ترکیب کابینه آینده/ وحدتآفرینی یا وحدتشکنی؟! / دستهای پشت سازمان ملل
اسرائیل همچون غدهای سرطانی عامل تفرقه در جهان اسلام است و انسجام و استحکام دنیای اسلام را با تهدید مواجه میکند، بنابراین ایستادگی مقابل اسرائیل حرکتی ارزشمند برای احیای وحدت مسلمین محسوب میشود.
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، در یادداشت روزنامه حمایت به قلم حسن هانیزاده میخوانید: رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیراً در آستانه روز جهانی قدس طی سخنان مهمی با اشاره به روز جهانی قدس تأکید فرمودند که مبارزه با رژیم صهیونیستی مبارزه با استکبار و نظام سلطه است و به همین دلیل، سیاستمداران آمریکا از این حرکت احساس ضربه و دشمنی میکنند. سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی مشخصاً برگرفته از نگرشهای عمیق و راهبردی ایشان نسبت به مسائل منطقه بهویژه ساله فلسطین است. در حقیقت مسئله فلسطین تنها محدود به یک جغرافیای مشخصی نیست بلکه استکبار جهانی عمق تاریخ، فرهنگ و ارزشهای دینی ملتهای منطقه را هدف قرار داده است. اساساً شکلگیری رژیم غاصب صهیونیستی در قلب خاورمیانه اسلامی برآیند تفکرات و برنامهریزی مشترک وهابیت، سازمانهای ماسونی، لابی صهیونیستی و قدرتهای استکباری بود که هدف از آن ضربه زدن به وحدت اسلامی است. نظام سلطه جهانی در تأسیس رژیم صهیونیستی چندین هدف راهبردی را دنبال میکند که مهمترین آن جلوگیری از وحدت جهان اسلام، ایجاد یک سرپل دائمی برای حضور قدرتهای استکباری در منطقه و ایجاد تغییرات اساسی در شطرنج جغرافیایی خاورمیانه است. اندیشه شکلگیری رژیم صهیونیستی اندکی پس از جنگ اول جهانی توسط انگلیس و با همکاری سازمانهای ماسونی و پس از تغییرات موسوم به «انقلاب بزرگ عربی» مطرح شد. انگلیس و فرانسه بهعنوان دو ابرقدرت فاتح جنگ اول جهانی در یک توطئه مشترک، طرح «سایکس پیکو» را در سال ۱۹۱۶ برای تقسیم خاورمیانه ارائه دادند. قطعاً بدون وجود زیر ساختارهای محکم، امکان تأسیس رژیم صهیونیستی وجود نداشت و لذا انگلیس با کمک سازمان ماسونی و آژانس یهود، انقلاب بزرگ عربی را در منطقه سازماندهی کرد و با تغییر حاکمیتهای سنتی آن دوران و رسمیت بخشیدن به جریان خطرناک وهابیت آل سعود، زمینه شکلگیری رژیم صهیونیستی را فراهم کرد. متأسفانه تاریخ معاصر بنا به اعتبارات جانبدارانه و سیاسی هیچگاه داوری منصفانهای در خصوص چرایی تأخیر ۳۰ ساله در تأسیس رژیم صهیونیستی نداشته و حقایق را برای ملتهای منطقه بیطرفانه بازگو نکرده است. اما صفحات پنهان تاریخ فلسطین بهویژه مرحله ۱۹۱۷ تا ۱۹۴۸ یعنی زمان تأسیس رژیم صهیونیستی، در این خلاصه میشود که انگلیس در طول این فرایند ۳۰ ساله به دلیل نگاه هوشمندانه مراجع شیعه و هشدارهای مکرر آنها نسبت به توطئه انگلیس با چالشی جدی مواجه بود.
وحدتآفرینی یا وحدتشکنی؟!
دستهای پشت سازمان ملل
کاظم انبارلویی در یادداشت روزنامه رسالت نوشت: مقام معظم رهبری چهارشنبه گذشته در دیدار با اساتید و نخبگان دانشگاهها فرمودند: سند ۲۰۳۰ باید تبیین شود، دستهایی پشت سازمان ملل دارند برای همه چیز دنیا منظومه فکری تنظیم میکنند سند ۲۰۳۰ چیست؟ چه دستهایی پشت سازمان ملل برای همه دنیا میخواهند منظومه فکری تنظیم کنند؟ اهداف آنها چیست؟ ایدئولوژی آنها کدام است؟ از چه مشرب فکری پیروی میکنند؟ فکر کردن به این سوالات و یافتن پاسخ شایسته برای تضمین استقلال ملی فوقالعاده مهم است. براساس آنچه که کمیسیون ملی یونسکو در ایران درباره سند ۲۰۳۰ منتشر کرده است، یک جزوه ۶۴ صفحهای که روی جلد آن نوشته شده است: سند سازمان ملل متحد، دگرگون ساختن جهان ما با دستورکار ۲۰۳۰ برای توسعه پایدار. از همین نیز مستفاد میشود که سازمان ملل قصد دارد جهان ما را دگرگون کند. باید دید گون و گونه جهان ما امروز چیست و دگر آن کدام است که سازمان ملل با این سند و اسناد دیگر میخواهد آن را دگرگون کند.
رئیس جمهور و مطالبه اقتصادی که سیاسی شد
در یادداشت روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده میخوانید: رئیس جمهور پنج شنبه شب در نشست با فعالان بخش خصوصی، ضمن انتقاد از نحوه اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴، از واگذاری بخشی از اقتصاد به برخی نهادها انتقاد کرد و گفت: «ابلاغ سیاستهای اصل ۴۴ برای این بود که اقتصاد به مردم واگذار شود و دولت از اقتصاد دست بکشد، اما ما چه کار کردیم؟ بخشی از اقتصاد دست یک دولت بیتفنگ بود که آن را به یک دولت با تفنگ تحویل دادیم، این اقتصاد و خصوصیسازی نیست.» برای بررسی این سخنان لازم است ابتدا درباره اصل انتقاد رئیس جمهور درباره واگذاری بخش هایی از اقتصاد به نهادهای نظامی صحبت کنیم و سپس درباره ادبیات و رویکرد مطرح شده توسط رئیس جمهور در این موضوع نکاتی را بیان کنیم. تردیدی نیست که نحوه اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ و حرکت از سمت اقتصاد دولتی به اقتصاد غیردولتی، با انتقادهای جدی از سوی همه، از صاحبنظران تا مسئولان در سطوح مختلف همراه بوده است. علاوه بر انتقادهایی که رئیس جمهور درباره نحوه اجرای این سیاستها داشتند، رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار رمضان امسال با مسئولان فرمودند: «اجرای درست اصل ۴۴ که در این دولت و در دولت قبل، آنچنان که شایسته و بایسته است اجرا نشده است؛ نه در این دولت درست اجرا شده، نه در دولت قبل درست اجرا شد. در [اجرای]این اصل ۴۴ که سپردن مسئولیتهای اقتصادی به بخش خصوصی است، با شرایط خاصی که معین شده و سیاست هایش اعلام شده است و قانون هم برایش وضع شده، باید جبران عقبماندگیها بشود. این کاملاً کمک خواهد کرد به اقتصاد داخلی.» به نظر میرسد بخشی از این نقدها به غفلت از سایر ابعاد مهم اصل ۴۴ غیر از واگذاری شرکتهای دولتی برگردد. در دولت گذشته به دلیل درآمد قابل توجهی که از محل واگذاری شرکتهای دولتی برای دولت ایجاد میشد، این بخش از سیاستهای اصل ۴۴ با سرعت قابل توجهی اجرایی شد. از منظر دیگر تلاش برای تهاتر بدهیهای دولت به برخی نهادهای عمومی غیردولتی باعث شد تا بخش قابل توجهی از واگذاری شرکتهای دولتی نصیب شبه دولتیها شود.
در نکوهش یک حاشیه
در یادداشت روزنامه جوان به قلم عبدالله گنجی میخوانید: شعار عدهای علیه رئیسجمهور در روز قدس دل هر نیروی مؤمن به انقلاب و زمانشناس را به درد میآورد که چگونه عدهای سطحیگرا، ظاهربین، زماننشناس و هزینهساز، حزبالله را از جایگاه سنگ زیرین آسیا خارج و به چهرهای هیجانی بیمنطق و غیرقابل کنترل تبدیل میکنند. ماجرای شعار علیه رئیسجمهور از دو منظر نکوهیده است؛ اول اینکه متأسفانه عدهای سعی میکنند آن را به حساب تبیین اخیر مقام معظم رهبری بنویسند و در مقابل عدهای سطحیگرا بدون تحلیل مسئله، به مصداقسازی رویآوردند. آنچه مقام معظم رهبری درباره سال 59 فرمودند، استفاده از تجربیات تاریخی برای تقویت منطق هشدار بود. قاعده پیشگیری از دوقطبیسازی و اصرار بر وحدت ملی سیره 28ساله مقام معظم رهبری است. عدم دوقطبیسازی جامعه اینقدر برای ایشان مهم است که عدم ورود رئیسجمهور سابق به گردونه انتخابات را با آن مفهومسازی کردند و مانع حضور وی شدند. لذا سیره رهبری از یک قاعده پیروی میکند. اینکه عدهای «هشدار پیشگیرانه» را به مثابه «مصداق اکنونی» فرض نموده و به کف خیابان بکشانند، بدترین برداشت از تبیین رهبری و جفای مضاعف به راهبرد آتش به اختیار است. ایشان بارها از شخصیتهای مثبت و منفی تاریخی برای گویا کردن سخن خویش بهره بردهاند اما نباید با مثالها اینگونه سطحیگرایانه برخورد کرد.
در یادداشت روزنامه جام جم میخوانید: رسانه ملی روز گذشته به نحو احسن و گسترده، راهپیمایی پرشور و حرارت مردم ایران را در اقصی نقاط مختلف کشور پوشش خبری داد و در نقش یک اطلاعرسان امانتدار ظاهر شد. از سوی دیگر، سازمان صدا و سیما در چنین برهههای حساسی ابعاد مختلف مساله را میشکافد و با پخش تحلیلهای مختلف به تنویر هرچه بیشتر افکار عمومی کمک میکند. رسانههای خارجی هم بعضی از این مناسبتها را پوشش میدهند، اما در بسیاری از مواقع شاهد هستیم رسانههای غربی و بیگانه و بویژه رسانههای فارسی زبان اتفاقات و رویدادهای باشکوه ایران را به نحو مطلوب پوشش خبری نمیدهند. این رسانهها حتی گاهی نگاهی تقلیلی و تخریبی نسبت به اتفاقات بزرگ و مثبت در ایران دارند و با این اقدام به مخاطب خاص خود این موضوع را القا میکنند که چنین مناسبتهایی اهمیت چندانی ندارند. در واقع، خط و مشی این رسانهها بر اساس حاکمیت خودشان تعریف میشود، زیرا از بودجههای دولتی ارتزاق میکنند و همین باعث شده استقلال حرفهای و خبری نداشته باشند، بخصوص در پوشش اخبار مهم کشورهایی که با منافع و اهداف آنها همسو و همراه نیستند.
سیدرضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و و ارشاد اسلامی در یادداشت روزنامه ایران نوشت: راهپیمایی عظیم مردمی روز جهانی قدس که میراث گرانقدر بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی است، همزمان حاوی سه پیام روشن است. نخستین پیام روز قدس یک پیام سیاسی به شمار میآید، به این معنا که اسرائیل همچون غدهای سرطانی عامل تفرقه در جهان اسلام است و انسجام و استحکام دنیای اسلام را با تهدید مواجه میکند، بنابراین ایستادگی مقابل اسرائیل حرکتی ارزشمند برای احیای وحدت مسلمین محسوب میشود. پیام دوم روز جهانی قدس، تلاش برای رهایی قبله گاه نخستین مسلمین از دست غاصبان و متجاوزان به حقوق افراد بیگناه است و ما باید تلاش کنیم قدس را به اهل آن بسپاریم. پیام سوم روز جهانی قدس بیانگر یکی از عناصر هویت بخش انقلاب اسلامی است که در تقابل با صهیونیسم تعریف شده است و از این منظر همیشه باید فریاد عدالتخواهی و ظلم ستیزی ایرانیان، جهانیان را به این مهم توجه دهد که در مقابل زورگویان ایستادگی کنند. روزقدس برای ما هم روز تاریخی است، هم روزی است که تفکر و روحیه انقلابی خود را نشان میدهیم و همچنین روزی است که با منافع ملی ما گره خورده است.
ترکیب کابینه آینده
در یادداشت روزنامه دنیای اقتصاد میخوانید: دولتهایی که دور دوم تصدی خود را آغاز میکنند، همچون تیمهای فوتبالی هستند که در بین دو نیمه قرار دارند. از یکسو با نقاط قوت و ضعف تیم خود آشنا شدهاند و از سوی دیگر اطلاع کاملی از خواستههای هواداران و همچنین موانع بیرونی دارند. همانگونه که نیمه دوم بازی را نیمه مربیان نام نهادهاند، توانایی مدیریت و تیمسازی روسای قوه مجریه نیز در این برهه کوتاه، اما سرنوشتساز مشخص میشود. تیمهای فوتبال تاکتیک خود را به دو روش انتخاب میکنند که متناظرا میتواند بهعنوان الگویی برای برنامههای رئیسجمهور نیز مورد توجه قرار بگیرد. روش اول آن است که مربی تیم، تاکتیک مشخصی را بر مبنای اهدافی که در مسابقات آینده ملاک عمل قرار میدهد، انتخاب کرده و بر مبنای این تاکتیک، نفراتی را انتخاب میکند که به بهترین وجه قادر باشند تاکتیک وی را عملیاتی کنند. در روش دیگر مربیانی که در میانه فصل سکان رهبری تیم را بهدست میگیرند و قدرت چندانی برای اعمال تغییرات در تیم ندارند، بر مبنای بازیکنانی که در اختیار دارند، تاکتیکی را برمیگزینند که بازیکنان فعلی با توجه به تواناییهایشان به بهترین وجه قادر به اجرای آن باشند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *