عربستان بازنده نبرد با ایران است
مجله آمریکایی "نشنال اینترست" (National Interest)، با انتشار گزارشی در صفحه آنلاین خود به انتقاد از سیاستهای دولت آمریکا و حمایت واشنگتن از ریاض پرداخته و از شکست طرح "ناتوی عربی" و تلاشها برای منزوی کردن ایران سخن به میان آورده است.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی ، مجله آمریکایی "نشنال اینترست" (National Interest)، با انتشار گزارشی در صفحه آنلاین خود به انتقاد از سیاستهای دولت آمریکا و حمایت واشنگتن از ریاض پرداخته و از شکست طرح "ناتوی عربی" و تلاشها برای منزوی کردن ایران سخن به میان آورده است.
در این گزارش آمده است:
«ایجاد بحران قطر، نمونه کوچکی از نتایج دیدگاه عربستان سعودی نسبت به منطقه است. عربستان سعودی به دنبال آن است که با دستاویز قرار دادن تهدید ایران که تا حد زیادی مهندسی شده است، کشورهای عربی سنی را وارد آنچه "ناتوی عربی" خوانده می شود، کرده و مخالفان را با گردن کلفتی با خود همراه سازد.
هر چند این ائتلاف به دروغ تحت عنوان مبارزه با تروریسم ایجاد شده است اما هدف اصلی آن منزوی کردن ایران و ارتقای جایگاه عربستان سعودی در منطقه است؛ اما موفقیت آن ها بسیار مشکوک است چرا که از یک سو ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی هم اکنون در حال متلاشی شدن است و از سوی دیگر تاریخ نشان داده است که تلاش ها برای مهار تهران نتیجه کاملا برعکس خواهد داشت.
سه مورد از تحولات تاریخی به خوبی نشان می دهد که هر تلاشی برای منزوی کردن ایران با شکست مواجه خواهد شد: تجربه جنگ ایران و عراق، دوام و ماندگاری اتحاد ایران و سوریه و همچنین استراتژیک بودن ائتلاف های ایران.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران موجب پیشرفت ناگهانی این کشور در ساخت تسلیحات دفاعی داخلی و همچنین ارتقای توانایی های ایران در حیطه موشک های بالستیک شد. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه ای در سال 2016 عنوان کرد: "شما از ما می خواهید دست از تجهیز سیستم دفاعی خود برداریم؟ شما جنگ ایران و عراق را به خاطر دارید و می دانید که ما حتی یک موشک برای دفاع از مردم خودمان نداشتیم."
ایران پس از پایان این جنگ شروع به گسترش اتحادهای استراتژیک خود در خارج از خاورمیانه کرده و صنعت تولید تسلیحات داخلی خود را بنا نهاده و تقویت کرده است. اکنون نیز سخنرانی پرزیدنت ترامپ در ریاض و درخواست او برای منزوی کردن ایران، تنها موجب تحریک ایران برای افزایش شتاب پیشرفت نظامی این کشور خواهد شد.
سه مورد از تحولات معاصر نیز حاکی از آن است که "ناتوی عربی" در ماموریت خود با شکست مواجه خواهد شد: ائتلاف عربستان در حال حاضر دچار شکاف و شکستگی شده است، جوامع شیعی عربی سلطه عربستان سعودی و وهابیت را تهدید وجود برای خود می دانند و در نهایت، روسیه و چین -به دلایل زیادی- به سمت ایران مایل خواهند شد.
تهران از یک سو بر تفرقه و اختلافات موجود میان ائتلاف تحت رهبری عربستان سرمایه گذاری می کند و از سوی دیگر هماهنگی های نظامی خود با قدرت های جهانی را افزایش خواهد دارد. ائتلاف تحت رهبری عربستان که توسط آمریکا حمایت می شود، بر خلاف منافع روسیه و چین در منطقه است.
روسیه در حال حاضر سرمایه گذاری قابل توجهی بر ساخت یک پایگاه دریایی در طرطوس کرده است و به حمایت خود از ایران و سوریه در مقابل هرگونه مداخله خارجی ادامه خواهد داد. چین نیز به گسترش روابط خود با ایران ادامه می دهد بویژه که پکن به دنبال پیشبرد پروژه "یک کمربند، یک راه" در سراسر آسیای مرکزی است و ایران شریکی بسیار مهم در مسیر اجرای این پروژه است. در مقابل نیز چین نقش شریکی ارزشمند برای ارتقای قابلیت های نظامی-صنعتی داخلی ایران را بازی خواهد کرد.
اتحاد ایران، چین و روسیه، پادزهری قوی برای خنثی سازی جاه طلبی های ائتلاف تحت رهبری عربستان و حمایت آمریکا خواهد بود.
"ناتوی عربی" بازدارنگی چندانی در مقابل ایران نخواهد داشت و در عوض موجب مسابقه تسلیحاتی و تعمیق اختلافات و درگیری های فرقه ای در منطقه خواهد شد و می تواند نیروهای آمریکایی را وارد یک جنگ فرقه ای سازد. همانطور که رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق [آمریکا] خاطر نشان کرده است، سعودی ها خواهان ادامه مبارزه با ایران هستند تا زمانی که آخرین آمریکایی زنده باشد! [پادشاه سعودی از آمریکا می خواست جوانان خود را به جنگ با ایران بفرستد تا از موضع و سیاست های عربستان سعودی در خلیج فارس و منطقه حمایت کنند.]
اگر دولت ترامپ واقعا می خواهد قدرت و نقش رهبری خود در خاورمیانه را به نمایش بگذارد باید از جهت گیری در درگیری های منطقه و تبدیل کردن خود به نماینده یک طرف نزاع علیه دیگری، دست بکشد. در عوض، واشنگتن باید به دنبال تسهیل تعامل دیپلماتیک میان قدرت های منطقه بوده و خواستار آن شود که متحدان و دشمنان آمریکا، در چنین روندی شرکت کنند.»
در این گزارش آمده است:
«ایجاد بحران قطر، نمونه کوچکی از نتایج دیدگاه عربستان سعودی نسبت به منطقه است. عربستان سعودی به دنبال آن است که با دستاویز قرار دادن تهدید ایران که تا حد زیادی مهندسی شده است، کشورهای عربی سنی را وارد آنچه "ناتوی عربی" خوانده می شود، کرده و مخالفان را با گردن کلفتی با خود همراه سازد.
هر چند این ائتلاف به دروغ تحت عنوان مبارزه با تروریسم ایجاد شده است اما هدف اصلی آن منزوی کردن ایران و ارتقای جایگاه عربستان سعودی در منطقه است؛ اما موفقیت آن ها بسیار مشکوک است چرا که از یک سو ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی هم اکنون در حال متلاشی شدن است و از سوی دیگر تاریخ نشان داده است که تلاش ها برای مهار تهران نتیجه کاملا برعکس خواهد داشت.
سه مورد از تحولات تاریخی به خوبی نشان می دهد که هر تلاشی برای منزوی کردن ایران با شکست مواجه خواهد شد: تجربه جنگ ایران و عراق، دوام و ماندگاری اتحاد ایران و سوریه و همچنین استراتژیک بودن ائتلاف های ایران.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران موجب پیشرفت ناگهانی این کشور در ساخت تسلیحات دفاعی داخلی و همچنین ارتقای توانایی های ایران در حیطه موشک های بالستیک شد. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه ای در سال 2016 عنوان کرد: "شما از ما می خواهید دست از تجهیز سیستم دفاعی خود برداریم؟ شما جنگ ایران و عراق را به خاطر دارید و می دانید که ما حتی یک موشک برای دفاع از مردم خودمان نداشتیم."
ایران پس از پایان این جنگ شروع به گسترش اتحادهای استراتژیک خود در خارج از خاورمیانه کرده و صنعت تولید تسلیحات داخلی خود را بنا نهاده و تقویت کرده است. اکنون نیز سخنرانی پرزیدنت ترامپ در ریاض و درخواست او برای منزوی کردن ایران، تنها موجب تحریک ایران برای افزایش شتاب پیشرفت نظامی این کشور خواهد شد.
سه مورد از تحولات معاصر نیز حاکی از آن است که "ناتوی عربی" در ماموریت خود با شکست مواجه خواهد شد: ائتلاف عربستان در حال حاضر دچار شکاف و شکستگی شده است، جوامع شیعی عربی سلطه عربستان سعودی و وهابیت را تهدید وجود برای خود می دانند و در نهایت، روسیه و چین -به دلایل زیادی- به سمت ایران مایل خواهند شد.
تهران از یک سو بر تفرقه و اختلافات موجود میان ائتلاف تحت رهبری عربستان سرمایه گذاری می کند و از سوی دیگر هماهنگی های نظامی خود با قدرت های جهانی را افزایش خواهد دارد. ائتلاف تحت رهبری عربستان که توسط آمریکا حمایت می شود، بر خلاف منافع روسیه و چین در منطقه است.
روسیه در حال حاضر سرمایه گذاری قابل توجهی بر ساخت یک پایگاه دریایی در طرطوس کرده است و به حمایت خود از ایران و سوریه در مقابل هرگونه مداخله خارجی ادامه خواهد داد. چین نیز به گسترش روابط خود با ایران ادامه می دهد بویژه که پکن به دنبال پیشبرد پروژه "یک کمربند، یک راه" در سراسر آسیای مرکزی است و ایران شریکی بسیار مهم در مسیر اجرای این پروژه است. در مقابل نیز چین نقش شریکی ارزشمند برای ارتقای قابلیت های نظامی-صنعتی داخلی ایران را بازی خواهد کرد.
اتحاد ایران، چین و روسیه، پادزهری قوی برای خنثی سازی جاه طلبی های ائتلاف تحت رهبری عربستان و حمایت آمریکا خواهد بود.
"ناتوی عربی" بازدارنگی چندانی در مقابل ایران نخواهد داشت و در عوض موجب مسابقه تسلیحاتی و تعمیق اختلافات و درگیری های فرقه ای در منطقه خواهد شد و می تواند نیروهای آمریکایی را وارد یک جنگ فرقه ای سازد. همانطور که رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق [آمریکا] خاطر نشان کرده است، سعودی ها خواهان ادامه مبارزه با ایران هستند تا زمانی که آخرین آمریکایی زنده باشد! [پادشاه سعودی از آمریکا می خواست جوانان خود را به جنگ با ایران بفرستد تا از موضع و سیاست های عربستان سعودی در خلیج فارس و منطقه حمایت کنند.]
اگر دولت ترامپ واقعا می خواهد قدرت و نقش رهبری خود در خاورمیانه را به نمایش بگذارد باید از جهت گیری در درگیری های منطقه و تبدیل کردن خود به نماینده یک طرف نزاع علیه دیگری، دست بکشد. در عوض، واشنگتن باید به دنبال تسهیل تعامل دیپلماتیک میان قدرت های منطقه بوده و خواستار آن شود که متحدان و دشمنان آمریکا، در چنین روندی شرکت کنند.»
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *