته است، نکتهای بود که رهبر انقلاب بر آن انگشت تاکید نهادند و مسلمانان را به اعلام موضع نسبت به آن فراخواندند. اما آن چه نباید در میان فرازهای سیاسی این بیانات مغفول بماند، تاکید دوباره و مصداقی بر اهتمام نسبت به وحدت اسلامی بود. مقام معظم رهبری در این زمینه، حجاج ایرانی را به صورت خاص و مصداقی به اهتمام نسبت به «نماز اول وقت و نمازهای جماعت در مسجدالحرام و مسجدالنبی» فراخواندند و حال آن که میدانیم نمازهای جماعت در این دو مکان مقدس به امامت جماعت اهل سنت برگزار میشود و ایشان در واقع خواسته اند که این فریضه جمعی، به منصه ظهور تقریب عملی نیز تبدیل شود. اهمیت این توصیه موکد در این است که اولا حج امسال به دلیل مواضع برخی دولتهای منطقه علیه کشورمان، فضایی احتمالا متفاوت را تجربه میکند وعمل به این توصیه میتواند مانع تحقق طرح دشمنان برای ایجاد اختلاف به ویژه در ایام حج شود. ثانیا، تاکیدی دوباره بر این موضع است که وحدت از نظر رهبر جمهوری اسلامی ایران، مسئلهای استراتژیک و نه تاکتیکی است و در هیچ شرایطی نمیتوان از آن چشم پوشید. این توصیه البته در حالی از سوی رهبر انقلاب مطرح شده که ایشان با اشاره به حوادث تلخ حج سال ۹۴، بر تامین امنیت و عزت حجاج ایرانی پای فشرده و آن حوادث را فراموش نشدنی توصیف کرده اند. روی دیگر معنای این بیانات، این است که در منظومه فکری رهبر انقلاب، تقریب باید با رعایت ضوابط آن به ویژه در حوزه تامین امنیت و عزت همه حجاج و به صورت خاص، حجاج ایرانی تحقق یابد و هیچ کدام از این اضلاع را نباید فدای دیگری کرد و از آن غفلت ورزید.
ملاحظاتی در باب اقلیم کردستان عراق
در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی میخوانید: اقلیم کردستان عراق آبستن حوادث غیرمنتظرهای است. اخبار و گزارشهای نگرانکنندهای به گوش میرسد که بر ابهامات میافزاید و شرایط پیچیدهای را به تصویر میکشد. قرار است اقلیم کردستان عراق یک همه پرسی در سوم مهر ماه سال جاری برای اعلام استقلال برگزار کند. اگرچه برای کاستن از اهمیت موضوع و مهار آثار و تبعات قضیه اعلام شده که این همه پرسی الزام آور نیست، ولی کاملاً آشکار است گردانندگان امور چه اهداف و برنامههایی را در سر میپرورانند و اصرار دارند اوضاع را به کدامین سمت به پیش ببرند. تا اینجای قضیه هر ۴ کشوری که دارای اقلیت کرد هستند، با برگزاری این همه پرسی مخالفت کرده و آنرا مغایر مصالح و امنیت منطقه تلقی کردهاند. روشن است که چنین اقدامی در واقع نقطه شروع بحرانهای فراوان و زنجیره حوادث بیپایان است که مستقیماً ثبات و امنیت منطقه را تحت الشعاع خود قرار میدهد که نخستین قربانیان آن کردها خواهند بود. آنچه در این میان، زنگهای خطر را به صدا در میآورد، اشتهای سیری ناپذیر دشمنان ملتهای منطقه برای زمینه سازی و ریلگذاری در جهت تحقق همین قضایا است.
آیا آمریکا قابل مذاکره است؟!
محمدکاظم انبارلویی در یادداشت روزنامه رسالت نوشت: اینکه آمریکا قابل اعتماد است یا نه، همواره موضوع بحث دیپلماتهای ما در دولتهای پس از انقلاب بوده و هست. رفتار آمریکاییها چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نشان میدهد که آنها قابل اعتماد نیستند. بین ایران و آمریکا یک اقیانوسی از خون به ناحق ریخته وجود دارد که نمیتوان به راحتی از آن عبور کرد. این روزها که بدعهدی آمریکا در یک قرارداد بینالمللی در مرئی و منظر ملت ایران و جهانیان رخ داده، مهر ابطال اعتماد به آمریکا بیش از هر چیز در اذهان و افکار عمومی جلوهگری میکند. دیپلماتهای ما فکر میکردند اگر آمریکاییها در یک گفتگوی دو جانبه بدعهدی کنند خیلی بعید نیست، اما اینکه آنها در یک گفتگوی چندجانبه به قول خودشان جامعه جهانی بر سر میز گفتگو بنشینند و امضای خود را پای عهدنامه یا پیماننامهای بگذارند بعید است بزنند زیر میز و همه چیز را انکار کنند؛ لذا بر اساس این حسن ظن و اعتماد به نتایج گفتگوها، عقل و خرد جمعی به این تعلق گرفت که زیر بار گفتگوهای چندجانبه برویم و چنین بود که منطق حقوقی جدیدی در حقوق بین الملل به نام برجام تولد یافت. اما گذشت زمان نشان داد آمریکاییها بیحیثیتتر و بی آبروتر از این حرفها هستند که فکر میکنیم. آنها نه تنها زیر قول و قرار و توافقات دوجانبه میزنند و این مسبوق به سابقه است نظیر آنچه که در قرارداد الجزایر و آزادی گروگانها در اوایل انقلاب شاهد آن بودیم، بلکه زیر توافقات چندجانبه که امضای ۵ قدرت گردن کلفت و با اعتبار جهانی هم پای یک قرارداد با ایران باشد، به راحتی میزنند.
ناکام ساختن آمریکا با همنوایی مردم و مسئولان
روزنامه جامجم در یادداشتی از علیرضا شیخ عطار سفیر پیشین ایران در آلمان نوشت: در مورد کانون تحریمهای جدید آمریکا و نحوه عکسالعملی که ما باید در داخل داشته باشیم باید به دو مقدمه توجه کرد. مقدمه اول اینکه این تحریمها گرچه در عبارات و کلمات شاید در تحریمهای قبلی هم تکرار شده باشد، اما نحوه کنار هم گذاشتن و تبدیل فرامین اجرایی به قانون و تاکید بر تحریم ارگانهای رسمی دفاعی کشور و تاکید بر اینکه کنگره، دولت آمریکا را مکلف کرده که هر دو سال یک بار از طریق وزارت خارجه، وزارت دفاع، آژانس امنیت ملی و وزارت خرانهداری استراتژیهایی برای مهار ایران در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ارائه دهد حاکی از تفاوت تحریمهای جدید است. تحریمهای قبلی، صرفا بر مبنای اعمال فشار اقتصادی و واردات و صادرات و نقل و انتقال بانکی بود، اما امروز نگرانی اصلی آمریکا نه دستیابی ایران به سلاح هستهای و موشکهاست بلکه قدرت روزافزون و نفوذ جمهوری اسلامی ایران بویژه در حوزه نرم در منطقه است. تجلی چنین نفوذی را میتوان در شکست تروریسم، وهابیگری و سلفیگری و حامیان آنها در منطقه دانست. از طرف دیگر توان سیاسی و نظامی رو به افزایش طرفداران ایران در منطقه، آمریکا را نگران کرده و به این باور رسانده که اگر امروز ایران را مهار نکند فردا خیلی دیر است. آمریکا برای مهار ایران به فشارهای اقتصادی روی آورده، زیرا فشار نظامی به عنوان یک ابزار تجربه شده بیفایده در طول ۳۸ سال گذشته جواب نداده است. مقدمه دوم اینکه دولت و کنگره آمریکا براساس یک تحلیل، چنین تصمیمی را اتخاذ کردند. تحلیلی که نه براساس واقعیتهای میدانی بلکه براساس اطلاعات دشمنان دیرینه ایران مانند عربستان و سازمان منافقین ارائه شده است. براساس این تحلیل، ایران از نظر اقتصادی ضعیف و شکننده است، در ایران اپوزیسیون نفوذ دارد و حاکمیت نمیتواند در مقابل فشارهای تحریم مقاومت بکند و در نتیجه با اعمال تحریم پرفشار و مستمر نهتنها از نفوذ ایران در منطقه کاسته میشود بلکه آرزوی دیرینه آمریکا برای تغییر نظام تحقق پیدا خواهد کرد. براساس این دو مقدمه، راهحل را باید در داخل کشور پیدا کنیم. نخستین راهحل این است که این تحلیل و ذهنیت را نزد کنگره و مقامات دولت آمریکا تغییر دهیم که البته امر آسانی نیست، زیرا آنها نسبت به واقعیتهای ایران ناآشنا هستند و کارشناسانی که تحلیلهای عمیقتری نسبت به ایران دارند الان از کنگره و قوه مجریه آمریکا کنار رفتهاند. امروز تصمیمگیران اصلی آمریکا نه وزارت خارجه بلکه نظامیان بازنشسته شاغل در وزارت دفاع و مشاوران امنیت ملی ریاستجمهوری هستند و براساس تجربه خود با ایران از زمان اشغالگریشان در عراق این خط را میدهند.
ایران و ارمنستان؛ شریک تاریخی
در یادداشت روزنامه شرق میخوانید: کشور ارمنستان همسایه شمالی کشورمان در منطقه قفقاز جنوبی است که روابط تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ویژهای با ایران دارد. در دوونیم دهه پس از استقلال جمهوری ارمنستان، روابط ایران و ارمنستان همواره باثبات و بدون هیچگونه تنش یا سوءتفاهم و مسئلهای به پیش رفته و با قطعیت میتوان گفت: ثبات در روابط و حُسن همجواری میان ایران و ارمنستان از ابعاد گوناگونی قابل تحلیل و بررسی است. به سخن دیگر کمتر کشوری را در میان همسایگان متنوع ایران میتوان یافت که از نظر حسن همجواری و روابط صمیمانه طرفین دارای مشخصات روابط ایران و ارمنستان باشد. ایران با ١٥ کشور دارای مرز مشترک خاکی یا آبی است و از نظر تعداد همسایگان وضعیت ویژهای در دنیا دارد. پس از روسیه و چین، ایران از نظر تعداد کشورهای همسایه بالاترین تعداد همسایگان در جهان را با حدود ٧٠٠ میلیون جمعیت دارد. این موقعیت ژئواستراتژیک برای ایران فرصتها و تهدیدات بالقوه و بالفعل فراوانی ایجاد کرده است و درنتیجه دانش و توانایی جدی و تحرک فراوان و هوشیاری دستگاه دیپلماسی کشور را میطلبد. در میان کشورهایی که با ایران دارای مرز خاکی هستند، تنها کشور مسیحی همسایه، جمهوری ارمنستان است و بقیه کشورها مسلمان هستند. همچنین میان تمامی کشورهای همسایه ایران، میتوان با تأکید عنوان کرد که روابط سیاسی کشورمان با این کشور مسیحی در همسایگی شمالی ایران هیچگاه همراه با تنش یا سردی نبوده و همواره روابط سازنده و روبهرشدی برقرار بوده است.
خواسته دولت قوی
در یادداشت روزنامه صبح نو می خوانید: رایزنیها برای تشكیل كابینه دوازدهم آخرین مراحل خود را سپری میکند و آنچه در روزهای آینده تعیین كننده خواهد بود، اولاً سخنان مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ است كه خطوط كلی حركت دولت دوازدهم و انتظارات و تكالیف آن را ترسیم خواهند كرد و در مرحله بعد و پس از انجام تحلیف رئیس جمهور و معرفی كابینه، این مجلس و نمایندگان ملت هستند كه باید به تكلیف خود در تشكیل دولتی قوی و كارآمد عمل كنند. دولت دوازدهم حسب وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور و انتظارات عمومی، آنچه را باید وجهه همت خویش قرار دهد، احیای اقتصادی كشور و رفع معضلات و مشكلات معیشتی و اشتغال است كه متاسفانه پس انتخابات، با موج جدید گرانیها نیز تشدید شده است. برونرفت از این بحران، همانگونه كه پیش از این هم بارها بر آن تاكید شده، وجود كابینه و دولتمردانی كارآزموده و كارآمد است كه با انگیزه خدمت به مردم و حل مشكلات كشور قبول مسوولیت كنند. برخی جریانات سیاسی در تلاشند تا هر چه بیشتر از کابینه جدید سهمخواهی کنند و به نمایندگی از 23 میلیون نفری که به رئیسجمهور منتخب رأی دادهاند، با بازتفسیر آرای آنها، رفتارهای دولت جدید را منطبق بر منویات خویش سازند. خبرهای پیدا و پنهان نشاندهنده به سرانجام رسیدن تقریبی ترکیب کابینه جدید و تغییرات عمده در بخشهای مختلف آن از جمله وزارتخانههای اقتصادی است. توقع مردم، داشتن دولتی کارآمد و قوی است که بیش از آنکه چشم امیدش به فلان جریان یا چهره سیاسی باشد، حل مشکلات فوری را در اولویت عمل و اقدام خویش قرار دهد. فصل انتخابات تمام شده و اکنون فرصت کار است.
سیاست ارزی مستقل
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد میخوانید: برای دهههای متوالی سیاستگذاری ارزی نامعلوم، هدفش نامشخص، تصمیمگیرندگان اصلی آن ناپیدا و بهطور مستمر بر ضد تولید، اشتغال و رفاه عمومی بوده است. این وضعیت باید در دولت دوم آقای روحانی تغییر کند و بهنظر میرسد میتوان به انجام آن امیدوار بود. یکی از مشکلات اصلی که باعث شده، ناظران بتوانند مدعی فقدان سیاستگذاری بهینه ارزی شوند، سیطره سیاست پولی بر سیاست ارزی است. بهعبارت دیگر وقتی سیاست پولی قادر نباشد هدف تورمی خود را محقق کند و جلوی نوسانات کوتاهمدت تولید را بگیرد، از ارز بهعنوان یک لنگر اسمی بهره میبرد تا بتواند وضعیت را اندکی بهبود ببخشد. البته اگر بخواهیم صادقانه با مساله برخورد کنیم، فشار بودجه دولت اصولا فضا را برای مقامات پولی تنگ میکند، آنگونه که آنان نمیتوانند وظایف خود را به درستی انجام دهند؛ اما این دلیل نمیشود که با اختلاط سیاست بودجهای و پولی، بخواهیم سیاست ارزی را هم از معنا بیندازیم. بزرگترین بهره سیاست پولی از ارز، استفاده از آن برای اثرگذاری بر انتظارات تورمی در کنار تاثیر گذر ارز (exchange rate pass-through) است. مقامات پولی با لنگر کردن انتظارات تورمی به نرخ ارز، سعی دارند تا تورم را کنترل کنند و به همین علت است که طی دهههای گذشته رشد قیمت ارز کمتر از تورم بوده و درنتیجه ارزش واقعی ریال افزایش یافته است. اما مقامات پولی خود بهتر میدانند که لنگر اسمی ارز در نهایت کارآمد نبوده و دلیل آن تورم دورقمی بلندمدت اقتصاد ایران است که در دنیا کمنظیر است. البته امروزه بهکارگیری لنگر اسمی ارز هم در کمتر کشوری به چشم میخورد! مقامات پولی باید لنگر دیگری را برای چارچوب سیاست پولی خود برگزینند و اتفاقا در چند سال گذشته و با افت تورم به زیر سطح میانگین بلندمدت، شاهد شکوفایی کاندیداهای مطلوب و بالقوهای در این زمینه هستیم. یکی کلهای پولی است. انتشار مداوم و برنامهریزی شده کلهای پولی باعث شده تا حساسیت مردم نسبت به آنها بیش از گذشته باشد و مقامات پولی با پر رنگ کردن آنها بهخصوص در مورد پایه پولی میتوانند از آن برای اثرگذاری بر تورم انتظاری بهره جویند. اما کاندیدای بسیار بهتر، هدفگذاری تورمی است. هرچند بانک مرکزی بهطور برنامهریزی شده به سوی لنگر هدفگذاری تورمی حرکت نکرده، لیکن پیشبینیهای مستمر این نهاد از تورم باعث شده تا انتظارات تورمی به سامانتر از گذشته شود و بهنظر میرسد، بانک مرکزی میتواند با اراده بیشتر هدفگذاری تورمی را حتی در سطوح بالای تورم، به کار گیرد و از شر لنگر اسمی ناکارآمد ارز راحت شود.