نیویورکتایمز: دولت ترامپ هیچ راهبردی برای "افغانستان" ندارد
نیویورک تایمز نوشت: بررسی سیاست دولت ترامپ در قبال افغانستان فرصتی برای مواجهه با یک حقیقت است: دولت ترامپ هیچ راهبردی حتی با سربازان بیشتر در مورد افغانستان ندارد.
به گزارش سرویس بین الملل نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: بررسی سیاست دولت ترامپ در قبال افغانستان فرصتی برای مواجهه با یک حقیقت است: دولت ترامپ هیچ راهبردی حتی با سربازان بیشتر در مورد افغانستان ندارد.
در ادامه این یادداشت آمده است: بدون کاهش حمایت پاکستان از طالبان افغانستان و شبکه حقانی وابسته به آن که مسئول برخی از مرگبارترین حملات علیه ایالات متحده و شریکانش در افغانستان است، هیچ سیاستی در مورد افغانستان موفق نخواهد شد.
پس از بیش از 30 میلیارد دلار کمک به پاکستان از سال 2002 بدینسو، این مسأله قابل درک است که منتقدان سیاست فعلی ایالات متحده در قبال پاکستان طرفدار یک رویکرد سختگیرانهتر هستند: پیش شرایط گذاشتن برای کمکها، اعمال تحریمها یا قرار دادن پاکستان در فهرست کشورهای حامی تروریسم.
مشکل اینجاست که بعید است چنین «چماقهای» رفتار پاکستان را تغییر بدهد، چون نگرانیهای وجودی این کشور با اولویتهای گستردهتر منطقهای گره خورده است. ایالات متحده برای اینکه پاکستان را به تغییر رویکردش در افغانستان وادار سازد، باید نگرانیهای راهبردی پاکستان را درک کرده و به آنها رسیدگی کند.
ارتش پاکستان، بهخصوص، با رقابت کشورشان با هند تحریک میشود. آنها همیشه از سناریویی هراس داشتهاند که در آن افغانستان پایگاه دومی هند باشد و هند با استفاده از آن پاکستان را تحت فشار قرار بدهد.
رهبران در اسلامآباد همچنین نگراناند که حمایت هند همتایان آنها در کابل را تشویق کند تا به زور و اجبار اعتبار مرز افغانستان – پاکستان را به چالش کشیده و افغانها مجدداً بر قلمرو پاکستان ادعاهایی داشته باشند.
در حالیکه اکثر کمکهای هند به افغانستان اقتصادی بوده است، هند در سالهای اخیر کمکهای امنیتی، ازجمله تجهیزات نظامی، را افزایش داده تا نیروهای امنیتی افغانستان را علیه طالبان تقویت کند. دیگر تلاشهای هند، مانند تامین مالی بندر چابهار ایران که به افغانستان محاط به خشکه اجازه میدهد پاکستان را دور بزند، به نگرانیهای پاکستان بیشتر دامن زده است.
هرچند بسیاریها در ایالات متحده و هند باور دارند پاکستان دچار پارانوئید شده است، این حقیقت پابرجاست که پاکستان معتقد است که تحت تهدید قرار دارد. دستگاههای امنیتی پاکستان طالبان را مانعی در برابر فعالیت هند در افغانستان میداند.
با اینحال، هدف پاکستان هرجومرج دائمی در افغانستان نیست و نه این کشور پیروزی طالبان را میخواهد، چون پیروزی آنها ستیزهجویان خویشاوندشان را در پاکستان تقویت خواهد کرد. آنچه که پاکستان میخواهد یک روند مصالحه است که طلیعه بازگشت طالبان در سیاست افغانستان باشد، بدون اینکه به این ستیزهجویان اجازه داده شود یکبار دیگر این کشور را کنترل کنند.
طالبان نفوذ هند در افغانستان را کنترل کرده و یک حل معضل طالبان مانع ریشهدارشدن ایدیولوژی افراطی آنها یا سرایت آن به کشورهای دیگر خواهد شد.
ایالات متحده در سیاستهایش، مرکزیت پاکستان در نفوذ در منطقه را دستکم گرفته است. رویکردی که تلاشها برای جلب حمایت پاکستان در افغانستان را در کنار بهبود روابط هند و پاکستان رقم زند میتواند اوضاع را تغییر دهد.
روابط بهترِ هند و پاکستان برای کاهش دغدغههای پاکستان در افغانستان ضروری بوده و به نفع منافع درازمدت آمریکا نیز هست: از بین بردن تهدیدات تروریستی در منطقه، کاهش خطر جنگ هستهای و حمایت از یک نقش بزرگتر برای هند.
در ادامه این گزارش آمده است: برای دست یافتن به این، ایالات متحده باید گفتوگو بین هند و پاکستان را در مورد طیف گستردهای از مسایل اقتصادی و سیاسی، از جمله نگرانیهای دوجانبه آنها در افغانستان، بدون تلاش برای کارگردانی کردن نتایج، تسهیل کند. بازی این نقش توسط ایالات متحده باید مشروط به این باشد که پاکستان جلو حملات تروریستی فرامرزی در هند را بگیرد.
جورج دبلیو بوش پس از بنبست هستهای خطرناک در سال 2002 چنین گفتوگوی جامعی را تشویق کرد. در ظرف سه سال، روابط هند و پاکستان پیشرفت بیسابقهای داشت. ورود تروریستها از طریق مرز پاکستان [به هند] بهطور چشمگیری کاهش یافت و هند و پاکستان به امضای موافقتنامهای در مورد کشمیر بسیار نزدیک شدند. این نزدیکی روابط در حال جوانه زدن تا حدودی توسط درگیری سیاسی داخلی در پاکستان ناتمام ماند.
ایالات متحده همچنین در مورد یک راهحل سیاسی در افغانستان که تمام عناصر جامعه افغانستان، از جمله طالبان، را شامل شود؛ را باید در نظر بگیرد. فرصتی برای آغاز این روند با موافقت هفته گذشته رییسجمهور اشرف غنی و نواز شریف برای احیای فعالیتهای متوقف شده گروه هماهنگی چهارجانبه (ایالات متحده، افغانستان، پاکستان و چین) خلق شده است. ایالات متحده باید از این تلاش بهعنوان راهی برای آوردن طالبان به میز مصالحه پشتیبانی کند.
بدون کاهش خشونت بهرهبری طالبان در افغانستان، حکومت افغانستان قادر نخواهد بود پشتیبانی مردم را برای گفتوگوها جلب کند. پاکستان باید گامهای قابل توجه ای در راستای محدودساختن تامین مالی و مسلحسازی طالبان بردارد، آنعده عناصر طالبان را که با گفتوگوها مخالفت میکنند هدف قرار بدهد و به آنهای که به مذاکره با حکومت افغانستان تمایل دارند آزادی انجام این کار را بدهد.
ایالات متحده همچنین باید از نزدیک با چین برای تشویق پاکستان همکاری کند. چین تعهد کرده بیش از 60 میلیارد دلار در پاکستان سرمایهگذاری کند و اگر این منطقه بیثبات بماند، احتمال از دست دادن این سرمایهگذاری خواهد بود.
گفتوگوهای اخیر ما با مقامهای ارشد پاکستانی نشان میدهد که روزنههای از امید باقی مانده است. مقامهای پاکستان میفهمند که اگر پاکستان به برخورد دوگانهاش در مورد افغانستان ادامه دهد، دولت ترامپ این موضوع را تحمل نخواهد کرد، همچنین اگر آنها ببینند که نیازهای امنیتی خود پاکستان نادیده گرفته میشود، اقدامی نخواهند کرد.
اطلاعات روز نوشت: این رویکرد جدید و راهبردیتر به پاکستان مشوقهایی را میدهد که این کشور برای کار با ایالات متحده روی اولویتهای مشترک در سرتاسر منطقه نیاز دارند.
/
در ادامه این یادداشت آمده است: بدون کاهش حمایت پاکستان از طالبان افغانستان و شبکه حقانی وابسته به آن که مسئول برخی از مرگبارترین حملات علیه ایالات متحده و شریکانش در افغانستان است، هیچ سیاستی در مورد افغانستان موفق نخواهد شد.
پس از بیش از 30 میلیارد دلار کمک به پاکستان از سال 2002 بدینسو، این مسأله قابل درک است که منتقدان سیاست فعلی ایالات متحده در قبال پاکستان طرفدار یک رویکرد سختگیرانهتر هستند: پیش شرایط گذاشتن برای کمکها، اعمال تحریمها یا قرار دادن پاکستان در فهرست کشورهای حامی تروریسم.
مشکل اینجاست که بعید است چنین «چماقهای» رفتار پاکستان را تغییر بدهد، چون نگرانیهای وجودی این کشور با اولویتهای گستردهتر منطقهای گره خورده است. ایالات متحده برای اینکه پاکستان را به تغییر رویکردش در افغانستان وادار سازد، باید نگرانیهای راهبردی پاکستان را درک کرده و به آنها رسیدگی کند.
ارتش پاکستان، بهخصوص، با رقابت کشورشان با هند تحریک میشود. آنها همیشه از سناریویی هراس داشتهاند که در آن افغانستان پایگاه دومی هند باشد و هند با استفاده از آن پاکستان را تحت فشار قرار بدهد.
رهبران در اسلامآباد همچنین نگراناند که حمایت هند همتایان آنها در کابل را تشویق کند تا به زور و اجبار اعتبار مرز افغانستان – پاکستان را به چالش کشیده و افغانها مجدداً بر قلمرو پاکستان ادعاهایی داشته باشند.
در حالیکه اکثر کمکهای هند به افغانستان اقتصادی بوده است، هند در سالهای اخیر کمکهای امنیتی، ازجمله تجهیزات نظامی، را افزایش داده تا نیروهای امنیتی افغانستان را علیه طالبان تقویت کند. دیگر تلاشهای هند، مانند تامین مالی بندر چابهار ایران که به افغانستان محاط به خشکه اجازه میدهد پاکستان را دور بزند، به نگرانیهای پاکستان بیشتر دامن زده است.
هرچند بسیاریها در ایالات متحده و هند باور دارند پاکستان دچار پارانوئید شده است، این حقیقت پابرجاست که پاکستان معتقد است که تحت تهدید قرار دارد. دستگاههای امنیتی پاکستان طالبان را مانعی در برابر فعالیت هند در افغانستان میداند.
با اینحال، هدف پاکستان هرجومرج دائمی در افغانستان نیست و نه این کشور پیروزی طالبان را میخواهد، چون پیروزی آنها ستیزهجویان خویشاوندشان را در پاکستان تقویت خواهد کرد. آنچه که پاکستان میخواهد یک روند مصالحه است که طلیعه بازگشت طالبان در سیاست افغانستان باشد، بدون اینکه به این ستیزهجویان اجازه داده شود یکبار دیگر این کشور را کنترل کنند.
طالبان نفوذ هند در افغانستان را کنترل کرده و یک حل معضل طالبان مانع ریشهدارشدن ایدیولوژی افراطی آنها یا سرایت آن به کشورهای دیگر خواهد شد.
ایالات متحده در سیاستهایش، مرکزیت پاکستان در نفوذ در منطقه را دستکم گرفته است. رویکردی که تلاشها برای جلب حمایت پاکستان در افغانستان را در کنار بهبود روابط هند و پاکستان رقم زند میتواند اوضاع را تغییر دهد.
روابط بهترِ هند و پاکستان برای کاهش دغدغههای پاکستان در افغانستان ضروری بوده و به نفع منافع درازمدت آمریکا نیز هست: از بین بردن تهدیدات تروریستی در منطقه، کاهش خطر جنگ هستهای و حمایت از یک نقش بزرگتر برای هند.
در ادامه این گزارش آمده است: برای دست یافتن به این، ایالات متحده باید گفتوگو بین هند و پاکستان را در مورد طیف گستردهای از مسایل اقتصادی و سیاسی، از جمله نگرانیهای دوجانبه آنها در افغانستان، بدون تلاش برای کارگردانی کردن نتایج، تسهیل کند. بازی این نقش توسط ایالات متحده باید مشروط به این باشد که پاکستان جلو حملات تروریستی فرامرزی در هند را بگیرد.
جورج دبلیو بوش پس از بنبست هستهای خطرناک در سال 2002 چنین گفتوگوی جامعی را تشویق کرد. در ظرف سه سال، روابط هند و پاکستان پیشرفت بیسابقهای داشت. ورود تروریستها از طریق مرز پاکستان [به هند] بهطور چشمگیری کاهش یافت و هند و پاکستان به امضای موافقتنامهای در مورد کشمیر بسیار نزدیک شدند. این نزدیکی روابط در حال جوانه زدن تا حدودی توسط درگیری سیاسی داخلی در پاکستان ناتمام ماند.
ایالات متحده همچنین در مورد یک راهحل سیاسی در افغانستان که تمام عناصر جامعه افغانستان، از جمله طالبان، را شامل شود؛ را باید در نظر بگیرد. فرصتی برای آغاز این روند با موافقت هفته گذشته رییسجمهور اشرف غنی و نواز شریف برای احیای فعالیتهای متوقف شده گروه هماهنگی چهارجانبه (ایالات متحده، افغانستان، پاکستان و چین) خلق شده است. ایالات متحده باید از این تلاش بهعنوان راهی برای آوردن طالبان به میز مصالحه پشتیبانی کند.
بدون کاهش خشونت بهرهبری طالبان در افغانستان، حکومت افغانستان قادر نخواهد بود پشتیبانی مردم را برای گفتوگوها جلب کند. پاکستان باید گامهای قابل توجه ای در راستای محدودساختن تامین مالی و مسلحسازی طالبان بردارد، آنعده عناصر طالبان را که با گفتوگوها مخالفت میکنند هدف قرار بدهد و به آنهای که به مذاکره با حکومت افغانستان تمایل دارند آزادی انجام این کار را بدهد.
ایالات متحده همچنین باید از نزدیک با چین برای تشویق پاکستان همکاری کند. چین تعهد کرده بیش از 60 میلیارد دلار در پاکستان سرمایهگذاری کند و اگر این منطقه بیثبات بماند، احتمال از دست دادن این سرمایهگذاری خواهد بود.
گفتوگوهای اخیر ما با مقامهای ارشد پاکستانی نشان میدهد که روزنههای از امید باقی مانده است. مقامهای پاکستان میفهمند که اگر پاکستان به برخورد دوگانهاش در مورد افغانستان ادامه دهد، دولت ترامپ این موضوع را تحمل نخواهد کرد، همچنین اگر آنها ببینند که نیازهای امنیتی خود پاکستان نادیده گرفته میشود، اقدامی نخواهند کرد.
اطلاعات روز نوشت: این رویکرد جدید و راهبردیتر به پاکستان مشوقهایی را میدهد که این کشور برای کار با ایالات متحده روی اولویتهای مشترک در سرتاسر منطقه نیاز دارند.
/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *