معنی انتظار چیست؟/خواب ارزش معنوی دارد؟
بعضی میگویند: باشد امام زمان خودش میآید درست میکند. انشاءالله امام زمان میآید درست میشود. معنای انتظار این نیست که احتضار باشد. یعنی بنشینی مثل کسانی که میخواهند بمیرند، باشد حالا عزرائیل میآید جان ما را میگیرد. یک مثال بزنم.
خبرگزاری میزان -
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ،"معنی انتظار چیست؟" در ادامه خبر گزیده ای از صحبت های حجت الاسلام و المسلمین قرائتی را با موضوع " وظیفه ما در برابر امام مهدی(علیهالسلام)" که در تاریخ 4 خرداد 96 ایراد شده است را می خوانید که به پرسش ما پاسخ میدهد.
پیغام امام زمان این است که خمس بدهیم. اطاعت کنیم. در انتظارش باشیم. اما معنی انتظار چیست؟ آخر بعضی میگویند: باشد امام زمان خودش میآید درست میکند. انشاءالله امام زمان میآید درست میشود. معنای انتظار این نیست که احتضار باشد. یعنی بنشینی مثل کسانی که میخواهند بمیرند، باشد حالا عزرائیل میآید جان ما را میگیرد.
یک مثال بزنم. من این مثال را از مرحوم مطهری شنیدم که مطهری هم از مرحوم راشد شنیده بود. از قول راشد برای من نقل میکرد. در سفری در ماشین خدمت آقای مطهری جایی میرفتیم. در ماشین نشسته بودیم آقای مطهری گفت: این مثال، مثال قشنگی است. برای مرحوم راشد است. راشد یک دانشمندی بود در رادیو صحبت میکرد. مُلایی بود. گفت: ما شب که هست انتظار خورشید داریم. مردم در شب منتظر هستند فردا هوا روشن شود. اما هیچکس نیست در تاریکی بنشیند، بگوید: در تاریکی بنشینیم، انشاءالله خورشید خودش بیرون میآید. بله منتظر خورشید باش، اما باید بلند شوی چراغ روشن کنی. زمستان ما منتظر هستیم تمام شود عید بیاید. تابستان شود. اما هیچکس زمستان نمیگوید: چقدر سرد است. منتظرم تابستان بیاید! انتظار تابستان معنایش سرمازدگی نیست.
انتظار ... انتظار روز معنایش این نیست که در تاریکی بنشینیم. هم منتظر روز هستیم و هم در شب لامپ روشن میکنیم. هم منتظر تابستان هستیم، هم زمستان کرسی و بخاری را داغ میکنیم. پس معنای انتظار این نیست که ما هیچ کاری نکنیم.
روایاتی داریم گروهی از مشرق برای امام زمان بازو درست میکنند. ما باید بچه هایمان را یاور حضرت مهدی تربیت کنیم. بچههای ما یاور امام زمان باشند. اگر بچههای ایران یاور امام خمینی نبودند، امام خمینی نمیتوانست جبههها را با همین... دهها هزار نفر از همشاگردیهای شما از دبیرستان به جبهه رفتند. باید یاور باشیم. اگر یاور دین بودیم، دین پیش میرود. اگر یاور مرجعیت بودیم اسلام پیش میرود. اگر یاور قرآن بودیم، قرآن پیش میرود. وظیفه ما اطاعت است.
سؤالهای ما، یک سؤالی پیش میآید باید جواب بدهیم. ممکن است کسی از شما سؤالی بکند، شما نتوانی جواب بدهی. سؤال را به معلمت میدهی، معلم هم اگر بلد بود الحمدلله، بلد نبود معلم با تلفن از یک اسلام شناس سؤال را میگیرد و جواب میدهد.
۱ - امام را بشناسیم. ۲ - دوستش داشته باشیم. ۳ - حرفهایش را گوش بدهیم. مرحله آخر این است که با تحریفهای کج اندیشیها مخالفت کنیم. راجع به امام زمان مسائلی مطرح است. یکی اینکه در مورد امام زمان یک خبری هم از ایرانیها بگویم. کلمه ایران نیست، ولی به ما میخورد. حدیث داریم «یخرج الناس من المشرق» ایران جزء مشرق است. یعنی اروپا و آمریکا برای مغرب است. آنها غربی هستند و ما شرقی، حدیث این است «یخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ» یک گروهی از مردم از منظقه مشرق به پا میشوند، «فَیوَطِّئونَ لِلمَهدی سُلطانَه» (سنن ابن ماجد/ج ۲ /ص ۱۳۶۸) جامعه را برای ظهور امام زمان آماده میکنند.
آمادگی برای جانفشانی در راه امام زمان (علیهالسلام)
یک کسی خدمت امام آمد گفت: آقا شما صد هزار شیعه داری. بلند شو قیام کن و طاغوتها را ریشه کن کُن! امام فرمود: یکی از آن صد هزار شیعه تو هستی؟ گفت: بله. گفت: این تنور روشن است در تنور برو! گفت: آقا اشتباه کردم. ترسید درون تنور برود. همینطور که ترسید گفت: پس بنشین! یک بنده خدای دیگر آمد، گفت: سلام علیکم! امام گفت: سلام علیکم! امام فرمود: درون آتش برو. رفت درون تنور آتش نشست. گفت: الآن میسوزد! سوخت سوخت! بعد گفت: چند تا از این صد هزار تا تنوری هستند؟ یعنی اگر ما گفتیم، گوش میدهند؟ گفت: تنوری هیچکس! شیعه تنوری نداریم. همینطور ادعا داریم...
یک قصه را قرآن نقل میکند به نام طالوت و جالوت، میگوید: یک جمعیت انبوهی آمدند گفتند: جنگ جنگ تا پیروزی، به پیغمبر گفتند: یک فرمانده بده، ما با طاغوت بجنگیم. دستور جهاد آمد ریزش کردند. گفت: رهبرتان فلانی است. گفت: ما این را قبول نداریم. یکی دیگر! ریزش کردند. قرآن میگوید: آیه قرآنی که ما نشان میدهیم، به پیغمبر گفتند: نه، این آیه را نه، یک آیه دیگر! نزد پیغمبر آمدند گفتند: این آیات را چه کسی بر شما نازل میکند؟ گفت: جبرئیل! گفت: نه جبرئیل نازل نکند. اگر میکائیل نازل کرد ما اینها را میخواهیم. آدمی که میخواهد بهانه بگیرد، آیه نازل شد «قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ» (بقره/ ۹۷) بهانه میگیرند. ریزش پیدا میکنند مثل کسانی که یک چیزی را نمیخواهند بخرند. میروند در بازار پرسه میزنند. میگوید: آقا این کیلویی چند؟ میگوید: اینقدر! اوه... گران است. میرود! حالا ارزان بود میخریدی؟ نمیخواهد بخرد پرسه میزند. بیکار است و از خانه بیرون آمد پرسه میزند.
گفت: شیعه... آن روایت گفت: چند هزار شیعه دارند؟ صد هزار تا، گفت: شیعه تنوری یکی هم نداریم، ولی شیعه شعاری داریم. اطاعت کنیم. یکی از شیعهها خدمت امام آمد. گفت: من درست است شیعه هستم، ولی حقوق من از مخالفین شماست. از حکومت بنی عباس حقوق میگیرم. در دربار هستم. در تشکیلات هستم. امام فرمود: اگر مثل شما دور آنها را نمیگرفتید آنها ما را خانه نشین نمیکردند. شما رفتید دور آنها...
حدیث داریم روز قیامت یک قطره خون پیش سینه اینها میچکد. این خون کجا بود؟ میگویند: یک نفر را به ناحق کشتند، تو در یک قطره شریک جرم هستی. تو ایستادی کف زدی. یک جایی اگر قماربازی میکنند، ولو شما قمار بازی نمیکنی، اصلاً حق نداری به آنها نگاه کنی. نگاه کردی قمار است رد شو. یک کسی را اعدام میکردند به ناحق، تو تماشا کردی. حق نداری بایستی تماشا کنی. یک جایی شراب میخورند. ولو شما شراب نخوری، اصلاً نباید در آن سفره حاضر شوی. ولو بگویی: نه من نمیخورم، اصلاً نباید در آن جلسه شرکت کنی. معنای اطاعت این است که یک تعصبی داشته باشیم. بعد هم در مورد امام زمان افرادی میگویند: امام زمان کی ظهور میکند؟ حدیث داریم هرکس گفت: امام زمان کی ظهور میکند، بدانید دروغ میگوید. هرکس برای ظهور امام زمان، زمان تعیین کرد، بعضی هستند یک قیافههای سبوحٌ قدوس هم میگیرند. بله! انشاءالله همین ایام تشریف میآورند. از کجا میگویی؟ ممکن است امام زمان پنج هزار سال دیگر بیاید، ممکن است هفته دیگر بیاید. هیچکس حق ندارد برای ظهور امام زمان وقت تعیین کند.
بعضی ادعا میکنند ملاقات است. دروغ میگویند. اینهایی که ملاقات میکنند اولیای خدا هستند و به کسی نمیگویند. آنهایی که میگویند: من یک رابطه با امام زمان دارم، بعضیها که دیگر امام زمان را با خواب تعیین میکنند. اصلاً خواب هیچ ارزشی ندارد.
یک کسی نزد من آمد گفت: امام رضا خواب دیدم که چرا اینقدر برای بدهکاری گریه میکنی؟ برو به قرائتی بگو، قرائتی پول دارد به تو میدهد. گفتم: به امام رضا بگو: شما دیگر مثل بعضی بازاریها چک بیمحل نده. اول پول بفرست، بعد حواله! بازاریها بعضیهایشان چک بیمحل میکشند.
یک کسی نزد آقای ری شهری آمده بود. زمانی که ایشان مسئول حج بود. گفت: خواب دیدم امام صادق را که گفته: چقدر گریه میکنی برای مکه و مدینه، برو به آقای ری شهری بگو: تو را مجانی بیاورد. آقای ری شهری گفت: بگو خودش به خواب من بیاید. امام صادق خودش به خواب من بیاید بگوید. من تو را قبول ندارم. خواب دیدم! مگر خواب ارزش است.
یکی از دوستان شش ماه است خانمش با او قهر است. میگوییم: چه شده؟ میگوید: خواب دیده من یک زن دیگر گرفتم. براساس خواب زندگیشان به هم میخورد. من خواب دیدم. خواب هیچ ارزشی ندارد. خواب اولیای خدا حسابش جداست.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *