مجازات ضرب و جرح در قوانین
ضرب و جرح ناشی از نزاع عمدی یا هرگونه اقدام دیگری که موجب خسارت بدنی به دیگران شود، بر اساس شرع و قانون، موجب ضمان واردکننده ضرب یا عامل جرح است و طبق قانون با اجرای قصاص یا پرداخت دیه، این خسارت باید به عنوان یک حقالناس جبران شود.
به گزارش گروه حقوقی و قضایی به نقل از روزنامه حمایت، از قدیم گفتهاند «در دعوا، حلوا خیرات نمیکنند» و هر دعوایی هم ، ضرب و جرح و کبودی و خونریزی به دنبال دارد؛ شاید وقتی دو نفر با یکدیگر گلاویز میشوند و ضرباتی بهم میزنند متوجه نباشند که هر ضربهای که به طرف مقابل میزنند چه مسئولیتهایی را برای آنها در پیدارد. این در حالی است که مطابق با قانون، هر صدمهای که به دیگران به طور عمدی وارد شود، ممکن است علاوه بر قصاص یا دیه، حبس فرد خاطی را هم در پی داشته باشد اما اگر غیرعمدی باشد، تنها دیه به دنبال دارد.
ضرب و جرح ناشی از نزاع عمدی یا هرگونه اقدام دیگری که موجب خسارت بدنی به دیگران شود، بر اساس شرع و قانون، موجب ضمان واردکننده ضرب یا عامل جرح است و طبق قانون با اجرای قصاص یا پرداخت دیه، این خسارت باید به عنوان یک حقالناس جبران شود؛ حسین آل کجاف، حقوقدان و وکیل دادگستری به تشریح موضوع مجازات ضرب و جرح عمدی و غیرعمدی در قوانین مجازات اسلامی پرداخته است.
معنای ضرب و جرح
حسین آلکجباف به عنوان یک حقوقدان در ابتدای اظهارات خود به تعریف جداگانه ضرب و جرح میپردازد و میگوید: ضرب در لغت به معني «زدن» است و از حيث حقوقي به صدماتي گفته ميشود که وارد کردن آنها موجب از هم گسيختگي ظاهري نسوج و جاري شدن خون از بدن نميشود. از اين رو تورم، کبودي، پيچ خوردن مفاصل بدون شکستگي و خونمردگي از مصاديق ضرب است و ممکن است با دست يا پا يا تمام سنگيني بدن و امثال آن يا با استفاده از ابزاري مثل چوب و سنگ باشد و بر این اساس ملاک تشخيص وارد کردن صدمه بدون خونريزي، ظاهري است.
وی در ادامه به تعریف جرح پرداخته و میافزاید: جرح در لغت به معني «زخم زدن» بوده و به آسيبهايي اطلاق ميشود که موجب از هم گسيختگي بافت هاي بدن شده و با خونريزي ظاهري و بيروني همراه باشد مانند خراشيدگي، بريدگي يا پارگي است. گاه ممکن است اين ضربات همراه با شکستگي باشد؛ بنابراين قطع عضو، سوختگي، شکستگي و بريدگي و امثال آن از انواع جرح محسوب خواهد شد.
آلکجباف در پاسخ به این سوال که در چه مواردي قطع يا جرح عضو عمدي محسوب خواهد شد، خاطرنشان میکند: اگر شخصي به قصد قطع يا جرح عضو به ديگري صدمه وارد کند يا اينکه قصد اين عمل را نداشته باشد ولي نوعا عمل او منجر به قطع يا جرح عضوي از بدن شود در اين حالت نيز عمل او کاملا عمدي تلقي ميشود. مانند آنکه قصدش دور کردن ديگري از صحنه درگيري يا ادب کردن وي باشد و با چاقو به او صدمه وارد کند.
وی یادآور میشود: در چنین مواردی قصد او قطع يا جرح عضوي از بدن نيست ولي نوع وسيلهاي که از آن براي انجام اين کار استفاده کرده، منجر به اين نتيجه شده است.
آلکجباف تاکید میکند: همچنين ممکن است شخص نه قصد مصدوم کردن داشته باشد و نه نوعا عمل او منجر به ايراد صدمه شود ولی عمل او نسبت به طرف مقابل به واسطه پيري، بيماري، ضعف جسماني يا سن کم نوعا منجر به قطع يا جرح عضو شود و او نيز به اين مساله واقف باشد که در اين حالت نيز عمل او عمدي محسوب ميشود.
این حقوقدان میگوید: نکتهای که باید در این میان به آن توجه داشت این است که اگر قطع يا جرح عضو عمدي باشد، شخص مصدوم ميتواند از دادگاه تقاضاي قصاص کند که در صورت اثبات مجرميت ضارب، وي مجرم شناخته شده و با رعايت شرايطی که در قانون تعریف شده، قصاص خواهد شد.
وی اظهار میکند: در مواردي که اجراي حکم قصاص قطعي باشد، شرط اصلي آن است که نبايد اندازه آن بيشتر از اندازه صدمه وارده به شاکي باشد.
آلکجباف در پاسخ به این سوال که اگر امکان قصاص عضو وجود نداشته باشد، چه کاری میتوان انجام داد؟ میگوید: در قطع و جرح و ضرب عمدي عضو به هنگامي که به هر دليل امکان قصاص عضو نباشد، مثلا شاکي رضايت داده باشد يا شرط تساوي محقق نباشد، ضارب از مدت دو تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد.
این حقوقدان در ادامه میافزاید: اگر در صدمات وارده، مجرم از اسلحه يا چاقو و امثال آن در وارد کردن صدمه استفاده کرده باشد، به مدت 3 ماه تا يک سال حبس محکوم ميشود.
ضرب و جرحهای دستهجمعی
آلکجباف در ادامه اظهارات خود به مجازاتی که برای ضرب و جرحهای عمدی تعریف شده، اشاره و اظهار میکند: در اين موارد قانونگذار براي هر يک از شرکتکنندگان در منازعه، چه آسيب ديده باشند و چه آسيب وارده کرده باشند، مجازات مقرر کرده است و اين صرفا به خاطر حضور و شرکت آنها در درگيري و منازعه است.
وی در توضیح این مجازات میگوید: در صورتي که درگيري منتهي به نقص عضو شود، هر يک از شرکتکنندگان به حبس از مدت 6 ماه تا 3 سال و اگر منازعه منتهي به ضرب و جرح شود، هر يک به مدت 3 ماه تا يک سال حبس محکوم خواهند شد.
آلکجباف در ادامه میافزاید: معمولا شرکتکنندگان در منازعه مدعي ميشوند که براي ميانجيگري يا دفاع از خود وارد درگيري شدهاند که اثبات اين امر بر عهده آنها و تشخيص آن با قاضي است.
ضرب و جرح شبهعمدی
وی میگوید: همچنین گاهی شرایط به گونهای است که ضرب و جرح عنوان جنایات شبهعمد به خود میگیرد؛ از لحاظ قانونی جنایتی شبهعمدی است كه مرتکب نسبت به قربانی جرم قصد رفتاری را داشته اما قصد جنایت واقعشده یا نظیر آن را نداشته باشد یا به طور كلی مرتكب، جهل به موضوع داشته باشد.
آلکجباف میافزاید: به عنوان مثال جنایات ناشی از رانندگی شبهعمدی است، دیه آنها باید طی دو سال از تاریخ وقوع حادثه پرداخت شود؛ لازم به ذكر است كه به لحاظ قانون مجازات اسلامی اگر به سبب ایراد ضربه یا جراحت، صدمه بزرگتری به وجود آید، مانند اینكه با شكستن سر، عقل زایل شود، هرگاه آن جراحت علت و سبب زوال یا نقصان منفعت باشد، اگر با یک ضربه یا جراحت واقع شده باشد، دیه ضربه یا جراحت در دیه بیشتر تداخل میكند و تنها دیه زوال یا نقص منفعت كه بیشتر است، پرداخت میشود و چنانچه زوال منفعت یا نقص آن با ضربه یا جراحت دیگری غیر از ضربهای كه جراحت را ایجاد كرده است، واقع شده باشد یا ضربه یا جراحت وارده علت زوال یا نقصان منفعت به گونهای كه لازم و ملزوم یكدیگرند، نباشد و اتفاقا با آن ضربه و جراحت، منفعت نیز زایل شود یا نقص پیدا كند، ضربه یا جراحت و منفعت، هر كدام دیه جداگانه دارد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *