روایتی از یک دیپلمات اطلاعاتی
به گزارش حوزه سیاسی ، سیدحسین موسویان در بخشی از کتاب «روایت بحران هستهای ایران؛ ناگفتههای یک دیپلمات» مینویسد: طی دو سال مذاکرات هستهای، متوجه شدم «ساورز»{جان ساورز مدیر کل سیاسی وقت وزارت خارجی انگلیس} فردی مرموز است.
وقتی در سال 1382 برای نخستین بار با مدیرکلهای سه کشور اروپایی ملاقات کردیم، او نخستین کسی بود که پیشنهاد «توقف فعالیتهای غنیُسازی» را مطرح کرد و فشار آورد این کار انجام شود.
گاهی در ملاقات وزرا{ی انگلیس، فرانسه و آلمان} با آقای روحانی{مسئول وقت مذاکرات هستهای} در دو مورد شاهد بودم که جک استراو وزیر {وقت} خارجه بریتانیا میخواست انعطاف نشان دهد، اما «جان ساورز» چیزی در گوش او زمزمه کرد و استراو بلافاصله موضع خود را تغییر داد. در دو سال بعد هم دو- سه بار شاهد چنین صحنهای بودم. وقتی استراو موضع معتدلی میگرفت و انعطاف نشان میدهد زمزمه کردن ساورز در گوش او کافی بود تا موضع سختتری اتخاذ کند.
در سال 86 با دستگیری من در ایران، ساورز بهعنوان سفیر بریتانیا در سازمان ملل انتخاب شد و بعدها رئیس MI6{سرویس اطلاعاتی بریتانیا} شد. وقتی درباره سمت جدید او شنیدم کاملاً شگفتزده شدم و دریافتم او از همان ابتدا نه یک دیپلمات بلکه یک عامل اطلاعاتی رده بالا بوده است. این امر بیانکننده آن بود که سرویسهای اطلاعاتی در پس پرده مذاکرات نقش کلیدیای ایفا کرده و حتی از آن میشدند دیپلماتهای اروپایی تصمیمهای لازم را اتخاذ کنند. ص 258 - 259
وزیر خارجه ایران{س ازترور شهید احمدی روشن} با ارسال یادداشتهای اعتراضی به واشینگتن و لندن اشاره کرد ترور دانشمندان هستهای ایران بلافاصله پس از آن آغاز شد که جان ساورز رئیس MI6 از شروع عملیات پنهانی علیه ایران سخن گفت. ص 586
- برگرفته از کتاب «روایت بحران هستهای ایران؛ ناگفتههای یک دیپلمات» - سید حسین موسوی