شاعری که پس از نابینایی به شعر رو آورد
شاعر مجموعه شعر «بی چشمداشت» گفت: بعد از اینکه بینایی ام را از دست دادم مجبور به ترک تحصیل شدم و بعد از چند سال راهی تهران شدم تا در مجتمع آموزشی نابینایان شهید محبی ادامه تحصیل بدهم تا اینکه دوم راهنمایی بودم که اولین اشعارم را سرودم.
خبرگزاری میزان -
موسی عصمتی شاعر مجموعه شعر «بیچشمداشت» که انتشارات شهرستان ادب آن را منتشر کرده در گفتوگو با فارس، به تنوع مضامین در مجموعه شعرش اشاره کرد و گفت: تنوع موضوعات در شعر من ناشی از توجه من به اتفاقات پیرامون است و هم اینکه گاهی اتفاقات سبب میشده که دست به سرودن شعر بزنم. البته سعی نکردم شعر کوششی بگویم و برای موضوعی پیش نیامده بنشینم و شعری بگویم.
وی افزود: تنوع موضوعی در اشعار این کتاب به این خاطر است که سعی کردم گزینش کنم و فقط یک سلیقه را مد نظر قرار ندهم و تمام سلیقهها را راضی کنم. فضای روستایی، آیینی، اجتماعی، بیداری اسلامی و ... در اشعارم وجود دارد.
این شاعر نابینا با اشاره به تنوع قالبها در کتاب «بی چشمداشت» گفت: حجم اشعار مثلا غزل یا نیماییهای من به قدری بود که بشود هرکدام را در یک کتاب مستقل چاپ کنم. در واقع من دو مجموعه شعر را برای انتشارات شهرستان ادب فرستادم و در گزینش نهایی تلفیقی از دو قالب کلاسیک و سپید را انتخاب کردهاند و من نیز به این انتخاب احترام گذاشتم.
عصمتی در ادامه به عامل ورودش به دنیای شعر اشاره کرد و گفت: بعد از اینکه بینایی را از دست دادم مجبور به ترک تحصیل شدم و بعد از چند سال راهی تهران شدم تا در مجتمع آموزشی نابینایان شهید محبی ادامه تحصیل بدهم. آنجا معلمهای خوش ذوقی داشتیم از جمله خانم نیکپور که در فضای شعر بود و اولین جرقههای علاقه من به شعر از آنجا زده شد و دوم راهنمایی بودم که اولین اشعارم را سرودم و بعد از آن در جشنوارههای دانشآموزش مناطق تهران شرکت کردم و این روند ادامه پیدا کرد. در سالهای سوم و چهارم دبیرستان هم که در مشهد بودم این فعالیت را ادامه دادم.
او اضافه کرد: به مشهد که آمدم فهمیدم جناب محمدکاظم کاظمی هم در مشهد هستند و زمینه آشنایی من با ایشان رقم خورد و به صورت جدیتر به شعر توجه کردم.
این شاعر روشندل در بخش دیگری با اشاره به مسئله از دست دادن بینایی خود گفت: من تا کلاس پنجم ابتدایی دارای بینایی بودم ولی در همان سال مننژیت گرفتم و یکی دو ماه در بیمارستان بستری بودم و بعد از آن بیناییام را از دست دادم. همین سبب شد که ترک تحصیل کنم و بعد از آن در مدارس نابینایان به ادامه تحصیل بپردازم.
عصمتی در ادامه با اشاره به کتابهایی که پیش از این از او منتشر شده گفت: پیش از این نیز مجموعهای از اشعارم در سال 78 چاپ شد که محصول دوران دانشجویی بود و چند کار کودک نیز در مشهد منتشر شد. اما مجموعه شعر «بی چشمداشت» اولین مجموعهای است که پس از دوران دانشجویی به صورت جدی از من منتشر شده است.
وی در پایان گفت: در نظر دارم یک فاصلهای از این مجموعه بگیرم هر چند اشعاری دارم، ولی میخواهم نقدهایی که روی این اثر مطرح شده را بخوانم و از آنها تجربه بگیرم تا در کارهای بعد لحاظ کنم، از این رو کار جدیدی چاپ نخواهم کرد. تند تند کتاب چاپ کردن هم چندان جالب نیست، میبینم که برخی چندین مجموعه دارند ولی آنچنان در ذهن مخاطب رسوب نکرده است ولی کمتر گفتن و گزیده گفتن برایم ملاک است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
وی افزود: تنوع موضوعی در اشعار این کتاب به این خاطر است که سعی کردم گزینش کنم و فقط یک سلیقه را مد نظر قرار ندهم و تمام سلیقهها را راضی کنم. فضای روستایی، آیینی، اجتماعی، بیداری اسلامی و ... در اشعارم وجود دارد.
این شاعر نابینا با اشاره به تنوع قالبها در کتاب «بی چشمداشت» گفت: حجم اشعار مثلا غزل یا نیماییهای من به قدری بود که بشود هرکدام را در یک کتاب مستقل چاپ کنم. در واقع من دو مجموعه شعر را برای انتشارات شهرستان ادب فرستادم و در گزینش نهایی تلفیقی از دو قالب کلاسیک و سپید را انتخاب کردهاند و من نیز به این انتخاب احترام گذاشتم.
عصمتی در ادامه به عامل ورودش به دنیای شعر اشاره کرد و گفت: بعد از اینکه بینایی را از دست دادم مجبور به ترک تحصیل شدم و بعد از چند سال راهی تهران شدم تا در مجتمع آموزشی نابینایان شهید محبی ادامه تحصیل بدهم. آنجا معلمهای خوش ذوقی داشتیم از جمله خانم نیکپور که در فضای شعر بود و اولین جرقههای علاقه من به شعر از آنجا زده شد و دوم راهنمایی بودم که اولین اشعارم را سرودم و بعد از آن در جشنوارههای دانشآموزش مناطق تهران شرکت کردم و این روند ادامه پیدا کرد. در سالهای سوم و چهارم دبیرستان هم که در مشهد بودم این فعالیت را ادامه دادم.
او اضافه کرد: به مشهد که آمدم فهمیدم جناب محمدکاظم کاظمی هم در مشهد هستند و زمینه آشنایی من با ایشان رقم خورد و به صورت جدیتر به شعر توجه کردم.
این شاعر روشندل در بخش دیگری با اشاره به مسئله از دست دادن بینایی خود گفت: من تا کلاس پنجم ابتدایی دارای بینایی بودم ولی در همان سال مننژیت گرفتم و یکی دو ماه در بیمارستان بستری بودم و بعد از آن بیناییام را از دست دادم. همین سبب شد که ترک تحصیل کنم و بعد از آن در مدارس نابینایان به ادامه تحصیل بپردازم.
عصمتی در ادامه با اشاره به کتابهایی که پیش از این از او منتشر شده گفت: پیش از این نیز مجموعهای از اشعارم در سال 78 چاپ شد که محصول دوران دانشجویی بود و چند کار کودک نیز در مشهد منتشر شد. اما مجموعه شعر «بی چشمداشت» اولین مجموعهای است که پس از دوران دانشجویی به صورت جدی از من منتشر شده است.
وی در پایان گفت: در نظر دارم یک فاصلهای از این مجموعه بگیرم هر چند اشعاری دارم، ولی میخواهم نقدهایی که روی این اثر مطرح شده را بخوانم و از آنها تجربه بگیرم تا در کارهای بعد لحاظ کنم، از این رو کار جدیدی چاپ نخواهم کرد. تند تند کتاب چاپ کردن هم چندان جالب نیست، میبینم که برخی چندین مجموعه دارند ولی آنچنان در ذهن مخاطب رسوب نکرده است ولی کمتر گفتن و گزیده گفتن برایم ملاک است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *