ترامپ؛ تئوری «مرد دیوانه»
جهان تغییرکرده است، شرایط در جوامع به گونه ای پیش می رود که دیگر تاب تحمل ظلم و زورگویی را ندارد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل ، دورانی که کشورهای دنیا زیر سلطه دو ابرقدرت شوروی سابق و آمریکا بودند سپری شده است.
شوروی فروپاشید و تفکر کمونیستی هم به زباله دان تاریخ سپرده شد. تفکر امپریالیستی اما، گرچه هنوز به حیات خود ادامه می دهد اما آنگونه که روند دنیا پیش می رود این ایدئولوژی نفس های آخر خود را می کشد.
سران و حاکمان ایالات متحده که خاستگاه امپریالیسم در این کشور مستقر است، خود نیز به این نتیجه رسیده اند که اوضاع آنها هم وخیم است.
ضعف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا باعث شده است تا حوزه نفوذ و تأثیرگذاری رژیم ایالات متحده بسیار کاهش یابد.
ضعف و کاهش نفوذ آمریکایی ها به خاطر رویکردی است که مردم جهان اتخاذ کرده اند. نسل ها تغییر یافته و دسترسی به اطلاعات و اخبار دقیق و واقعی آسان تر شده است.
دیگر انحصار رسانه ای به طور مطلق در دست آمریکایی ها نیست که هر آنچه دلشان می خواهد به خورد مردم بدهند و افکار عمومی را در دست داشته باشند.
تنفر و روگردانی از آمریکا در میان مردم جهان رو به افزایش است. این موج انزجار حتی در متن آمریکا هم دیده می شود.
مردم آمریکا از نوع حکومت خود رضایت ندارند، شیوه انتخابات در این کشور با اعتراضات گسترده مردمی روبرو بوده است. انتخابات اخیر که با چالشها و تنش های زیادی در آمریکا همراه بود، نشان دهنده آن است که مردم این کشور از شرایط سیاسی و اقتصادی موجود ناراضی هستند.
اگر تا پیش از این ماهیت آمریکا به گونه ای بود که جهان از او حساب می برد و وحشت داشت، اکنون چند سالی است که ترس داشتن و حساب بردن از آمریکا رنگ باخته است.
اگر کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران با بهره گرفتن از توانایی های داخلی خود توانسته است 38 سال مقابل شدیدترین و بدترین توطئه ها، دشمنی ها، تهدیدات و جنگ ایستادگی کند، این مقاومت و خودباوری از درون ایران و با تکیه بر ایدئولوژی اسلامی تشیع شکل گرفته است.
آمریکا هیچگاه خواهان ایرانی اینگونه نبوده است، مردم ایران با رهبری روحانیت شیعه به ویژه حضرت امام(ره) و حضرت آیت الله خامنه ای توانست کشوری بسازد که آمریکا را با چالش ها و مشکلات جدی روبرو کند.
شاید برخی بگویند و تصور کنند که آمریکا این فرصت را به ایران داد تا بتواند قدرت بگیرد،اما ادعای دروغی است که هدف آن وابسته نشان دادن ایران به آمریکا است.
قدرت یافتن ایران اسلامی به واسطه خودباوری درونی شکل گرفت و باعث شد تا آمریکا ایران را به عنوان قدرت منطقه بپذیرد. در واقع جمهوری اسلامی ایران با قدرت و اقتدار خود توانست خواسته های منطقی و معقول خود را به آمریکایی ها تحمیل کند. ایران، آمریکا را وادار کرد تا جمهوری اسلامی را به عنوان کشور، ایدئولوژی اسلامی، فرهنگ و تمدن غنی و تأثیرگذار بپذیرد و پذیرش این واقعیت افول تأثیر و نفوذ آمریکا در منطقه را در پی داشت.
چنین اتفاقی که جمهوری اسلامی ایران باعث آن است، برای دیگر جوامع و کشورها هم به عنوان یک نمونه قابل اجرا با توجه ویژه روبرو می شود.
ابتدا از کشورهای اسلامی آغاز می شود و این موج استکبار ستیزی با نفوذ خود در دیگر جوامع آنها را هم تخت تأثیر قرار می دهد.
به منطقه غرب آسیا بنگریم، آیا آمریکایی ها آن اقتدار و حضور را در خلیج فارس مانند گذشته دارند؟ آیا نفوذ آمریکا مانند سابق در میان مردم کشورهای اسلامی منطقه دیده می شود؟
خشم و نفرت مردم یمن، عراق، سوریه و بحرین از آمریکا و سیاست های این کشور اکنون در منطقه موج می زند.
اروپا هم اندک اندک می رود تا ساز مخالفت خود را با سیاست های آمریکا بنوازد. مردم اروپا از این که سران کشورهایشان سرسپرده و پیرو بی چون و چرای آمریکا هستند خسته شده اند.
این ادعا در یک نظرسنجی که خبرگزاری اسپوتنیک به شرکت قدیمی فرانسوی «ایفوپ» سفارش داده ثابت شده است، اکثر ساکنان آلمان – 69 درصد، فرانسه – 55 درصد و ایتالیا – 51 درصد نظر داده اند که ایالات متحده از عهده نقش کشور رهبری جهانی بر نیامده، هر چند که پس از فروپاشی اتحاد شوروی در 1991 یگانه ابرقدرت در جهان باقی ماند.
آلکسی پیلکو مدیر مرکز مخابرات اوراسیا بر آن است که اروپاییان از پیشتازی آمریکا خسته شده اند. وی گفت: وقتی «جنگ سرد» تمام شد در این باره که آمریکا با موفقیتی که اتفاقاً نصیب آن شد چکار کند توقعات زیادی بود. آمریکا در آن جنگ پیروز نشد فقط طوری شد که طرف دیگر داوطلبانه جنگ را قطع کرد. در محافل حاکم آمریکا و اروپا میگفتند که آمریکا در این موقعیت دیگر نقش رهبر و ژاندارم جهانی را ایفا نخواهد کرد و به انزواگرایی رو خواهد آورد، ولی آمریکا سمت دیگری را در پیش گرفت. در سالهای نود رهبری آمریکا در اروپا بی چون و چرا بود و نخبگان و اکثر اهالی کشور های اروپایی از رهبری آمریکا استقبال کردند. ولی در سالهای صفر وضع عوض شد. آمریکایی ها در خارج از کشور به ماجراجویی های متعدد دست زده و دچار بحران اقتصادی شدند و روند جهانی شدن هم دستخوش بحران شد. اروپاییان از این اوضاع خسته شدند.
به عقیده این کارشناس روس، ساکنان کشورهای اروپایی دیگر مایل نیستند در طرح های ژئوپلیتیک و بلندپروازی های آمریکا شرکت کنند.
آمریکا برای این که خود را اورهال کند، دست به چه کار یا کارهایی باید بزند؟ آیا چنین چیزی امکان دارد؟
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده اصلی ترین کار و تصمیمی بود که حاکمیت آمریکا می توانست انجام دهد. با برگزاری یک انتخابات مدیریت شده نخستین گام را برداشت.
انتخاب ترامپ را می توان در دو موضوع بررسی کرد، با انتخاب او یا آمریکا منزوی تر و درون گراتر خواهد شد یا این که سیاست تهاجم، مداخله و بازگشت به دوران حضور و تأثیرگذاری بر جهان را در پیش خواهد گرفت.
اگر گزینه دوم انتخاب شود، دونالد ترامپ که اکنون یک چهره کریه و غیرقابل پذیرش در دنیا معرفی شده است، به عنوان یک دراکولا باید نقش بازی کند تا همه از او بترسند.
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در همین زمینه نوشته است؛بعضی رسانه ها مکالمه تلفنی دونالد ترامپ با رییس جمهوری تایوان را دربردارنده خطر یک جنگ سرد بین آمریکا و چین با پیامدهای فاجعه بار اقتصادی و امنیتی توصیف کردند.
نویسنده گزارش روزنامه آمریکایی نوشته است؛وحشت موجود تاییدی است بر گفتمان غالب در رسانه ها در ماه های اخیر مبنی بر ترس رهبران جهان از دونالد ترامپ.
گزارشگر نیویورک تایمز در ادامه نوشته؛ترامپ با شعار «نخست آمریکا» وعده توسعه ارتش ایالات متحده و سخنان آتشین اش ترسی واقعی را موجب شده است. دولت ترامپ می تواند از این ترس به نفع آمریکا بهره ببرد.
کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی اعتقاد دارند در دوران باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا سیاست ایجاد رعب و وحشت در دنیا از سوی ایالات متحده کاهش یافت و باعث شد تا جایگاه آمریکا در جهان تضعیف شود.
آمریکا مرداندیوانه زیادی را به خود دیده است، روسای جمهوری که جنگ به راه انداختند، بمب اتم بر سر مردم ریختند، دنیا را حتی تا مرز جنگ اتمی پیش بردند تا «تئوری مرد دیوانه» ترس از آمریکا را در جهان پیاده کنند.
تحلیلگران منتقد آمریکایی، اعتقاد دارند که در دوران باراک اوباما سیاست مدارا و نرمش از سوی او باعث شد تا قدرت آمریکا تضعیف شود و کشورهای ضد آمریکایی قدرتمندتر شوند. اکنون آمریکا به رئیس جمهوری نیاز دارد تا بتواند با ایجاد وحشت در دنیا باردیگر خود را بازیافت کند. سیاست آمریکا در دوران ترامپ ایجاد ترس در میان دشمنان آمریکا است.
ترامپ شاید همان رئیس جمهوری باشد که «تئوری مرد دیوانه» را اجرایی خواهد کرد.
انتهای پیام/
شوروی فروپاشید و تفکر کمونیستی هم به زباله دان تاریخ سپرده شد. تفکر امپریالیستی اما، گرچه هنوز به حیات خود ادامه می دهد اما آنگونه که روند دنیا پیش می رود این ایدئولوژی نفس های آخر خود را می کشد.
سران و حاکمان ایالات متحده که خاستگاه امپریالیسم در این کشور مستقر است، خود نیز به این نتیجه رسیده اند که اوضاع آنها هم وخیم است.
ضعف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا باعث شده است تا حوزه نفوذ و تأثیرگذاری رژیم ایالات متحده بسیار کاهش یابد.
ضعف و کاهش نفوذ آمریکایی ها به خاطر رویکردی است که مردم جهان اتخاذ کرده اند. نسل ها تغییر یافته و دسترسی به اطلاعات و اخبار دقیق و واقعی آسان تر شده است.
دیگر انحصار رسانه ای به طور مطلق در دست آمریکایی ها نیست که هر آنچه دلشان می خواهد به خورد مردم بدهند و افکار عمومی را در دست داشته باشند.
تنفر و روگردانی از آمریکا در میان مردم جهان رو به افزایش است. این موج انزجار حتی در متن آمریکا هم دیده می شود.
مردم آمریکا از نوع حکومت خود رضایت ندارند، شیوه انتخابات در این کشور با اعتراضات گسترده مردمی روبرو بوده است. انتخابات اخیر که با چالشها و تنش های زیادی در آمریکا همراه بود، نشان دهنده آن است که مردم این کشور از شرایط سیاسی و اقتصادی موجود ناراضی هستند.
اگر تا پیش از این ماهیت آمریکا به گونه ای بود که جهان از او حساب می برد و وحشت داشت، اکنون چند سالی است که ترس داشتن و حساب بردن از آمریکا رنگ باخته است.
اگر کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران با بهره گرفتن از توانایی های داخلی خود توانسته است 38 سال مقابل شدیدترین و بدترین توطئه ها، دشمنی ها، تهدیدات و جنگ ایستادگی کند، این مقاومت و خودباوری از درون ایران و با تکیه بر ایدئولوژی اسلامی تشیع شکل گرفته است.
آمریکا هیچگاه خواهان ایرانی اینگونه نبوده است، مردم ایران با رهبری روحانیت شیعه به ویژه حضرت امام(ره) و حضرت آیت الله خامنه ای توانست کشوری بسازد که آمریکا را با چالش ها و مشکلات جدی روبرو کند.
شاید برخی بگویند و تصور کنند که آمریکا این فرصت را به ایران داد تا بتواند قدرت بگیرد،اما ادعای دروغی است که هدف آن وابسته نشان دادن ایران به آمریکا است.
قدرت یافتن ایران اسلامی به واسطه خودباوری درونی شکل گرفت و باعث شد تا آمریکا ایران را به عنوان قدرت منطقه بپذیرد. در واقع جمهوری اسلامی ایران با قدرت و اقتدار خود توانست خواسته های منطقی و معقول خود را به آمریکایی ها تحمیل کند. ایران، آمریکا را وادار کرد تا جمهوری اسلامی را به عنوان کشور، ایدئولوژی اسلامی، فرهنگ و تمدن غنی و تأثیرگذار بپذیرد و پذیرش این واقعیت افول تأثیر و نفوذ آمریکا در منطقه را در پی داشت.
چنین اتفاقی که جمهوری اسلامی ایران باعث آن است، برای دیگر جوامع و کشورها هم به عنوان یک نمونه قابل اجرا با توجه ویژه روبرو می شود.
ابتدا از کشورهای اسلامی آغاز می شود و این موج استکبار ستیزی با نفوذ خود در دیگر جوامع آنها را هم تخت تأثیر قرار می دهد.
به منطقه غرب آسیا بنگریم، آیا آمریکایی ها آن اقتدار و حضور را در خلیج فارس مانند گذشته دارند؟ آیا نفوذ آمریکا مانند سابق در میان مردم کشورهای اسلامی منطقه دیده می شود؟
خشم و نفرت مردم یمن، عراق، سوریه و بحرین از آمریکا و سیاست های این کشور اکنون در منطقه موج می زند.
اروپا هم اندک اندک می رود تا ساز مخالفت خود را با سیاست های آمریکا بنوازد. مردم اروپا از این که سران کشورهایشان سرسپرده و پیرو بی چون و چرای آمریکا هستند خسته شده اند.
این ادعا در یک نظرسنجی که خبرگزاری اسپوتنیک به شرکت قدیمی فرانسوی «ایفوپ» سفارش داده ثابت شده است، اکثر ساکنان آلمان – 69 درصد، فرانسه – 55 درصد و ایتالیا – 51 درصد نظر داده اند که ایالات متحده از عهده نقش کشور رهبری جهانی بر نیامده، هر چند که پس از فروپاشی اتحاد شوروی در 1991 یگانه ابرقدرت در جهان باقی ماند.
آلکسی پیلکو مدیر مرکز مخابرات اوراسیا بر آن است که اروپاییان از پیشتازی آمریکا خسته شده اند. وی گفت: وقتی «جنگ سرد» تمام شد در این باره که آمریکا با موفقیتی که اتفاقاً نصیب آن شد چکار کند توقعات زیادی بود. آمریکا در آن جنگ پیروز نشد فقط طوری شد که طرف دیگر داوطلبانه جنگ را قطع کرد. در محافل حاکم آمریکا و اروپا میگفتند که آمریکا در این موقعیت دیگر نقش رهبر و ژاندارم جهانی را ایفا نخواهد کرد و به انزواگرایی رو خواهد آورد، ولی آمریکا سمت دیگری را در پیش گرفت. در سالهای نود رهبری آمریکا در اروپا بی چون و چرا بود و نخبگان و اکثر اهالی کشور های اروپایی از رهبری آمریکا استقبال کردند. ولی در سالهای صفر وضع عوض شد. آمریکایی ها در خارج از کشور به ماجراجویی های متعدد دست زده و دچار بحران اقتصادی شدند و روند جهانی شدن هم دستخوش بحران شد. اروپاییان از این اوضاع خسته شدند.
به عقیده این کارشناس روس، ساکنان کشورهای اروپایی دیگر مایل نیستند در طرح های ژئوپلیتیک و بلندپروازی های آمریکا شرکت کنند.
آمریکا برای این که خود را اورهال کند، دست به چه کار یا کارهایی باید بزند؟ آیا چنین چیزی امکان دارد؟
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده اصلی ترین کار و تصمیمی بود که حاکمیت آمریکا می توانست انجام دهد. با برگزاری یک انتخابات مدیریت شده نخستین گام را برداشت.
انتخاب ترامپ را می توان در دو موضوع بررسی کرد، با انتخاب او یا آمریکا منزوی تر و درون گراتر خواهد شد یا این که سیاست تهاجم، مداخله و بازگشت به دوران حضور و تأثیرگذاری بر جهان را در پیش خواهد گرفت.
اگر گزینه دوم انتخاب شود، دونالد ترامپ که اکنون یک چهره کریه و غیرقابل پذیرش در دنیا معرفی شده است، به عنوان یک دراکولا باید نقش بازی کند تا همه از او بترسند.
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در همین زمینه نوشته است؛بعضی رسانه ها مکالمه تلفنی دونالد ترامپ با رییس جمهوری تایوان را دربردارنده خطر یک جنگ سرد بین آمریکا و چین با پیامدهای فاجعه بار اقتصادی و امنیتی توصیف کردند.
نویسنده گزارش روزنامه آمریکایی نوشته است؛وحشت موجود تاییدی است بر گفتمان غالب در رسانه ها در ماه های اخیر مبنی بر ترس رهبران جهان از دونالد ترامپ.
گزارشگر نیویورک تایمز در ادامه نوشته؛ترامپ با شعار «نخست آمریکا» وعده توسعه ارتش ایالات متحده و سخنان آتشین اش ترسی واقعی را موجب شده است. دولت ترامپ می تواند از این ترس به نفع آمریکا بهره ببرد.
کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی اعتقاد دارند در دوران باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا سیاست ایجاد رعب و وحشت در دنیا از سوی ایالات متحده کاهش یافت و باعث شد تا جایگاه آمریکا در جهان تضعیف شود.
آمریکا مرداندیوانه زیادی را به خود دیده است، روسای جمهوری که جنگ به راه انداختند، بمب اتم بر سر مردم ریختند، دنیا را حتی تا مرز جنگ اتمی پیش بردند تا «تئوری مرد دیوانه» ترس از آمریکا را در جهان پیاده کنند.
تحلیلگران منتقد آمریکایی، اعتقاد دارند که در دوران باراک اوباما سیاست مدارا و نرمش از سوی او باعث شد تا قدرت آمریکا تضعیف شود و کشورهای ضد آمریکایی قدرتمندتر شوند. اکنون آمریکا به رئیس جمهوری نیاز دارد تا بتواند با ایجاد وحشت در دنیا باردیگر خود را بازیافت کند. سیاست آمریکا در دوران ترامپ ایجاد ترس در میان دشمنان آمریکا است.
ترامپ شاید همان رئیس جمهوری باشد که «تئوری مرد دیوانه» را اجرایی خواهد کرد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *