اگر اسپانسر بدقول است چرا مدیران باشگاه پرسپولیس قرارداد را فسخ نمیکنند
چرا علیرغم بدقولیها و بدعهدیهای اسپانسر، مدیریت باشگاه پرسپولیس نسبت به فسخ قرارداد در طول فصل اقدام نکرده است
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه ورزشی و به نقل از خبرگزاری مهر، تیم ملی فوتبال ایران با کسب نتایج درخشان در آستانه صعود به جام جهانی قرار دارد، این بار صعودی بدون نگرانی و بیآنکه مجبور باشیم دور دنیا را طی کرده و از خوانهای پلیآف گذر کنیم. در سطح باشگاهی نیز پرسپولیس قهرمان لیگ ایران شده و در آسیا هم ضمن آبروداری، به جمع ۸ تیم برتر راه یافته است.
هواداران فوتبال ملی که بخش عمدهای از آنان را علاقهمندان به سُرخهای پایتخت تشکیل میدهند، سرمَست از موفقیتهای باشگاه محبوبشان و شکست ناپذیری تیم ملی و آقایی یوزهای ایرانی در آسیا، به افقهای روشن همچون صعود به مرحله دوم جام جهانی ۲۰۱۸ و قهرمانی باشگاههای آسیا میاندیشند که ناگهان پرسپولیسِ همیشه زلزله از درون دچار بلایای میشود که خود کمتر از زلزله نیستند و هرآن بیمِ فروپاشی ساختار این باشگاه مردمی بیش از پیش در دلِ هواداران رخنه میکند.
اگر در موفقیتهای تیم ملی و پرسپولیس نقش اصلی را به دو مرد متفکر و ساختارساز یعنی کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ بدهیم و از آن عبور کنیم، بیشک مهمترین عامل موفقیت این دو تیم در سنوات اخیر را باید مدیون هوادارانی دانست که پس از سالها توانستند علاوه بر حضور در ورزشگاهها، بهطور مستقیم در موفقیت تیم محبوبِشان سهیم باشند و بزرگترین معضل فوتبال کشور که همانا کمبود منابع مالی و امکانات و تجهیزاتِ مورد نیاز بوده است را با حمایتهای خود از طریق سامانههای هواداری از پیشِرو بردارند.
در مورد تیم ملی میتوان گفت که در چهار سال اخیر، یعنی پیش از جام جهانی ۲۰۱۴ تا بهحال، فدراسیون فوتبال با کمک یکی از شرکتهای خوشنام در حوزه فناوری اطلاعات که ازقضا وابسته به بازارِ مالیِ غیردولتی هم هست، توانسته ضمن برآوردن نیازهای تیم ملی بزرگسالان، در کسب نتیجه تیمهای ملی در همه رشتهها و ردههای سنی به موفقیتهای چشمگیری دست یابد، تا جاییکه فدراسیون فوتبال ایران از لحاظ صعود تمامی تیمهای تحت نظارت خود به مهمترین مسابقات بینالمللی (جام جهانی) بهعنوان یکی از موفقترین فدراسیونها از نگاه فیفا شناخته شده و مورد تقدیر قرار میگیرد.
از نظر خوشحسابیِ حامی فدراسیون فوتبال و تیمهای ملی هم همانبس که براساس شنیدهها، حامی مورد نظر به مدد دارا بودن پشتوانه غنیِ مالی، اغلب نسبت به تعهدات خود جلوتر گام برداشته و پیامدِ آن، همه ساله قرارداد همکاری با توافق و رضایت طرفین تمدید میشود و با احتساب آخرین قرارداد منعقده تا پایان جام جهانی ۲۰۱۸، عمر همکاری آنها به پنج سال خواهد رسید. بیشک تمامی موفقیتهای برشمرده وامدارِ حمایتهای مردمی از طریق سامانه پیامکی ۹۰۹۰ و امانتداری متولی آن درکنار نظارت و هدایت فدراسیون فوتبال است.
در طرف دیگر داستان، اما وضعیت بهمانند فدراسیون و تیم ملی آنچنان سفید نیست! هویدا نبودن هویت اصلی اسپانسر باشگاه پرسپولیس که اتفاقاً حامی دو باشگاه پرطرفدار استقلال و تراکتورسازی هم هست، اولین حلقه گمشده این جریان است. اینکه هر از گاهی نام فردی بهعنوان واسطه اسپانسری این باشگاهها مطرح میشود خود به فراخور شُبَهاتی را درباره قراردادهای فیمابین ایجاد میکند.
نکته دیگر آن است که درآمد حاصل از حمایتهای مردمی مشخص نیست. ایضاً مبالغ واریزی از جانب اسپانسر به حساب باشگاه را هم نه اسپانسر اعلام میکند و نه باشگاه تاکنون نسبت به انتشار آن ارادهای داشته است؛ درحالی که در سالهای اخیر، بنابر فشار وزارت ورزش در راه شفافسازی مالی در حوزه فوتبال، علاوه بر تعیین سقف قرارداد برای بازیکنان باشگاهها، انتشار مبلغ قراردادها تقریباً مرسوم شده است.
موضوع دیگری که در اینجا قابل تأمل است، بیپولیها و اعتصابهای نشأت گرفته از آن است که نشان میدهد اسپانسر یا از پرداخت مبالغ حاصل از حمایتهای مردمی به باشگاه خودداری میکند یا اینکه درآمدها کمتر از هزینههاست که البته باتوجه به خیل مشتاقان پرسپولیس نمیتواند صحیح باشد.
آن چه باید بهطور خاص در نظر داشت این است که چرا علیرغم بدقولیها و بدعهدیهای اسپانسر، مدیریت باشگاه پرسپولیس نسبت به فسخ قرارداد در طول فصل اقدام نکرده است؛ اسپانسری که با استفاده از اعتبار باشگاه در قالب سامانه پیامکی اقدام به جمعآوری کمکهای مالی هوادارانی کرده که به امید رفع نیازهای تیم محبوبشان، با خلوصِ نیت و درشرایطی که شاید خود نیز آنچنان در نعمت و مکنت نبودهاند، به حمایت از باشگاه همت گماردهاند.
نکات مبهم درخصوص این موضوع و اصولاً سازوکار حامیان مالی در فوتبال ایران فراوان است، اما درمورد موضوعی که در این مرقومه به آن اشاره شد، ازآنجاکه حامیان مالی فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس، هر دو ازطریق سامانه پیامکی اقدام به جلب حمایتهای مردمی میکنند و هر دو سامانه هم وابسته و تحت نظارت یک اپراتور تلفن همراه هستند، سکوت و سکون این اپراتور هم خود بر شائبهها و شایعههای موجود افزوده است.
حال که این شیوه حمایتی حداقل در یک مورد قابل مثال توانسته منشأ اثر باشد، جای امیدواری است که با اقدام و عمل مسئولانه، ضمن تجدیدنظر در نحوه احراز صلاحیت افراد حقیقی و حقوقی فعال در این عرصه، سازوکار خردمندانهای برای بهرهبرداری صحیح از حمایتهای مردمی در تمامی رشتههای ورزشی تدوین شود.
هواداران فوتبال ملی که بخش عمدهای از آنان را علاقهمندان به سُرخهای پایتخت تشکیل میدهند، سرمَست از موفقیتهای باشگاه محبوبشان و شکست ناپذیری تیم ملی و آقایی یوزهای ایرانی در آسیا، به افقهای روشن همچون صعود به مرحله دوم جام جهانی ۲۰۱۸ و قهرمانی باشگاههای آسیا میاندیشند که ناگهان پرسپولیسِ همیشه زلزله از درون دچار بلایای میشود که خود کمتر از زلزله نیستند و هرآن بیمِ فروپاشی ساختار این باشگاه مردمی بیش از پیش در دلِ هواداران رخنه میکند.
اگر در موفقیتهای تیم ملی و پرسپولیس نقش اصلی را به دو مرد متفکر و ساختارساز یعنی کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ بدهیم و از آن عبور کنیم، بیشک مهمترین عامل موفقیت این دو تیم در سنوات اخیر را باید مدیون هوادارانی دانست که پس از سالها توانستند علاوه بر حضور در ورزشگاهها، بهطور مستقیم در موفقیت تیم محبوبِشان سهیم باشند و بزرگترین معضل فوتبال کشور که همانا کمبود منابع مالی و امکانات و تجهیزاتِ مورد نیاز بوده است را با حمایتهای خود از طریق سامانههای هواداری از پیشِرو بردارند.
در مورد تیم ملی میتوان گفت که در چهار سال اخیر، یعنی پیش از جام جهانی ۲۰۱۴ تا بهحال، فدراسیون فوتبال با کمک یکی از شرکتهای خوشنام در حوزه فناوری اطلاعات که ازقضا وابسته به بازارِ مالیِ غیردولتی هم هست، توانسته ضمن برآوردن نیازهای تیم ملی بزرگسالان، در کسب نتیجه تیمهای ملی در همه رشتهها و ردههای سنی به موفقیتهای چشمگیری دست یابد، تا جاییکه فدراسیون فوتبال ایران از لحاظ صعود تمامی تیمهای تحت نظارت خود به مهمترین مسابقات بینالمللی (جام جهانی) بهعنوان یکی از موفقترین فدراسیونها از نگاه فیفا شناخته شده و مورد تقدیر قرار میگیرد.
از نظر خوشحسابیِ حامی فدراسیون فوتبال و تیمهای ملی هم همانبس که براساس شنیدهها، حامی مورد نظر به مدد دارا بودن پشتوانه غنیِ مالی، اغلب نسبت به تعهدات خود جلوتر گام برداشته و پیامدِ آن، همه ساله قرارداد همکاری با توافق و رضایت طرفین تمدید میشود و با احتساب آخرین قرارداد منعقده تا پایان جام جهانی ۲۰۱۸، عمر همکاری آنها به پنج سال خواهد رسید. بیشک تمامی موفقیتهای برشمرده وامدارِ حمایتهای مردمی از طریق سامانه پیامکی ۹۰۹۰ و امانتداری متولی آن درکنار نظارت و هدایت فدراسیون فوتبال است.
در طرف دیگر داستان، اما وضعیت بهمانند فدراسیون و تیم ملی آنچنان سفید نیست! هویدا نبودن هویت اصلی اسپانسر باشگاه پرسپولیس که اتفاقاً حامی دو باشگاه پرطرفدار استقلال و تراکتورسازی هم هست، اولین حلقه گمشده این جریان است. اینکه هر از گاهی نام فردی بهعنوان واسطه اسپانسری این باشگاهها مطرح میشود خود به فراخور شُبَهاتی را درباره قراردادهای فیمابین ایجاد میکند.
نکته دیگر آن است که درآمد حاصل از حمایتهای مردمی مشخص نیست. ایضاً مبالغ واریزی از جانب اسپانسر به حساب باشگاه را هم نه اسپانسر اعلام میکند و نه باشگاه تاکنون نسبت به انتشار آن ارادهای داشته است؛ درحالی که در سالهای اخیر، بنابر فشار وزارت ورزش در راه شفافسازی مالی در حوزه فوتبال، علاوه بر تعیین سقف قرارداد برای بازیکنان باشگاهها، انتشار مبلغ قراردادها تقریباً مرسوم شده است.
موضوع دیگری که در اینجا قابل تأمل است، بیپولیها و اعتصابهای نشأت گرفته از آن است که نشان میدهد اسپانسر یا از پرداخت مبالغ حاصل از حمایتهای مردمی به باشگاه خودداری میکند یا اینکه درآمدها کمتر از هزینههاست که البته باتوجه به خیل مشتاقان پرسپولیس نمیتواند صحیح باشد.
آن چه باید بهطور خاص در نظر داشت این است که چرا علیرغم بدقولیها و بدعهدیهای اسپانسر، مدیریت باشگاه پرسپولیس نسبت به فسخ قرارداد در طول فصل اقدام نکرده است؛ اسپانسری که با استفاده از اعتبار باشگاه در قالب سامانه پیامکی اقدام به جمعآوری کمکهای مالی هوادارانی کرده که به امید رفع نیازهای تیم محبوبشان، با خلوصِ نیت و درشرایطی که شاید خود نیز آنچنان در نعمت و مکنت نبودهاند، به حمایت از باشگاه همت گماردهاند.
نکات مبهم درخصوص این موضوع و اصولاً سازوکار حامیان مالی در فوتبال ایران فراوان است، اما درمورد موضوعی که در این مرقومه به آن اشاره شد، ازآنجاکه حامیان مالی فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس، هر دو ازطریق سامانه پیامکی اقدام به جلب حمایتهای مردمی میکنند و هر دو سامانه هم وابسته و تحت نظارت یک اپراتور تلفن همراه هستند، سکوت و سکون این اپراتور هم خود بر شائبهها و شایعههای موجود افزوده است.
حال که این شیوه حمایتی حداقل در یک مورد قابل مثال توانسته منشأ اثر باشد، جای امیدواری است که با اقدام و عمل مسئولانه، ضمن تجدیدنظر در نحوه احراز صلاحیت افراد حقیقی و حقوقی فعال در این عرصه، سازوکار خردمندانهای برای بهرهبرداری صحیح از حمایتهای مردمی در تمامی رشتههای ورزشی تدوین شود.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *