از 33 ملیت اسیر گرفتیم/ گرفتاری وزیر سپاه از زبان خودش
فرق ما با صدام این بود آنهایی که برای صدام می جنگیدند زیر سایه زور، ترس یا تطمیع می جنگیدند. معروف است که ما از اول تا آخر جنگ از سی و سه ملیت اسیر گرفتیم؛ یعنی فقط عراقی نبود. نظامی های عراق می دانستند که متجاوزند، ولی هر کس مخالفتی می کرد سر به نیست می شد.
خبرگزاری میزان -
-گروه سیاسی: فرق ما با صدام این بود آنهایی که برای صدام می جنگیدند زیر سایه زور، ترس یا تطمیع می جنگیدند. معروف است که ما از اول تا آخر جنگ از سی و سه ملیت اسیر گرفتیم؛ یعنی فقط عراقی نبود. نظامی های عراق می دانستند که متجاوزند، ولی هر کس مخالفتی می کرد سر به نیست می شد.
اخیراَ کتابی می خواندم به نام شبیه صدام. در آن کتاب آمده بود که به محض اینکه کسی مخالفت می کرد، هم خودش و هم خانواده اش را می کشتند.
لذا صدام که نیروهایش را با ترساندن و زور به جبهه می فرستاد مجبور بود برای تشویق کردن پول بدهد. در حال که ما در اینجا صحنه هایی را می دیدیم که بچه ها در شناسنامه هایشان دست می بردند که به جبهه بروند.
زمانی که وزیر سپاه بودم خوشبختانه قسمت اعظم وزارت سپاه در بخش صنعتی و مهندسی را در قالب قرارگاه صراط مستقیم و ستاد فوریت های جنگ به جبهه بردم اما در مورد بقیه که مانده بودند گرفتاری ام این بود که هر روز برگه می آوردند که حاج آقا امضا کن می خواهم به جبهه بروم.
در این شش هفت سال وزارتم برای اینکه آنها را متقاعد به نرفتن بکنم، این حدیث را شاید هزار بار خواندم که معصوم می فرماید درجنگ بین اسلام و کفر سه دسته ازجبهه اسلام بهشتی اند: اول کسانی که وسایل دفاعی را تهیه می کنند، دوم کسانی که آن را می رسانند و سوم کسانی که می جنگند.
کسی آن موقع فکر نمی کرد که بعد از جنگ امتیاز و مدالی درکار باشد. همه داوطلب بودند و برای خدا می رفتند؛ فرق بین ارتش صدام و بچه های ما همین بود.
*محسن رفیق دوست/ برای تاریخ می گویم
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *