اقتصاد مقاومتی و کابینه دوازدهم/ راهی برای خروج از بنبست برجام/ گله داری گرگها
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، روزنامه حمایت در یادداشتی از جعفر قادری نوشت: یکی از شاخصههای مهم قوه مجریه در نظام جمهوری اسلامی که برآمده از مطالبه عمومی و شأن انقلاب در سطح جهانی است، بهبود اوضاع معیشتی و ارتقاء مؤلفههای اقتصادی است. با عنایت به دستاوردها و تأثیرات چشمگیری که انقلاب اسلامی در عرصه بینالمللی به دست آورده است، انتظار این است که جایگاه اقتصادی کشور، همپای دیگر عناصر قدرت جمهوری اسلامی رشد کرده و به قله افتخار دست یابد. از این رو، آنچه بیش از هر چیز باید برای دولت دوازدهم حائز اهمیت باشد، پوشاندن جامه عمل به سیاستهای «اقتصاد مقاومتی» و اجرای برنامه ششم توسعه است. بر اساس تعریفی که رهبر حکیم انقلاب از اقتصاد مقاومتی به دست دادهاند «اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنیها و خصومتهای شدید میتواند تعیینکننده رشد و شکوفایی کشور باشد» (16/ مرداد /1391) و از آنجا که دشمنان ما بیپرده و آشکارا از ورود به یک جنگ اقتصادی تمام عیار سخن به میان آوردهاند، اقتصاد مقاومتی «خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بی اطمینانیهای ناشی از تحولات خارج از اختیار، مانند بحرانهای مالی، اقتصادی، سیاسی و ... در آن رو به افزایش است، با حفظ دستاوردهای کشور در زمینههای مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی و سند چشمانداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درونزا و برونگرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگویی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد.» 29 بهمن 92. ویژگیهای ذکر شده، لازمه حیات و پویایی اقتصاد همه کشورها، صرفنظر از انقلابی بودن یا نبودن آنهاست و چنانچه حتی در کشوری دیگر هم زندگی میکردیم، چارهای جز التزام به تحقق اقتصاد مقاوم نداشتیم. در اقتصاد قدرتهای برتر اقتصادی و به طور کلی در علم اقتصاد، همه مشکلات و موانع احتمالی با در نظر گرفتن شدت و ضعف آنها پیشبینی میشود و پذیرفته نیست که شرایط به گونهای پیش رود که با فشارهای خارجی، زندگی روزمره مردم با معضل مواجه گردد. بنابراین، کلیدیترین و اصلیترین اولویت دولت دوازدهم باید اجرای تمام و کمال و به دور از حاشیه اقتصاد مقاومتی باشد چراکه تحقق این امر، یک ضرورت فراملی است که همه آحاد مردم، انتظار سریع و بی بهانه آن را دارند و نباید در چنبره اقدامات کلیشهای به فراموشی سپرده شود.
همهپرسی موزائیکی را نمیپذیریم
سعدالله زارعی در یادداشت روزنامه کیهان نوشت: همهپرسی سوم مهرماه آینده منطقه کردی عراق برخلاف آنچه نوعاً تصور میشود آغازی بر حل یک مسئله تاریخی نیست بلکه آغازی بر یک مشغله امنیتی و سیاسی برای منطقهای است که هنوز از بحرانهای قبلی قامت راست نکرده است. براین اساس میتوان گفت همهپرسی یا بقول عراقیها «استفتاء» بار دیگر عراق را با بحرانی سیاسی امنیتی مواجه میگرداند. مناطق کردی بخشی از حاکمیت کشوری تاریخی است و جدایی آن از سرزمین مادر میتواند سرآغاز فروپاشی هویتی ذیل نام الهامبخش «عراق» باشد. اگر این اتفاق بیفتد، تکرار آن در بخش سنینشین غرب عراق دور از انتظار نیست و این در حالی است که هر وضع جدید مستلزم روی دادن بسیاری از قضایای ریز و درشتی است که هر کدام توان و زمان زیادی را به خود اختصاص میدهد. چهکسی نمیداند که هنوز یونان، قبرس، ترکیه، مجارستان و بسیاری دیگر از کشورهایی که با ماجرای صلح پاریس وضع جدیدی پیدا کردند؛ با گذشت نزدیک به 100سال هنوز درگیر انواعی از مشکلات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستند و باز چه کسی نمیداند که هنوز پس از حدود یکصد سال که از امضای موافقت نامه سایکس و پیکو بین انگلیس و فرانسه و ایجاد وضع جدید در سرزمینهایی که شامل عراق، سوریه، لبنان، اردن و فلسطین در سال 1916 میشد، این منطقه عربی با انواعی از بحرانهای امنیتی دست به گریبان هستند این در حالی است که از یک طرف ملتها در این منطقه در عربیت اشتراک دارند و موافقتنامه سایکسپیکو از سوی قدرتهای جهانی بطور کامل حمایت شده است. پس کاملاً واضح است که انتزاع منطقه کردی از سرزمین مادر با پیامدهایی به مراتب بیش از آنچه درباره سرزمینهای جنوب و شرق اروپا و نیز در منطقه عربی عراق و شامات روی داده است روبرو خواهد بود.
آقای ظریف، از تغییرلحن به تغییر باور رفتار برسیم
در یادداشت روزنامه جوان به قلم محمد اسماعیلی می خوانید: موضع محمدجوادظریف طی 48 ساعت گذشته در قبال برجام تغییرمحسوسی داشته است؛ برای نخستین بار در گفتوگو با سی ان ان صراحتاً و نه در قالب جملهای مشروط و مبهم از «نقض متن»برجام سخن به میان آورده و برای اولین بار در مصاحبه با نشنال اینترست، «تهدید»به کنارهگیری ایران از توافق هستهای کرده است. این تغییر را باید به فال نیک گرفت، مشروط به آنکه «استمرار»داشته باشد و در صورت ادامه روند کنونی امریکاییها ، «شیب ملایم»ومتناسب با «نوع مواجهه آنها با کشورمان» چاشنی این تغییر شود تا فراتر از این منافع ملی در دوران پسا برجام ذبح نشود. حال اگر چه تغییرمواضع محمدجوادظریف تا حدودی دیرهنگام است و در شرایطی واقع میشود که «ساختار محاسبات امریکایی» بهواسطه برخی از رفتار ـ مواضع نادرست دولتمردان ایرانی سازمان گرفته اما این تغییر موضع(که باید بهزودی به تغییر باور ـ رفتار از سوی دستگاه سیاست خارجه نیز تبدیل شود) نمیتواند دفعتاً به تغییر رویکرد امریکاییها منجر شود و اجرای تعهدات طرف غربی را تضمین کند؛ چرا که استخدام کلمات و لغات در متن برجام به گونهای است که به فرض محالی که دولت ترامپ نیز با وضع تحریمهای مجدد این توافق بینالمللی را نقض نکند ، تضمین حقوقی مناسب برای اجرای تعهدات امریکایی وجود ندارد.
راهی برای خروج از بنبست برجام
در یادداشت روزنامه جام جم می خوانید: توافق برجام را روی سه محور میتوان بررسی کرد؛ محور اول اینکه این توافق در چه شرایطی تنظیم شد. براساس الگویی که برای تنظیم این توافق در نظر گرفته شد مجموعهای از تعهدات از ایران گرفته شد و در نقطه مقابل آمریکا هم تعهد کرد که تحریمها را لغو کند. در شرایطی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر نحوه اجرای تعهدات ایران نظارت دارد و تاکنون هفت بار پایبندی کشورمان به برجام را تائید کرده است اما در نقطه مقابل هیچ نهادی بر نحوه اجرای تعهد از سوی آمریکا نظارتی ندارد. همان زمان معاون حقوقی وزارت خارجه آمریکا در نامهای به کنگره تاکید کرد که متن برجام برای ما الزامآور نیست و هر گاه ایران از تعهدات خود تخطی کند ما تحریمها را برمیگردانیم. بنابراین هرگاه ایران از تعهدات خود تخطی کند مورد مجازات قرار میگیرد اما آمریکاییها خیالشان راحت است چون در صورت تخطی از تعهدات خود مجازاتی در انتظار آنها نیست. محور دوم اینکه تعهدات آمریکا روی کاغذ است و در عمل به گونهای دیگر عمل میکنند. اصلیترین تحریمها علیه ایران، تحریمهای بانکی است که همچنان ادامه دارد و آمریکا همواره از مکانیزمهایی استفاده میکند تا در عمل ممانعتهایی را برای لغو تحریمهای بانکی ایجاد کند. محور سوم اینکه با توجه به تجربه بدعهدیهای آمریکا ما هیچ راهی برای خروج از این بنبست نداریم. چون طبق متن موجود برجام، درصورت شکایت از بدعهدی آمریکا مسیر پیچیدهای را باید طی کنیم و موضوع قابل تامل اینکه شکایت ما به کسانی ارائه میشود که هم طرف مذاکره ما هستند و هم قاضی نهایی برای رسیدگی به شکایات ما. بنابراین تنها راهحل ما برای خروج از این بنبست این است که رسما اعلام کنیم که با توجه به بدعهدیهای صورتگرفته از سوی طرف مقابل، دیگر حاضر به اعمال تعهدات خود نیستیم و از این معاهده خارج میشویم مگر اینکه با تنظیم متن جدیدی، مجازاتی برای تخطی طرف مقابل در نظر گرفته شود. در غیر این صورت ادامه این مسیر به ضرر ما است.
گلهداری گرگها
محمدکاظم انبارلویی در یادداشت روزنامه رسالت نوشت: این روزها در کریدورهای سیا ، پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا چه میگذرد؟ آنها مشغول چه کاری هستند؟ همکاری آنها با سرویسهای امنیتی انگلیس، رژیم صهیونیستی و فرانسه روی چه پروژه یا پروژه هایی است؟ بیشترین مشغولیت ذهنی و عملی آنها به چه امور خطیری اختصاص یافته است؟ پروژه گرگها چیست؟ گلهداری گرگها چه بخشی از راهبردهای غرب در مهار جنبشهای اسلامی و پیشگیری از سونامی بیداری اسلامی را پوشش می دهد؟هژمونی غرب در ایران و سپس در منطقه و دنیای اسلام با ظهور انقلاب اسلامی به خطر افتاد. نفوذ آمریکا و همپیمانان غربی او روز به روز رو به کاهش است و صورت بندیهای سلطه در منطقه در هم شکسته است. برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت آنها شکست خورده است. راه حل آنها برای برون رفت از این بن بست راهبردی، تربیت گرگ و گلهداری گرگها و هدایت آنها به بلاد اسلامی است. آنها نیک می دانند این پروژه فوقالعاده خطرناک است، چرا که هزینه تامین و نگهداری و کوچاندن گرگ ها ممکن است گاهی بیشتر از سودی که فکر می کنند از کل پروژه حاصل میشود، درآید.
یک گام به جلو
مهدی محمدی در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت: تهدید آقای ظریف به خروج از برجام در نشست شورای روابط خارجی آمریکا را اگر تعارفات نباشد، میتوان «یک اقدام راهبردی» تلقی کرد. من فکر نمیکنم و نشانهای هم نیست که در تئوریهای سیاست خارجی آقای ظریف تغییری حاصل شده باشد ولی همین که او به این نتیجه رسیده که «تهدید به خروج از برجام» یک «گزینه روی میز» برای ایران است، اتفاق کوچکی نیست. هیچ بعید نیست چند روز دیگر بشنویم که این حرف برای «اثرگذاری بر مخاطب» آمریکایی بیان شده و حاصل یک بازنگری راهبردی نیست ولی من ترجیح میدهم سادهدلانه فکر کنم بالاخره نوری از حقیقت بر دل آقای ظریف تابیده است. همه داستان این است: دکتر ظریف و تیمش تا دیروز تصور میکردند «برد متقابل» عاملی است که پایبندی آمریکا به برجام را تضمین خواهد کرد اما من امیدوارم جمله دیروز ظریف علامتی از این باشد که تنها یک عامل هست که میتواند پایبندی طرفی مانند آمریکا به برجام را تا حدی- و نه کاملا- تضمین کند و آن «ترس از به هم خوردن توافق و از دست رفتن مواهب ناشی از آن» است. این یک اصل راهبردی است. آمریکا تا زمانی و تا جایی به برجام- و شاید هر توافق دیگری- پایبند خواهد بود که حس کند عدم پایبندی به برجام، ریسک خروج ایران از توافق را در پی دارد.
فضای مجازی مردم را داشته باشید
در یادداشت روزنامه صبح نو میخوانید: مجادله خبری مقامات قضایی و مسئولان وزارت ارتباطات طی روزهای اخیر درباره فعالیت شبکههای اجتماعی بیگانه در کشور، سؤالات توام با نگرانیهای جدیدی را در جامعه پدید آورده است. از یک سو مقامهای قضایی از ادامه فعالیت 8هزار کانال مجرمانه تلگرامی در کشور خبر میدهند که با وجود مصوبات قانونی، وزارت ارتباطات در برخورد با شبکههای اجتماعی خارجی، تعلل میکند و از سوی دیگر، وزیر ارتباطات با زیر سؤال بردن مصوبههای کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، بستن شبکههای اجتماعی را موجب محدودیت برای ايجاد شغلها و ایدههای جديد و هل دادن مردم به سمت استفاده از فیلترشکنها ارزیابی میکند. طرف اصلی این مجادله اما افکار عمومی یا همان مردم کوچه و خیابانند که از طرفی به شدت طرفدار شبکههای اجتماعی موبایلی و استفاده از مواهب آنند و از دیگر سو، آسیب پذیر در برابر خطرات آن و مطالبه گر برای کنترل لجام گسیختگیهای اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی این شبکهها هستند؛ شبکههایی که به شدت امنیت شهروندان را به مخاطره انداخته و هر روز بر حجم نا امنیها و از هم پاشیده شدن خانوادهها، میافزایند. وزارت ارتباطات اما در این میان با سنگر گرفتن در پشت یک حرف حق که «مسدودیت و محدودیت تنها راه حل نیست» از پاسخ به یک سؤال مهم و راهبردی طفره میرود که آیا تنها راه عبور از محدودیتها برای ایجاد فضاهای جدید کسب و کار، سپردن کلید فضای مجازی کشور به بیگانگان است !؟
ترامپ؛ ناکام مقابل برجام
در یادداشت روزنامه ایران به قلم حشمتالله فلاحتپیشه عضو کمیسیون امین ملی مجلس می خوانید: اقدام دولت امریکا برای تأیید دوباره پایبندی ایران به برجام دقیقاً برخلاف ادعاهایی است که دونالد ترامپ و اطرافیانش در دوره انتخابات ریاست جمهوری امریکا و پس از آن مطرح کردند و حتی بر موضع ضرورت خروج ایالات متحده از برجام تأکید داشتند. آنها برای دستیابی به این هدف ابتدا به دنبال آن بودند اثبات کنند که ایران پایبند به توافق برجام نبوده است. اما واقعیت این بود که جمهوری اسلامی ایران به برجام پایبند بود؛ آن هم نه برای خشنودی امریکا، بلکه به دلیل راهبرد مشارکتجویانهای که با دنیا آغاز کرد و پیش برد. به همین دلیل ایران بخوبی توانست قلمرو نقشآفرینی منفی و عهدشکنی امریکا را از دیگر کشورها جدا کند. دولتمردان امریکا نیز میدانند که اگر پایبندی ایران به برجام را مورد تأیید قرار ندهند، باید در برابر سازمان بینالمللی چون آژانس بینالمللی انرژی هستهای قرار بگیرند که از آغاز اجرای برجام تاکنون در 7 بیانیه بر این موضع تأکید کرده که ایران به اجرای مفاد برجام پایبند بوده است. دبیرکل سازمان ملل متحد هم بر اساس گزارشهایی که در اختیار داشته، بارها اعلام کرده که ایران پایبند برجام است. بر همین اساس به نظر میرسد که وزارت خزانهداری امریکا هم ناچار به تمدید تعلیق مجدد تحریمهای هستهای ایران خواهد بود. ترامپ هم همان طور که در اوج مواضع ضد ایرانی خود حکم تعلیق تحریمهای هستهای ایران را امضا کرد، مجبور به ادامه این روند خواهد بود. اگر تأیید پایبندی ایران به برجام برای جلوگیری از مواجهه امریکا با سازمانهای بینالمللی بود؛ باید گفت که تصمیم به تمدید تعلیق تحریمهای هستهای ایران برای پرهیز امریکا از رودررویی با جامعه جهانی است. زیرا برای کشورهای جهان دیگر تحمیل دوباره تحریم ایران امری بازگشتناپذیر است.
ابزارهاي ترامپ عليه ايران
فريدون مجلسی تحليلگر روابط بينالملل در یادداشت روزنامه شرق نوشت: ترامپ در جوی که پيش از انتخابات آمريکا با مداخله لابیهای اسرائيل و عربستان ايجاد شده بود، برهمزدن برجام را بهعنوان يکی از کارتهای برنده خود برای جلب آرای مردم آن کشور به کار برد. اکنون آن جو تغييری نکرده است. ممکن است کنگره و مطبوعات آمريکا برخی کارهای نامتعارف اين رئيسجمهور ويژه را نپسندند يا حتی موضوع استيضاح يا عدم کفايت او را مطرح کنند، اما درباره سياست ايرانستيزی با او همراهاند. اگر دادگاههای آمريکايی اجرای فرمانهای عدم صدور ويزای او را نميپذيرند برای اين است که نمیخواهند به استناد اقدامی خلاف اصول اخلاقی و حقوقبشری، اتباع کشور ديگری را به اتهام عدم رعايت حقوق بشر، از ديدار بستگان خود محروم کنند. آمريکا میداند که دولت پيشين آن کشور ملغی کردن تحريمهای شورای امنيت را با صدور قطعنامه، ديگر پذيرفته و در گزارشهای خود به کنگره نيز پايبندی ايران را به تعهدات برجامی تأييد کرده است، اما برجام سند دوستی ايران و آمريکا نيست.
مهرتاييد دوباره كاخ سفيد برروي برجام
سيدعلی خرم استاد دانشگاه حقوق بينالملل در یادداشت روزنامه اعتماد نوشت: دونالد ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتی قول داده بود در نخستين اقدام، توافق هستهای را ابطال كند تا اين توافق بسيار بد در تاريخ امريكا به فراموشی سپرده شود. اما با بر سركار آمدن دونالد ترامپ، نهتنها گزندی به برجام وارد نشد بلكه همين رييسجمهور هر سه ماه يكبار مجبور است طی نامهای به كنگره امريكا درخواست تمديد لغو تحريمها را بكند. رمز اين موفقيت در عملكرد درست ايران نسبت به تعهداتش در برجام است. وزير امورخارجه امريكا بر اساس گزارشهايی كه از آژانس بينالمللی انرژی اتمی و همچنين از طريق نمايندگی خود در سازمان ملل متحد و همچنين مراكز مختلفی كه اطلاعات كسب میكند، رسما اعلام میكند كه ايران به تعهدات خود در چارچوب برجام پايبند بوده و اين موضوع را به رييسجمهور اطلاع میدهد و از لحاظ حقوقی رييسجمهور امريكا كار ديگری نميتواند انجام دهد.
زمانی برای بازنگری سیاستهای حمایتی
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد می خوانید: تجربه چند دهه گذشته اقتصاد ایران نشان داده است که به استثنای مواردی محدود، سیاستگذاران و مسوولان بخش کشاورزی با هدف حمایت و تقویت این بخش، اغلب به سراغ سهلترین و ناکارآترین شیوههای حمایتی رفتهاند، شیوههایی مانند خرید تضمینی محصول، توزیع تسهیلات بانکی ارزان، فروش آب و انرژی ارزان و نظایر آن در اولویت بوده است. در مقابل، سیاستهای پایدار و راهبردی به حاشیه رفته است. در واقع اصولی مانند افزایش مقیاس کشت و مقیاس تولید، اصلاح شیوههای آبیاری، افزایش سهم منابع انرژی تجدیدپذیر، اصلاح الگوی کشت و افزایش سهم محصولات کشاورزی سازگار با اقلیم، استفاده از فناوریهای نوین و سیاستهایی نظیر آن، معمولا بهدلیل پیچیدگی و مشکلات اجرایی و نیاز آن به تقویت توان اجرایی و کارشناسی دستگاههای مسوول، کمتر مورد توجه قرار گرفته و توفیق چندانی نداشته است. در بخش کشاورزی ایران، عواملی مانند مقیاس کوچک زمینهای کشاورزی، ساختار غیرشرکتی واحدهای کشاورزی، فقدان بیمه فراگیر و سازوکارهای جبران زیان کشاورزان، ضعف تشکلهای صنفی کشاورزی، ظرفیت پایین جذب فناوری، دخالت دولت در قیمتگذاری محصول، در کنار شرایط اقلیمی خاص کشور، بخش کشاورزی را با مشکلاتی مانند بازده و سودآوری پایین و ریسک بالای فعالیتهای کشاورزی مواجه کرده است. در این شرایط دولتها برای حمایت از کشاورزان و جلوگیری از ضرر و زیان آنان و کاهش روند مهاجرت روستاییان به شهرها و همچنین ملاحظاتی مانند خودکفایی و امنیت غذایی، سعی در حمایت گسترده از بخش کشاورزی داشتهاند.
انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.