علل پایبندی زنان ایرانی به حجاب اسلامی در گذر زمان
گرایش به نقش حجاب اسلامی، در بین درصدی از زنان و مردان اقشار مختلف جامعه وجود دارد، ولی افرادی که به ترویج بیحجابی و فرهنگ برهنگی دامن زده و نقش کانونی یا محوری دارند، بسیار معدود و از قشر خاصی هستند.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از فارس، مطالعات میدانی انجام شده نشان میدهد عوامل محیطی و روانشناختی متعددی در پایبندی زنان به حجاب اسلامی نقش دارند، بسیاری از این عوامل، برونزاد و محیطی هستند و معدودی از آن عوامل درونزاد هستند، همه افراد در مقابل محرکهای محیطی یکسان، واکنشهای یکسانی ندارند.
همینطور، تبلیغات دشمن علیه حجاب اسلامی، همه زنان را از پایبندی به حجاب، بیعلاقه نمیکند بلکه گاهی اوقات این تبلیغات، علاقه برخی زنان به حجاب را افزایش میدهد.
زیرا بسیاری از افراد براساس دادههای ذهنی و عوامل درونزاد خود رفتار میکنند. بنابراین، با اطمینان بالا میتوان گفت که احتمال تغییر در رویکرد کسانی که رفتارشان متأثر از عوامل درونی است، چندان آسان نیست.
چه چیزی موجب مقاومت برخی از زنان مسلمان در برابر هجوم فرهنگ غرب علیه حجاب شده و چه چیزی موجب خودباختگی برخی زنان میشود؟ عامل متمایز کننده این 2 گروه متضاد چیست؟ در این نوشتار، به این سؤالات پاسخ داده خواهد شد ولی قبل از آن، از بین دیدگاههای گوناگون اجتماعی درباره علل گرایش به بیحجابی، به 6 دیدگاه رایج درباره عوامل برونزاد تأثیرگذار در این رویکرد اشاره کرده و مورد نقد واقع میشود، سپس به 3 عامل مهم درونزاد که موجب پایبندی زنان به حجاب اسلامی است، اشاره خواهد شد:
بخش نخست:
علل گرایش به بیحجابی:
1- برخی افراد اوضاع نامناسب اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم را در گرایش زنان به بیحجابی مؤثر میدانند.
بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد، گرایش به نقش حجاب اسلامی، در بین درصدی از زنان و مردان اقشار مختلف جامعه وجود دارد، ولی افرادی که به ترویج بیحجابی و فرهنگ برهنگی دامن زده و نقش کانونی یا محوری دارند، بسیار معدود و از قشر خاصی هستند که به طور کلی در 2 دسته قرار میگیرند، یک گروه شامل ثروتمندان بیدرد، عیاش و کم ظرفیتی هستند که هرگز نمیتوانند از تفریح و خوشگذرانی و سرخوشی خود لحظهای چشمپوشی نمایند.
اینها با این که در اقلیت هستند، در جهان کنونی بر اکثر مردم دنیا سلطه دارند. دسته دوم، افرادی هستند که ترویج بیحجابی را به عنوان شغل یا شرط شغل و کسب و کار خود پذیرفتهاند. در واقع، مدیریت راهبری این دسته از افراد نیز به عهده همان ثروتمندان عیاشی است که منافع خود را در ترویج بیحجابی میبینند.
ولی در این بین، زنان و مردان زیادی از اقشار مختلف جامعه وجود دارند که بدون عناد و دشمنی با دین خدا، به طور ناخودآگاه یا از روی جهل و نادانی، تحت تأثیر حیلههای شیطانی ثروتمندان یاد شده، درصدی از آداب و فرهنگ مروجان بیحجابی را میپذیرند.
این وضعیت صرفاً مختص عصر حاضر نیست، بلکه در همه ادوار گذشته نیز چنین بوده است. همانگونه که خداوند در قرآن کریم فرموده است: «ما هیچ رسولی در دیاری نفرستادیم جز آنکه ثروتمندان عیاش آن دیار به رسولان گفتند، ما به رسالت شما کافریم و هیچ ایمان و عقیده به شما نداریم و باز گفتند که ما بیش از شما مال و فرزند داریم (چون نعمت دنیای ما افزونتر است) در آخرت هم هرگز رنج و عذابی نخواهیم داشت.» (سوره سباء: 24. 25).
در جای دیگر، خداوند در خصوص این کافران به رسول خدا (ص) فرمود: «ای رسول ما این کافران را به خورد و خواب طبیعت و لذات حیوانی واگذار تا آمال و اوهام دنیوی آن را غافل گرداند تا نتیجه این کامرانی بیهوده را به زودی بیابند.» (حجر: 3).
امروزه نیز همانند همه ادوار گذشته، ثروتمندان عیاش، نسبت به ارزشهای دینی، حجاب اسلامی و مناسک مذهبی، مقابله مینمایند و هرگاه این گروه از ثروتمندان بر جامعه تسلط یابند، آسیبهای اجتماعی اسفاری را به جامعه تحمیل خواهند کرد.
بخشی از آثار شوم این گروه از افراد، شامل: ترویج شرابخواری، سگبازی، فساد اخلاقی، کسب و کار حرام و نامشروع، افزایش استعمال مواد مخدر و افیونی، مطربگری و لهو و لعب، افزایش خیانتهای زناشویی، مدگرایی و تنوعطلبی، زیادهخواهی و کلاهبرداری، طغیانگری علیه ارزشهای دینی، دور زدن و تضییع قوانین و هنجارهای اجتماعی و... میباشد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «هرگاهخداند بَدِ مردمی را بخواهد، زمام کارهای آنان را به دست متنعّمان عیّاش آنها میسپارد.» (کنزالعمال: 14973).
بسیاری از انسانها تا زمانی که در فقر به سر میبرند، انسانی دیندار به نظر میرسند ولی وقتی صاحب مال و مکنتی میشوند، دیگر خدا را بنده نیستند. همانطور که خداوند نیز فرموده است: «انسان را هرگاه فقر و مصیبت و رنجی پیش آید در آن حال به دعا و توبه و انابه به درگاه خدا رود و چون نعمت و ثروت به او عطا کند، خدایی را که از این پیش میخواند به کلی فراموش مینماید و برای خدا شریک و همتا قرار میدهد تا خلق را از راه خدا گمراه سازد.» (زمر:8).
همچنین، میفرماید: «بدانید که زندگانی دنیا به حقیقت بازیچهای است طفلانه و لهو و عیاشی و آرایش (زنانه) و تفاخر و خودستانی با یکدیگر و حرص افزودن مال و فرزندان، این حقیقت کار دنیاست و در مَثَل مانند بارانی است که به موقع ببارد و گیاهی در پی آن از زمین بروید که برزگر یا کفار دنیاپرست را به شگفت آرد و سپس بنگری که زرد و خشک شود و بپوسد و در عالم آخرت (دنیا طلبان را) عذاب سخت جهنم و (مؤمنان را) آمرزش و خشنودی حق نصیب است و باری بدانید که دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست» (حدید:20)
آنچه گفته شد در خصوص ثروتمندان عیاش بوده است. ولی در مقابل این افراد، کسانی (طبقه متوسط بالا) هستند که شرافت انسانی و حریمهای دینی و مذهبی خود را در هر شرایط حفظ نموده و با وجود تمکن مالی نسبتاً خوب، هرگز احساس بینیازی از الطاف الهی نکرده و برای شکرگزاری از نعمات خداوند، بخشی از دارایی و امکانات خود در رفع گرفتاری و مشکلات همنوعان و افراد نیازمندان جامعه هزینه مینمایند.
خداوند اینگونه میفرماید: «نباید صاحبان ثروت و نعمت درباره خویشاوندان خود و در حق مسکینان و مهاجران راه خدا از بخشش و انفاق کوتاهی کنند (و به موجب رنجش ترک احسان کنند) باید مؤمنان همیشه بلند همت بوده و با خلق عفو و صلح پیشه کنند و از بدیها درگذرند آیا دوست نمیدارید که خدا هم در حق شما مغفرت و احسان فرماید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (نور: 22) و میفرماید: «همانا مردان و زنانی که در راه خدا به فقیران صدقه و احسان کنند و به خدا قرض نیکو دهند (یعنی به محتاجان قرضالحسنه دهند) خدا احسان آنها را چندین برابر سازد و پاداش با لطف و کرامت نیز عطا کند (18) و در سوره آل عمران به مسلمانان میفرماید: «شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهی رسید مگر آنکه از آنچه دوست میدارید در راه خدا انفاق کنید که همانا خدا بر آنچه انفاق میکنید، آگاه است. (آل عمران: 92).
چه نیروی درون زادی در وجود برخی افراد نهفته است که به رغم برخورداری از ثروت و مکنت، از خودنمایی، فخرفروشی و هوسرانی پرهیز و تمایلات نفسانیشان را به راحتی کنترل و در پایبندی خود به ارزشهای دینی محکم و استوار هستند؟ در حالی که توانایی لازم برای هر اقدام غیر مسئولان را دارند؟ پاسخ این سؤال در پایان مبحث بیان خواهد شد.
2- برخی افراد، افزایش سطح تحصیلات و حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی، آموزشی و دانشگاهی را در تغییر رویکرد آنان نسبت به حجاب اسلامی مؤثر میدانند.
اگر این فرض درست باشد باید همه تحصیلکردهها و فعالان اجتماعی و...، علاقهمند به فرهنگ برهنگی باشند!اما بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد رویکرد همه زنان تحصیل کرده نسبت به حجاب یکسان نیست.
برخی از افراد، با وجود برخورداری از تحصیلات عالی و دانشگاهی، نه تنها نسبت به حجاب اسلامی و ارزشهای دینی پایبندی خود را حفظ مینمایند، بلکه با فعالیت بیشتر و هوشمندانهتر برای ترویج تفکرات دینی و گسترش حجاب اسلامی تلاش مینمایند. این افراد هر قدر بر پایه تحصیلیشان افزوده میشود، افق تازهای از حکمت برایشان گشوده شده و ارزشهای دینی و حجاب اسلامی نزدشان بیش از پیش اهمیت مییابد.
اما در مقابل، با وجود این که گرایش به نقض حجاب اسلامی، در فضای آموزشی و تحصیلی همانند سایر بخشهای جامعه، افزایش یافته است، ولی درصد بسیار قلیلی از زنان تحصیل کرده، دارای عناد و روحیه ضد ارزشی هستند، بلکه قاطبه زنان تحصیلکرده، دارای هوش هیجانی و قدرتسازگاری قابل توجهی در پذیرش ارزشهای اسلامی و تعامل با زنان و دختران محجبه، میباشند، فقط تعداد بسیار معدودی از افراد، در بین قشر دانشجو یا تحصیل کرده، به ترویج درصدی از بیحجابی و رفتارهای ضد ارزشی در جامعه انسانی علاقه نشان میدهند.
از سویی دیگر، بررسیها نشان میدهد که باورهای دینی و پایبندی یا عدم پایبندی اکثر انسانها به ارزشهای دینی، در سن نوجوانی و دوران دبیرستان یا پیشدانشگاهی، تثبیت شده و هویتشان شکل میگیرد. لذا تحصیلات عالیه زنان و حضورشان در فعالیتهای اجتماعی، نمیتواند تبیین درستی در خصوص تغییر رویکرد برخی از آنان نسبت به حجاب اسلامی باشد.
لیکن زنانی که از کودکی با تمایلات ضدارزشی رشد یافته و کمتر امکان بروز آن را داشتهاند، وقتی که به مراکز دانشگاهی یا بازار کار راه مییابند، معمولاً در محیط جدید جوگیر شده و از فضای آزاد و فرصت مناسبی که برای ابراز احساسات و نشان دادن تمایلات واقعیشان فراهم شده است، به نوعی سواستفاده نموده و جسورانه علیه ارزشهای اسلامی و افراد محجبه، اظهارنظری خصمانه یا رفتاری اهانتآمیز بروز میدهند.
البته با وجود این که این افراد در اقلیت هستند، به خاطر این که پرهیاهو و جنجالی هستند، بیشتر از دیگران دیده میشوند. با این وجود، تعدادی از دختران و زنان تحصیل کرده، در هر شرایطی فرهنگی و اجتماعی، پایبندی بالایی به حجاب اسلامی و ارزشهای دینی دارند حال باید این سؤال را تکرار کرد که چه نیروی درونزادی در وجود این افراد نهفته است که در صورت حضور در هر شرایط فرهنگی و حتی در خارج کشور، پایبندی خود را به حجاب و ارزشهای دینی حفظ مینمایند؟ پاسخ این سؤال نیز در پایان مبحث بیان خواهد شد.
3- برخیها معتقدند افزایش علاقه زنان ایرانی به جذاب شدن که متأثر از تبلیغات ماهوارهای، اینترنتی و تحریک سایر رسانههای غربی که اغلب از حمایت مالی شرکتهای تولیدکننده مواد آرایشی نیز برخوردار هستند، موجب افزایش تمایل زنان به بیحجابی، خودآرایی و خودنمایی شده است. این محققان معتقدند، غالب کسانی که با آرایش چهره تغییر کرده و جذابتر شدهاند، معمولاً به منظور آگاهی از نظر دیگران یا برانگیختن تحسین آنان، تمایل نافذ و گریزناپذیری به نمایش دادن جاذبههای جسمی خود به دیگران دارند.
این تمایل در 2 شرایط تشدید مییابد: نخست در شرایطی که فرد فاقد شوهر (به ویژه بیوه) باشد یا از سوی شوهرش مورد توجه کافی واقع نشده یا برعکس، وادار به این کار شود. دوم این که مشوقهای برونزاد و محیطی، ذهن و فکر فرد را تسخیر و او را برای خودنمایی متقاعد نماید.
آمارها نیز نشان میدهند مصرف مواد آرایشی در بین زنان ایرانی (با توجه به میزان جمیعت) چند برابر میانگین مصرف دنیا است. به عنوان نمونه، مصرف مواد آرایشی در ایران، تقریبا برابر با مصرف مواد آرایشی در کشور چین است که دارای جمعیتی حدوداً بیست برابر ایران میباشد.
مصرف مواد آرایشی حتی در کشورهای اروپایی که تولیدکننده اصلی این مواد هستند، نیز کمتر از ایرانیها است. علیایحال، اگر این فرض را بپذیریم که افزایش علاقه زنان ایرانی به جذاب شدن و مسائل حواشی آن موجب گرایش آنان به بیحجابی است باید پرسید که چرا بسیاری دیگر از زنان ایرانی، با وجود بهرهمندی خدادادی از زیبایی و جاذبههای فردی، به راحتی تمایلات، وسوسههای درونی و هیجانات خود را کنترل نموده و تبلیغات رسانههای غربی و مشوقهای محیط زندگی، تأثیری در اراده آنها ندارد؟
بررسیهای میدانی نشان میدهد که برخی از زنان و دختران با دیدگاه عوامانه خود بر این باورند که با خودآرایی و بیحجابی، در نظر دیگران جذابتر خواهند شد. به همین خاطر از نقض حجاب اسلامی، احساس شایستگی و اعتماد به نفس میکنند.
البته این طیف از افراد، که معمولاً با ارزشهای دینی عناد و دشمنی ندارند، به دلیل ظاهر غیر مذهبی خود، برای کسانی جذاب خواهند شد که پایبندی کمتری به ارزشهای اخلاقی و انسانی داشته و زن را به عنان یک کالا یا ابزاری برای خوشگذرانی و هوسرانی زودگذر و مقطعی خود علاقه نشان میدهند و هرگاه با گزینه جذابتری مواجه شوند، از آنها رویگردان خواهند شد.
بنابراین، جذابیت این زنان، علاوه بر این که کوتاه مدت است، ظواهر غیر ارزشی آنان موجب کاهش وفاداری مردان نسبت به همسران خود و افزایش خیانتهای زناشویی خواهد شد. پدیدهای که در جوامع غربی به امری رایج و غیر قابل کنترل تبدیل شده است. در مقابل، زنانی که علاوه بر جاذبههای ظاهری، حجاب اسلامی را رعایت میکنند، برای عموم مردم جذاب هستند.
ولی جاذبه فردی این زنان، معطوف به مردانی است که به ارزشهای خانوادگی و وفاداری به همسر پایبند هستند. در مثال، زن متدین و محجبه مانند آهنربایی است که اگر آن را در خاک بیندازیم، برادههای ارزشمند آهن را جذب میکند اما زنانی که حجاب مناسبی ندارند، حتی اگر قلباً دارای اعتقادات دینی و مذهبی باشند، فاقد این توانایی هستند.
شایان ذکر است، بررسیهای میدانی که اخیراً در ایران انجام شده نشان میدهد قریب به 70 درصد از زنان و دختران ایرانی، نسبت به حجاب اسلامی علاقه نشان داده و از پوشش غیر اسلامی برخی زنان ایرانی در شرایط کنونی، ناراضی هستند و قریب به 10 درصد نسبت به این مسئله بیتفاوت بوده و 20 درصد مابقی نیز از وضعیت فعلی ابراز رضایت کردهاند.
بنابراین، اکثریت مردم ایران حتی برخی از کسانی که پوشش مناسبی هم دارند، علاقهمند به رعایت شئونات اسلامی در جامعه هستند، چنانچه بخواهیم درصد افرادی که علاقهمند به ترویج و گسترش بیحجابی هستند را بررسی نماییم، بیشک آنان کمتر از 30 درصد میشوند. زیرا باید آمار آنان را در درون این 10 درصد بیتفاوت و 20 درصد افرادی که از وضع موجود راضی هستند، جستجو نماییم که در مقایسه با علاقهمندان به حجاب اسلامی، در اقلیت هستند.
بنابراین، این فرض که افزایش علاقه زنان ایرانی به جذاب شدن تحت تأثیر تبلیغات ماهوارهای و فضاسازی رسانههای غربی، موجب افزایش گرایش آنان به بیحجابی، خودآرایی و خودنمایی شده است، فرض باطلی است.
زیرا در همه ادوار در هر شهر و کشوری از جمله در ایران، همواره تعداد قلیلی از مردم تمایل به رفتار خودسرانه و ساختارشکنانه داشتهاند، اما آنچه که در سالهای اخیر متفاوت از سالهای گذشته مشاهده میشود، افزایش جسارت برخی زنان در علنی کردن تمایل خودخواهانه و ناهنجارشان در انظار عمومی است که ناشی از ناتوانیشان در برابر وسوسههای درونی و شیطانی آنان است.
حضرت امام خمینی (ره) در خصوص خیالات باطله، طی هشداری پدرانه فرمودند: «ملتفت باش که خیالات فاسد قبیحه و تصورات باطله از القائات شیطان است که میخواهد جنود خود را در مملکت باطن تو برقرار کند،... باید مواظب کید آن لعین باشی و این اوهام برخلاف رضای حق تعالی را از خود درونمایی تا انشاءالله در این جنگ داخلی این سنگر را که خیلی مهم است از دست شیطان و جنودش بگیری،.... اگر اینجا غالب شدی، امیدوار باش.» (شرح چهل حدیث 18.)
به هر ترتیب، افرادی که با خودآرایی و بیحجابی درصدد هستند که خود را نزد اغیار جذابتر نشان دهند، در اسارت خیالات موهوم و توهمات خود قرار دارند، زیرا غافل از این حقیقت هستند که لبخند و ابراز علاقه اغیار به آنان، برای استفاده ابزاری و کامجوییهای حیوانیشان میباشد.
لذا با کوچکترین نشانهای که از مهرورزی دیگران نسبت به خود، تصور میکنند که توانستند قلب آنان را تسخیر نمایند در حالی که اشتباه میکنند در حقیقت، جذابیت افراد محجبه ای که در بهرهمندی از نعمت زیبایی و جذابیت ظاهری، وضعیت مشابهی با فرد بیحجاب دارند یا حتی از زیبایی کمتری برخوردارند، به مراتب جذابترند.
در این راستا باید به این سؤال پاسخ داد که چه نیروی درونزادی در افراد زیباروی محجبه وجود دارد که در هر شرایط فرهنگی و حتی در خارج کشور، پایبندی خود را به حجاب اسلامی و ارزشهای دینی حفظ مینمایند؟ پاسخ به این سؤال هم در پایان مبحث بیان خواهد شد.
4- برخیها معتقدند که خشم و خصومتهای شخصی برخی افراد نسبت به نظم جمهوری اسلامی ایران که به دلیل جرایم امنیتی، سیاسی و قاچاق کالا ومواد مخدر و...دارای سابقه برخورد و دستگیری در ایران که به دلیل جرایم امنیتی، سیاسی و قاچاق کالا و مواد مخدر و.... دارای سابقه برخورد و دستگیری در ایران هستند، موجب تلاش آنان در ترویج بیحجابی یا حتی فحشا در کشور شده است.
/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *