خانه سیمین و جلال در گیر و دار تملک و مرمت+تصاویر
خانه سیمین و جلال دو سال است که در گیر و دار تملک و مرمت است، وارثان فروختند تا محفلی ادبی و فرهنگی شود اما کارشناسان میگویند کشش این کاربری را ندارد و باید خانه موزه شود.
به نقل از خبرآنلاین، در خانه سیمین و جلال را باز کردند تا بازدید مسئولان شورای شهر در غیاب رییس اداره میراث فرهنگی تهران و شهردار منطقه یک انجام شود. خانه ای که آقای نویسنده با دست های خودش ساخته است.
این بار احمد حکیمی پور، رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر به دیدار خانه دو نویسنده شهیر معاصر آمده است. کارشناسان شرکتی که مرمت این خانه را به عهده دارند، آب انباری که تازه کشف شده را نشان می دهند. جایی که جلال و سیمین محفل ادبی و هنری داشتند را نشان می دهند.
آن ها می گویند، امام موسی صدر هم زمانی در این خانه مهمان بوده است. خانه رهنما، منزل دیگری است که روز دوشنبه 15 آذر، درش را به روی مسئولان باز می کند اما وارثان خانه خشمگین هستند و دل پری دارند. آنقدر که از خبرنگاران می خواهند عکس نگیرند و صدایشان را ضبط نکنند چون به جایی نمی رسد. آن ها می گویند مقامات بسیاری از این خانه دیدن کردند از آقای چمران شورای شهر بگیر تا احمد مسجدجامعی و مسئولان شهرداری اما در نهایت کنار خانه دارد برجی بالا می رود و در زمستان حیاط خانه را سیلابی بزرگ در هم می پیچد.
خانه سیمین و جلال؛ جزیره سرگردانی در منطقه یک تهران
خانه سیمین و جلال، دو سال است که در گیر و دار تملک و مرمت است. وارثان خانه آن را فروختند تا اینجا محفلی ادبی و فرهنگی شود. حالا کارشناسان مرمت خانه می گویند که این خانه کشش این کاربری را ندارد و باید «خانه - موزه » شود.
رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر هم معتقد است که این خانه جزو ارزشمندترین بناهای تهران است و باید حفاظت شده و بهترین کاربری ممکن را پیدا کند. خانه ای که محفل بسیاری از هنرمندان و بزرگان و روشنفکران آن دوره بوده است و الگویی برای جوانان به شمار می رود.
از او درباره خانه نیمایوشیج می پرسد که وضعیت مناسبی ندارد و در چند قدمی این خانه است و می تواند مجموعه ادبی - فرهنگی ماندگاری در دزاشیب ایجاد کند. نظرش مثبت است و از مسئولان شهرداری می خواهد که قدم های راسخی در این زمینه بردارند.
مسئولان شهرداری منطقه یک می گویند که اقدامات اولیه برای تملک خانه انجام شده البته اگر سودجویان زمین در منطقه دزاشیب بگذارند.
خانه سیمین و جلال، درخت هایش کم و بیش زنده است و حوض آبی آن تماشاگر مهمانانی است که دارند درباره ی شرایط زندگی آن در آینده گفت و گو می کنند. گویی خانه مدام از خود می پرسد:آیا دوباره رونق می گیرم؟ آیا دوباره پیچک هایم در بهار جان می گیرند؟ آیا دوباره کتاب ها به قفسه هایشان باز می گردد؟ و...
کارشناسان شرکت مرمت خانه وعده می دهند که اگر اعتبارات یک میلیاردی تکمیل شود تا بهار خانه دوباره سر و پا خواهد شد. حال باید دید که بهار امسال چه می شود.
خانه رهنما
خانه رهنما باشکوه است اما متروکه در میانه حیاطی بزرگ اما فرسوده و غم زده. خانه، زینالعابدین رهنما نویسنده، مترجم، روزنامهنگار و پژوهشگر اهل ایران. مردی که در دهه ۱۳۲۰ مدیرمسئول روزنامه ایران، رئیس انجمن قلم ایران و از برجستهترین روزنامهنگاران ایران بود. رهنما چندین دوره نماینده مجلس شورای ملی، وزیرمختار ایران در فرانسه و سفیر ایران در کشورهای عربی نیز بودهاست. او به جز زبان فارسی، به زبانهای عربی و فرانسوی نیز تسلط داشت. او بیشتر به خاطر دو کتاب پیامبر و حسین مشهور است.
در بدو ورود به خانه این مرد شهیر همه غافلگیر می شوند. چسبیده به دیوارهای خانه اش، ساخت و سازی در حدود 9 طبقه در حال انجام است. کارگرها کار می کنند و خون به جگر صاحبان خانه رهنما می شود.
خانه رهنما از سال 82 در فهرست آثار ملی ایران جای گرفته اما حریم آن به راحتی شکسته شده است. دو بار کار ساخت و ساز مجاور خانه رهنما متوقف شده اما باز مالکان زمین مجاور کار را از سر گرفته اند. این بار اما مسئولان شورای شهر و شهرداری باور نمی کردند که بعد از توقف در مرحله گودبرداری، اسکلت سه طبقه به صورت غیر قانونی ساخته شده است.
دختر رهنما، اصلا به پیشواز نمی آید. دختر استاد شهیدی اما با ناراحتی به استقبال آمده و می گوید:« چرا می خواهید خانه را بازدید کنید؟ چه فایده ای دارد. اینجا بارها سیلاب آمده، قنات ما کور شده و چاه فرو ریخته. خانه به شدت آسیب دیده. ستون ها از داخل در حال فروپاشی هستند. بعید نیست این زمستان سقف بریزد. این ساخت و ساز خانه مجاور دیوانه مان کرده. مگر شما کمکی هم می کنید؟»
او از مسئولانی گله می کند که بارها آمده اند و این مشکلات را به چشمان خود دیده اند و هیچ کاری انجام نداده و راهشان را کشیده و رفتند و دست آخر باز آن ها مانده اند و همان مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می کردند.»
رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر به آن ها حق می دهد: «الان باید آقای خسروآبادی، رییس میراث فرهنگی تهران و شهردار منطقه اینجا باشند و پاسخ بدهند. من ناظرم مسئولیت با آن هاست.»
اما این مسئولان کجا هستند؟ کارشناسان همراه حکیمی پور به هر دو مسئول زنگ می زنند و هیچ کدام پاسخی نمی دهند.
حکیمیپور می گوید: «من مسئله این خانه را در صحن علنی شورای شهر مطرح می کنم و پیگیر آن هستم.»
محمد حقانی، عضو دیگر شورای شهر که برای دیدار خانه رهنما آمده، عنوان می کند: «چندین بار برای توقف کار ساخت و ساز مجاور خانه رهنما اقدام کردیم و همچنان می آییم اینجا و می بینیم که به صورت غیرقانونی برجی دارد در حریم خانه این بزرگان ساخته می شود و این مسئله رنج وارثان این خانه را به بار آورده است و این جای افسوس دارد.»
او به وارثان خانه رهنما حق می دهد که گله کنند. صاحب این خانه انسان بزرگی بوده است. حال خانه ای که باید مایه مباهات باشد، مایه عذاب شده است.
خانه رهنما، در خود می پوسد. ستون هایش در حال فروریزی است. خانه باز هم ناظر کسانی است که قرار است ناجی اش باشند اما او بارها و بارها این تجربه تلخ را از سر گذرانده. ناجی ها رفتند و جز چند عکس دست جمعی از آن ها با خانه هیچ برجای نمانده است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
این بار احمد حکیمی پور، رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر به دیدار خانه دو نویسنده شهیر معاصر آمده است. کارشناسان شرکتی که مرمت این خانه را به عهده دارند، آب انباری که تازه کشف شده را نشان می دهند. جایی که جلال و سیمین محفل ادبی و هنری داشتند را نشان می دهند.
آن ها می گویند، امام موسی صدر هم زمانی در این خانه مهمان بوده است. خانه رهنما، منزل دیگری است که روز دوشنبه 15 آذر، درش را به روی مسئولان باز می کند اما وارثان خانه خشمگین هستند و دل پری دارند. آنقدر که از خبرنگاران می خواهند عکس نگیرند و صدایشان را ضبط نکنند چون به جایی نمی رسد. آن ها می گویند مقامات بسیاری از این خانه دیدن کردند از آقای چمران شورای شهر بگیر تا احمد مسجدجامعی و مسئولان شهرداری اما در نهایت کنار خانه دارد برجی بالا می رود و در زمستان حیاط خانه را سیلابی بزرگ در هم می پیچد.
خانه سیمین و جلال؛ جزیره سرگردانی در منطقه یک تهران
خانه سیمین و جلال، دو سال است که در گیر و دار تملک و مرمت است. وارثان خانه آن را فروختند تا اینجا محفلی ادبی و فرهنگی شود. حالا کارشناسان مرمت خانه می گویند که این خانه کشش این کاربری را ندارد و باید «خانه - موزه » شود.
رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر هم معتقد است که این خانه جزو ارزشمندترین بناهای تهران است و باید حفاظت شده و بهترین کاربری ممکن را پیدا کند. خانه ای که محفل بسیاری از هنرمندان و بزرگان و روشنفکران آن دوره بوده است و الگویی برای جوانان به شمار می رود.
از او درباره خانه نیمایوشیج می پرسد که وضعیت مناسبی ندارد و در چند قدمی این خانه است و می تواند مجموعه ادبی - فرهنگی ماندگاری در دزاشیب ایجاد کند. نظرش مثبت است و از مسئولان شهرداری می خواهد که قدم های راسخی در این زمینه بردارند.
مسئولان شهرداری منطقه یک می گویند که اقدامات اولیه برای تملک خانه انجام شده البته اگر سودجویان زمین در منطقه دزاشیب بگذارند.
خانه سیمین و جلال، درخت هایش کم و بیش زنده است و حوض آبی آن تماشاگر مهمانانی است که دارند درباره ی شرایط زندگی آن در آینده گفت و گو می کنند. گویی خانه مدام از خود می پرسد:آیا دوباره رونق می گیرم؟ آیا دوباره پیچک هایم در بهار جان می گیرند؟ آیا دوباره کتاب ها به قفسه هایشان باز می گردد؟ و...
کارشناسان شرکت مرمت خانه وعده می دهند که اگر اعتبارات یک میلیاردی تکمیل شود تا بهار خانه دوباره سر و پا خواهد شد. حال باید دید که بهار امسال چه می شود.
خانه رهنما
خانه رهنما باشکوه است اما متروکه در میانه حیاطی بزرگ اما فرسوده و غم زده. خانه، زینالعابدین رهنما نویسنده، مترجم، روزنامهنگار و پژوهشگر اهل ایران. مردی که در دهه ۱۳۲۰ مدیرمسئول روزنامه ایران، رئیس انجمن قلم ایران و از برجستهترین روزنامهنگاران ایران بود. رهنما چندین دوره نماینده مجلس شورای ملی، وزیرمختار ایران در فرانسه و سفیر ایران در کشورهای عربی نیز بودهاست. او به جز زبان فارسی، به زبانهای عربی و فرانسوی نیز تسلط داشت. او بیشتر به خاطر دو کتاب پیامبر و حسین مشهور است.
در بدو ورود به خانه این مرد شهیر همه غافلگیر می شوند. چسبیده به دیوارهای خانه اش، ساخت و سازی در حدود 9 طبقه در حال انجام است. کارگرها کار می کنند و خون به جگر صاحبان خانه رهنما می شود.
خانه رهنما از سال 82 در فهرست آثار ملی ایران جای گرفته اما حریم آن به راحتی شکسته شده است. دو بار کار ساخت و ساز مجاور خانه رهنما متوقف شده اما باز مالکان زمین مجاور کار را از سر گرفته اند. این بار اما مسئولان شورای شهر و شهرداری باور نمی کردند که بعد از توقف در مرحله گودبرداری، اسکلت سه طبقه به صورت غیر قانونی ساخته شده است.
دختر رهنما، اصلا به پیشواز نمی آید. دختر استاد شهیدی اما با ناراحتی به استقبال آمده و می گوید:« چرا می خواهید خانه را بازدید کنید؟ چه فایده ای دارد. اینجا بارها سیلاب آمده، قنات ما کور شده و چاه فرو ریخته. خانه به شدت آسیب دیده. ستون ها از داخل در حال فروپاشی هستند. بعید نیست این زمستان سقف بریزد. این ساخت و ساز خانه مجاور دیوانه مان کرده. مگر شما کمکی هم می کنید؟»
او از مسئولانی گله می کند که بارها آمده اند و این مشکلات را به چشمان خود دیده اند و هیچ کاری انجام نداده و راهشان را کشیده و رفتند و دست آخر باز آن ها مانده اند و همان مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می کردند.»
رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر به آن ها حق می دهد: «الان باید آقای خسروآبادی، رییس میراث فرهنگی تهران و شهردار منطقه اینجا باشند و پاسخ بدهند. من ناظرم مسئولیت با آن هاست.»
اما این مسئولان کجا هستند؟ کارشناسان همراه حکیمی پور به هر دو مسئول زنگ می زنند و هیچ کدام پاسخی نمی دهند.
حکیمیپور می گوید: «من مسئله این خانه را در صحن علنی شورای شهر مطرح می کنم و پیگیر آن هستم.»
محمد حقانی، عضو دیگر شورای شهر که برای دیدار خانه رهنما آمده، عنوان می کند: «چندین بار برای توقف کار ساخت و ساز مجاور خانه رهنما اقدام کردیم و همچنان می آییم اینجا و می بینیم که به صورت غیرقانونی برجی دارد در حریم خانه این بزرگان ساخته می شود و این مسئله رنج وارثان این خانه را به بار آورده است و این جای افسوس دارد.»
او به وارثان خانه رهنما حق می دهد که گله کنند. صاحب این خانه انسان بزرگی بوده است. حال خانه ای که باید مایه مباهات باشد، مایه عذاب شده است.
خانه رهنما، در خود می پوسد. ستون هایش در حال فروریزی است. خانه باز هم ناظر کسانی است که قرار است ناجی اش باشند اما او بارها و بارها این تجربه تلخ را از سر گذرانده. ناجی ها رفتند و جز چند عکس دست جمعی از آن ها با خانه هیچ برجای نمانده است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *