ماجرای خدمت جهادی دو شهید که راهگشای آنان بعد از شهادت شد
همسر شهید بلباسی در بیان خاطرهای به یکی از دوستان شهید گفته بود که دیشب خواب محمد را دیدم، پرسیدم حال و روزت چطور است؟ گفت حالم خیلی خوب و شرایط عالی است. هرجا به مشکلی برمیخورم به دو نکته اشاره میکنم و رد میشوم؛ یکی خیریه صاحب الزمان که در مازندران تاسیس کردم و دیگری فعالیتهای جهادی که انجام دادم.
به گزارش گروه فضای مجازی ، در احادیث و روایات بسیاری از ائمه (ع) و نیز در قرآن کریم مکرر بر خدمترسانی به مردم تاکید شده است؛ خدمتی که پاداش اخروی و دنیوی را برای عمل کننده به آن در پی دارد و باعث برطرف کردن بسیاری از گرفتاری های عمل کننده به آن می شود. شاید صدقه دادن و احادیث بسیاری که در این باب آمده است، نمونه کوچکی از سفارش اولیاءالله و خداوند به این امر باشد.
بسیاری از شهدا به عنوان ایثارگران و جان فشانان راه دین نه تنها در راه حفظ ارزش ها و آرمان ها، بلکه در صحنه های مختلف اجتماعی از جمله کمک به مردم و محرومین پیش قدم بوده اند، حضور بسیاری از شهدای دیروز و امروز در صحنه کمک به آبادی و آبادانی گویای این نکته است که شهدا از سازندگی برای مردم به ساختن نفس خود رسیدند که توانستند بالاترین مرتبه حیات را از آن خود کنند.
در ادامه به دو خاطره از حضور جهادی شهدا در عرصه آبادی و آبادانی کشور و نتیجه آن اشاره می کنیم.
مطلق از جهادگران عرصه اردوهای جهادی کشور در خاطره ای گفت: شهید بلباسی بخشی از عمرش را در راه خدمت جهادی و در اردوهای جهادی صرف کرد و قرارگاه علمدار کربلای مازندران را بنیان گذاشت، مدتی هم در راهیان نور خدمت کرد و اواخر عمرش به عنوان مدافع حرم به جبهه سوریه رفت.
همسر شهید بلباسی پش از عید با یکی از دوستان شهید که او هم از فعالین حوزه راهیان نور مازندران است تماس می گیرد و ماجرای خواب عجیبی که از شهید دیده بود را تعریف می کند.
همسر شهید بلباسی گفته بود که دیشب خواب محمد را دیدم، پرسیدم حال و روزت چطور است؟ گفت حالم خیلی خوب است و شرایط عالی است، هرجا به مشکلی برمی خورم به دو نکته اشاره می کنم و رد می شوم. یکی خیریه صاحب الزمان که در مازندران تاسیس کردم و دیگری فعالیت های جهادی که انجام دادم.
دوست شهید می گفت جالب است همه شهید بلباسی را به کار در راهیان نور و حضور در جبهه سوریه به عنوان مدافع حرم می شناسند ولی آنجایی که کارش گره می خورد به کار جهادی اشاره می کند.
غلامحسین غیب پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین در بیان خاطره ای به نقل از سردار نصرالله فتحیان بنیانگذار بهداری رزم در هشت سال دفاع مقدس گفت: سردار فتحیان تعریف می کرد «چند ساعت بعد از اینکه زلزله بم رخ داد شهید احمد کاظمی با من تماس گرفت. آن زمان من رئیس دفتر سرلشکر صفوی بودم. گفت می خواهیم با سردار قاسم سلیمانی برای کمک رسانی به بم برویم. از من خواست تا به سرلشکر صفوی بگویم که گفتم ایشان خواب است. سردار کاظمی گفت پس بیدارش نکنید، ما به بم می رویم و شما خودت ماجرا را به ایشان بگو.
صبح موضوع را به سرلشکر صفوی اطلاع دادم. اول که ناراحت شد چرا زودتر خبر ندادم تا همراه بقیه به بم برود بعد هم به سرعت به بم رفت. وقتی رسید دید شهید کاظمی یک سر برانکاردی را گرفته و سرش دیگر در دست حاج قاسم است و در حال جا به جا کردن مجروحین هستند.
در اربعین شهادت شهید کاظمی او را در خواب دیدم. احوالش را پرسیدم گفت خوبم، ادامه داد که ماجرای بم را به خاطر داری؟ کاری که آنجا انجام دادیم اینجا نتیجه داد.» این حرف را شهید کاظمی ای زد که در عرصه نبرد هشت ساله و در فتح خرمشهر و در عرصه های نظامی اثرگذار بود، با این وجود حرفی از آن نمی زند و به خدمت جهادی اشاره می کند.
بسیاری از شهدا به عنوان ایثارگران و جان فشانان راه دین نه تنها در راه حفظ ارزش ها و آرمان ها، بلکه در صحنه های مختلف اجتماعی از جمله کمک به مردم و محرومین پیش قدم بوده اند، حضور بسیاری از شهدای دیروز و امروز در صحنه کمک به آبادی و آبادانی گویای این نکته است که شهدا از سازندگی برای مردم به ساختن نفس خود رسیدند که توانستند بالاترین مرتبه حیات را از آن خود کنند.
در ادامه به دو خاطره از حضور جهادی شهدا در عرصه آبادی و آبادانی کشور و نتیجه آن اشاره می کنیم.
مطلق از جهادگران عرصه اردوهای جهادی کشور در خاطره ای گفت: شهید بلباسی بخشی از عمرش را در راه خدمت جهادی و در اردوهای جهادی صرف کرد و قرارگاه علمدار کربلای مازندران را بنیان گذاشت، مدتی هم در راهیان نور خدمت کرد و اواخر عمرش به عنوان مدافع حرم به جبهه سوریه رفت.
همسر شهید بلباسی پش از عید با یکی از دوستان شهید که او هم از فعالین حوزه راهیان نور مازندران است تماس می گیرد و ماجرای خواب عجیبی که از شهید دیده بود را تعریف می کند.
همسر شهید بلباسی گفته بود که دیشب خواب محمد را دیدم، پرسیدم حال و روزت چطور است؟ گفت حالم خیلی خوب است و شرایط عالی است، هرجا به مشکلی برمی خورم به دو نکته اشاره می کنم و رد می شوم. یکی خیریه صاحب الزمان که در مازندران تاسیس کردم و دیگری فعالیت های جهادی که انجام دادم.
دوست شهید می گفت جالب است همه شهید بلباسی را به کار در راهیان نور و حضور در جبهه سوریه به عنوان مدافع حرم می شناسند ولی آنجایی که کارش گره می خورد به کار جهادی اشاره می کند.
غلامحسین غیب پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین در بیان خاطره ای به نقل از سردار نصرالله فتحیان بنیانگذار بهداری رزم در هشت سال دفاع مقدس گفت: سردار فتحیان تعریف می کرد «چند ساعت بعد از اینکه زلزله بم رخ داد شهید احمد کاظمی با من تماس گرفت. آن زمان من رئیس دفتر سرلشکر صفوی بودم. گفت می خواهیم با سردار قاسم سلیمانی برای کمک رسانی به بم برویم. از من خواست تا به سرلشکر صفوی بگویم که گفتم ایشان خواب است. سردار کاظمی گفت پس بیدارش نکنید، ما به بم می رویم و شما خودت ماجرا را به ایشان بگو.
صبح موضوع را به سرلشکر صفوی اطلاع دادم. اول که ناراحت شد چرا زودتر خبر ندادم تا همراه بقیه به بم برود بعد هم به سرعت به بم رفت. وقتی رسید دید شهید کاظمی یک سر برانکاردی را گرفته و سرش دیگر در دست حاج قاسم است و در حال جا به جا کردن مجروحین هستند.
در اربعین شهادت شهید کاظمی او را در خواب دیدم. احوالش را پرسیدم گفت خوبم، ادامه داد که ماجرای بم را به خاطر داری؟ کاری که آنجا انجام دادیم اینجا نتیجه داد.» این حرف را شهید کاظمی ای زد که در عرصه نبرد هشت ساله و در فتح خرمشهر و در عرصه های نظامی اثرگذار بود، با این وجود حرفی از آن نمی زند و به خدمت جهادی اشاره می کند.
منبع: دفاع مقدس
:
انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به
معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای
منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *