حمله آمریکا به سوریه دلیلی بر همکاری بیشتر روسیه و ایران
آمریکای دوران ترامپ، برای این به سوریه حمله کرد و یک پایگاه هوایی ارتش این کشور را با موشک تام هاوک هدف قرار داد تا بگوید من هم هستم!
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای به نقل از اتاق خبر 24، از زمان آغاز بحران در سوریه که 6 سال از آن می گذرد، نخستین حمله نظامی آمریکا به این کشور با دستور دونالد ترامپ رئیس جمهور جنجالی ایالات متحده انجام شد.
باید باور داشت که حمله موشکی آمریکا به سوریه یک اقدام برنامه ریزی شده بود، باید در این زمینه چند پازل را در کنار هم بررسی کنیم تا نتیجه مطلوب به دست آید.
ناگهان اقدامات تروریستی در روسیه آغاز شد، انفجار در متروی سن پترزبورگ و کشف چند بمب کارگذاشته شده، نشان از یک توطئه داشت.
آمریکا به خاطر ضعف در نقش آفرینی در تحولات منطقه و دور بودن از معادلاتی که آینده غرب آسیا را رقم می زند، مترصد اقداماتی شد تا بتواند اندکی جایگاه خود را حداقل در میان همپیمانان خود بهبود بخشد.
دولت آمریکا همواره از سوی متحدین خود در منطقه با انتقاد روبرو بود که چرا به سوریه حمله نمی کند و مانند صدام، بشار اسد را از قدرت به زیر نمی کشد.
آمریکای دوران باراک اوباما تن به اقدام نظامی نداد چرا که از تبعات آن آگاه بود و می دانست هزینه های بسیاری را باید به خاطر این اقدام پرداخت کند به همین خاطر تلاش داشت تا این هزینه ها بر عهده کشورهای عربی منطقه بیفتد.
کشورهای عربی هم جربزه چنین کاری را نداشته و ندارند، برای همین بود که حتی طعنه و زخم زبان اشتون کارتر وزیر دفاع وقت آمریکا در دوران اوباما که گفت، اعراب در آسمان سیر می کنند و نیروهای ایرانی روی زمین ابتکار عمل را در دست دارند، کارساز نیفتاد.
پس از اقدامات تروریستی در روسیه و کشته و مجروح شدن ده ها شهروند روس که برای فشار به روسیه انجام شد، نوبت به داخل سوریه رسید، آمریکایی ها برای این که بتوانند از قدرت نظامی خود علیه دیگران بهره ببرند، نیازمند بهانه ای بودند تا دست به کار شوند، اگر ماجرای حمله آمریکا به عراق را به خاطر بیاورید، به این نکته خواهید رسید که ایالات متحده به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی و شیمیایی در عراق به این کشور حمله کرد و رژیم صدام را سرنگون کرد.
آمریکا همواره خواهان سرنگونی دولت قانونی بشار اسد بوده است، جنگی که در این کشور راه افتاده با حمایت و دخالت آمریکا شکل گرفته اما بیش از 6 سال است که ادامه دارد و خواسته آمریکا برای سرنگونی اسد محقق نشده است.
در چند سال گذشته بارها ادعا شد که ارتش سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کرده است اما این ادعا هیچگاه ثابت نشد، حادثه خان شیخون یکی دیگر از همان بهانه تراشی هایی است که آمریکا آن را تدارک دید تا از یک سو روسیه را پس از چند عملیات تروریستی در این کشور و از سوی دیگر سناریوی خان شیخون، هر چه بیشتر تحت فشار قرار دهد تا بتواند امتیازهای لازم را در معادلات بحران منطقه بگیرد و شاید هم روسیه را پای میز معامله بنشاند.
اکنون آمریکا در بحران های غرب آسیا نقش مثبتی ندارد، چرا که دولت این کشور در این سال های گذشته هیچگاه اقدامی که باعث شود گروه های تروریستی تضعیف شوند، انجام نداده بلکه مشهور به حمایت از آنها هم هست.
می بینیم که آمریکا در حالی به خاطر کشته شدند شهروندان سوریه با مواد شیمیایی ناراحت می شود و ترامپ برای آنها اشک تمساح می ریزد که بیش از 2 سال است مردم مظلوم یمن به دست آل سعود قتل عام می شوند اما تاکنون واکنشی علیه سعودی ها نشده است.
اکنون افکار عمومی به این باور رسیده است که اگر در خان شیخون از سلاح شیمیایی استفاده شده و مردم این شهر با تبعات مواد شیمیایی روبرو شده اند، آیا حمله به یک پایگاه نظامی ارتش سوریه، آلام مردم خان شیخون را تسکین می دهد؟ آیا مردم این شهر نیاز به کمک های پزشکی فوری برای درمان مصدومان شیمیایی ندارند که ایالات متحده موشک های چند میلیون دلاری خود را روانه یک پایگاه نظامی در سوریه می کند؟
ارتش آمریکا اعلام کرده که 59 موشک تام هاوک به سوی پایگاه هوایی الشعیرات شلیک کرده در حالی که 23 موشک به پایگاه برخورد کرده است، بر سر بقیه موشک ها چه آمده و یا در کجای سوریه به زمین خورده است، تاکنون گزارشی منتشر نشده، چنین اتفاقی میتواند ضعف سامانه های موشکی آمریکا را نشان دهد.
باید به این نکته هم پرداخت که حمله نظامی آمریکا به پایگاه الشعیرات، نه تنها در نابودی گروه های تروریستی نقشی ندارد بلکه به یاری آنها برای بازسازی می رود.
پایگاه الشعیرات مهمترین پایگاه نیروی هوایی ارتش سوریه و دومین پایگاه نظامی روسیه برای بمباران داعش بود که تخریب و غیرعملیاتی شدن آن به داعش فرصت بازسازی می دهد.
موضوع دیگر رفتار غیر قانونی آمریکا است، ایالات متحده حتی به قوانین بین المللی در چارچوب سازمان ملل هم احترام نمی گذارد و با حمله مستقیم و غیر قانونی خود به سوریه به همه آن قوانین پشت پا می زند.
آمریکا در سال 1381 بدون مجوز سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان، به بهانه حمایت صدام از القاعده و وجود سلاح کشتار جمعی در عراق به این کشور حمله نظامی کرد، اکنون هم موشکباران پایگاه الشعیرات همانند اقدام به حمله نظامی به عراق است.
اما شرایط در سوریه با عراق برای آمریکا بسیار تفاوت دارد، این تک حمله آمریکا را نمیتوان پیش زمینه حمله نظامی گسترده به سوریه دانست، عراق در زمان حمله نظامی آمریکا و دیگر متحدانش، تنها بود و هیچ حامی نداشت، چرا که اقدامات دیوانه وار او یک خطر جدی برای صلح جهانی بود، رژیمی که تا پیش از این مجری برنامه ها و اهداف آمریکا در منطقه بود، با پایان تاریخ مصرف سرنگون شد و پس از آن رفتارهای آمریکا در عراق و منطقه باعث بروز بحران های دیگری شد،گرچه حمله به عراق غیر قانونی بود و مجوز سازمان ملل را نداشت.
اما در سوریه شرایط متفاوت است، از همه مهمتر همراهی و حمایت اکثریت مردم سوریه از دولت این کشور است، اگر بشار از حمایت مردمی برخوردار نبود، نمی توانست 6 سال مقابل آن هجمه گسترده که با حمایت های وسیع از سوی آمریکا، ترکیه، عربستان و اسرائیل برخوردار است، مقاومت کند.
از سوی دیگر گسترش گروه های تروریستی در منطقه، یک خطر جدی برای همگان است، هدف اصلی آنها کشورهایی است که آمریکایی ها با آنها زاویه شدید دارند، ایران و روسیه اکنون در سوریه مشغول نابودی تروریست هایی هستند که برای پرورش تک تک آنها دلارهای سعودی خرج شده است.
اکنون میدان دار بحران سوریه، روسیه و ایران هستند، این دو کشور با نقش آفرینی خود توانستند، دورنمایی که آمریکا برای سوریه تصویر کرده بود، آشفته کنند و مانع دستیابی به امیال و آرزوهای پلید و مخرب آمریکا و همدستان او شوند، کشوری که 6 سال است دستخوش جنگ با گروههای افراطی تروریستی است و با بحرانهای سختی دست و پنجه نرم میکند، آیا مستحق یاری است یا تهدید، تحریم و حمله نظامی؟
اقدام نظامی آمریکا باعث می شود تا روسیه حضور پررنگتری در سوریه داشته باشد. پس از این حمله مسکو اعلام کرده است، سیستم پدافند هوایی سوریه را تقویت خواهد کرد و تجهیزات بیشتری به این کشور گسیل خواهد نمود و باعث تقویت هر چه بیشتر همکاری های ایران و روسیه در سوریه می گردد.
باید باور داشت که حمله موشکی آمریکا به سوریه یک اقدام برنامه ریزی شده بود، باید در این زمینه چند پازل را در کنار هم بررسی کنیم تا نتیجه مطلوب به دست آید.
ناگهان اقدامات تروریستی در روسیه آغاز شد، انفجار در متروی سن پترزبورگ و کشف چند بمب کارگذاشته شده، نشان از یک توطئه داشت.
آمریکا به خاطر ضعف در نقش آفرینی در تحولات منطقه و دور بودن از معادلاتی که آینده غرب آسیا را رقم می زند، مترصد اقداماتی شد تا بتواند اندکی جایگاه خود را حداقل در میان همپیمانان خود بهبود بخشد.
دولت آمریکا همواره از سوی متحدین خود در منطقه با انتقاد روبرو بود که چرا به سوریه حمله نمی کند و مانند صدام، بشار اسد را از قدرت به زیر نمی کشد.
آمریکای دوران باراک اوباما تن به اقدام نظامی نداد چرا که از تبعات آن آگاه بود و می دانست هزینه های بسیاری را باید به خاطر این اقدام پرداخت کند به همین خاطر تلاش داشت تا این هزینه ها بر عهده کشورهای عربی منطقه بیفتد.
کشورهای عربی هم جربزه چنین کاری را نداشته و ندارند، برای همین بود که حتی طعنه و زخم زبان اشتون کارتر وزیر دفاع وقت آمریکا در دوران اوباما که گفت، اعراب در آسمان سیر می کنند و نیروهای ایرانی روی زمین ابتکار عمل را در دست دارند، کارساز نیفتاد.
پس از اقدامات تروریستی در روسیه و کشته و مجروح شدن ده ها شهروند روس که برای فشار به روسیه انجام شد، نوبت به داخل سوریه رسید، آمریکایی ها برای این که بتوانند از قدرت نظامی خود علیه دیگران بهره ببرند، نیازمند بهانه ای بودند تا دست به کار شوند، اگر ماجرای حمله آمریکا به عراق را به خاطر بیاورید، به این نکته خواهید رسید که ایالات متحده به بهانه وجود سلاح های کشتار جمعی و شیمیایی در عراق به این کشور حمله کرد و رژیم صدام را سرنگون کرد.
آمریکا همواره خواهان سرنگونی دولت قانونی بشار اسد بوده است، جنگی که در این کشور راه افتاده با حمایت و دخالت آمریکا شکل گرفته اما بیش از 6 سال است که ادامه دارد و خواسته آمریکا برای سرنگونی اسد محقق نشده است.
در چند سال گذشته بارها ادعا شد که ارتش سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کرده است اما این ادعا هیچگاه ثابت نشد، حادثه خان شیخون یکی دیگر از همان بهانه تراشی هایی است که آمریکا آن را تدارک دید تا از یک سو روسیه را پس از چند عملیات تروریستی در این کشور و از سوی دیگر سناریوی خان شیخون، هر چه بیشتر تحت فشار قرار دهد تا بتواند امتیازهای لازم را در معادلات بحران منطقه بگیرد و شاید هم روسیه را پای میز معامله بنشاند.
اکنون آمریکا در بحران های غرب آسیا نقش مثبتی ندارد، چرا که دولت این کشور در این سال های گذشته هیچگاه اقدامی که باعث شود گروه های تروریستی تضعیف شوند، انجام نداده بلکه مشهور به حمایت از آنها هم هست.
می بینیم که آمریکا در حالی به خاطر کشته شدند شهروندان سوریه با مواد شیمیایی ناراحت می شود و ترامپ برای آنها اشک تمساح می ریزد که بیش از 2 سال است مردم مظلوم یمن به دست آل سعود قتل عام می شوند اما تاکنون واکنشی علیه سعودی ها نشده است.
اکنون افکار عمومی به این باور رسیده است که اگر در خان شیخون از سلاح شیمیایی استفاده شده و مردم این شهر با تبعات مواد شیمیایی روبرو شده اند، آیا حمله به یک پایگاه نظامی ارتش سوریه، آلام مردم خان شیخون را تسکین می دهد؟ آیا مردم این شهر نیاز به کمک های پزشکی فوری برای درمان مصدومان شیمیایی ندارند که ایالات متحده موشک های چند میلیون دلاری خود را روانه یک پایگاه نظامی در سوریه می کند؟
ارتش آمریکا اعلام کرده که 59 موشک تام هاوک به سوی پایگاه هوایی الشعیرات شلیک کرده در حالی که 23 موشک به پایگاه برخورد کرده است، بر سر بقیه موشک ها چه آمده و یا در کجای سوریه به زمین خورده است، تاکنون گزارشی منتشر نشده، چنین اتفاقی میتواند ضعف سامانه های موشکی آمریکا را نشان دهد.
باید به این نکته هم پرداخت که حمله نظامی آمریکا به پایگاه الشعیرات، نه تنها در نابودی گروه های تروریستی نقشی ندارد بلکه به یاری آنها برای بازسازی می رود.
پایگاه الشعیرات مهمترین پایگاه نیروی هوایی ارتش سوریه و دومین پایگاه نظامی روسیه برای بمباران داعش بود که تخریب و غیرعملیاتی شدن آن به داعش فرصت بازسازی می دهد.
حمایت و استقبال برخی کشورهای منطقه از جمله ترکیه، عربستان، اردن و دیگر کشورهای عربی منطقه و برخی کشورهای اروپایی همه به همین خاطر است که گروه های تروریستی در سوریه فرصت بازسازی خود را می یابند. حتی برخی از آنها از جمله ترکیه از حمله موشکی آمریکا حمایت کرده اما آن را ناکافی دانسته است.
آمریکا در سال 1381 بدون مجوز سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان، به بهانه حمایت صدام از القاعده و وجود سلاح کشتار جمعی در عراق به این کشور حمله نظامی کرد، اکنون هم موشکباران پایگاه الشعیرات همانند اقدام به حمله نظامی به عراق است.
اما شرایط در سوریه با عراق برای آمریکا بسیار تفاوت دارد، این تک حمله آمریکا را نمیتوان پیش زمینه حمله نظامی گسترده به سوریه دانست، عراق در زمان حمله نظامی آمریکا و دیگر متحدانش، تنها بود و هیچ حامی نداشت، چرا که اقدامات دیوانه وار او یک خطر جدی برای صلح جهانی بود، رژیمی که تا پیش از این مجری برنامه ها و اهداف آمریکا در منطقه بود، با پایان تاریخ مصرف سرنگون شد و پس از آن رفتارهای آمریکا در عراق و منطقه باعث بروز بحران های دیگری شد،گرچه حمله به عراق غیر قانونی بود و مجوز سازمان ملل را نداشت.
اما در سوریه شرایط متفاوت است، از همه مهمتر همراهی و حمایت اکثریت مردم سوریه از دولت این کشور است، اگر بشار از حمایت مردمی برخوردار نبود، نمی توانست 6 سال مقابل آن هجمه گسترده که با حمایت های وسیع از سوی آمریکا، ترکیه، عربستان و اسرائیل برخوردار است، مقاومت کند.
از سوی دیگر گسترش گروه های تروریستی در منطقه، یک خطر جدی برای همگان است، هدف اصلی آنها کشورهایی است که آمریکایی ها با آنها زاویه شدید دارند، ایران و روسیه اکنون در سوریه مشغول نابودی تروریست هایی هستند که برای پرورش تک تک آنها دلارهای سعودی خرج شده است.
اکنون میدان دار بحران سوریه، روسیه و ایران هستند، این دو کشور با نقش آفرینی خود توانستند، دورنمایی که آمریکا برای سوریه تصویر کرده بود، آشفته کنند و مانع دستیابی به امیال و آرزوهای پلید و مخرب آمریکا و همدستان او شوند، کشوری که 6 سال است دستخوش جنگ با گروههای افراطی تروریستی است و با بحرانهای سختی دست و پنجه نرم میکند، آیا مستحق یاری است یا تهدید، تحریم و حمله نظامی؟
همین میدان داری اجازه ورود قوی تر آمریکا به سوریه را نمی دهد؛ چون در غیر این صورت، آمریکا در سوریه با روسیه و ایران درگیر خواهد شد و این اتفاق برای آمریکا وحشتناک خواهد بود و چه بسا یک جنگ تمام عیار را در پی داشته باشد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *