بعد از کاهش وزن به من تهمتهای عجیبی زدند/ پیشنهاد بازیگری بدهند قبول میکنم
مداح اهل بیت گفت: وزن زیادی کم کردم اما این کاهش وزن به خاطر زیبایی نیست بلکه بیشتر به خاطر سلامتی است، اوایل که لاغر شده بودم بدون اینکه سوالی بکنند به بنده تهمت هایی زدند که البته حلال شان می کنم.
خبرگزاری میزان -
به نقل از فرهنگ شهر، سیدمجیدبنیفاطمه شاید متفاوتترین چهره در میان جامعه مداحان باشد. این فعال مذهبی، حتی اگر تمایلی به بیان آن نداشته باشد، پای ثابت فعالیتهای خیرخواهانه اجتماعی و فرهنگی است. ورزش را دوست دارد و مدت زیادی فوتبالیست بوده است. به هنر و مشخصا سینما علاقه دارد و در میان مخاطبان مستقیم برنامه های مذهبیاش، چهره های سرشناس ورزشی و هنری دیده میشوند. کم تر کسی است که او را به واسطه بگوبخندهای همیشگیاش، خندان ندیده باشد و در نهایت، آماده برای گفت و گوهای چالشی و بحثبرانگیز.
در ادامه حاصل گپ و گفت سه ساعته با این مداح اهل بیت(ع) را بخوانید
یک مداح مذهبی هستم، مدافع خنده
همین اول بگویم که من مدافع پروپاقرص خندیدن هستم. البته این را هم بگویم که گریه کردن یک نعمت بزرگ آسمانی است برای ما انسانها. بشر در بدو تولد ابتدا گریه می کند و بعد می خندد زیرا مقدمه گریه یک شادی درونی است. پس طبیعتا نه تنها ما بلکه کل بشر با گریه انس دارد. گریه اوج عاطفه یک نفر است و عاطفه از یک روح لطیف ،مهربان و عقلانی سرچشمه میگیرد. باید به این فکر کینم که اساساً معنی و مفهوم «شادی» و «خندیدن» چیست. به نظرم شادی به درستی معنا نشده است. شادی یک حالت بسط روحی است که مقدمه این بسط گریه است.
برای خندیدنهایم دلیل دارم
چارلی چاپلین کتابی دارد به اسم «زندگی چارلی چاپلین». در آن کتاب میگوید آنهایی که زیاد میخندند و دیگران را زیاد میخندانند غمهای بزرگ در دلشان هست، ولی دلیل اینکه من به خیلی از چیزها از جمله مشکلات می¬خندم این است که خدا همیشه هست و یکی را دارم که دلم به او قرص باشد. خدا هست و یکی را داریم که هوای ما را داشته باشد برای همین هم لبمان همیشه خندان است.
اعتراف می کنم شیطنتم بیشتر از درس خواندنم بود
خب درباره درس خواندن باید یک اعترافی بکنم. من همیشه زمانی درس و مشق را جدی می گرفتم که شب امتحان رسیده بود. یک جور توبه و عذاب وجدان از این همه شیطنتی که کرده بودم و درس هایی که نخوانده بودم. واقعیت قضیه این است که من هم مثل بیشتر پسرها بیشتر از درس اهل بازیگوشی بودیم. ولی فکر میکنم از دوازده سالگی گرایش عجیبی به کتاب مذهبی پیدا کردم. اولین کتابی که خواندم «در کربلا چه گذشت» بود. طوری به این کتاب علاقه مند شدم که همیشه همراهم است.
ماجرای پیشنهاد مرحوم بابک بیات
از ابتدا تلاش کردم تا در همین حوزه باشم. یادم هست دیداری با مرحوم بابک بیات یکی از اساتید عرصه موسیقی داشتم که بچه ها پیش او از من تعریف کرده بودند و ایشان هم چند باری من را دیدند و می گفتند می توانم خواننده شوم و اتفاقا چند تا از دوستانم از جمله حاج آقا طاهری شاهد این قضیه بودند و به من گفتند واقعا می خواهی این کار را بکنی که من در جواب گفتم نه. چون تمام عشق وعلاقهام در سر سفره سیدالشهدا بود. دوست نداشتم به غیر از این در جایی دیگر از صدایم استفاده کنم با اینکه پیشنهادهای زیادی هم داشتم.
بازیگری تئاتر را تجربه کردم
در مدرسه تئاتر بازی می کردم و خیلی هم جدی این موضوع را دنبال میکردم. درهمین عالم دوستی دو کارگردان به من پیشنهاد دادند وارد عرصه بازیگری شوم که قبول نکردم. اگر پیشنهادهای دیگر را دنبال می کردم وارد شغل های متفاوتی هم می شدم اما هدف من برای زندگی ام چیز دیگری بود. بنابر این روی پیشنهاد هایی که من را از هدفم دور می کرد به عنوان راه پیشرفت فکر نکردم.
دوست داشتم طلبه باشم
چون عاشق شخصیت هایی مثل امام(ره) ،رهبرمعظم انقلاب و آیت ا...العظمی قاضی و علامه طباطبایی بودم دوست داشتم طلبه شوم و در این لباس به اجدادم خدمت کنم اما در کل عشقم به خدمت به اهل بیت و این دم و دستگاه آنقدر زیاد بود که مسیرم را به این سو تغییر داد.
بعد از کاهش وزن به من تهمت های عجیبی زدند
وزن زیادی کم کردم اما این کاهش وزن به خاطر زیبایی نیست بلکه بیشتر به خاطر سلامتی است. اوایل که لاغر شده بودم بدون اینکه سوالی بکنند به بنده تهمت هایی زدند که البته حلال شان می کنم چون می گویند ببخش تا ببخشند و از همین جا می گویم به جز دشمن های اهل بیت از دیگران چیزی به دل نمی گیرم. حتی خیلی از این آدم ها دل من را شکستند. بگذریم خلاصه این که من چند سال پیش معده ام را عمل کردم و در این بین وزنم هم پایین آمد. اضافه وزن ام به سلامتی من بسیار صدمه زد برای همین سعی کردم در کنار کاهش وزن حتی ورزش را هم به طور منظم در برنامه زندگی ام بگنجانم.
بعضی از صحبت هایم در خندوانه پخش نشد
رامبد بسیار آدم خوبی است و کارش را هم خوب بلد است. او در این برنامه در حال قهرمان سازی است. یعنی رامبد وقتی مهمانی را دعوت می کند مثل یک کارگردان از آن مهمان بازی و حرف می گیرد وبرای همین هر کسی در آن برنامه حاضر می شود بدون استرس و ترس از برنامه و زندگی اش به راحتی سخن می گوید. اخیرا هم یکی از قدیمی های جنگ را آورده بود که ایشان در آن برنامه گریه اش گرفته بود و رامبد با تجریه خوبی که دارد توانست برنامه را کنترل کند. در حالی که آن رزمنده هم اشاره کرد که در برنامه خندوانه هستم ولی گریه ام گرفته است. در مجموع خود رامبد جوان در تمام عرصه ها آدم خوبی است و کلی خاطره از آن برنامه دارم. شاید جالب باشد بدانید که قسمت زیادی از حرف های من در برنامه خندوانه به خاطر اینکه قرار بود برنامه شب عید غدیر پخش شود حذف و پخش نشد.
می گفتند حضور در خندوانه در شان یک مداح نیست
برنامه خندوانه بسیار برنامه سالمی است البته انتقادهایی هم شد که چرا من در آن برنامه حاضر شدم. یادم هست عده ای گفتند شان یک مداح نیست در این طور برنامه ها حاضر شود. من به شخصه مانده ام ما مداح ها چه کار کنیم که پشتمان حرف نزنند. مجلس می رویم می گویند نگاه کن فلان قدر گرفته تا آمده-ها، برنامه هایی مثل خندوانه می رویم طوری دیگر از شان و شخصیت حرف می زنند.
می ترسم از روزی که حلال خدا را حرام اعلام کنیم
به قول حضرت امام (ره) همه جا محضر خداست. نکته ای که اینجا هست شما می توانی بروی ولی طوری بروی که رنگ بدهی نه اینکه رنگ بگیری و این نکته بسیار مهمی است. من هیچ اشکالی در حضور نه تنها خودم بلکه بقیه مذهبی ها در این برنامه ها نمی بینم. در برنامه ای حضور پیدا کردم که هم خندیدیم هم از خدا و اهل بیت حرف زدیم. می ترسم از روزی که حلال خدا را حرام اعلام کنیم. بعضی ها خیلی تند می روند.
70 درصد میزان حقوقی که برای مداحها می گویند دروغ است
اول اینکه من خودم هیات دارم و جایی نمی روم. قطعا کسی از خودش پول نمی گیرد ولی در مورد سایر مداحان مگر نمی گویند مداح هم نوعی هنر است؟ مداحهای امروز هم کمی کارشان سخت تر از گذشته است. گذشته روضه بود و مداحی و دعا ولی امروز در کنار اعمال گذشته تصنیف، شور و ... هم باید اجرا شود. مداح، امروز نمی تواند فقط روضه بخواند و برود. با این همه تشکیلات رسانهای اعم از رسانه ملی و فضای مجازی نمی شود فقط آمد گریه کرد و رفت. باید کار کرد و وقت گذاشت برای همین مداحان شبانه روز وقت صرف می کنند. چرا هر کس دم از خدا و اهل بیت می زند باید یک گوشه ای بیفتد؟ اصلا خوب نیست من این اصطلاح ها را به کار ببرم ولی باید بگویم، یک بازیگر می رود بازی اش را می کند و پولش را می گیرد. یک خواننده یک کنسرت برگزار می کند که قیمت بلیت هایش از 50هزار تا 150هزار تومان است. مردم پول می دهند و قربان صدقه خواننده هم می روند ولی یک نوکر امام حسین(ع) بهترین شعر و سبک ها را اجرا می کند و گاهی اگر پولی بگیرد هزار حرف و حدیث برایش در می آوریم. من حاضرم قسم بخورم 70درصد این قیمت های اعلامی که برای دوستان اعلام می کنند دروغ و شایعه است.
می گفتند خرج هیات را بین فقرا تقسیم کنید
یک سری گفتند چرا به هیات ها غذای فلان می دهید و بروید آن را خرج فقرا کنید. من یک چیز می گویم چرا گردش و کنسرت می رویم؟ بیاییم پولش را به فقرا بدهیم. چرا شما که حرف اش را می زنید، خودتان انجام اش نمی دهید؟ خدایی حرف حساب است. می گویند آدمی که خواب باشد را می شود بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده تا صبح هم تکان بدهید فایده ندارد. حواس مان باشد طرف مقابل مان خانواده و اهل بیت امام حسین(ع) است. آنهایی که می گویند جای این خرج ها به فقرا کمک کنید، بدانند همین فقیرها هستند که پشت در هیات¬ها ایستاده اند و به دستگاه امام حسین(ع) کمک می کنند. همین هایی که به قول ما هیچ ندارند مشغول خرج کردن برای هیات های امام حسین (ع) هستند. از ایستادن در مقابل دستگاه امام(ع) بپرهیزیم. در تاریخ نگاه کنیم کسانی که در مقابل دستگاه اهل بیت و مخصوصا امام حسین(ع) سر پایین انداختند مانند جناب حر شدند. پس چه خوب است ما هم در برابر این دستگاه و صاحبان آن ادب را رعایت کنیم.
ما مرده پرست نیستیم
ما ایرانی ها واقعا مرده پرست نیستیم فقط تا زمانی که یک نفر هست فقط بدی او را می بینیم و وقتی می میرد تازه رئوف می شویم و یاد مهربانی های طرف می افتیم. جدا بیاییم قبل از رفتن اطرافیان مان رئوف شویم و مهربانی ها و خوبی های شان را ببینیم. از قدیم گفتهاند تا توانی دلی به دست آور،دل شکستن هنر نمی باشد.
لایق این جایگاه نبودم،نیستم و نخواهم بود
مردم نسبت به من محبت دارند بالاخره هر کسی مخاطب دارد و عده ای هم منتقدش هستند. خدا شاهد است با بنده مردم رفتار بدی نداشتند حتی به قول بعضی ها غیر مذهبی ها هم با من بدرفتاری نکردند. در حقیقت این خوش رفتاری ها و احترامی که مردم برای من قائلند فقط به واسطه امام حسین(ع) است. برای همین نوکری برای اهل بیت است که مردم مرا دوست دارند. همه ما گم شده ای درون خود داریم که خدا و اهل بیت است. من شرمنده امام حسین(ع) هستم چون واقعا فکر می کنم لایق این جایگاه نبودم،نیستم و نخواهم بود. از مردم هم ممنونم که به خاطر این دستگاه و عظمت صاحبان این دستگاه حرمت ما را دارند.
شبکههای مجازی ابزار مناسبی است برای دل شکستن
همه آدم ها از بچه ها گرفته تا کهن سالان همه دوست دارند قهرمان باشند چون همه قهرمان ها را دوست دارند. قهرمان ها فقط در زمینه های ورزشی وجود ندارند. به نظر من مهم نیست در چه زمینه ای قهرمان باشی و یا حتی برای کشورت افتخار کسب کنی یا نکنی، انسانی که دل فردی را آزرده نکند هم قهرمان است. در این دوره و زمانه دل به دست آوردن با توجه به مشکلاتی که وجود دارد خیلی سخت است. صفحات مجازی یکی از فضاهایی است که دل شکستن در آن رواج فروانی دارد. باید شرایطی فراهم شود تا بتوانیم این محل دل شکستن در برخی موارد را به محلی برای آشتی و خوشی برای همدیگر تبدیل کنیم.
هیات تنها برای ذکر مصیبت نیست
خود هیات بهترین بستر فرهنگ سازی است به این معنی که غنی ترین و قوى ترین فرهنگ در تشیع فرهنگ عاشوراست که هیات های ما این فرهنگ را دنبال و ترویج می کنند. حضرت آقا امسال نیز با تاکید بیشتر بحث فرهنگ سازی در هیات ها را بیان فرمودند. خود معظم له قریب سه دهه این موضوع را تبیین کرده اند که باید این منویات عملی شود. به نظر من باید هیات انقلابی که در فرمایشات آقا آمده است محقق شود. نکته ای که باید بگویم این است که من از بعضی مسئولین گلایه دارم. مگر آقا نفرمودند
امام زاده ها باید قطب فرهنگی کشور شوند،آیا فرهنگ جامعه ما دور از فرهنگ اهل بیت است؟ از این فرهنگ کجا گفته می شود غیر از هیئات و مساجد؟ کسانی مثل شهید باکری و شهید همت ها کجا تربیت شده اند ؟ آیا غیر از دستگاه اهل بیت بوده است؟ چرا هیات ها نباید داخل امام زاده ها باشند؟ ما نباید مراکز فرهنگی و مذهبی خودمان را از امام زاده ها و مساجد جدا کنیم. متاسفانه فقط ما چوب انتقاد گرفتیم دست-مان و همدیگر را می زنیم. کمی به فکر مملکت و جوان های آن باشیم. مثلا خود ما حسینیه ای داریم که شبانه روزی در آنجا کار فرهنگی می کنیم. بد نیست افرادی که فکر می کنند ما در این هیات ها شبانه روزی مشغول گریهزاری هستیم ببینند ما فقط در حسینیه ای که داریم به جز مراسم های مذهبی حدود بیست خانواده را زیر پوشش قرار داده ایم و در ماه مبارک رمضان و شب عید تقریبا به 200خانوار ارزاق کمک می کنیم .
محمد علیزاده را دوست دارم
ارتباط خاصی با خواننده ها ندارم ولی یکی از خواننده هایی که هم زیاد به هیات ما می آید و هم بنده صدای ایشان را دوست دارم محمدعلیزاده است. ببینید محمد علیزاده خودش هم محبوبیت دارد و هم مقبولیت اما آخر ماجرای زندگی اش، می رسد به هیات اهل بیت و آنجا خودش را سبک می کند. روح محمدعلیزاده ها در دستگاه اهل بیت آرام می شود. این ها همه اش نکته هایی است که باید توجه کنیم.
پیشنهاد بازیگری در فیلمهای مذهبی بدهند قبول می کنم
در مجموع فیلم زیاد می بینیم چه حالا و چه در گذشته ولی یک نکته جالب بگویم؛ چند سال پیش پیشنهادی بازیگری داشتم که جواب منفی به آن دادم. البته همانطور که قبلا هم گفتم پیشنهادهایی داشتم برای بازیگری و خوانندگی ولی برای موضوع بازیگری به دوستان گفتهام اگر فیلمی باشد که موضوعیت تاریخی مربوط به اهل بیت را داشته باشد آمادگی خود را برای ایفای نقش در آن اعلام می-کنم. من رفقا و دوستان خوبی هم در سینما دارم مثل محمدحسین مهدویان یا بهروز شعیبی که از نیروهای ارزشی و فعال سینما محسوب می شوند.
بابت دوستی با بعضیها، پیشمانم
این دنیا محل گذر است و با تمام خوبی ها و خوشی ها روزی بالاخره تمام می شود، همه ما باید از لحظه لحظه های مان استفاده کنیم تا کم ترین پشیمانی را برای خودمان در گذر زمان داشته باشیم. خود من دو سه کار در زندگی انجام داده ام که هنوز پشیمانم. یکی از کارها دوستی با بعضی افراد هست. یک جا شما پول از دست می دهید می گویید مال دنیاست دوباره برمی گردد یا اصلا فدای سرت ارزش ندارد ولی یک جا شما محبت،عاطفه و وقت برای افرادی می گذارید که ناسپاسی می کند و هر چقدر هم سعی کنید فراموش کنید یا جبرانش کنید نمیتوانید.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
در ادامه حاصل گپ و گفت سه ساعته با این مداح اهل بیت(ع) را بخوانید
یک مداح مذهبی هستم، مدافع خنده
همین اول بگویم که من مدافع پروپاقرص خندیدن هستم. البته این را هم بگویم که گریه کردن یک نعمت بزرگ آسمانی است برای ما انسانها. بشر در بدو تولد ابتدا گریه می کند و بعد می خندد زیرا مقدمه گریه یک شادی درونی است. پس طبیعتا نه تنها ما بلکه کل بشر با گریه انس دارد. گریه اوج عاطفه یک نفر است و عاطفه از یک روح لطیف ،مهربان و عقلانی سرچشمه میگیرد. باید به این فکر کینم که اساساً معنی و مفهوم «شادی» و «خندیدن» چیست. به نظرم شادی به درستی معنا نشده است. شادی یک حالت بسط روحی است که مقدمه این بسط گریه است.
برای خندیدنهایم دلیل دارم
چارلی چاپلین کتابی دارد به اسم «زندگی چارلی چاپلین». در آن کتاب میگوید آنهایی که زیاد میخندند و دیگران را زیاد میخندانند غمهای بزرگ در دلشان هست، ولی دلیل اینکه من به خیلی از چیزها از جمله مشکلات می¬خندم این است که خدا همیشه هست و یکی را دارم که دلم به او قرص باشد. خدا هست و یکی را داریم که هوای ما را داشته باشد برای همین هم لبمان همیشه خندان است.
اعتراف می کنم شیطنتم بیشتر از درس خواندنم بود
خب درباره درس خواندن باید یک اعترافی بکنم. من همیشه زمانی درس و مشق را جدی می گرفتم که شب امتحان رسیده بود. یک جور توبه و عذاب وجدان از این همه شیطنتی که کرده بودم و درس هایی که نخوانده بودم. واقعیت قضیه این است که من هم مثل بیشتر پسرها بیشتر از درس اهل بازیگوشی بودیم. ولی فکر میکنم از دوازده سالگی گرایش عجیبی به کتاب مذهبی پیدا کردم. اولین کتابی که خواندم «در کربلا چه گذشت» بود. طوری به این کتاب علاقه مند شدم که همیشه همراهم است.
ماجرای پیشنهاد مرحوم بابک بیات
از ابتدا تلاش کردم تا در همین حوزه باشم. یادم هست دیداری با مرحوم بابک بیات یکی از اساتید عرصه موسیقی داشتم که بچه ها پیش او از من تعریف کرده بودند و ایشان هم چند باری من را دیدند و می گفتند می توانم خواننده شوم و اتفاقا چند تا از دوستانم از جمله حاج آقا طاهری شاهد این قضیه بودند و به من گفتند واقعا می خواهی این کار را بکنی که من در جواب گفتم نه. چون تمام عشق وعلاقهام در سر سفره سیدالشهدا بود. دوست نداشتم به غیر از این در جایی دیگر از صدایم استفاده کنم با اینکه پیشنهادهای زیادی هم داشتم.
بازیگری تئاتر را تجربه کردم
در مدرسه تئاتر بازی می کردم و خیلی هم جدی این موضوع را دنبال میکردم. درهمین عالم دوستی دو کارگردان به من پیشنهاد دادند وارد عرصه بازیگری شوم که قبول نکردم. اگر پیشنهادهای دیگر را دنبال می کردم وارد شغل های متفاوتی هم می شدم اما هدف من برای زندگی ام چیز دیگری بود. بنابر این روی پیشنهاد هایی که من را از هدفم دور می کرد به عنوان راه پیشرفت فکر نکردم.
دوست داشتم طلبه باشم
چون عاشق شخصیت هایی مثل امام(ره) ،رهبرمعظم انقلاب و آیت ا...العظمی قاضی و علامه طباطبایی بودم دوست داشتم طلبه شوم و در این لباس به اجدادم خدمت کنم اما در کل عشقم به خدمت به اهل بیت و این دم و دستگاه آنقدر زیاد بود که مسیرم را به این سو تغییر داد.
بعد از کاهش وزن به من تهمت های عجیبی زدند
وزن زیادی کم کردم اما این کاهش وزن به خاطر زیبایی نیست بلکه بیشتر به خاطر سلامتی است. اوایل که لاغر شده بودم بدون اینکه سوالی بکنند به بنده تهمت هایی زدند که البته حلال شان می کنم چون می گویند ببخش تا ببخشند و از همین جا می گویم به جز دشمن های اهل بیت از دیگران چیزی به دل نمی گیرم. حتی خیلی از این آدم ها دل من را شکستند. بگذریم خلاصه این که من چند سال پیش معده ام را عمل کردم و در این بین وزنم هم پایین آمد. اضافه وزن ام به سلامتی من بسیار صدمه زد برای همین سعی کردم در کنار کاهش وزن حتی ورزش را هم به طور منظم در برنامه زندگی ام بگنجانم.
بعضی از صحبت هایم در خندوانه پخش نشد
رامبد بسیار آدم خوبی است و کارش را هم خوب بلد است. او در این برنامه در حال قهرمان سازی است. یعنی رامبد وقتی مهمانی را دعوت می کند مثل یک کارگردان از آن مهمان بازی و حرف می گیرد وبرای همین هر کسی در آن برنامه حاضر می شود بدون استرس و ترس از برنامه و زندگی اش به راحتی سخن می گوید. اخیرا هم یکی از قدیمی های جنگ را آورده بود که ایشان در آن برنامه گریه اش گرفته بود و رامبد با تجریه خوبی که دارد توانست برنامه را کنترل کند. در حالی که آن رزمنده هم اشاره کرد که در برنامه خندوانه هستم ولی گریه ام گرفته است. در مجموع خود رامبد جوان در تمام عرصه ها آدم خوبی است و کلی خاطره از آن برنامه دارم. شاید جالب باشد بدانید که قسمت زیادی از حرف های من در برنامه خندوانه به خاطر اینکه قرار بود برنامه شب عید غدیر پخش شود حذف و پخش نشد.
می گفتند حضور در خندوانه در شان یک مداح نیست
برنامه خندوانه بسیار برنامه سالمی است البته انتقادهایی هم شد که چرا من در آن برنامه حاضر شدم. یادم هست عده ای گفتند شان یک مداح نیست در این طور برنامه ها حاضر شود. من به شخصه مانده ام ما مداح ها چه کار کنیم که پشتمان حرف نزنند. مجلس می رویم می گویند نگاه کن فلان قدر گرفته تا آمده-ها، برنامه هایی مثل خندوانه می رویم طوری دیگر از شان و شخصیت حرف می زنند.
می ترسم از روزی که حلال خدا را حرام اعلام کنیم
به قول حضرت امام (ره) همه جا محضر خداست. نکته ای که اینجا هست شما می توانی بروی ولی طوری بروی که رنگ بدهی نه اینکه رنگ بگیری و این نکته بسیار مهمی است. من هیچ اشکالی در حضور نه تنها خودم بلکه بقیه مذهبی ها در این برنامه ها نمی بینم. در برنامه ای حضور پیدا کردم که هم خندیدیم هم از خدا و اهل بیت حرف زدیم. می ترسم از روزی که حلال خدا را حرام اعلام کنیم. بعضی ها خیلی تند می روند.
70 درصد میزان حقوقی که برای مداحها می گویند دروغ است
اول اینکه من خودم هیات دارم و جایی نمی روم. قطعا کسی از خودش پول نمی گیرد ولی در مورد سایر مداحان مگر نمی گویند مداح هم نوعی هنر است؟ مداحهای امروز هم کمی کارشان سخت تر از گذشته است. گذشته روضه بود و مداحی و دعا ولی امروز در کنار اعمال گذشته تصنیف، شور و ... هم باید اجرا شود. مداح، امروز نمی تواند فقط روضه بخواند و برود. با این همه تشکیلات رسانهای اعم از رسانه ملی و فضای مجازی نمی شود فقط آمد گریه کرد و رفت. باید کار کرد و وقت گذاشت برای همین مداحان شبانه روز وقت صرف می کنند. چرا هر کس دم از خدا و اهل بیت می زند باید یک گوشه ای بیفتد؟ اصلا خوب نیست من این اصطلاح ها را به کار ببرم ولی باید بگویم، یک بازیگر می رود بازی اش را می کند و پولش را می گیرد. یک خواننده یک کنسرت برگزار می کند که قیمت بلیت هایش از 50هزار تا 150هزار تومان است. مردم پول می دهند و قربان صدقه خواننده هم می روند ولی یک نوکر امام حسین(ع) بهترین شعر و سبک ها را اجرا می کند و گاهی اگر پولی بگیرد هزار حرف و حدیث برایش در می آوریم. من حاضرم قسم بخورم 70درصد این قیمت های اعلامی که برای دوستان اعلام می کنند دروغ و شایعه است.
می گفتند خرج هیات را بین فقرا تقسیم کنید
یک سری گفتند چرا به هیات ها غذای فلان می دهید و بروید آن را خرج فقرا کنید. من یک چیز می گویم چرا گردش و کنسرت می رویم؟ بیاییم پولش را به فقرا بدهیم. چرا شما که حرف اش را می زنید، خودتان انجام اش نمی دهید؟ خدایی حرف حساب است. می گویند آدمی که خواب باشد را می شود بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده تا صبح هم تکان بدهید فایده ندارد. حواس مان باشد طرف مقابل مان خانواده و اهل بیت امام حسین(ع) است. آنهایی که می گویند جای این خرج ها به فقرا کمک کنید، بدانند همین فقیرها هستند که پشت در هیات¬ها ایستاده اند و به دستگاه امام حسین(ع) کمک می کنند. همین هایی که به قول ما هیچ ندارند مشغول خرج کردن برای هیات های امام حسین (ع) هستند. از ایستادن در مقابل دستگاه امام(ع) بپرهیزیم. در تاریخ نگاه کنیم کسانی که در مقابل دستگاه اهل بیت و مخصوصا امام حسین(ع) سر پایین انداختند مانند جناب حر شدند. پس چه خوب است ما هم در برابر این دستگاه و صاحبان آن ادب را رعایت کنیم.
ما مرده پرست نیستیم
ما ایرانی ها واقعا مرده پرست نیستیم فقط تا زمانی که یک نفر هست فقط بدی او را می بینیم و وقتی می میرد تازه رئوف می شویم و یاد مهربانی های طرف می افتیم. جدا بیاییم قبل از رفتن اطرافیان مان رئوف شویم و مهربانی ها و خوبی های شان را ببینیم. از قدیم گفتهاند تا توانی دلی به دست آور،دل شکستن هنر نمی باشد.
لایق این جایگاه نبودم،نیستم و نخواهم بود
مردم نسبت به من محبت دارند بالاخره هر کسی مخاطب دارد و عده ای هم منتقدش هستند. خدا شاهد است با بنده مردم رفتار بدی نداشتند حتی به قول بعضی ها غیر مذهبی ها هم با من بدرفتاری نکردند. در حقیقت این خوش رفتاری ها و احترامی که مردم برای من قائلند فقط به واسطه امام حسین(ع) است. برای همین نوکری برای اهل بیت است که مردم مرا دوست دارند. همه ما گم شده ای درون خود داریم که خدا و اهل بیت است. من شرمنده امام حسین(ع) هستم چون واقعا فکر می کنم لایق این جایگاه نبودم،نیستم و نخواهم بود. از مردم هم ممنونم که به خاطر این دستگاه و عظمت صاحبان این دستگاه حرمت ما را دارند.
شبکههای مجازی ابزار مناسبی است برای دل شکستن
همه آدم ها از بچه ها گرفته تا کهن سالان همه دوست دارند قهرمان باشند چون همه قهرمان ها را دوست دارند. قهرمان ها فقط در زمینه های ورزشی وجود ندارند. به نظر من مهم نیست در چه زمینه ای قهرمان باشی و یا حتی برای کشورت افتخار کسب کنی یا نکنی، انسانی که دل فردی را آزرده نکند هم قهرمان است. در این دوره و زمانه دل به دست آوردن با توجه به مشکلاتی که وجود دارد خیلی سخت است. صفحات مجازی یکی از فضاهایی است که دل شکستن در آن رواج فروانی دارد. باید شرایطی فراهم شود تا بتوانیم این محل دل شکستن در برخی موارد را به محلی برای آشتی و خوشی برای همدیگر تبدیل کنیم.
هیات تنها برای ذکر مصیبت نیست
خود هیات بهترین بستر فرهنگ سازی است به این معنی که غنی ترین و قوى ترین فرهنگ در تشیع فرهنگ عاشوراست که هیات های ما این فرهنگ را دنبال و ترویج می کنند. حضرت آقا امسال نیز با تاکید بیشتر بحث فرهنگ سازی در هیات ها را بیان فرمودند. خود معظم له قریب سه دهه این موضوع را تبیین کرده اند که باید این منویات عملی شود. به نظر من باید هیات انقلابی که در فرمایشات آقا آمده است محقق شود. نکته ای که باید بگویم این است که من از بعضی مسئولین گلایه دارم. مگر آقا نفرمودند
امام زاده ها باید قطب فرهنگی کشور شوند،آیا فرهنگ جامعه ما دور از فرهنگ اهل بیت است؟ از این فرهنگ کجا گفته می شود غیر از هیئات و مساجد؟ کسانی مثل شهید باکری و شهید همت ها کجا تربیت شده اند ؟ آیا غیر از دستگاه اهل بیت بوده است؟ چرا هیات ها نباید داخل امام زاده ها باشند؟ ما نباید مراکز فرهنگی و مذهبی خودمان را از امام زاده ها و مساجد جدا کنیم. متاسفانه فقط ما چوب انتقاد گرفتیم دست-مان و همدیگر را می زنیم. کمی به فکر مملکت و جوان های آن باشیم. مثلا خود ما حسینیه ای داریم که شبانه روزی در آنجا کار فرهنگی می کنیم. بد نیست افرادی که فکر می کنند ما در این هیات ها شبانه روزی مشغول گریهزاری هستیم ببینند ما فقط در حسینیه ای که داریم به جز مراسم های مذهبی حدود بیست خانواده را زیر پوشش قرار داده ایم و در ماه مبارک رمضان و شب عید تقریبا به 200خانوار ارزاق کمک می کنیم .
محمد علیزاده را دوست دارم
ارتباط خاصی با خواننده ها ندارم ولی یکی از خواننده هایی که هم زیاد به هیات ما می آید و هم بنده صدای ایشان را دوست دارم محمدعلیزاده است. ببینید محمد علیزاده خودش هم محبوبیت دارد و هم مقبولیت اما آخر ماجرای زندگی اش، می رسد به هیات اهل بیت و آنجا خودش را سبک می کند. روح محمدعلیزاده ها در دستگاه اهل بیت آرام می شود. این ها همه اش نکته هایی است که باید توجه کنیم.
پیشنهاد بازیگری در فیلمهای مذهبی بدهند قبول می کنم
در مجموع فیلم زیاد می بینیم چه حالا و چه در گذشته ولی یک نکته جالب بگویم؛ چند سال پیش پیشنهادی بازیگری داشتم که جواب منفی به آن دادم. البته همانطور که قبلا هم گفتم پیشنهادهایی داشتم برای بازیگری و خوانندگی ولی برای موضوع بازیگری به دوستان گفتهام اگر فیلمی باشد که موضوعیت تاریخی مربوط به اهل بیت را داشته باشد آمادگی خود را برای ایفای نقش در آن اعلام می-کنم. من رفقا و دوستان خوبی هم در سینما دارم مثل محمدحسین مهدویان یا بهروز شعیبی که از نیروهای ارزشی و فعال سینما محسوب می شوند.
بابت دوستی با بعضیها، پیشمانم
این دنیا محل گذر است و با تمام خوبی ها و خوشی ها روزی بالاخره تمام می شود، همه ما باید از لحظه لحظه های مان استفاده کنیم تا کم ترین پشیمانی را برای خودمان در گذر زمان داشته باشیم. خود من دو سه کار در زندگی انجام داده ام که هنوز پشیمانم. یکی از کارها دوستی با بعضی افراد هست. یک جا شما پول از دست می دهید می گویید مال دنیاست دوباره برمی گردد یا اصلا فدای سرت ارزش ندارد ولی یک جا شما محبت،عاطفه و وقت برای افرادی می گذارید که ناسپاسی می کند و هر چقدر هم سعی کنید فراموش کنید یا جبرانش کنید نمیتوانید.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *