استراتژی بازگشت تحریمها!
ابراهیم کارخانه ای رئیس کمیته هسته ای مجلس نهم یادداشتی با عنوان "استراتژی بازگشت تحریمها!" را در روزنامه حمایت کار کرد.
خبرگزاری میزان -
-گروه سیاسی: ابراهیم کارخانه ای رئیس کمیته هسته ای مجلس نهم در یادداشتی در روزنامه "حمایت" نوشت:
راهبرد آمریکا در اعمال توطئهها علیه کشورهایی که ازنظر طراحان سیاستهای این کشور دشمن به شمار میآیند، همیشه مبتنی بر خدعه و نیرنگ بوده و همه دولتهایی که پس از جنگ جهانی دوم کلیددار کاخ سفید شدند، به نحوی این سیاست همیشگی و ثابت را دنبال کردهاند. همین سیاستهای مزورانه است که باعث شده آمریکا نزد افکار عمومی و سیاستمداران منصف دنیا، بهعنوان کشور مستکبری شناخته شود که پا جای پای انگلیس گذاشته و حتی نسبت به اساتید انگلیسی خود نقشههای خطرناکتری در ارتباط با کشورهای انقلابی در سر میپروراند.
همین رویکرد مزورانه و خصمانه، از روزهای آغازین انقلاب اسلامی ایران به اشکال متفاوت و بعضاً منحصر بفردی رخنمود که البته با تاریخ سیاه سیاستهای آمریکایی، مطابقت و همخوانی تمام و کمال دارد. نقطه اوج فریبکاری آمریکا را باید در جریان مذاکرات و توافق هستهای جستجو کرد؛ رویدادی که بار دیگر خصوصیاتی همچون «غیرقابلاعتماد بودن»، «نقض عهد» و «فریبکاری» مقامات آمریکایی را ثابت و علت تأکیدات مکرر رهبر بصیر انقلاب در طول مذاکرات و پسازآن در این خصوص را آشکار کرد.
ازاینرو، سیاست آمریکا در پیشبرد اهداف سلطهجویانه خود در عرصه معادلات جهانی بر پنج اصل «مذاکره»، «خدعه»، »فشار»، «مهار» و «براندازی» استوارشده است، به این معنا که دولتمردان آمریکایی در ارتباط با کشورهایی که اهدافشان از طریق مذاکره با آنها تأمین نمیشود، ابتدا ژست صلحطلبی از طریق مذاکره را به خود میگیرند، سپس رویکرد خدعه و فریبکاری را در پیشگرفته و در مرحله بعدی، از فشار تحریمها برای مهار و درنهایت، براندازی استفاده میکنند.
شواهد و قرائن موجود و ارزیابی سیاستهای شیطان بزرگ نشان میدهد که آمریکا در آستانه ترسیم ضلع سوم این پنجضلعی و واردکردن فشار مجدد بر کشورمان قرار دارد. چگونه ؟ بهاینترتیب که علیرغم عمل کردن جمهوری اسلامی به تمام تعهدات خود در مذاکرات، آمریکاییها برخلاف مفاد برجام عمل کردند و با سنگاندازی و کارشکنی در مسئله مهم مبادلات مالی و پولی کشور، عملاً هیچیک از وعدههای خود را محقق نکردند. اقدام اخیر آمریکا در تمدید «قانون تحریمهای ایران» و اعلام اینکه این قانون در روند اجرای برجام بیتأثیر است، نشان میدهد که این کشور تعهدات خود را فقط بر روی کاغذ عملی کرده و از پایبندی عملی به یک توافق مشخص و کاملاً شفاف، گریزان است.
تا اینجای ماجرا نهتنها حقوق بحق ایران اسلامی – به دلیل ماهیت بدعهد آمریکا - از رهگذر مذاکرات و توافق هستهای ادانشده، بلکه برآیند سخنانی که از مقامات پیشین و فعلی آمریکا به گوش میرسد حاکی از این واقعیت است که حفظ چارچوبهای تحریمها در دستور مقامات کاخ سفید قرار دارد. بنابراین، مرحله اول و دوم سیاست پنج مرحلهای آمریکا - بهزعم خودشان- تا بدین جای کار عملی شده و از این منظر، ناظران سیاسی اعتقاد دارند تمدید 10 ساله تحریمهای اخیر که تحریمهای ثانویه بر مبنای آن اعمالشدهاند، یک مسئله کاملاً جدی و بهمنظور ورود به مرحله سوم انجامشده است.
تفسیر این استراتژی به این شکل قابل تشریح است که خلع سلاح غرب از بهانههای هستهای و ناکارآمدی اتهام انحراف فعالیتهای صلحآمیز اتمی کشورمان به سمت مقاصد نظامی، آنان را به سمت مواضعی پیش برده است که این روزها بسیار شنیده میشود و صراحتاً اعلام کردهاند که بر این اساس این اتهامات واهی قصد دارند کشورمان را مجدداً تحریم کنند؛ بهانههای مانند «حمایت از تروریسم»، «حقوق بشر» و «افزایش توان موشکی». این نکته دقیقی است که روز گذشته آیتالله آملی لاریجانی، ریاست محترم قوه قضائیه در جمع مسئولان قضایی نیز به آن اشاره کردند: «استراتژی درازمدت آمریکا این است که با وارد آوردن «فشار» به بهانه مقابله با تروریسم و نقض حقوق بشر، تحریمها را برگرداند.»
آمریکا و متحدانش در حالی به فکر احیای تحریمها در قالب تروریسم و حقوق بشر علیه ایران اسلامی هستند که ننگترین صفحات تاریخ، نام آنها را در خود ثبت و ضبط کرده و در حال حاضر نیز با سوارشدن بر سیاست یک و بام و دوهوا در این دو مقوله، در حال تعقیب اهداف منطقهای و فرا منطقهای نامشروع خود هستند.
سوءاستفاده آمریکا از موضوع دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم جهت دخالت در امور داخلی سایر کشورها، تصویب قوانین مداخلهجویانه و انجام عملیات نظامی که موجب تقویت تروریسم و ایجاد مشکلات عدیده در امنیت منطقهای و جهانی شده و نیز ارائه گزارشهای سالانه از نقض حقوق بشر در دیگر کشورها از سویی و نقض گسترده حقوق بشر توسط این کشور در زندانهای گوانتانامو، ابوغریب، هلمند و زندانهای مخفی در برخی کشورهای اروپایی از سوی دیگر، و از همه مهمتر نادیده گرفتن نقض حقوق بشر در کشورهای حامی و بانی تروریسم دولتی مانند رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی، بخشی از کارکرد دوگانه حقوق بشری آمریکاست.
دولت آمریکا علیرغم اینکه در حوزه بینالمللی، ژست دفاع از حقوق بشر را به خود میگیرد و جنگهای خانمان براندازی را در راستای استیفای حقوق بشر به راه میاندازد، اما در عمل، دچار تناقضات فراوانی در مورد حقوق بشر است. نقض حقوق بشر از سوی دولت آمریکا فقط به جهان سوم و غرب آسیا محدود نیست، بلکه حقوق فردی و اجتماعی افراد در داخل آن کشور نیز بهسادگی نادیده گرفته میشود. تاریخچه نقض حقوق بشر در مورد سیاهان و سرخپوستان و جنبش والاستریت که با خشونت هر چه تمامتر از سوی پلیس آمریکا سرکوب میشود، نمونه عینی و مجسم نقض حقوق بشر در این کشور مدعی دفاع از حقوق بشر است.
و بالاخره باید گفت ازآنجاکه آمریکاییها هیچوقت قادر به ارزیابی صحیح و واقعبینانهای نسبت به انقلاب اسلامی نبودهاند، این طرح پنج مرحلهای نیز سرنوشتی بهتر از دیگر توطئههای کاخ سفید نخواهد داشت. امروز از رهگذر توافق هستهای برای همه و حتی برای آن دسته از افرادی که آمریکا را کعبه آمال خود میدانستند، عیان شده است که اعتماد به این کشور، رفتن بهسوی سراب است و گره مشکلات کشور نهتنها با ارتباط با آمریکا باز نمیشود، بلکه محکمتر شده و دچار پیچیدگی و عمق بیشتری خواهد شد. از سوی دیگر، عرصه انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا، زوایای بیپردهای از تعاملات کثیف آمریکا در حوزه حقوق بشری و حمایت از تروریسم را آشکار کرد و بر همین اساس، بخش سوم این طرح – بازگرداندن تحریمها بر اساس راهبرد بلندمدت آمریکا – یقیناً برگ دیگری از بصیرت مردم انقلابی ایران در برابر توطئههای آمریکا را ورق خواهد زد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *