وداع با شخصیتی ملی
مدیردفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر نوشت: آنچه دیروز با حضور عناصر فهیم همه جریانات و سلایق سیاسی و فرهنگی کشور به نمایش درآمد امکان آخرین فرصتطلبیها را نیز از کسانی که همواره از دریچه کوچک منافع گروهی به تجزیه و تحلیل جامعه میپردازند، سلب کرد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از روزنامه صبح نو، نوع وداع ملت با پیکر آیتالله هاشمی رفسنجانی حاوی نکتههاست. حضوری هوشمندانه برای رقم زدن پایانی بس نیکو.
آنچه دیروز با حضور عناصر فهیم همه جریانات و سلایق سیاسی و فرهنگی کشور به نمایش درآمد امکان آخرین فرصتطلبیها را نیز از کسانی که همواره از دریچه کوچک منافع گروهی به تجزیه و تحلیل جامعه میپردازند، سلب کرد.
گام برداشتگان در وادی تجزیه و تشتت نیز آمده بودند اما چنان خود را متفاوت از گروه جمعی مییافتند که جز خزیدن به حاشیه راه دیگری پیش رویشان نبود.
ملت یکصدا میخواست بگوید میتوان به پاس خدمات بیشمار بر برخی ضعفها چشم پوشید. گاه انسان با خود زمزمه میکند که ای کاش این شخصیت سفر کرده هرگز پا به میدان امور اجرایی نمیگذاشت.
خصوصیات و روحیات فردی و توانمندیهای کمنظیر وی میتوانست غنای فراوانی به حوزه فکر و اندیشه کشور ببخشد کما اینکه، در دهه نخست انقلاب تاحدودی اینگونه بود. برای نمونه خطبههای نماز جمعههای هاشمی در این ایام در تبیین نظر عدالت اجتماعی در اسلام هرگز فراموش نخواهد شد. قدرت فوقالعاده در نوآوری در استنباط در حوزه اندیشه از یک سو و سعهصدر چشمگیر از دیگر سو، وی را قادر میساخت تا خلأ وجودی بسیاری از متفکران انقلاب اسلامی را -که دشمن حذف فیزیکی کرده بود- تا حدی جبران سازد.
شرایط ویژه دهه نخست انقلاب بهویژه مشکلات فراوان برجای مانده از هشت سال جنگ تحمیلی، هاشمی را به ناچار به صحنه امور اجرایی کشاند، هرچند برخی به درستی معتقدند که دوران بازسازی به مردانی با اندیشههای بلند نیازمند بود، اما سعه صدر فوقالعاده وی که امتیاز بزرگ در حوزه توحید فکر و اندیشه بهحساب میآمد در عرصه فعالیت اقتصادی، آنچنان زمینه را برای فرصتطلبان فراهم ساخت که دیگر از تبیینهای امید بخش عدالت اجتماعی نشانی نمیماند. گسترش انتقادات، چنین شخصیتی ملی را گاه به یک جریان و به مقتضی تغییرات فضای سیاسی به جریانی دیگر نزدیک میساخت.
شاید اگر بعد از هشت سال تجربه امور اجرایی آیتالله هاشمی به حوزه اندیشه باز میگشت، تبعات پیامی که در دور دوم ریاست جمهوری از توضیح آراء قابل دریافت بود به سهولت ترمیم میشد؛ اما منافع فرصتطلبان چنین رویکردی را بر نمیتابید. آنچه موجب میشد که تلاش خناسان، چالشها در حوزه اجرایی را به حوزه نظام نتواند ارتقا بخشد، تعلق خاطر ویژه آیتالله هاشمی به نظام اسلامی بود که خود در پیدایش آن نقشی مؤثر داشت. شاید همین پیوند عمیق موجب شد که در نهایت مجدداً وی از آن همه جریانات جدا شود. وداع دیروز گواهی بزرگ بر این ادعاست.
آنچه دیروز با حضور عناصر فهیم همه جریانات و سلایق سیاسی و فرهنگی کشور به نمایش درآمد امکان آخرین فرصتطلبیها را نیز از کسانی که همواره از دریچه کوچک منافع گروهی به تجزیه و تحلیل جامعه میپردازند، سلب کرد.
گام برداشتگان در وادی تجزیه و تشتت نیز آمده بودند اما چنان خود را متفاوت از گروه جمعی مییافتند که جز خزیدن به حاشیه راه دیگری پیش رویشان نبود.
ملت یکصدا میخواست بگوید میتوان به پاس خدمات بیشمار بر برخی ضعفها چشم پوشید. گاه انسان با خود زمزمه میکند که ای کاش این شخصیت سفر کرده هرگز پا به میدان امور اجرایی نمیگذاشت.
خصوصیات و روحیات فردی و توانمندیهای کمنظیر وی میتوانست غنای فراوانی به حوزه فکر و اندیشه کشور ببخشد کما اینکه، در دهه نخست انقلاب تاحدودی اینگونه بود. برای نمونه خطبههای نماز جمعههای هاشمی در این ایام در تبیین نظر عدالت اجتماعی در اسلام هرگز فراموش نخواهد شد. قدرت فوقالعاده در نوآوری در استنباط در حوزه اندیشه از یک سو و سعهصدر چشمگیر از دیگر سو، وی را قادر میساخت تا خلأ وجودی بسیاری از متفکران انقلاب اسلامی را -که دشمن حذف فیزیکی کرده بود- تا حدی جبران سازد.
شرایط ویژه دهه نخست انقلاب بهویژه مشکلات فراوان برجای مانده از هشت سال جنگ تحمیلی، هاشمی را به ناچار به صحنه امور اجرایی کشاند، هرچند برخی به درستی معتقدند که دوران بازسازی به مردانی با اندیشههای بلند نیازمند بود، اما سعه صدر فوقالعاده وی که امتیاز بزرگ در حوزه توحید فکر و اندیشه بهحساب میآمد در عرصه فعالیت اقتصادی، آنچنان زمینه را برای فرصتطلبان فراهم ساخت که دیگر از تبیینهای امید بخش عدالت اجتماعی نشانی نمیماند. گسترش انتقادات، چنین شخصیتی ملی را گاه به یک جریان و به مقتضی تغییرات فضای سیاسی به جریانی دیگر نزدیک میساخت.
شاید اگر بعد از هشت سال تجربه امور اجرایی آیتالله هاشمی به حوزه اندیشه باز میگشت، تبعات پیامی که در دور دوم ریاست جمهوری از توضیح آراء قابل دریافت بود به سهولت ترمیم میشد؛ اما منافع فرصتطلبان چنین رویکردی را بر نمیتابید. آنچه موجب میشد که تلاش خناسان، چالشها در حوزه اجرایی را به حوزه نظام نتواند ارتقا بخشد، تعلق خاطر ویژه آیتالله هاشمی به نظام اسلامی بود که خود در پیدایش آن نقشی مؤثر داشت. شاید همین پیوند عمیق موجب شد که در نهایت مجدداً وی از آن همه جریانات جدا شود. وداع دیروز گواهی بزرگ بر این ادعاست.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *