کنترل هسته‌ای پاکستان و آسیای مرکزی دلیل حضور آمریکا در "افغانستان" است

22:30 - 02 بهمن 1395
کد خبر: ۲۶۹۹۰۰
استیت‌من نوشت: با وجود تلفات بسیار، آمریکا با ماندن در افغانستان می‌خواهد چین، ایران، جمهوری‌های آسیای مرکزی و پاکستان را تحت نظر قرار دهد.
کنترل هسته‌ای پاکستان و آسیای مرکزی دلیل حضور آمریکا در به گزارش سرویس بین الملل ویناد سیگال تحلیلگر سیاسی هند در یادداشتی برای پایگاه خبری «استیت‌من» به موضوع علت عدم ترک آمریکا از افغانستان باتوجه به شمار بالای تلفات نیروهای این کشور پرداخته است.
 
در این یادداشت آمده است:‌ فرضیه هارتلند توسط «سر هالفورد مکیندر» در سال 1904 مطرح شد. براساس این تئوری، تاریخ سیاسی، یک درگیری مستمر بین قدرت‌های زمینی و دریایی است که در آن، پیروزی نهایی نصیب قدرت قاره‌ای می‌شود.  
 
مکیندر پیش‌بینی می‌کند هر کس کنترل شرق اروپا را به دست گیرد، حاکم هارتلند خواهد بود؛ هر کس قدرت هارتلند را به دست‌گیرد، بر جزیره جهانی حکومت می‌کند و هر کس جزیره جهانی را کنترل کند، بر جهان مسلط می‌شود.
 
این گزارش می‌افزاید: در طول جنگ جهانی دوم، نظریه مکیندر به بوته آزمایش گرفته شد. اگر روسیه با آلمان متحد می‌شد یا با توجه به نظر برخی از تحلیل‌گران آن دوره روسیه سرنگون می‌شد، هارتلند می‌توانست تبدیل به مرکز قدرت شود.
 
امروز هارتلند توسط روسیه و چین کنترل می‌شود؛ در حالی که چین به تدریج در حال پیشی گرفتن از روسیه است. ایالات متحده، ناتو و غرب به هیچ‌وجه در هارتلند نقشی ایفا نمی‌کردند تا زمانی که جهان به سال 1917 رسید. سازمان همکاری‌های شانگهای(SCO) که هند و پاکستان نیز به تازگی عضو آن شده‌اند، نوسانات در آسیای مرکزی را کنترل می‌کند.
 
ورود آمریکا به داخل افغانستان پس از حملات 11 سپتامبر به کمک پایگاه‌های این کشور در آسیای مرکزی، تلنگری برای «سازمان همکاری شانگهای» بود. حالا چین با اجرای مهم‌ترین پروژه خود موسوم به «یک کمربند، یک جاده» در قلب منطقه، که طبق برخی برآوردها بیش از یک تریلیون دلار هزینه خواهد داشت، در حال بهره برداری حداکثری است.
 
جنگ افغانستان وارد شانزدهمین سال خود شده است و پایان آن نیز هنوز قابل پیش بینی نیست. واشنگتن تلاش خواهد کرد تا مطمئن شود کسی که در کابل بر سر کار می‌آید، طرفدار روسیه نباشد.
 
واشنگتن با حفظ حضور نظامی خود، به نحوی که تعداد سربازان آن قابل تغییر باشند، می‌تواند اطمینان حاصل کند که هیچ قدرت مهم دیگری در منطقه نمی‌تواند سربازان خود را مستقر نماید.
 
نویسنده با اشاره به تضاد منافع واضحی که در حال حاضر وجود دارد، می‌نویسد:‌همچنان می‌تواند باعث وخیم‌تر شدن اوضاع شود. گرچه آمریکا نمی‌تواند برای همیشه به این جنگ ادامه دهد، اما ترک افغانستان و باز گذاشتن فضا برای منافعی که می‌تواند بر ضد منافع واشنگتن باشد، چیزی است که برای آمریکایی‌ها قابل تحمل نخواهد بود.
 
گفته می‌شود که ژنرال «جان کمپبل» در جلسه «کمیته نیروهای مسلح کشور» عنوان کرده است که «افغانستان در نقطه عطف قرار دارد» و ممکن است به راحتی تبدیل به بدترین سناریویی شود که ایالات متحده تا کنون با آن مواجه بوده است.
 
سیگال با بیان اینکه دولت جدید آمریکا به زودی با افغانستانی پیچیده مواجه خواهد شد،‌نوشت: که در آن تعداد زیادی نظامیان آمریکایی جان‌ خود را از دست داده و مبالغ هنگفتی نیز هزینه شده است. هیچ کس نمی‌تواند پیش بینی کند که در این مرحله دونالد ترامپ و تیم او که متشکل از مقامات امنیتی سابق و آشنا با حوزه افغانستان و پاکستان هستند، چه تصمیمی خواهند گرفت.
 
آمریکا در دوره اوباما با وجود این که سیاستی شکننده در قبال غرب آسیا داشت و اوباما در سخنرانی معروف خود در آکادمی نظامی وست پوینت پایان 2014 را زمان خروج از افغانستان اعلام کرده بود، از افغانستان خارج نشد.
 
اما رییس جمهور تازه وارد با نگاهی نو به وضعیت مرکز و غرب آسیا، مسلما از این واقعیت غافل نمی‌شود که روسیه، ترکیه، آمریکا را در سوریه و عراق به حاشیه رانده‌اند.
 
پس از برکناری از آسیای مرکزی و به حاشیه رانده‌شدن در غرب آسیا، دولت جدید نگاه بسیار سرسختانه‌ای به افغانستان خواهد داشت؛ و آنچه می‌بینند به نظر اطمینان‌بخش نمی‌رسد.
 
چین، روسیه و پاکستان گرد هم آمده‌اند تا با طالبان تعامل داشته‌باشند و برای آنها محل اقامتی در کابل ایجاد کنند. معلوم نیست که چگونه این بازی اجرا خواهد شد.  
 
آمریکا و انگلیس که پیش از این در خط مقدم تلاش برای گفت‌وگو با طالبان بودند، کنار گذاشته شده‌اند. این کشورها علاوه بر تلاش برای مهار طالبان، به دنبال شکل دادن به آینده افغانستان و وارد کردن این کشور به گروه همکاری‌های شانگهای هستند. 
 
نه آمریکا و نه هند در این فرایند حضور ندارند و این موضوع ممکن است ترامپ را خشمگین سازد. لازم به ذکر است با وجود این اوباما کاهش و حتی خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان را اعلام کرده بود، اما پس از آن آمریکا چند پایگاه نظامی دیگر در افغانستان ایجاد کرده است.  
 
شواهد حاکی از آن است که برنامه‌ریزان پنتاگون در مورد اهمیت ادامه کار و باقی‌ماندن در افغانستان تردیدی ندارند. ترامپ با وجود تمامی احتمالات به طور قطع این خط را تایید و دنبال می‌کند.
 
آمریکا با ماندن در افغانستان می‌تواند چین، ایران، جمهوری‌های آسیای مرکزی و پاکستان را زیر نظر قرار دهد. در مورد پاکستان، آمریکا می‌تواند وضعیت در حال توسعه بلوچستان، ساخت و سازهای چینی‌ها در گوادار و راهروی اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) که کاشغر را به گوادر وصل می‌کند، نظارت کند.
 
کریدور اقتصادی چین و پاکستان، یک پروژه 46 میلیارد دلاری است که بعید به نظر می‌رسد آمریکا بتواند راحت با آن کنار بیاید. هند نیز از حضور سربازان چینی که در مناطق شمالی جامو-کشمیر نفوذ کرده‌اند، راضی نیست. هند ادعای مالکیت بر قلمرو جامو کشمیر را دارد و در حال حاضر این منطقه تحت اشغال پاکستان است.
 
نویسنده در ادامه می‌نویسد:‌دولت جدید آمریکا همچنین به اعزام تعداد زیادی از نیروهای نظامی چین برای حفاظت از راهروی اقتصادی چین و پاکستان در مناطقی که نسبتا نزدیک به مرز افغانستان است با سوءظن می‌نگرد. علاوه بر این گزارش‌شده که ترامپ رئیس جمهور منتخب در اظهارات اخیر خود گفته است که پاکستان امروز خطرناک‌ترین و ناپایدارترین کشور جهان است.
 
تلویزیون پاکستان مفاهیم و معانی ضمنی این بیانیه را مورد بحث و تحلیل قرار داد و چند تن از سخنرانان این برنامه از شدت تنفر و عصبانیت می‌لرزیدند.
 
زرادخانه هسته‌ای در حال رشد پاکستان همواره نگرانی بزرگی برای همه دولت‌های آمریکا بوده است. بسیاری آن را نادیده گرفته‌اند؛ اما دونالد ترامپ آن را نادیده نخواهد گرفت.
 
به این ترتیب، پاکستان به عنوان منبع مهم و قابل دسترسی سلاح‌های هسته‌ای در ذهن بازیگران ناراضی منطقه باقی می‌ماند. این مهم‌ترین دلیل (در کنار سایر دلایل) باقی ماندن آمریکا در افغانستان است تا بدین‌طریق بتواند تهدید جدی برای برهم‌زدن تعادل جهانی را خنثی کند.
 
/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *