واکاوی چرایی انتخاب «سرت» به عنوان پایتخت سوم داعش
آزادسازی شهر «سرت» لیبی که اخبار مرتبط با آن در روزهای اخیر توسط فائز السراج نخست وزیر لیبی اعلام شد، اول از جایگاه ژئواستراتژیک و دوم اهمیت ژئوانرژی آن قابل ارزیابی است.
خبرگزاری میزان -
به نقل از دیدبان، انتخاب شهر سرت در شمال لیبی توسط داعش را میتوان از دو منظر بررسی کرد، اول جایگاه ژئواستراتژیک شهر "سرت" و دوم اهمیت ژئوانرژی آن.
آزادسازی شهر "سرت" لیبی که اخبار مرتبط با آن در روزهای اخیر توسط "فائز السراج" نخست وزیر لیبی اعلام شد، در سطوح مختلف قابلیت ارزیابی دارد در این نوشتار از دو منظر این اتفاق بررسی میشود.
اول: "سرت" شهری ساحلی در جوار دریای مدیترانه و در مناطق شمالی کشور لیبی واقع شده است. این شهر برای مدتهای طولانی در تسلط داعش بود. خیلی ها به خاطر دارند که در خرداد ماه سال 1394 «تئوری تاسیس مرکز خلافت سوم» توسط ابوبکر البغدادی مطرح شد و قرار بر این بود تا کمی آنطرفتر از سوریه و در کنار مصر؛ پایتخت جدید داعش در شهر سرت لیبی که کاملاً به دریای مدیترانه مشرف است پایهگذاری شود.
طبیعتاً اهداف داعش برای تصرف این شهر استراتژیک (به لحاظ اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئوانرژی) در صدر دلایل مشاوران بغدادی و شخص وی برای صدور دستور تصرف این شهر قلمداد میشود. چراکه باید دانست لیبی رتبه پنجم ذخایر "شِیل اویل" جهان را کسب کرده که در این رتبهبندی، این کشور پس از روسیه، آمریکا، چین و آرژانتین قرار دارد.
اما درجه اهمیت نفت لیبی در اینجا خاتمه نمییابد. به گونهای که جنس نفت لیبی به دلیل خلوص و عدم حضور گوگرد و همچنین به علت موقعیت استخراج آن (عمق و جغرافیای حوزههای نفتی این کشور) در زمره نفت های سبک دسته بندی شده و از کیفیت بالایی نسبت به سایر حوزههای نفتی منطقه و فرامنطقه برخوردار است. از این جهت باتوجه به بحران مالی رخ داده در شاکله و ساختار مالی گروهک تروریستی داعش و نیاز آن به تزریق سرمایه، بدون تردید در نگاه کلان "لیبی" و از منظر خُرد شهر "سرت" منبع تامین مالی بسیار مناسبی برای آنها خواهد بود.
دوم: در نگاهی عمیقتر که برد بلند اقدامات داعش در تصرف شهر سرت قلمداد میگردد، جغرافیای این منطقه و اشراف بسیار مناسب آن بر دریای مدیترانه هدف غایی داعش از حصور در لیبی و شهر سرت است. ممکن است عدهای گمان کنند که داعش میتوانست از طریق دریای مدیترانه و حضور در سرت علاوه بر تجارت و صادرات نفت؛ برای برجستهسازی نقش خود در رسانه های دنیا دست به انجام عملیات آبی- خاکی بر علیه کشتیهای حاضر در آن منطقه کند اما شاید بتوان این موضوع را تنها بخش کوچکی از سناریوی بغدادی در شمال آفریقا و به طور مشخص لیبی دانست.
پاسخ اصلی را باید تا حدودی در "غرب آسیا" و پس از آن در «آسیای مرکزی» ( جامعه هدف: افغانستان، پاکستان،تاجیکستان و جمهوریهای جدا شده از شوروی) جستوجو کرد. اگر به عنوان "خلافت اسلامی" نگاهی گذرا بیاندازیم به صورت کاملاً واضح خواهیم دید که استراتژی برپایی خلافت جهانی در نگاه بغدادی و اعضاء حاضر در کادر مرکزی این گروهک تروریستی حد و مرز نمیشناسند. درست است که داعش در سوریه متولد شد و پس از آن با سرایت به عراق رخ عیان کرد، اما تکثیر به یکباره آن (از حیث شکلی) و ریشه دواندن در لایهها و طیفهای مختلف آسیای میانه و پس از آن در شمال آفریقا ( از منظر ماهوی) حکایت از میل کثرتگرایی این تشکیلات رادیکال نو ظهور دارد.
در تشریح این میل کثرت گرایی باید گفت که "داعش" به عنوان عملکننده تروریستی متمرکز در سوریه و پس از آن در عراق؛ پس از آغاز و گذشت زمانی از فعالیت در این دو کشور، پروژههای جدید خود برای به راه انداختن «خلافت خراسان» در افغانستان و تکثیر آن به محیط پیرامونی ( پاکستان، تاجیکستان و حتی محیط داخل روسیه مانند چچن و شهر گروزنی در جنوب فدراسیون روسیه که تنها 600 مایل با موصل فاصله دارد) را نیز کلید زد. در امتداد این موضوع داعش به غرب هم هجرت کرد و جامعه بین الملل یکباره نظارهگر این شد که داعش در مصر، تونس و الجزایر رخ عیان میکند و مجدداً به نقطه اولیه متن پیشرو یعنی «لیبی» هجرت میکند.
بدون تردید و براساس تاکتیک جنگهای چریکی ( به ویژه با نیم نگاهی به مدل عملیاتهای دستبُرد) که فقرات اصلی در اشغال مناطق هدف به شمار میروند، مبادی نقل و انتقال و کریدورهای ورودی و خروجی اولین و مهمترین نقاط اشغال خواهد بود. از اینرو در پرونده لیبی همانند مدلهای سوریه و عراق شاهد اشغال فرودگاه شهر سرت در لیبی بودیم که پس از آن تمامی این شهر به تصرف عناصر داعش درآمد.
در تحلیل کلانتر باید به این موضوع توجه شود که سقوط "معمر قذافی" طبیعتاً بهمریختگی سیاسی و امنیتی در لیبی ایجاد کرده و از این منظر وجود چنین خلاء مهمی موجبات تکثیر داعش در این جغرافیای مهم را فراهم کرده است. ناگفته نماند که وجود اختلاف میان «طرابلس و طبرق» به عنوان دو دولت حاضر بر لیبی موجب تشدید شدن حضور داعش در لیبی و همچنین زمینهسازی برای حیات این گروهک تروریستی شد.
به صورتیکه همچنان دولت وفاق ملی (حاکم بر طرابلس و نواحی شمال و شمال غرب لیبی) و دولت حاکم بر طبرق و مناطق شرقی که متشکل از نمایندگان مجلس است و در راس آنها ژنرال "خلیفه حفتر" وجود دارد، با یکدیگر اختلاف دارند که این موضوع میتواند در حیات و ممات داعش در لیبی اثرگذار باشد. مضاف بر اینکه قبایل و عشایری که به واسطه سقوط قذافی به تسلیحات نظامی دست یافته و مناطق محدودی را تحت اختیار دارند منشاء مناسبی برای پیوستن به داعش به حساب میآیند.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
آزادسازی شهر "سرت" لیبی که اخبار مرتبط با آن در روزهای اخیر توسط "فائز السراج" نخست وزیر لیبی اعلام شد، در سطوح مختلف قابلیت ارزیابی دارد در این نوشتار از دو منظر این اتفاق بررسی میشود.
اول: "سرت" شهری ساحلی در جوار دریای مدیترانه و در مناطق شمالی کشور لیبی واقع شده است. این شهر برای مدتهای طولانی در تسلط داعش بود. خیلی ها به خاطر دارند که در خرداد ماه سال 1394 «تئوری تاسیس مرکز خلافت سوم» توسط ابوبکر البغدادی مطرح شد و قرار بر این بود تا کمی آنطرفتر از سوریه و در کنار مصر؛ پایتخت جدید داعش در شهر سرت لیبی که کاملاً به دریای مدیترانه مشرف است پایهگذاری شود.
طبیعتاً اهداف داعش برای تصرف این شهر استراتژیک (به لحاظ اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئوانرژی) در صدر دلایل مشاوران بغدادی و شخص وی برای صدور دستور تصرف این شهر قلمداد میشود. چراکه باید دانست لیبی رتبه پنجم ذخایر "شِیل اویل" جهان را کسب کرده که در این رتبهبندی، این کشور پس از روسیه، آمریکا، چین و آرژانتین قرار دارد.
اما درجه اهمیت نفت لیبی در اینجا خاتمه نمییابد. به گونهای که جنس نفت لیبی به دلیل خلوص و عدم حضور گوگرد و همچنین به علت موقعیت استخراج آن (عمق و جغرافیای حوزههای نفتی این کشور) در زمره نفت های سبک دسته بندی شده و از کیفیت بالایی نسبت به سایر حوزههای نفتی منطقه و فرامنطقه برخوردار است. از این جهت باتوجه به بحران مالی رخ داده در شاکله و ساختار مالی گروهک تروریستی داعش و نیاز آن به تزریق سرمایه، بدون تردید در نگاه کلان "لیبی" و از منظر خُرد شهر "سرت" منبع تامین مالی بسیار مناسبی برای آنها خواهد بود.
دوم: در نگاهی عمیقتر که برد بلند اقدامات داعش در تصرف شهر سرت قلمداد میگردد، جغرافیای این منطقه و اشراف بسیار مناسب آن بر دریای مدیترانه هدف غایی داعش از حصور در لیبی و شهر سرت است. ممکن است عدهای گمان کنند که داعش میتوانست از طریق دریای مدیترانه و حضور در سرت علاوه بر تجارت و صادرات نفت؛ برای برجستهسازی نقش خود در رسانه های دنیا دست به انجام عملیات آبی- خاکی بر علیه کشتیهای حاضر در آن منطقه کند اما شاید بتوان این موضوع را تنها بخش کوچکی از سناریوی بغدادی در شمال آفریقا و به طور مشخص لیبی دانست.
پاسخ اصلی را باید تا حدودی در "غرب آسیا" و پس از آن در «آسیای مرکزی» ( جامعه هدف: افغانستان، پاکستان،تاجیکستان و جمهوریهای جدا شده از شوروی) جستوجو کرد. اگر به عنوان "خلافت اسلامی" نگاهی گذرا بیاندازیم به صورت کاملاً واضح خواهیم دید که استراتژی برپایی خلافت جهانی در نگاه بغدادی و اعضاء حاضر در کادر مرکزی این گروهک تروریستی حد و مرز نمیشناسند. درست است که داعش در سوریه متولد شد و پس از آن با سرایت به عراق رخ عیان کرد، اما تکثیر به یکباره آن (از حیث شکلی) و ریشه دواندن در لایهها و طیفهای مختلف آسیای میانه و پس از آن در شمال آفریقا ( از منظر ماهوی) حکایت از میل کثرتگرایی این تشکیلات رادیکال نو ظهور دارد.
در تشریح این میل کثرت گرایی باید گفت که "داعش" به عنوان عملکننده تروریستی متمرکز در سوریه و پس از آن در عراق؛ پس از آغاز و گذشت زمانی از فعالیت در این دو کشور، پروژههای جدید خود برای به راه انداختن «خلافت خراسان» در افغانستان و تکثیر آن به محیط پیرامونی ( پاکستان، تاجیکستان و حتی محیط داخل روسیه مانند چچن و شهر گروزنی در جنوب فدراسیون روسیه که تنها 600 مایل با موصل فاصله دارد) را نیز کلید زد. در امتداد این موضوع داعش به غرب هم هجرت کرد و جامعه بین الملل یکباره نظارهگر این شد که داعش در مصر، تونس و الجزایر رخ عیان میکند و مجدداً به نقطه اولیه متن پیشرو یعنی «لیبی» هجرت میکند.
بدون تردید و براساس تاکتیک جنگهای چریکی ( به ویژه با نیم نگاهی به مدل عملیاتهای دستبُرد) که فقرات اصلی در اشغال مناطق هدف به شمار میروند، مبادی نقل و انتقال و کریدورهای ورودی و خروجی اولین و مهمترین نقاط اشغال خواهد بود. از اینرو در پرونده لیبی همانند مدلهای سوریه و عراق شاهد اشغال فرودگاه شهر سرت در لیبی بودیم که پس از آن تمامی این شهر به تصرف عناصر داعش درآمد.
در تحلیل کلانتر باید به این موضوع توجه شود که سقوط "معمر قذافی" طبیعتاً بهمریختگی سیاسی و امنیتی در لیبی ایجاد کرده و از این منظر وجود چنین خلاء مهمی موجبات تکثیر داعش در این جغرافیای مهم را فراهم کرده است. ناگفته نماند که وجود اختلاف میان «طرابلس و طبرق» به عنوان دو دولت حاضر بر لیبی موجب تشدید شدن حضور داعش در لیبی و همچنین زمینهسازی برای حیات این گروهک تروریستی شد.
به صورتیکه همچنان دولت وفاق ملی (حاکم بر طرابلس و نواحی شمال و شمال غرب لیبی) و دولت حاکم بر طبرق و مناطق شرقی که متشکل از نمایندگان مجلس است و در راس آنها ژنرال "خلیفه حفتر" وجود دارد، با یکدیگر اختلاف دارند که این موضوع میتواند در حیات و ممات داعش در لیبی اثرگذار باشد. مضاف بر اینکه قبایل و عشایری که به واسطه سقوط قذافی به تسلیحات نظامی دست یافته و مناطق محدودی را تحت اختیار دارند منشاء مناسبی برای پیوستن به داعش به حساب میآیند.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *