اقتصاد کلاسیکی یعنی چه؟
اقتصاد کلاسیک غالباً نخستین مکتب اقتصادی مدرن شناخته میشود که اقتصاد را عمدتا از مقوله کلان میدانستند و بهجز موارد بسیار کمی، دغدغه اقتصاد خردی نداشتند.
خبرگزاری میزان -
به گزارش خبرنگار گروه اقتصاد ، اقتصاد کلاسیک غالباً نخستین مکتب اقتصادی مدرن شناخته میشود که توسعه دهندگان اصلی آن عبارت اند از آدام اسمیت, ژان-بتیست سه, دیوید ریکاردو، رابرت مالتوس و جان استوارتمیل است.
اقتصاددانان کلاسیک مدعی بودند که بازارهای آزاد، وقتی در آنها مداخلهای صورت نگیرد، خود را تنظیم میکنند. آدام اسمیت به کنایهٔ "دست نامرئی،" را مطرح می کند که در آن بدون نیاز به هرگونه مداخله خارجی بازارها را به سوی تعادل طبیعی حرکت میکند.
اقتصاد کلاسیک، چه در خصوص کالاها و چه در خصوص دستمزدها قیمتها را انعطافپذیر فرض میکند.
دیگر فرضیه اصلی مبتنی بر قانون سه است: عرضه تقاضای خود را ایجاد میکند- یعنی، کل تولید درامدی ایجاد میکند که برای خرید همه تولید کافیست؛ تلویحاً فرض میکند که پس انداز یا هزینه کرد خالص پول یا ادوات مالی وجود خواهد داشت.
دیگر اصل اقتصاد کلاسیک برابری پس اندازها و سرمایهگذاری است، با این فرض که نرخهای بهرهٔ انعطافپذیر همواره در تعادل خواهند ماند.
اقتصاددانان کلاسیک، اقتصاد را عمدتا از مقوله کلان میدانستند و بهجز موارد بسیار کمی، دغدغه اقتصاد خردی نداشتند. اقتصاددانان کلاسیک، اصولا عالمان اقتصاد کلان بودند و بهمسئله تخصیص اقتصادی منابع در اقتصاد خرد توجهی نداشتند.
مهمترین اصول اعتقادی این مکتب به صورت زیر است:
1 - حداقل دخالت دولت؛ اولین اصل مکتب کلاسیک این است که بهترین دولت دولتی است که حداقل دخالت را در امور دارا است.
این اصل به اصل لسفر معروف است. اصطلاح لسفر یک اصطلاح فرانسوی "بگذار بگذرد” است.
نیروهای بازار آزاد و رقابتی، تولید، مبادله و توزیع را هدایت و راهنمایی خواهند کرد. اقتصاد بهگونهای عمل میکند که به خودی خود، خودش را اصلاح کرده و تمایل به سمت اشتغال کامل، بدون دخالت دولت در آن وجود دارد. دخالت دولت تنها باید محدود به اعمال حقوق مالکیت، تمهیدات دفاع ملی و تعلیم و تربیت عمومی شود.
2 - رفتار اقتصاد مبتنی بر حداکثر کردن منافع شخصی؛ اقتصاددانان کلاسیک بر این باورند که رفتار بر پایه حداکثر کردن منافع شخصی، اساس طبیعت بشر را تشکیل میدهد؛ که در آن تولیدکنندگان برای بهدست آوردن منافع، به تولید کالاها و خدمات میپردازند، کارگران برای بهدست آوردن دستمزد، خدمات نیروی کارشان را ارائه میدهند و بالاخره مصرفکنندگان، برای ارضای خواستههایشان کالاها را خریداری خواهند کرد.
3 - هماهنگی و عدم تضاد بین منافع شخصی و اجتماعی؛ اقتصاددانان کلاسیک در مجموع بر هماهنگی منافع در یک اقتصاد بازار تأکید داشتند. بهطوری که افراد با تعقیب و دنبالهروی منابع فردی خودشان، بهترین منافع را برای جامعه بهوجود خواهند آورد.
4 - اهمیت داشتن تمام منابع و فعالیتهای اقتصادی؛ کلاسیکها به این موضوع اشاره میکنند که تمام منابع اقتصادی از قبیل زمین، نیروی کار، سرمایه و توانایی مدیریتی و بههمین صورت تمامی فعالیتهای اقتصادی از قبیل کشاورزی، تجارت، تولید و مبادلات بینالمللی همگی در تجمع ثروت ملل دخالت و شرکت دارند. در حالیکه پیشگامان آنها یعنی مرکانتلیستها و فیزیوکراتها به ترتیب بر این باور بودند که ثروت از راه تجارت و کشاورزی بهدست خواهد آمد.
5 - رشد اقتصادی بلندمدت؛ مسئله اساسی در اقتصاد کلاسیک، رشد اقتصادی بلندمدت است. اقتصاددانان کلاسیک، اقتصاد را عمدتا از مقوله کلان میدانستند و بهجز موارد بسیار کمی، دغدغه اقتصاد خردی نداشتند. اقتصاددانان کلاسیک، اصولا عالمان اقتصاد کلان بودند و بهمسئله تخصیص اقتصادی منابع در اقتصاد خرد توجهی نداشتند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *