واکنش ستاره راست تیم ملی به تصادفات تلخ نوروز
علیرضا جهانبخش ستاره جناح راست تیم ملی از این همه حادثه تلخ در جادههای ایران ناراحت است و معتقد است باید این غول بزرگی که ایرانی ها را در جاده ها می بلعد، ضعیف و ضعیف تر شود.
خبرگزاری میزان -
هر سال اتفاقات بدتری در نوروز و در جاده های کشور رخ می دهد. گویا این اتفاقات تمامی ندارد. علیرضا جهانبخش می گوید همه باید قوانین را رعایت کنند، تا این غول بزرگی که ایرانی ها را در جاده ها می بلعد، ضعیف و ضعیف تر شود. علیرضا در گفت و گوی متفاوتی با خبرآنلاین در این باره بیشتر حرف می زند و البته از اتفاقات سال 95 می گوید.
اتفاقات بد در ذهنم نمی ماند
سال 95 برایم سال خوبی بود. اتفاقات بد هیچوقت در ذهنم باقی نمی ماند. خب در این سال فراز و نشیب هایی داشتم ولی بیشتر اتفاق ها خوب بود. باتیم ملی نتایج خوبی گرفتیم. توانستم با آلکمار به یورو لیگ بروم و تا حدودی موفق باشیم. به فینال جام حذفی هلند هم رسیده ایم. تنها اتفاق بد سال 95 بیماری مادرم بود که خدا را شکر بلافاصله بهبودی اش را به دست آورد. جراحی مادرم خیلی خوب پیش رفت. باید بار دیگر از پروفسور سمیعی تشکر کنم. به پدر و مادرم می گویم بازی هایم را نبینیدمادرم یک ماه و نیم در هلند بود و همیشه برای تماشای بازی هایم استرس داشت. تا وقتی پدر و مادرم در هلند بودند بازی های من را در ورزشگاه نگاه می کردند. قطعا مادرم برای تماشای بازی های من استرس دارد. مخصوصا بازی های ملی را با استرس بیشتری نگاه می کند. پدر و مادرم خودشان این را می گویند. همیشه به آنها می گویم که بازی هایم را نگاه نکنید. به مادرم زنگ می زنمهمیشه بعد از بازی به مادرم زنگ می زنم. در واقع مادرم اولین نفری است که بعد از مسابقه با او تماس می گیرم. وقتی تلفنم تمام شد از رختکن بیرون می آیم و ورزشگاه را ترک می کند. مادرم خیلی دوست دارد گل بزنم. وقتی گل می زنم خیلی خوشحال می شود.
به مادرم نمی گویم مصدومم
بعضی وقت ها که مصدوم می شوم، به مادرم نمی گویم. مثلا الکی به او می گویم باشگاه به من استراحت داده است. اصلا دلیلی ندارد به او بگویم چون کیلومترها با من فاصله دارد و فکرش هزار راه می رود. مادرم وقتی متوجه می شود که مصدوم هستم، خیلی اذیت می شود و به خاطر همین معمولا به او نمی گویم آسیب دیده ام.
اتفاقات تلخ در ایران
در سال 95 اتفاقاتی در کشور ما افتاد، از جمله حادثه پلاسکو. هموطنان ما ناراحت بودند چون قشر زحمت کشی را از دست دادیم. آتش نشان ها جان شان را برای زنده ماندن دیگران کف دست می گذارند. به خاطر همین مرگ شان واقعا ناراحت کننده بود. در کشور ما اتفاقات دیگری هم افتاد. متاسفانه بهمن آمد و باعث شد تعدادی از هموطنان ما از دنیا بروند. در بعضی شهرها از جمله سیستان و بلوچستان هم سیل آمد. همه این اتفاق ها تلخ بود. از طرفی هنرمندان و تعدادی از پیشکسوت ها و بازیکنان را از دست دادیم. از آنجایی که آدم های احساسی هستیم، قطعا چنین اتفاق هایی رویمان تاثیر زیادی می گذارند. این اتفاق ها حتی بیرون از ایران هم بازتاب داشت. از طرفی، زمان دیگر به عقب برنمی گردد. باید یکسری تمهیدات اندیشیده شود و مسئولان بیشتر به فکر باشند تا چنین اتفاق هایی کمتر بیفتد و یا اینکه اصلا نیفتد. اگر هم افتاد، سریعا کمک رسانی صورت بگیرد.
عیدی مان را کامل می دهیم
خدا را شکر تا اینجا یک عیدی نصفه و نیمه با شکست قطر به مردم داده ایم و امیدواریم با شکست چین عیدی مان به مردم کامل شود. در این چند سال نوروز برای ما خوش یمن بوده است. همیشه سال جدید، شروع یک زندگی جدید بوده است. ما هم امسال با قدرت بیشتری شروع کردیم. در تک تک بازی ها هم با تمام قوا حاضر می شویم. هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که بخواهیم به مردم کشورمان عیدی بدهیم و آنها را خوشحال کنیم. خیلی خوب می دانیم که در نوروز همه خانواده ها دور هم جمع هستند و دوست دارند بازی های خوبی از تیم ملی ببینند.
عادت کرده ام
من سال گذشته عید نوروز در کنار تیم ملی بودم. امسال هم همینطور. ولی قطعا خانواده ام می آیند و آنها را می بینم. راستش به اینکه عیدها کنار خانواده و پای سفره هفت سین خانه مان نباشم، عادت کرده ام چون این زندگی حرفه ای هر فوتبالیستی است. من عیدها را به این خاطر همیشه دوست دارم که همیشه دور هم جمع می شدیم و می گفتیم و می خندیدیم. ولی در این چند سال دور از خانواده هستم و به این شرایط عادت کرده ام. راستش در هلند برای خودم سفره هفت سین می چینم. عادت دارم به همبازی های قدیمی و مربیان قبلی ام هم زنگ می زنم و عید را تبریک می گویم.
چهارشنبه سوری در اروپا
چهارشنبه سوری در هلند مثل ایران نیست که ترقه بترکانیم. یکی دو شب قبل از شروع سال میلادی جدید، یک شبی دارند که آتش و فشفشه روشن می کنند. البته نه به نحوی که کسی مصدوم شود و خدای ناکرده آسیب ببینند. در واقع خارجی هم چیزی شبیه به چهارشنبه سوری دارند ولی نه به شدت ایران.
اتفاقات تلخ جاده های ایران
متاسفانه هموطنان زیادی در تصادفات نوروزی جان شان را از دست می دهند. این نقطه تلخی از سفرهای عیدانه است. همه می خواهند کنار خانواده باشند و لذت ببرند ولی به خاطر سهل انگاری یا رعایت نکردن قانون، برای خودشان و خانواده شان اتفاق بدی می افتد. همیشه می گوئیم جاده ها خراب است و ماشین ها استاندارد نیستند. این چیزها هم قطعا تاثیر دارد ولی اول از همه خودمان عامل تصادف ها هستیم و این اتفاقات به خودمان برمی گردد. اینکه خود من چقدر قوانین را در جاده ها رعایت می کنم؟ چیزهایی در جاده محدودیت دارد و امیدوارم که این محدودیت ها رعایت شود. باز هم می گویم شروع این اتفاق از خود من، از پدر من، برادرم، عمویم، دایی ام و بقیه اقوام است. قطعا باید از خودمان شروع کنیم. هر روز خبرهای تلخی درباره حوادث جاده ای می شنویم و امیدوارم حداقل در روزهای آینده کمتر باشد.
/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
اتفاقات بد در ذهنم نمی ماند
سال 95 برایم سال خوبی بود. اتفاقات بد هیچوقت در ذهنم باقی نمی ماند. خب در این سال فراز و نشیب هایی داشتم ولی بیشتر اتفاق ها خوب بود. باتیم ملی نتایج خوبی گرفتیم. توانستم با آلکمار به یورو لیگ بروم و تا حدودی موفق باشیم. به فینال جام حذفی هلند هم رسیده ایم. تنها اتفاق بد سال 95 بیماری مادرم بود که خدا را شکر بلافاصله بهبودی اش را به دست آورد. جراحی مادرم خیلی خوب پیش رفت. باید بار دیگر از پروفسور سمیعی تشکر کنم. به پدر و مادرم می گویم بازی هایم را نبینیدمادرم یک ماه و نیم در هلند بود و همیشه برای تماشای بازی هایم استرس داشت. تا وقتی پدر و مادرم در هلند بودند بازی های من را در ورزشگاه نگاه می کردند. قطعا مادرم برای تماشای بازی های من استرس دارد. مخصوصا بازی های ملی را با استرس بیشتری نگاه می کند. پدر و مادرم خودشان این را می گویند. همیشه به آنها می گویم که بازی هایم را نگاه نکنید. به مادرم زنگ می زنمهمیشه بعد از بازی به مادرم زنگ می زنم. در واقع مادرم اولین نفری است که بعد از مسابقه با او تماس می گیرم. وقتی تلفنم تمام شد از رختکن بیرون می آیم و ورزشگاه را ترک می کند. مادرم خیلی دوست دارد گل بزنم. وقتی گل می زنم خیلی خوشحال می شود.
به مادرم نمی گویم مصدومم
بعضی وقت ها که مصدوم می شوم، به مادرم نمی گویم. مثلا الکی به او می گویم باشگاه به من استراحت داده است. اصلا دلیلی ندارد به او بگویم چون کیلومترها با من فاصله دارد و فکرش هزار راه می رود. مادرم وقتی متوجه می شود که مصدوم هستم، خیلی اذیت می شود و به خاطر همین معمولا به او نمی گویم آسیب دیده ام.
اتفاقات تلخ در ایران
در سال 95 اتفاقاتی در کشور ما افتاد، از جمله حادثه پلاسکو. هموطنان ما ناراحت بودند چون قشر زحمت کشی را از دست دادیم. آتش نشان ها جان شان را برای زنده ماندن دیگران کف دست می گذارند. به خاطر همین مرگ شان واقعا ناراحت کننده بود. در کشور ما اتفاقات دیگری هم افتاد. متاسفانه بهمن آمد و باعث شد تعدادی از هموطنان ما از دنیا بروند. در بعضی شهرها از جمله سیستان و بلوچستان هم سیل آمد. همه این اتفاق ها تلخ بود. از طرفی هنرمندان و تعدادی از پیشکسوت ها و بازیکنان را از دست دادیم. از آنجایی که آدم های احساسی هستیم، قطعا چنین اتفاق هایی رویمان تاثیر زیادی می گذارند. این اتفاق ها حتی بیرون از ایران هم بازتاب داشت. از طرفی، زمان دیگر به عقب برنمی گردد. باید یکسری تمهیدات اندیشیده شود و مسئولان بیشتر به فکر باشند تا چنین اتفاق هایی کمتر بیفتد و یا اینکه اصلا نیفتد. اگر هم افتاد، سریعا کمک رسانی صورت بگیرد.
عیدی مان را کامل می دهیم
خدا را شکر تا اینجا یک عیدی نصفه و نیمه با شکست قطر به مردم داده ایم و امیدواریم با شکست چین عیدی مان به مردم کامل شود. در این چند سال نوروز برای ما خوش یمن بوده است. همیشه سال جدید، شروع یک زندگی جدید بوده است. ما هم امسال با قدرت بیشتری شروع کردیم. در تک تک بازی ها هم با تمام قوا حاضر می شویم. هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که بخواهیم به مردم کشورمان عیدی بدهیم و آنها را خوشحال کنیم. خیلی خوب می دانیم که در نوروز همه خانواده ها دور هم جمع هستند و دوست دارند بازی های خوبی از تیم ملی ببینند.
عادت کرده ام
من سال گذشته عید نوروز در کنار تیم ملی بودم. امسال هم همینطور. ولی قطعا خانواده ام می آیند و آنها را می بینم. راستش به اینکه عیدها کنار خانواده و پای سفره هفت سین خانه مان نباشم، عادت کرده ام چون این زندگی حرفه ای هر فوتبالیستی است. من عیدها را به این خاطر همیشه دوست دارم که همیشه دور هم جمع می شدیم و می گفتیم و می خندیدیم. ولی در این چند سال دور از خانواده هستم و به این شرایط عادت کرده ام. راستش در هلند برای خودم سفره هفت سین می چینم. عادت دارم به همبازی های قدیمی و مربیان قبلی ام هم زنگ می زنم و عید را تبریک می گویم.
چهارشنبه سوری در اروپا
چهارشنبه سوری در هلند مثل ایران نیست که ترقه بترکانیم. یکی دو شب قبل از شروع سال میلادی جدید، یک شبی دارند که آتش و فشفشه روشن می کنند. البته نه به نحوی که کسی مصدوم شود و خدای ناکرده آسیب ببینند. در واقع خارجی هم چیزی شبیه به چهارشنبه سوری دارند ولی نه به شدت ایران.
اتفاقات تلخ جاده های ایران
متاسفانه هموطنان زیادی در تصادفات نوروزی جان شان را از دست می دهند. این نقطه تلخی از سفرهای عیدانه است. همه می خواهند کنار خانواده باشند و لذت ببرند ولی به خاطر سهل انگاری یا رعایت نکردن قانون، برای خودشان و خانواده شان اتفاق بدی می افتد. همیشه می گوئیم جاده ها خراب است و ماشین ها استاندارد نیستند. این چیزها هم قطعا تاثیر دارد ولی اول از همه خودمان عامل تصادف ها هستیم و این اتفاقات به خودمان برمی گردد. اینکه خود من چقدر قوانین را در جاده ها رعایت می کنم؟ چیزهایی در جاده محدودیت دارد و امیدوارم که این محدودیت ها رعایت شود. باز هم می گویم شروع این اتفاق از خود من، از پدر من، برادرم، عمویم، دایی ام و بقیه اقوام است. قطعا باید از خودمان شروع کنیم. هر روز خبرهای تلخی درباره حوادث جاده ای می شنویم و امیدوارم حداقل در روزهای آینده کمتر باشد.
/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *