اولین حلبیآباد ایران در تهران شکل گرفت/ سکونت به سبک زاغه نشینی در ویرانههای آجرپزی جنوب پایتخت
به گزارش گروه جامعه ، برای توصیف سکونتگاههای فقیرنشین، اصطلاحات بسیار متنوعی بکار رفته است که هریک نشاندهنده جنبهای از ویژگیهای این سکونتگاههاست. از جمله میتوان سکونتگاههای خودانگیخته، غیررسمی، مهارگسیخته، موقتی، نامنظم، غیرقانونی، خودیار، حاشیهای، پیرامونی، آلونک و سکونتگاههای کمدرآمد را برشمرد.
در مجموع، اسکان غیررسمی به مثابه یکی از چهرههای بارز فقر شهری تعریف شده است که درون یا مجاور شهرها (بویژه شهرهای بزرگ) به شکلی خودرو، فاقد مجوز ساختمان و برنامه رسمی شهرسازی با تجمعی از اقشار کمدرآمد و سطح نازل کمیت و کیفیت زندگی شکل میگیرد و همان پدیدهای است که با عناوینی چون حاشیهنشینی، اسکان غیررسمی، سکونتگاههای خودرو و نابسامان و اجتماعات آلونکی خوانده میشود.
در کشور ما پس از اصلاحات ارضی و از سالهای ۴۵-۱۳۴۰ به بعد، مهاجران رانده از محیط روستا در محدوده شهرها، در اراضی بایر و غصبی و با مواد و مصالح خاص از قبیل حلبی، حصیر، لاستیک فرسوده، خشت و گل با همیاری یکدیگر سکونتگاههای غیربهداشتی و فاقد خدمات و تسهیلات زیربنایی و رفاهی برپا کرده و در آلونکهای کثیف و ناسالم زندگی کردند.
اگرچه سابقه شکلگیری سکونتگاههای فقیرنشین در شهرهای بزرگ ایران به پیش از دوران پهلوی بازمیگردد، به گونهای که عبدالغفار در ۱۲۴۶ هجری قمری از 10 درصد جمعیت تهران سخن به میان میآورد که زندگیشان با استانداردهای متعارف زندگی متفاوت بوده است، ولی نخستین زاغهها به مفهوم امروزی در سالهای ۱۳۲۵-۱۳۲۰ در ویرانههای آجرپزی جنوب تهران پای گرفت.
از اوایل قرن بیستم که مسأله سکونتگاههای غیررسمی مورد توجه جدی قرار گرفت رویکردهای مختلفی برای حل مسأله اسکان غیررسمی در دستور کار قرار گرفت. عمده این رویکردها در ادامه میآیند:
الف ـ نادیده گرفتن، ب ـ حذف و تخلیه اجباری، ج ـ خودیاری، د ـ مسکن عمومی، ه ـ مکان و خدمات، و ـ ارتقا بخشی (بهسازی)، ی ـ توانمندسازی.
در اواخر دهه ۱۹۷۰ یک شیوه جدید از جانب بانک جهانی و سازمان ملل متحد و مؤسسه بینالمللی ایالات متحده به تدریج اتخاذ شد که بر اساس آن، دولتها زمینه و تسهیلات بهبود شرایط فقرا را شکل داده و این اجتماعات فقیر هستند که خود، راه ارتقای خود را مییابند. در واقع توانمندسازی، ایجاد چارچوبهای قانونی، نهادی، اقتصادی، مالی و اجتماعی برای افزایش کارایی اقتصادی و کارآمدی اجتماعی در توسه بخش مسکن است.
ارتقابخشی همراه با توانمندسازی اجتماعات محلی، رهیافتی نوین برای حل مسأله فقر شهری است که دیگر مهندسی ساختمان و تنها، تزریق منابع مالی را راهگشا نمیداند، بلکه بر مهندسی اجتماعی با حمایت و تسهیل بخش عمومی و سازمانهای غیردولتی و محلی و مشارکت فعال افراد جامعه محلی نیز تأکید فراوان دارد.