شلیکی که بوی مرگ می داد

0:24 - 07 فروردين 1396
کد خبر: ۲۸۹۹۸۰
مدیر عامل شرکت به قتل رسیده بود و سروان باید راز این معما را پیدا می کرد.
شلیکی که بوی مرگ می دادبه گزارش خبرنگار گروه جامعه ، صدای انفجار سکوت محله را شکست. اهالی سراسیمه از خانه خود بیرون آمدند. دود غلیظی از پارکینگ خانه شماره 26 به سمت هوا زبانه می‌کشید. دقایقی بعد آتش‌نشانان خود را به محل رساندند و با خودرویی رو‌به‌رو شدند در پارکینگ که در حال سوختن بود. آنها شعله‌های آتش را خاموش کردند. داخل خودرو جسد سوخته مردی پشت فرمان قرار داشت که دچار سوختگی شدید شده بود. در دستان این مرد اسلحه‌ای قرار داشت. 

از طبقه بالا صدای گریه و زاری می‌آمد که آتش‌نشانان با حضور در آپارتمان واحد یک با جسد غرق در خون مردی رو‌به‌رو شدند که زن و مردی بالای سر او گریه می‌کردند.

سروان در حال بازگشت به خانه بود که از مرکز پیام قتلی هولناک را به او اطلاع دادند. آدرس را یادداشت کرد و راهی محل جنایت شد. وقتی به محل جنایت رسید با خودروهای آتش‌نشانی و پلیس رو‌به‌رو شد.

افسر کلانتری با مشاهده سروان به سوی او آمد و گفت: با پرونده‌ای عجیب و دو جسد رو‌به‌رو هستیم. مدیر عامل شرکت بازرگانی در آپارتمانش به قتل رسیده و حسابدارش در پارکینگ در میان شعله‌های آتش جان باخته است. به نظر می‌رسد حسابدار مرتکب قتل شده، اما چرا خودش در آتش سوخته هنوز معلوم نیست.

سروان به سمت جسد سوخته مرد حسابدار به نام کمیل رفت. در کنار جسد یک هفت‌تیر کالیبر 38 قرار داشت که افسر کلانتری اعلام کرد هنگامی که جسد کشف شد این هفت‌تیر در دستانش بود.

سروان شش گلوله آن را خارج کرد و اسلحه را به کارشناسان تشخیص هویت داد.

کارشناس آتش‌نشانی هم در گزارش اولیه خود گفت: به نظر می‌رسد شلیک گلوله به باک خودرو باعث آتش‌سوزی شده است، اما باید بررسی‌های بیشتری انجام دهیم تا گزارش نهایی خود را اعلام کنم.

کارآگاه به طبقه بالا رفت. جسد مدیر شرکت در مقابل اتاقش غرق در خون روی زمین افتاده بود. دو پوکه کالیبر 32 در کنار جسد شاهین قرار داشت و رد اصابت دو گلوله روی سینه اش دیده می‌شد.

سروان پس از بررسی جسد به تحقیق از همسر شاهین پرداخت. او در حالی که بی تابی می‌کرد، گفت: امروز عصر برادرم مهران و کمیل به خانه‌ام آمدند و جلسه‌ای کاری را برگزار کردند. پس از پذیرایی از آنها به حمام رفتم که صدای شلیک دو گلوله را شنیدم. وقتی بیرون آمدم جسد شاهین مقابل اتاق کارش افتاده بود و برادرم در حالی که اسلحه‌ای در دست داشت از بیرون وارد خانه شد.

برادرتان چرا در این جلسه بود؟

او با ما زندگی می‌کرد و قائم مقام شوهرم در شرکت بود.

کمیل و همسرتان با هم اختلاف داشتند؟

اختلاف کاری که همیشه به وجود می‌آید، اما فکر نمی‌کردم اختلافاتشان باعث قتل شود.

کارآگاه میری سپس مهران را به اتاق فراخواند و به تحقیق از او پرداخت؛ مردی قد بلند و خونسرد.

چه چیزی باعث درگیری در جلسه شد؟

کمیل از اعتماد شاهین سوء‌استفاده کرده بود. او در طول سه سال گذشته 500 میلیون تومان اختلاس کرده بود و امروز شاهین او را به اینجا دعوت کرد تا شاید با صحبت کمیل را راضی کند پول را برگرداند. کمیل در ابتدا مدعی بود که او اختلاس نکرده، اما وقتی فهمید شاهین قصد شکایت دارد به او دو گلوله شلیک کرد و به سمت در خروجی گریخت.

شما از کجا اسلحه آوردید؟

شاهین که یک اسلحه در میز کارش داشت آن را برداشت. در راهرو کمیل به سمتم یک گلوله شلیک کرد و سوار ماشین شاهین شد. شاهین همیشه سوئیچ را روی ماشین می‌گذاشت و کمیل این را می‌دانست. می‌خواستم لاستیک را پنچر کنم، اما به اشتباه به باک شلیک کردم و خودرو منفجر شد.

نقشه مهران آن‌قدر ناشیانه بود که سروان میری خیلی زود به آن پی برد و دستور بازداشتش را صادر کرد.

*باذکر دو دلیل می توانید بگویید سروان میری چگونه این قتل را کشف کرده است. جواب های خود را در قسمت نظرات قرار دهید. 
 

برچسب ها: پلیس قتل در شرکت

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *