معادل امروزی مهریه حضرت فاطمه / کدام میراث حضرت فاطمه در اختیار امام عصر (عج) است؟
مصحف فاطمه سلام الله علیها کتابی است که به املاء جبرئیل و خط امیر المؤمنین علیه السلام نوشته شده و در آن تمامی حوادث و اتفاقات آینده عالم تا روز قیامت ثبت شده است.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از مشرق،در روز بیستم جمادیِ الثانی سال پنجم بعثت[۱] و در روزگار سخت و دشوار پیامبر صلی الله علیه و آله، خانه کوچک محمّد و خدیجه، شاهد تولّد دختری بود که آینده وصایت بزرگ مردی چون پیامبر صلی الله علیه و آله را رقم می زد. با تولّد فاطمه(ع) سرزنش ها بیشتر شد. خداوند متعال در مقابله با این طعنه ها و کنایه ها، فاطمه(ع) را «کوثر» خواند و در سوره کوثر از اعطای خیر کثیر به پیامبر صلی الله علیه و آله یاد کرد که مژده روشن امتداد نسل پیامبر صلی الله علیه و آله از طریق فاطمه (ع) بود.
تولّد خجسته این نوزاد پاک، پیشینه ای ویژه داشت که او را از فرزندان دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله متمایز می ساخت؛ چرا که نطفه او از میوه ای بهشتی (سیب یا خرما) بود که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را تناول کرده بود و بوسیدن و بوییدن فراوان این نوزاد از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله یادآور همین خاطره از بهشت و آن میوه بهشتی بود. [۲] همچنانکه هنگام ولادت فاطمه نیز زنان بهشتی، آسیه و مریم بر بالین حضرت خدیجه، حضور یافتند و به وی کمک کردند. [۳]
[۴]محلّ ولادت فاطمه زهرا(ع) در شهر مکه می باشد؛ جایی که تا اواخر قرن چهاردهم، آثاری از آن باقی و با عنوان «مولد فاطمه» مشهور بود و در نیمه سده چهارده به دست وهّابیان، تخریب شد.
اکنون و به مناسبت ولادت حضرت فاطمه، برخی از اوصاف و اختصاصات ام المومنین، و نیز فرازهایی از سیره و سبک زندگی بانوی اسلام، را به نظاره خواهیم نشست:
سیدۀ نساء العالمین
مصادر حدیثی شیعه و اهل سنت، در روایات فراوانی، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را با وصف «سیدة نساء العالمین» معرفی کرده اند. بیش از پنجاه روایت در مصادر حدیثی شیعه[۵] با این مضمون گزارش شده اند که از حد استفاضه فراتر است و تواتر اجمالی آن را اثبات می کند. منابع حدیثی اهل سنت نیز این وصف را به گونه های متفاوت از پیامبر صلی الله علیه و آله گزارش کرده اند. در معتبرترین کتب حدیثی اهل سنت، صحیح البخاری و صحیح مسلم، روایات «سیدة نساء المومنین» گزارش شده است. [۶] مسند احمد بن حنبل نیز روایات «سیدة نساء اهل الجنّه» را گزارش نموده است. [۷]
احتمالات مختلف درباره سید نساء العالمین بودن حضرت مریم در قرآن
یکی از مباحث مطرح شده ذیل این عنوان، رابطه برتر شمردن حضرت فاطمه علیهاالسلام با برگزیدگی حضرت مریم علیهاالسلام است. در آیه ۴۲ سوره آل عمران، به حضرت مریم علیهاالسلام این گونه خطاب شده است:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ[۸].
و [یاد کن] آن گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزیده و پاک گردانیده و تو را از میان زنان جهانیان برتری داده و برگزیده است.
این خطاب الهی، حضرت مریم علیهاالسلام را در مقام و مرتبه ای ویژه قرار می دهد. حال، سوالی که مطرح میشود، اینکه: وجه جمع میان این توصیف قرآنی با توصیف پیامبر که فاطمه زهرا علیهاالسلام را «سیدة نساء العالمین» نامیده، چگونه است؟
[۹]برخی عالمان اهل سنت، حضرت مریم علیهاالسلام را برترین زن جهان در روزگار خود دانسته و فاطمه زهرا علیهاالسلام را برترین زن جهان در همه زمان ها معرفی کرده اند.
احتمال دیگر آن است که برگزیده بودن حضرت مریم علیهاالسلام به معنای تولّد حضرت عیسی علیه السلام به گونه غیر متعارف و بدون شوهر است، ولی به معنای برتر بودن از بقیه زنان نیست. علامه طباطبایی قدس سره در این باره مینویسد: مراد از «عالَمین» در آیه قرآن، مطلق هر دو جهان است ولی در آیه از واژه «اصطفاء» استفاده شده که با حرف «علی» متعدی شده و به معنای تقدّم است. با توجه به آیه بعد که تولد حضرت عیسی را به مریم بشارت می دهد و همچنین آیه ۹۱ سوره انبیاء و آیه ۱۲ سوره تحریم که بر دمیده شدن روح الهی در رحم وی تصریح کرده اند، تقدم، انتخاب و برگزیدگی حضرت مریم علیها السلام بر همه زنان به سبب ولادت اعجاز آمیز حضرت عیسی علیه السلام است. [۱۰] یعنی آیه، برتری مریم بر همه زنان عالم را بیان نمی کند، بلکه برگزیدگی و تقدم در این ویژگی خاص، یعنی زادن فرزندِ بدون پدر، مورد توجه است که هیچ زنی در این ویژگی هم تراز حضرت مریم نیست.
امکان گفتگوی ملائکه با غیر انبیاء
اهل تسنن از دیرباز اشکال میکنند که چگونه ممکن است که ملائکه با غیر پیامبر صحبت کند، آیا این مطلب با خاتمیت پیامبر در تعارض نیست؟
نزول فرشته و ارتباط خداوند با غیر پیامبران از طریق فرشتگان و وحی امکانپذیر است؛ چنانکه آیات از ارتباط فرشته با حضرت مریم(س) سخن میگویند. قرآن کریم صراحت دارد که حضرت مریم سلام الله علیها با ملائکه صحبت می کرده؛ در حالی که او نیز پیامبر نبوده است. خداوند در سوره مریم آیات ۱۶ تا ۲۱ میفرماید:
وَ اذْکُرْ فیِ الْکِتَابِ مَرْیمََ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکاَنًا شَرْقِیًّا. فَاتخََّذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا قَالَتْ إِنیِّ أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا. قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا. قَالَتْ أَنیَ یَکُونُ لیِ غُلَامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنیِ بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا. قَالَ کَذَالِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلیََّ هَینٌِّ وَ لِنَجْعَلَهُ ءَایَةً لِّلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِّنَّا وَ کاَنَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا[۱۱].
و در این کتاب (آسمانی)، مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانوادهاش جدا شد، و در ناحیه شرقی (بیت المقدس) قرار گرفت. و میان خود و آنان حجابی افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر برای عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوی او فرستادیم و او در شکل انسانی بیعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد. او (ترسید و) گفت: «من از شرّ تو، به خدای رحمان پناه میبرم اگر پرهیزگاری!. گفت: «من فرستاده پروردگار توام (آمدهام) تا پسر پاکیزهای به تو ببخشم!». گفت: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد!؟ در حالی که تا کنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلودهای هم نبودهام!» گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است! (ما او را میآفرینیم، تا قدرت خویش را آشکار سازیم) و او را برای مردم نشانهای قرار دهیم و رحمتی باشد از سوی ما! و این امری است پایان یافته (و جای گفتگو ندارد).
در روایات نیز نزول فرشته بر حضرت فاطمه(س) را با نزول فرشتگان بر حضرت مریم(س) مشابه دانستهاند. [۱۲] از اینرو، مصحف فاطمه علیها السلام، بر اساس روایات به عنوان میراث امامت و سند تکلم فرشته وحی با فرزند پیامبر، نزد امامان علیهم السلام باقی است و از امامی به امام دیگر به ارث می رسد تا به امام عصر، در هنگام ظهور ختم میشود. [۱۳]
مصحف فاطمه
[۱۵] و در برخی روایات، همراه داشتن مصحف فاطمه علیهاالسلام یکی از نشانه های امامت شمرده شده است. [۱۴]مصحف فاطمه سلام الله علیها کتابی است که به املاء جبرئیل و خط امیر المؤمنین علیه السلام نوشته شده و در آن تمامی حوادث و اتفاقات آینده عالم تا روز قیامت ثبت شده است. این کتاب نزد امامان شیعه بوده و دیگران بدین کتاب دسترسی نداشته و ندارند. این کتاب اکنون در دست امام زمان(عج) است. هرچند برخی از اهل سنت مدعی شدهاند که شیعیان قرآن دیگری به نام مصحف فاطمه دارند؛ اما امامان شیعه همواره بر این امر تاکید کردهاند که این مصحف، کتابی غیر از قرآن است و شیعیان همان قرآن رایج در بین مسلمانان را قبول دارند. طبق آنچه در روایات آمده است محتوای مصحف فاطمه، نه قرآن است، و نه احکام فقهی؛ بلکه خبر از رویدادهای آینده و حوادث است.
*فرازهایی از سیره و سبک زندگی حضرت فاطمه
سیره خانوادگی حضرت فاطمه
با تشکیل خانواده و آغاز زندگی مشترک، طبیعی است که کارها بین زن و مرد، تقسیم میشود. زندگی حضرت فاطمه و امام علی، نیز از این قاعده، مستثنی نبود. به فرمان پیامبر، امور داخل منزل به حضرت فاطمه و امور خارج از منزل به امام علی، سپرده شد:
إنَّ فاطِمَةَ علیها السلام ضَمِنَت لِعَلِیٍّ عَمَلَ البَیتِ و ضَمِنَ لَها عَلِیٌّ ما کانَ خَلفَ الباب.[۱۶]
حضرت فاطمه، به قدری از همنشینی بیمورد با نامحرمان، بیزار بود که وقتی این نوع تقسیم کار را از پیامبر، شنید، خوشحالی خویش را چنین ابراز نمود:
فَقالَت فاطِمَةُ: فَلا یَعلَمُ ما داخَلَنی مِنَ السُّرورِ إلَا اللّهُ بِإِکفائی رَسولُ اللّهِ تَحُمَّلَ رِقابِ الرِّجال[۱۷].
آنگاه حضرت فاطمه فرمود: هیچ کس جز خداوند، میزان سرور و شادی ام را از اینکه رسول خدا مرا از اختلاط و معاشرت با نامحرمان، معاف کرد، نمی داند.
حضرت فاطمه محیط منزل و کانون گرم خانواده را شرف و افتخار زن می دانست و آشکار است، که وجود مبارک پیامبر، با توجه به تفاوت های طبیعی روحی و جسمی و شرایط مرد و زن، این گونه وظایف زندگی مشترک را بین مرد و زن، تقسیم کردند. آری؛ زن هر مسولیت و شغلی هم داشته باشد، وظیفه مادری و تربیت فرزند، درصدر اولویت ها و وظایف وی می باشد. اصالت دادن به فعالیت در خانه، همراه با رشد معنوی و علمی بانوان و زنان جامعه اسلامی، سنت فرخنده ای در اسلام است که با ساختار روحی و جسمی زن و مرد نیز سازگار است. اما تمدن غرب با توجه به نگاه مادی گرایانه، حضور زن در محیط پرعاطفه و با محبت خانواده را سبک شمرده و اختلاط با مردان را یک ارزش تلقی می کند. گاه یک زن ساعت ها در محیط خارج از خانه و با تقسیم محبت با دیگران و با جسمی خسته و روحی درهم شکسته، به محیط خانه وارد میشود. پیامدهای ناگوار تماس ها و سرکار داشتن غیرضروری زنان با نامحرمان که گوشه ای از آن را هر روز در صفحه حوادث روزنامه ها، نقش می بندد، را با چشمان خود می بینیم لکن شگفت آن است که باز نیز تجربه میشود.
آشکار است طرح این موارد، به معنای در خانه نشستن و عدم رشد و بالندگی زنان در عرصه های گوناگون علمی، نیست، بلکه هدف، تفاوت نهادن میان اصل و فرع وظیفه یک زن برای حفظ کانون خانواده به عنوان بهشتی کوچک برای تجدید قوای همسران و حراست از زیرساخت جامعه و پرورش و تربیت فرزندان شایسته می باشد[۱۸].
مهریه حضرت فاطمه، الگوی زنان مسلمان
مهریّه یا صِداق، نشان دهنده صداقت خواستگار است. امری که شارع مقدّس، بِدان توصیه کرده و آن را لازم شمرده است. مرد و زن می توانند در مَهریه ازدواج، بر هر مبلغ دلخواهی توافق کنند. ولی باید ارزش مالی یا خدماتی داشته باشد. مشهور فقهاء هم سقفی برای میزان مهریه قائل نشده اند. هر چند در احادیثی مهر زیاد موجب ایجاد دشمنی [۱۹] و در احادیثی دیگر از شومی زن دانسته شده[۲۰] و در مقابل در احادیث اهل بیت، زنانی که زیبارو و مهریه شان سبک است، برترین زنان امت معرفی شده اند. [۲۱]
بنابراین، در کنار این جواز شرعی، حکم اخلاقی، استحبابی و موکّد اسلام، آن است که مقدار مهریه (صَداق)، تا جای ممکن، کم باشد، به گونه ای که ازدواج را آسان نماید و مهر را ـ که نشانه صدق و وفاداری مرد به پیمان مقدّس ازدواج است ـ، تبدیل به وسیله ای برای فخرفروشی یا پایبند کردن اجباری به ادامه زندگی و ازدواج نسازد. از این رو، پیشوایان دین، سفارش های مکرّری نموده اند که مردان و زنان، به همان مهری رضایت دهند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به عنوان بهترین اُسوه قابل پیروی، آن را برای همسران و دختران خود، قرار می داده است. ۲۲]
ثابت بودن مقدار مَهرُ السُّنّه
گزارش های متعدّدی، مهریه ازدواج های پیامبر صلی الله علیه و آله را به عنوان سنّتِ نهاده شده ایشان در زمینه ازدواج، ذکر کرده اند. نقل های متواتر، مهریه زنان و دختران پیامبر و نیز دختران اهل بیتِ او را «دوازده و نیم اَوقیه نقره» برابر با «پانصد دِرهم نقره» دانسته است. [۲۳]
مقدار درهم، در طول زمان، دست خوشِ تغییر و تحوّل بوده است. امّا پس از تبدیل شدن آن به سکّه رایج حکومت اسلامی در روزگار اُمویان، تا چندین قرن، مقدار آن، تفاوت نکرد و امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز در برابر پرسش راویان، برابری هر اوقیه با چهل درهم را با همان درهم رایجِ اُموی در زمان خود، اعلام داشته اند. وزن این درهم، معیّن و حدود سه گرم نقره بوده است. بر این اساس، مهر السنّه، حدود هزار و پانصد گرم نقره می شود. از اینرو، باید هر گرم نقره و با عیار مشخص، در زمان انعقاد خطبه عقد، محاسبه گردد و به معادل ریالی ثبت گردد.
دیدگاهی دیگر در مقدار واقعی مهر السنۀ
البته دیدگاهی چنین بیان می دارد که با توجّه به تغییر ارزش نقره در طول زمان و کاهش و افزایش نرخ برابری آن نسبت به طلا و دیگر فلزات گران بها، ممکن است این ادّعا مطرح شود که «قدرت خریدِ» پانصد درهم نقره در صدر اسلام، بیشتر از اکنون بوده است و از این رو، معادل واقعی مهر السنّه یعنی قدرت خرید آن را باید به دست آورد. به سخن دیگر باید نقره را با چند کالای باارزش دیگر سنجید و سپس آن قدرت خرید را به بهای پول رایج امروز محاسبه کرد. موید این دیدگاه، سخن و فتوای برخی فقیهان گذشته، می باشد که بر همین اساس، مهر السنّه را پانصد درهم یا پنجاه دینار (یعنی پنجاه مثقال طلای خالص) دانسته اند؛ زیرا در روزگار آنان و نه در عصر معاصر، هر ده دِرهم، برابر با یک دینار بوده است. نتیجه، شناور بودن مهر السنّه است. [۲۴] گفتنی است طبق برخی گزارش ها، در روزگار پیامبر، ارزش نقره در برابر طلا، افزایش داشته و هر هفت یا هشت درهم (نقره) با یک دینار (طلا) معاوضه می شده است و بر این اساس نیز پانصد درهم، برابر هفتاد دینار یعنی هفتاد مثقال شرعی طلا می گردد. [۲۵]
از اینرو، ضروری است برای آگاهی از مقدار واقعی مهر السنۀ در عصر معاصر و انتخاب دیدگاه، به کارشناسان و مراجع تقلید در عصر معاصر، مراجعه نمائید؛ هرچند بیان گردید که در میان فقیهان متقدم، اقوال دیگری نیز مطرح بوده است.
نحله و هدیه ازدواج در شرایط خاص
البته اندک بودن مَهر السنّه و تأکید پیشوایان دین بر آسان گیری در تعیین مَهریّه، عمدتا به خاطر رفع موانع ازدواج و ترغیب به ایجاد رابطه زناشویی میان جوانان امت اسلامی است؛ اما این، به هیچ روی، به معنای ناپسند بودن تبادل هدیه میان دو همسر یا خانواده های آنها نیست. هر یک از دو سوی رابطه یا خویشاوندان آنها می توانند برای تحکیم بیشتر ازدواج، هدیه هایی ارزان یا گران قیمت، به دیگر سو بدهند.
پیشوایان دینی ما، در کنار عمل به سنّت نبوی در مَهر و تأکید بر فراتر نرفتن از آن، گاه هدیه های پر ارزشی را به همسران خود بخشیده اند و نام آن را نه مهر که «نِحله (هدیه)» نهاده اند. (در ازدواج امام جواد علیه السلام با دختر مأمون آمده است که ایشان مَهر را همان مهر السنه قرار داد و صد هزار درهم نیز به عنوان نحله به همسرش بخشید.)[۲۶] آنان گاه هدیه هایی به صورت مزرعه، باغ و... را به خانواده هایی نوپا می بخشیدند و قصدشان، بی نیاز کردن آنان از تکیه بر دیگران بود. (امام حسین پس از ردّ خواستگاری یزید از امّ کلثوم، دختر عبداللّه جعفر، او را به عقد پسر عمویش، قاسم بن محمد بن جعفر درآورد و برای رویارویی با پیشنهاد اعطای کمک مالی یزید به این خانواده، مزرعه حاصلخیز خود را در وادی عقیق، به آن دو بخشید) [۲۷] البته از این نمونه ها، در گزارش تاریخ، فراوان نیست، به گونه ای که می توان هر یک را مختصّ حالت خاص و برآمده از فضا و موقعیت ویژه آن ازدواج دانست و جالب توجه، آن که در هیچ یک از این گزارش ها، سخنی از درخواست قبلی دختر یا خانواده او به میان نیامده است و ارتباطی با مهر (صَداق) ندارد.
[۲۸]به طور کلّی، گزارش های فراوان در سرتاسر کتب حدیثی و فقهی، تردیدی بر جا نمی نهد که مَهر اندک و سبُک، پسندیده و مورد سفارش اسلام است؛ ولی این، مانع از آن نیست که مسلمانان برای استوار کردن پیوند ازدواج، هدیه هایی را به همسران خود یا به دیگر نزدیکانی که تازه ازدواج کرده اند، نثار کنند. به سخن دیگر، مهر و تعیین مقدار آن، پیش از ازدواج است و از این رو، باید آن را اندک و آسان گرفت تا ازدواج، رونق گیرد و نِحله (بخشش)، مربوط به پس از عقد ازدواج یا پیش از برقراری زندگی مشترک است، تا دل همسران به هم نزدیک تر گردد و پیوند نورُسته، قوّت یابد.
*سیره فردی حضرت فاطمه
تولّد خجسته این نوزاد پاک، پیشینه ای ویژه داشت که او را از فرزندان دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله متمایز می ساخت؛ چرا که نطفه او از میوه ای بهشتی (سیب یا خرما) بود که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را تناول کرده بود و بوسیدن و بوییدن فراوان این نوزاد از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله یادآور همین خاطره از بهشت و آن میوه بهشتی بود. [۲] همچنانکه هنگام ولادت فاطمه نیز زنان بهشتی، آسیه و مریم بر بالین حضرت خدیجه، حضور یافتند و به وی کمک کردند. [۳]
[۴]محلّ ولادت فاطمه زهرا(ع) در شهر مکه می باشد؛ جایی که تا اواخر قرن چهاردهم، آثاری از آن باقی و با عنوان «مولد فاطمه» مشهور بود و در نیمه سده چهارده به دست وهّابیان، تخریب شد.
اکنون و به مناسبت ولادت حضرت فاطمه، برخی از اوصاف و اختصاصات ام المومنین، و نیز فرازهایی از سیره و سبک زندگی بانوی اسلام، را به نظاره خواهیم نشست:
سیدۀ نساء العالمین
مصادر حدیثی شیعه و اهل سنت، در روایات فراوانی، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را با وصف «سیدة نساء العالمین» معرفی کرده اند. بیش از پنجاه روایت در مصادر حدیثی شیعه[۵] با این مضمون گزارش شده اند که از حد استفاضه فراتر است و تواتر اجمالی آن را اثبات می کند. منابع حدیثی اهل سنت نیز این وصف را به گونه های متفاوت از پیامبر صلی الله علیه و آله گزارش کرده اند. در معتبرترین کتب حدیثی اهل سنت، صحیح البخاری و صحیح مسلم، روایات «سیدة نساء المومنین» گزارش شده است. [۶] مسند احمد بن حنبل نیز روایات «سیدة نساء اهل الجنّه» را گزارش نموده است. [۷]
احتمالات مختلف درباره سید نساء العالمین بودن حضرت مریم در قرآن
یکی از مباحث مطرح شده ذیل این عنوان، رابطه برتر شمردن حضرت فاطمه علیهاالسلام با برگزیدگی حضرت مریم علیهاالسلام است. در آیه ۴۲ سوره آل عمران، به حضرت مریم علیهاالسلام این گونه خطاب شده است:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ[۸].
و [یاد کن] آن گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزیده و پاک گردانیده و تو را از میان زنان جهانیان برتری داده و برگزیده است.
این خطاب الهی، حضرت مریم علیهاالسلام را در مقام و مرتبه ای ویژه قرار می دهد. حال، سوالی که مطرح میشود، اینکه: وجه جمع میان این توصیف قرآنی با توصیف پیامبر که فاطمه زهرا علیهاالسلام را «سیدة نساء العالمین» نامیده، چگونه است؟
[۹]برخی عالمان اهل سنت، حضرت مریم علیهاالسلام را برترین زن جهان در روزگار خود دانسته و فاطمه زهرا علیهاالسلام را برترین زن جهان در همه زمان ها معرفی کرده اند.
احتمال دیگر آن است که برگزیده بودن حضرت مریم علیهاالسلام به معنای تولّد حضرت عیسی علیه السلام به گونه غیر متعارف و بدون شوهر است، ولی به معنای برتر بودن از بقیه زنان نیست. علامه طباطبایی قدس سره در این باره مینویسد: مراد از «عالَمین» در آیه قرآن، مطلق هر دو جهان است ولی در آیه از واژه «اصطفاء» استفاده شده که با حرف «علی» متعدی شده و به معنای تقدّم است. با توجه به آیه بعد که تولد حضرت عیسی را به مریم بشارت می دهد و همچنین آیه ۹۱ سوره انبیاء و آیه ۱۲ سوره تحریم که بر دمیده شدن روح الهی در رحم وی تصریح کرده اند، تقدم، انتخاب و برگزیدگی حضرت مریم علیها السلام بر همه زنان به سبب ولادت اعجاز آمیز حضرت عیسی علیه السلام است. [۱۰] یعنی آیه، برتری مریم بر همه زنان عالم را بیان نمی کند، بلکه برگزیدگی و تقدم در این ویژگی خاص، یعنی زادن فرزندِ بدون پدر، مورد توجه است که هیچ زنی در این ویژگی هم تراز حضرت مریم نیست.
امکان گفتگوی ملائکه با غیر انبیاء
اهل تسنن از دیرباز اشکال میکنند که چگونه ممکن است که ملائکه با غیر پیامبر صحبت کند، آیا این مطلب با خاتمیت پیامبر در تعارض نیست؟
نزول فرشته و ارتباط خداوند با غیر پیامبران از طریق فرشتگان و وحی امکانپذیر است؛ چنانکه آیات از ارتباط فرشته با حضرت مریم(س) سخن میگویند. قرآن کریم صراحت دارد که حضرت مریم سلام الله علیها با ملائکه صحبت می کرده؛ در حالی که او نیز پیامبر نبوده است. خداوند در سوره مریم آیات ۱۶ تا ۲۱ میفرماید:
وَ اذْکُرْ فیِ الْکِتَابِ مَرْیمََ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکاَنًا شَرْقِیًّا. فَاتخََّذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا قَالَتْ إِنیِّ أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا. قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا. قَالَتْ أَنیَ یَکُونُ لیِ غُلَامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنیِ بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا. قَالَ کَذَالِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلیََّ هَینٌِّ وَ لِنَجْعَلَهُ ءَایَةً لِّلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِّنَّا وَ کاَنَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا[۱۱].
و در این کتاب (آسمانی)، مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانوادهاش جدا شد، و در ناحیه شرقی (بیت المقدس) قرار گرفت. و میان خود و آنان حجابی افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر برای عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوی او فرستادیم و او در شکل انسانی بیعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد. او (ترسید و) گفت: «من از شرّ تو، به خدای رحمان پناه میبرم اگر پرهیزگاری!. گفت: «من فرستاده پروردگار توام (آمدهام) تا پسر پاکیزهای به تو ببخشم!». گفت: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد!؟ در حالی که تا کنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلودهای هم نبودهام!» گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است! (ما او را میآفرینیم، تا قدرت خویش را آشکار سازیم) و او را برای مردم نشانهای قرار دهیم و رحمتی باشد از سوی ما! و این امری است پایان یافته (و جای گفتگو ندارد).
در روایات نیز نزول فرشته بر حضرت فاطمه(س) را با نزول فرشتگان بر حضرت مریم(س) مشابه دانستهاند. [۱۲] از اینرو، مصحف فاطمه علیها السلام، بر اساس روایات به عنوان میراث امامت و سند تکلم فرشته وحی با فرزند پیامبر، نزد امامان علیهم السلام باقی است و از امامی به امام دیگر به ارث می رسد تا به امام عصر، در هنگام ظهور ختم میشود. [۱۳]
مصحف فاطمه
[۱۵] و در برخی روایات، همراه داشتن مصحف فاطمه علیهاالسلام یکی از نشانه های امامت شمرده شده است. [۱۴]مصحف فاطمه سلام الله علیها کتابی است که به املاء جبرئیل و خط امیر المؤمنین علیه السلام نوشته شده و در آن تمامی حوادث و اتفاقات آینده عالم تا روز قیامت ثبت شده است. این کتاب نزد امامان شیعه بوده و دیگران بدین کتاب دسترسی نداشته و ندارند. این کتاب اکنون در دست امام زمان(عج) است. هرچند برخی از اهل سنت مدعی شدهاند که شیعیان قرآن دیگری به نام مصحف فاطمه دارند؛ اما امامان شیعه همواره بر این امر تاکید کردهاند که این مصحف، کتابی غیر از قرآن است و شیعیان همان قرآن رایج در بین مسلمانان را قبول دارند. طبق آنچه در روایات آمده است محتوای مصحف فاطمه، نه قرآن است، و نه احکام فقهی؛ بلکه خبر از رویدادهای آینده و حوادث است.
*فرازهایی از سیره و سبک زندگی حضرت فاطمه
سیره خانوادگی حضرت فاطمه
با تشکیل خانواده و آغاز زندگی مشترک، طبیعی است که کارها بین زن و مرد، تقسیم میشود. زندگی حضرت فاطمه و امام علی، نیز از این قاعده، مستثنی نبود. به فرمان پیامبر، امور داخل منزل به حضرت فاطمه و امور خارج از منزل به امام علی، سپرده شد:
إنَّ فاطِمَةَ علیها السلام ضَمِنَت لِعَلِیٍّ عَمَلَ البَیتِ و ضَمِنَ لَها عَلِیٌّ ما کانَ خَلفَ الباب.[۱۶]
حضرت فاطمه، به قدری از همنشینی بیمورد با نامحرمان، بیزار بود که وقتی این نوع تقسیم کار را از پیامبر، شنید، خوشحالی خویش را چنین ابراز نمود:
فَقالَت فاطِمَةُ: فَلا یَعلَمُ ما داخَلَنی مِنَ السُّرورِ إلَا اللّهُ بِإِکفائی رَسولُ اللّهِ تَحُمَّلَ رِقابِ الرِّجال[۱۷].
آنگاه حضرت فاطمه فرمود: هیچ کس جز خداوند، میزان سرور و شادی ام را از اینکه رسول خدا مرا از اختلاط و معاشرت با نامحرمان، معاف کرد، نمی داند.
حضرت فاطمه محیط منزل و کانون گرم خانواده را شرف و افتخار زن می دانست و آشکار است، که وجود مبارک پیامبر، با توجه به تفاوت های طبیعی روحی و جسمی و شرایط مرد و زن، این گونه وظایف زندگی مشترک را بین مرد و زن، تقسیم کردند. آری؛ زن هر مسولیت و شغلی هم داشته باشد، وظیفه مادری و تربیت فرزند، درصدر اولویت ها و وظایف وی می باشد. اصالت دادن به فعالیت در خانه، همراه با رشد معنوی و علمی بانوان و زنان جامعه اسلامی، سنت فرخنده ای در اسلام است که با ساختار روحی و جسمی زن و مرد نیز سازگار است. اما تمدن غرب با توجه به نگاه مادی گرایانه، حضور زن در محیط پرعاطفه و با محبت خانواده را سبک شمرده و اختلاط با مردان را یک ارزش تلقی می کند. گاه یک زن ساعت ها در محیط خارج از خانه و با تقسیم محبت با دیگران و با جسمی خسته و روحی درهم شکسته، به محیط خانه وارد میشود. پیامدهای ناگوار تماس ها و سرکار داشتن غیرضروری زنان با نامحرمان که گوشه ای از آن را هر روز در صفحه حوادث روزنامه ها، نقش می بندد، را با چشمان خود می بینیم لکن شگفت آن است که باز نیز تجربه میشود.
آشکار است طرح این موارد، به معنای در خانه نشستن و عدم رشد و بالندگی زنان در عرصه های گوناگون علمی، نیست، بلکه هدف، تفاوت نهادن میان اصل و فرع وظیفه یک زن برای حفظ کانون خانواده به عنوان بهشتی کوچک برای تجدید قوای همسران و حراست از زیرساخت جامعه و پرورش و تربیت فرزندان شایسته می باشد[۱۸].
مهریه حضرت فاطمه، الگوی زنان مسلمان
مهریّه یا صِداق، نشان دهنده صداقت خواستگار است. امری که شارع مقدّس، بِدان توصیه کرده و آن را لازم شمرده است. مرد و زن می توانند در مَهریه ازدواج، بر هر مبلغ دلخواهی توافق کنند. ولی باید ارزش مالی یا خدماتی داشته باشد. مشهور فقهاء هم سقفی برای میزان مهریه قائل نشده اند. هر چند در احادیثی مهر زیاد موجب ایجاد دشمنی [۱۹] و در احادیثی دیگر از شومی زن دانسته شده[۲۰] و در مقابل در احادیث اهل بیت، زنانی که زیبارو و مهریه شان سبک است، برترین زنان امت معرفی شده اند. [۲۱]
بنابراین، در کنار این جواز شرعی، حکم اخلاقی، استحبابی و موکّد اسلام، آن است که مقدار مهریه (صَداق)، تا جای ممکن، کم باشد، به گونه ای که ازدواج را آسان نماید و مهر را ـ که نشانه صدق و وفاداری مرد به پیمان مقدّس ازدواج است ـ، تبدیل به وسیله ای برای فخرفروشی یا پایبند کردن اجباری به ادامه زندگی و ازدواج نسازد. از این رو، پیشوایان دین، سفارش های مکرّری نموده اند که مردان و زنان، به همان مهری رضایت دهند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به عنوان بهترین اُسوه قابل پیروی، آن را برای همسران و دختران خود، قرار می داده است. ۲۲]
ثابت بودن مقدار مَهرُ السُّنّه
گزارش های متعدّدی، مهریه ازدواج های پیامبر صلی الله علیه و آله را به عنوان سنّتِ نهاده شده ایشان در زمینه ازدواج، ذکر کرده اند. نقل های متواتر، مهریه زنان و دختران پیامبر و نیز دختران اهل بیتِ او را «دوازده و نیم اَوقیه نقره» برابر با «پانصد دِرهم نقره» دانسته است. [۲۳]
مقدار درهم، در طول زمان، دست خوشِ تغییر و تحوّل بوده است. امّا پس از تبدیل شدن آن به سکّه رایج حکومت اسلامی در روزگار اُمویان، تا چندین قرن، مقدار آن، تفاوت نکرد و امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز در برابر پرسش راویان، برابری هر اوقیه با چهل درهم را با همان درهم رایجِ اُموی در زمان خود، اعلام داشته اند. وزن این درهم، معیّن و حدود سه گرم نقره بوده است. بر این اساس، مهر السنّه، حدود هزار و پانصد گرم نقره می شود. از اینرو، باید هر گرم نقره و با عیار مشخص، در زمان انعقاد خطبه عقد، محاسبه گردد و به معادل ریالی ثبت گردد.
دیدگاهی دیگر در مقدار واقعی مهر السنۀ
البته دیدگاهی چنین بیان می دارد که با توجّه به تغییر ارزش نقره در طول زمان و کاهش و افزایش نرخ برابری آن نسبت به طلا و دیگر فلزات گران بها، ممکن است این ادّعا مطرح شود که «قدرت خریدِ» پانصد درهم نقره در صدر اسلام، بیشتر از اکنون بوده است و از این رو، معادل واقعی مهر السنّه یعنی قدرت خرید آن را باید به دست آورد. به سخن دیگر باید نقره را با چند کالای باارزش دیگر سنجید و سپس آن قدرت خرید را به بهای پول رایج امروز محاسبه کرد. موید این دیدگاه، سخن و فتوای برخی فقیهان گذشته، می باشد که بر همین اساس، مهر السنّه را پانصد درهم یا پنجاه دینار (یعنی پنجاه مثقال طلای خالص) دانسته اند؛ زیرا در روزگار آنان و نه در عصر معاصر، هر ده دِرهم، برابر با یک دینار بوده است. نتیجه، شناور بودن مهر السنّه است. [۲۴] گفتنی است طبق برخی گزارش ها، در روزگار پیامبر، ارزش نقره در برابر طلا، افزایش داشته و هر هفت یا هشت درهم (نقره) با یک دینار (طلا) معاوضه می شده است و بر این اساس نیز پانصد درهم، برابر هفتاد دینار یعنی هفتاد مثقال شرعی طلا می گردد. [۲۵]
از اینرو، ضروری است برای آگاهی از مقدار واقعی مهر السنۀ در عصر معاصر و انتخاب دیدگاه، به کارشناسان و مراجع تقلید در عصر معاصر، مراجعه نمائید؛ هرچند بیان گردید که در میان فقیهان متقدم، اقوال دیگری نیز مطرح بوده است.
نحله و هدیه ازدواج در شرایط خاص
البته اندک بودن مَهر السنّه و تأکید پیشوایان دین بر آسان گیری در تعیین مَهریّه، عمدتا به خاطر رفع موانع ازدواج و ترغیب به ایجاد رابطه زناشویی میان جوانان امت اسلامی است؛ اما این، به هیچ روی، به معنای ناپسند بودن تبادل هدیه میان دو همسر یا خانواده های آنها نیست. هر یک از دو سوی رابطه یا خویشاوندان آنها می توانند برای تحکیم بیشتر ازدواج، هدیه هایی ارزان یا گران قیمت، به دیگر سو بدهند.
پیشوایان دینی ما، در کنار عمل به سنّت نبوی در مَهر و تأکید بر فراتر نرفتن از آن، گاه هدیه های پر ارزشی را به همسران خود بخشیده اند و نام آن را نه مهر که «نِحله (هدیه)» نهاده اند. (در ازدواج امام جواد علیه السلام با دختر مأمون آمده است که ایشان مَهر را همان مهر السنه قرار داد و صد هزار درهم نیز به عنوان نحله به همسرش بخشید.)[۲۶] آنان گاه هدیه هایی به صورت مزرعه، باغ و... را به خانواده هایی نوپا می بخشیدند و قصدشان، بی نیاز کردن آنان از تکیه بر دیگران بود. (امام حسین پس از ردّ خواستگاری یزید از امّ کلثوم، دختر عبداللّه جعفر، او را به عقد پسر عمویش، قاسم بن محمد بن جعفر درآورد و برای رویارویی با پیشنهاد اعطای کمک مالی یزید به این خانواده، مزرعه حاصلخیز خود را در وادی عقیق، به آن دو بخشید) [۲۷] البته از این نمونه ها، در گزارش تاریخ، فراوان نیست، به گونه ای که می توان هر یک را مختصّ حالت خاص و برآمده از فضا و موقعیت ویژه آن ازدواج دانست و جالب توجه، آن که در هیچ یک از این گزارش ها، سخنی از درخواست قبلی دختر یا خانواده او به میان نیامده است و ارتباطی با مهر (صَداق) ندارد.
[۲۸]به طور کلّی، گزارش های فراوان در سرتاسر کتب حدیثی و فقهی، تردیدی بر جا نمی نهد که مَهر اندک و سبُک، پسندیده و مورد سفارش اسلام است؛ ولی این، مانع از آن نیست که مسلمانان برای استوار کردن پیوند ازدواج، هدیه هایی را به همسران خود یا به دیگر نزدیکانی که تازه ازدواج کرده اند، نثار کنند. به سخن دیگر، مهر و تعیین مقدار آن، پیش از ازدواج است و از این رو، باید آن را اندک و آسان گرفت تا ازدواج، رونق گیرد و نِحله (بخشش)، مربوط به پس از عقد ازدواج یا پیش از برقراری زندگی مشترک است، تا دل همسران به هم نزدیک تر گردد و پیوند نورُسته، قوّت یابد.
*سیره فردی حضرت فاطمه
لباس و عطر حضرت فاطمه
جنس چادر حضرت فاطمه، گاهی از جنس پشم[۲۹] و گاهی نیز از پارچه حریر بود که البته هدیه ای بود که همسر وی، حضرت علی، به او بخشیده بود. [۳۰] اما گاهی نیز اکراه نداشت که لباس وصله دار بپوشد؛ [۳۱] در خانه و در محیط منزل، حضرت فاطمه لباس رنگی می پوشید. [۳۲] و بر چشمانشان، سرمه می کشید. [۳۳] از آنجا که پدر گرامی اش، حضرت محمد، همواره از عطر و خوشبویی ستایش میکرد، و میفرمود: بر محبوبیت آدمی، می افزاید؛ حضرت فاطمه نیز با تاسی از پدر، در نخستین شب ازدواج، در منزل و هنگام نماز، از عطر خوشبو، استفاده می نمود. [۳۴] اما چنان بود که بوی خوش عطر را از نامحرم ولو نابینا، باشد، مخفی می کرد و چنین میفرمود: "اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و او (شخص نابینا)، بوی مرا استشمام می کند و میفهمد".[۳۵]
نقش نگین حضرت فاطمه
از پدر گرامی خویش، رسول مکرم اسلام، چنین نقل میفرمود: آن که نگین انگشترش، عقیق باشد، در خیر و نیکی است.[۳۶] و خود نیز به تاسی از پدر، انگشتری عقیق از جنس نقره بر دست داشت[۳۷] که نقش نگین عقیق انگشتری حضرت فاطمه: "الله ولیّ عصمتی"، نقل شده است[۳۸]
رفتار فرزند حاکم اسلامی
و اما به اقتضای زن بودن و استحباب مظاهر زینت برای زنان، حضرت فاطمه، نیز از این قاعده مستثنی نبود و برای خویش، دستبند، گوشواره و گردنبند، فراهم کرده بودند؛ اما وقتی وضعیت سخت اقتصادی عصر پیامبر و زندگی اصحاب صفۀ را مشاهده می نمود و از طرفی نیز به دلیل انتساب حضرت فاطمه به پیامبر، به عنوان حاکم جامعه اسلامی، ایجاب می نمود که فرزند حاکم اسلامی، رفتار متفاوتی داشته باشد، لحظه ای ناراحتی پدر خویش را نیز تحمل نمینمود و بی درنگ زینت های ظاهری را در راه خدا می بخشید و به فقراء هدیه می نمود. [۳۹] این گونه رفتارها، می تواند الگو و سرمشق فرزندان حاکمان و مسوولین جامعه اسلامی باشد که تلاش کنند، سطح زندگی و رفاه خویش را با طبقه متوسط جامعه اسلامی، همسو نمایند تا طعم زندگی فقراء جامعه را نیز درک و همواره در جهت رفع مشکلات و کاستی های آنان، اقدام نمایند.
منابع:
[۱] . الکافی: ج ۱ ص ۴۵۸.
[۲] . الأمالی صدوق : ۵۴۶.
[۳] . دلائل الإمامة : ص ۷۷.
[۴] . مجلّه میقات حج : ش ۱۳.
[۵] . بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۲۱.
[۶] . صحیح مسلم : ج ۷ ص ۱۴۳.
[۷] . ن. ک: حکمت نامه فاطمی: ص ۱۴۴.
[۸] . سوره آل عمران، آیه ۴۲.
[۹] . الدرّ المنثور : ج ۲ ص ۲۳ ـ ۲۴.
[۱۰] . المیزان فی تفسیر القرآن : ج ۳ ص ۱۸۹.
[۱۱] . سوره مریم، آیه ۱۶-۲۱.
[۱۲] . علل الشرایع : ج ۱ ص ۱۸۲.
[۱۳] . بحار الأنوار : ج ۲۶ ص ۴۷.
[۱۴] .حکمت نامه فاطمی: ص ۱۶۱.
[۱۵] . بصائر الدرجات : ص ۱۷۳.
[۱۶] .، التفسیر : ج ۱ ص ۱۷۱.
[۱۷] . قرب الاسناد : ص ۵۲.
[۱۸] . خاطر نازک گل : ص ۲۰۲.
[۱۹] . وسائل الشیعه : ج۲۱ باب ۵ ح ۱۲.
[۲۰] . وسائل الشیعه : ج۲۱ باب ۵ ح ۱.
[۲۱] . وسائل الشیعه : ج۲۱ باب ۵ ح ۹.
[۲۲] . سیره پیامبر خاتم : ج ۳ ص ۴۸۸-۴۹۳.
[۲۳] . حکمت نامه فاطمی : ص ۱۹۹.
[۲۴] . ن. ک: حکمت نامه فاطمی : ص ۱۹۹-۲۰۴.
[۲۵] . ن. ک: حکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث : ص ۱۱۲-۱۱۸.
[۲۶] . من لا یحضره الفقیه : ج ۳ ص ۳۹۸.
[۲۷] . تاریخ دمشق: ج ۵۷ ص ۲۴۵.
[۲۸] . تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث : ص ۱۱۲-۱۱۸.
[۲۹] . وَ عَلَیْهَا کِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِل. مناقب آل ابی طالب : ج ۳ ص ۳۴۲.
[۳۰] . حلة استبرق. الاصابۀ : ج ۸، ص ۲۷۰.
[۳۱] . وَ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهَا شَمْلَةٌ مِنْ صُوفٍ قَدْ خِیطَتْ بِاثْنَیْ عَشَرَ مَکَانا. الدروع الواقیۀ : ص ۲۷۵.
[۳۲] . لَبِسَتْ ثِیَاباً صَبِیغا، الامالی : ص ۴۰۲.
[۳۳] . وَ اکْتَحَلَت. بحارالانوار : ج ۲۱ ص ۳۸۳.
[۳۴] . خاطر نازک گل : ص ۱۹.
[۳۵] . ِإِنْ لَمْ یرانی فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ یَشَمُّ الرِّیحَ. دعائم الاسلام : ج ۲، ص ۲۱۴.
[۳۶] . عَنْ فَاطِمَةَ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقِیقِ لَمْ یَزَلْ یَرَی خَیْراً. الامالی : ص ۳۱۱.
[۳۷] . بحارالانوار : ج ۴۳، ص ۹.
[۳۸] . عوالم العلوم : ج ۱۱ ص ۶۵.
[۳۹] . مکارم الاخلاق : ص ۹۴-۹۵.
جنس چادر حضرت فاطمه، گاهی از جنس پشم[۲۹] و گاهی نیز از پارچه حریر بود که البته هدیه ای بود که همسر وی، حضرت علی، به او بخشیده بود. [۳۰] اما گاهی نیز اکراه نداشت که لباس وصله دار بپوشد؛ [۳۱] در خانه و در محیط منزل، حضرت فاطمه لباس رنگی می پوشید. [۳۲] و بر چشمانشان، سرمه می کشید. [۳۳] از آنجا که پدر گرامی اش، حضرت محمد، همواره از عطر و خوشبویی ستایش میکرد، و میفرمود: بر محبوبیت آدمی، می افزاید؛ حضرت فاطمه نیز با تاسی از پدر، در نخستین شب ازدواج، در منزل و هنگام نماز، از عطر خوشبو، استفاده می نمود. [۳۴] اما چنان بود که بوی خوش عطر را از نامحرم ولو نابینا، باشد، مخفی می کرد و چنین میفرمود: "اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و او (شخص نابینا)، بوی مرا استشمام می کند و میفهمد".[۳۵]
نقش نگین حضرت فاطمه
از پدر گرامی خویش، رسول مکرم اسلام، چنین نقل میفرمود: آن که نگین انگشترش، عقیق باشد، در خیر و نیکی است.[۳۶] و خود نیز به تاسی از پدر، انگشتری عقیق از جنس نقره بر دست داشت[۳۷] که نقش نگین عقیق انگشتری حضرت فاطمه: "الله ولیّ عصمتی"، نقل شده است[۳۸]
رفتار فرزند حاکم اسلامی
و اما به اقتضای زن بودن و استحباب مظاهر زینت برای زنان، حضرت فاطمه، نیز از این قاعده مستثنی نبود و برای خویش، دستبند، گوشواره و گردنبند، فراهم کرده بودند؛ اما وقتی وضعیت سخت اقتصادی عصر پیامبر و زندگی اصحاب صفۀ را مشاهده می نمود و از طرفی نیز به دلیل انتساب حضرت فاطمه به پیامبر، به عنوان حاکم جامعه اسلامی، ایجاب می نمود که فرزند حاکم اسلامی، رفتار متفاوتی داشته باشد، لحظه ای ناراحتی پدر خویش را نیز تحمل نمینمود و بی درنگ زینت های ظاهری را در راه خدا می بخشید و به فقراء هدیه می نمود. [۳۹] این گونه رفتارها، می تواند الگو و سرمشق فرزندان حاکمان و مسوولین جامعه اسلامی باشد که تلاش کنند، سطح زندگی و رفاه خویش را با طبقه متوسط جامعه اسلامی، همسو نمایند تا طعم زندگی فقراء جامعه را نیز درک و همواره در جهت رفع مشکلات و کاستی های آنان، اقدام نمایند.
منابع:
[۱] . الکافی: ج ۱ ص ۴۵۸.
[۲] . الأمالی صدوق : ۵۴۶.
[۳] . دلائل الإمامة : ص ۷۷.
[۴] . مجلّه میقات حج : ش ۱۳.
[۵] . بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۲۱.
[۶] . صحیح مسلم : ج ۷ ص ۱۴۳.
[۷] . ن. ک: حکمت نامه فاطمی: ص ۱۴۴.
[۸] . سوره آل عمران، آیه ۴۲.
[۹] . الدرّ المنثور : ج ۲ ص ۲۳ ـ ۲۴.
[۱۰] . المیزان فی تفسیر القرآن : ج ۳ ص ۱۸۹.
[۱۱] . سوره مریم، آیه ۱۶-۲۱.
[۱۲] . علل الشرایع : ج ۱ ص ۱۸۲.
[۱۳] . بحار الأنوار : ج ۲۶ ص ۴۷.
[۱۴] .حکمت نامه فاطمی: ص ۱۶۱.
[۱۵] . بصائر الدرجات : ص ۱۷۳.
[۱۶] .، التفسیر : ج ۱ ص ۱۷۱.
[۱۷] . قرب الاسناد : ص ۵۲.
[۱۸] . خاطر نازک گل : ص ۲۰۲.
[۱۹] . وسائل الشیعه : ج۲۱ باب ۵ ح ۱۲.
[۲۰] . وسائل الشیعه : ج۲۱ باب ۵ ح ۱.
[۲۱] . وسائل الشیعه : ج۲۱ باب ۵ ح ۹.
[۲۲] . سیره پیامبر خاتم : ج ۳ ص ۴۸۸-۴۹۳.
[۲۳] . حکمت نامه فاطمی : ص ۱۹۹.
[۲۴] . ن. ک: حکمت نامه فاطمی : ص ۱۹۹-۲۰۴.
[۲۵] . ن. ک: حکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث : ص ۱۱۲-۱۱۸.
[۲۶] . من لا یحضره الفقیه : ج ۳ ص ۳۹۸.
[۲۷] . تاریخ دمشق: ج ۵۷ ص ۲۴۵.
[۲۸] . تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث : ص ۱۱۲-۱۱۸.
[۲۹] . وَ عَلَیْهَا کِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِل. مناقب آل ابی طالب : ج ۳ ص ۳۴۲.
[۳۰] . حلة استبرق. الاصابۀ : ج ۸، ص ۲۷۰.
[۳۱] . وَ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهَا شَمْلَةٌ مِنْ صُوفٍ قَدْ خِیطَتْ بِاثْنَیْ عَشَرَ مَکَانا. الدروع الواقیۀ : ص ۲۷۵.
[۳۲] . لَبِسَتْ ثِیَاباً صَبِیغا، الامالی : ص ۴۰۲.
[۳۳] . وَ اکْتَحَلَت. بحارالانوار : ج ۲۱ ص ۳۸۳.
[۳۴] . خاطر نازک گل : ص ۱۹.
[۳۵] . ِإِنْ لَمْ یرانی فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ یَشَمُّ الرِّیحَ. دعائم الاسلام : ج ۲، ص ۲۱۴.
[۳۶] . عَنْ فَاطِمَةَ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقِیقِ لَمْ یَزَلْ یَرَی خَیْراً. الامالی : ص ۳۱۱.
[۳۷] . بحارالانوار : ج ۴۳، ص ۹.
[۳۸] . عوالم العلوم : ج ۱۱ ص ۶۵.
[۳۹] . مکارم الاخلاق : ص ۹۴-۹۵.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *