راهکار خروج "افغانستان" از بحران چیست؟
به گزارش سرویس بین الملل به نقل از هیل، حکومت افغانستان از برگزاری انتخابات در سال 2018 خبر داده و «اشرف غنی» رئیس جمهور این کشور نیز اخیرا درخواست از سرگیری روند صلح با همکاری همسایگان افغانستان شده است.
این در حالی است که دونالد ترامپ نیز بررسی استراتژی جدیدی در افغانستان را روی دست دارد و وزیر دفاع آمریکا نیز در پی افزایش نظامیان این کشور در افغانستان است.
برخی کارشناسان معتقدند که حضور نیروهای بیشتر آمریکایی برای مشاوره و آموزش نیروهای امنیتی افغان ممکن است بخش مهمی از برنامه احتمالی آمریکا برای تقویت مواضع حکومت و جلوگیری از سقوط و یا از دست دادن مناطق بیشتر به دست طالبان و یا داعش باشد؛ اما مشخص است که اعزام نیروهای بیشتر منجر به پیروزی آمریکا در جنگ افغانستان نخواهد شد.
این بدین دلیل است که از سال 2001 و حمله نظامیان خارجی به افغانستان، نبود راهکار سیاسی و درگیریهای جناحی افغانستان در 40 سال گذشته، همچنان سبب درگیریهای این روزهای افغانستان است.
با گذشت نزدیک به 16 سال از حضور نظامیان خارجی در افغانستان، طالبان با حمایت پاکستان و دیگر کشورها همچنان به پیشرویهای خود ادامه میدهد و شبهنظامیان وابسته به داعش نیز با به عهده گرفتن چند حمله گسترده بر حضور خود در افغانستان تاکید میکنند.
هزاران پناهجوی افغانستانی بار دیگر راهی کشورهای اروپایی شدهاند، بحران پناهجویان در اروپا را تشدید کرده و پدیده فرار مغزها در افغانستان را به وجود آمده است.
این روزها دستیابی به توافق سیاسی جامع، مشروع و پایدار بسیار مشکل به نظر میرسد، زیرا نارضایتیها درباره تقسیم قدرت سیاسی در افغانستان و برنامههای خارجی، ترکیب مسموم شورش، افراطگرایی و فرصت طلبی قومی در این کشور افزایش یافته است.
تشکیل حکومت وحدت ملی در سال 2014 نیز در رفع رقابت بین جناحهای اصلی در افغانستان برای افزایش قدرت ناکام بوده و مشروعیت و کارآیی حکومت فعلی را نیز زیر سوال برده است.
افغانستان در حال حاضر نیاز به سیستمهای موثر برای تقسیم قدرت و سازوکارهای بهتری دارد تا برای افراد با قدرت و نفوذ در این کشور که بیم کنارگذاشته شدن و حذف شدن دارند، ایجاد اعتماد کند.
اگرچه صلح با طالبان بخش مهمی از روند صلح در افغانستان است اما تحقق صلح در این کشور تنها وابسته به مذاکره با این گروه نیست. برای ایجاد شرایط مناسب برای روند صلح و اجرای پایدار آن، حکومت فعلی افغانستان، احزاب سیاسی و نهادهای انتخاباتی باید برای ایجاد اعتماد برای تحقق صلح در افغانستان همکاری کنند.
نویسنده در ادامه یادداشت خود سه راه را پیشنهاد میکند که میتواند به تغییر سازوکارهایی برای ایجاد توافق سیاسی در بحران افغانستان منجر شود.
در ابتدا حکومت افغانستان باید انتخابات آزاد برگزار کند تا اجازه رقابت منصفانه سیاسی برای کسب قدرت ایجاد شود.
انتخابات شوراهای پارلمانی و منطقهای در اوایل جولای سال آینده برگزار خواهد شد و انتخابات ریاست جمهوری نیز باید در سال 2019 میلادی برگزار شود. بنابراین حکومت و نهادهای انتخاباتی باید سریعا برای ایجاد اصلاحات انتخاباتی اقدام کنند تا با افزایش نقش احزاب سیاسی و کاهش تعداد حوزههای انتخاباتی منجر به نزدیک شدن مردم به نمایندگان شده و از اینکه گروه های مختلف قومی دسترسی برابر به نظرسنجی ها دارند، اطمینان حاصل شود.
در مجموع نیز باید پاسخگویی بیشتری بین رای دهندگان و نمایندگان آنان بوجود آید.
دومین موضوع نیز تغییر رویکرد در تقسیم قدرت در افغانستان است. رویکرد فعلی برنده صاحب همه چیز خواهد شد در کشور چند پاره افغانستان قدرت بسیار زیادی به رئیس جمهور میدهد؛ در واقع حکومت وحدت ملی جلوهای از این معضل است.
رئیس جمهور افغانستان قدرت این را دارد تا تقریبا هر مقام مسئولی را عزل و نصب کند که شامل والیها و شهردارها نیز میشود. افزایش اختیارات مقامات محلی و اظهارنظر هنگام تعیین رهبران سیاسی میتواند مسئولیتپذیری و نقش شهروندان افغان در مسائل کشوری را افزایش دهد.
سوم اینکه اصلاحات سیاسی باید منجر به گفتوگو با طالبان شود، اما مقامات افغان نباید منتظر آنها برای پیوستن به روند صلح شوند. طالبان از قدرت سیاسی و اقتصادی سهم خواهی خواهد کرد که احتمالا به کاهش قدرت و نفوذ برخی صاحبان قدرت، به ویژه در مناطق پشتون نشین کشور منجر خواهد شد.
بنابراین اهمیت بسیاری دارد که اصلاحات نظام سیاسی افغانستان زودتر صورت گیرد تا در چهارچوب قانونی قابل قبول به طالبان اجازه داده شود تا در قدرت سهمی داشته باشد. اعطای اختیارات بیشتر به ولایتها در زمینه انتصابات و تصمیمگیری و سازوکارهای سیاسی نیز ابزاری هستند که ایجاد صلح پایدار در افغانستان را تسهیل میکنند.
سخن آخر اینکه افغانستان برای قرار گرفتن در مسیر صلح و ثبات نیازمند ایجاد اصلاحات و بازسازی نهادهای سیاسی خود است. با این وجود، در حالی که آمریکا و شرکای بینالمللی افغانستان نمیتوانند شرایط مناسبات جدید سیاسی در این کشور را دیکته کنند، اما قادر هستند تا به بازیگران سیاسی افغان تا تصمیمات سخت سیاسی خود را اتخاذ کنند.