مدل مقاومت انقلابی
بسیاری از مسائل اصلی کشور به موضوع توافق هسته ای گره زده شد و به تبع آن نگاه ها برای حل مشکلات اقتصادی به بیرون دوخته شد؛ ادعای بزرگ این تفکر در میدان عمل این بود که کلید حل مشکلات در لوزان، ژنو و نیویورک است.
حسام الدین برومند در یادداشتی برای روزنامه حمایت نوشت: این روزها مباحث متعددی در فضای سیاسی کشور مطرح است که هر کدام از منظر رسانه ها یک سوژه داغ و حساس به شمار می آید. موضوع نقض برجام، حقوق های نجومی، بودجه 96، فضای مجازی، رسالت دانشجو و دانشگاه، تحولات منطقه و پیروزی های مقاومت و...از مهمترین مباحثی است که حجم قابل توجهی از سخنان مسئولان و اخبار و گزارشات رسانه ها بدان اختصاص یافته است. در این یادداشت میشد به هرکدام از عناوین مورد اشاره پرداخت و مسئله مورد بحث را مورد واکاوی قرار داد ولی آنچه که باعث شد این سطور قلمی شود، نیمه پنهان تفکری است که اساسا به نام مردم، دنبال نان خود است و از قضا رگه های این تفکر طی ماههای گذشته در موضوعاتی چون برجام تا حقوق های نجومی، بخوبی از پرده برون افتاده است.
1-ماجرا از آنجا شروع شد که یک تفکر و جریان سیاسی،سازِ سازش با قدرت های غربی- بخوانید دشمن – را کوک کرد. از همین روی؛بسیاری از مسائل اصلی کشور به موضوع توافق هسته ای گره زده شد و به تبع آن نگاه ها برای حل مشکلات اقتصادی به بیرون دوخته شد. ادعای بزرگ این تفکر در میدان عمل این بود که کلید حل مشکلات درلوزان و ژنو و نیویورک است. اما امروز پس از ماهها اعتماد بلاوجه به حریفی که دارد پله پله و گام به گام زیر تعهداتش می زند،روشن شده است که حقیقتِ آمریکا، دبه کردن ، بدعهدی ،تدلیس و بی شرافتی است. رای قانونگذاران آمریکایی به نقض برجام، نمونه آشکاری است که هیچ جریانی در شرایط فعلی نمی تواند آن را انکار کند و حتی غربگرایان داخلی هم توان توجیه این لگد زدن کابوها به توافق هسته ای را ندارند.
2- همان تفکر و جریان متمایل به سازش که برجام را به اصطلاح فتحالفتوح جا می زد؛ ردپایش در حقوق های نجومی بر ملا می شود و متاسفانه بدون آنکه با این پدیده شوم برخورد کند می خواهد آن را طبیعی جلوه دهد و حتی برخی پرداخت حقوق های نجومی را قانونی قلمداد می کند.
3-حلقه دیگر این تفکر، همان تفکری است که می خواهد دانشگاه ها را سکولار کند و مخالف و مانع اصلی اسلامی شدن علوم انسانی است.کار به اینجا هم ختم نمی شود و افرادی از همین تفکر حامی سازش و اشرافیگری و حقوق های نجومی و سکولاریسم، علیه نهادهای ارزشی با ژست قانون گرایی و آزادی خواهی و پیگیری حقوق مردم، دست به تهمت و افترا و شانتاژ و شلتاق کاری می زنند و برخی تازه به دوران رسیدههایشان هم بخاطرسودای شهرت ،آواز "انا رجل" سر می دهند!
4-از همه عجیب تر این است که اگر دستگاه عدلیه با مفسد و مجرم و مختلسی برخوردی کند و قاطعانه پای قانون و حقوق واقعی مردم بایستد و تسلیم فشارها و فضاسازی ها نشود، باز سروکله همین جریان و تفکر پیدا می شود و هجمه ها علیه قوه قضاییه را ساماندهی می کنند. سابقه ننگین و کارنامه سیاهی در این تفکر و جریان مشاهده می شود که فلان مفسد اقتصادی را "کارآفرین "می نامد! فلان دانه درشت اقتصادی را" مظلوم و خدوم مردم" جا می زند! دیگر محکوم فساد کلان اقتصادی را " نخبه" می خواند! اخلاگر نظام اقتصادی را تا یک بدهکار و مفلس تنزل می دهد! محکوم امنیتی و با سابقه روشن فتنه گری و براندازی را "فعال سیاسی" می شمارد ! فلان جاسوس و خائن را "خبرنگار و روزنامه نگار" لقب می دهد و...
5-همین تفکر البته در بزنگاه هایی که حقوق مردم ضایع شده و یا مشکلات شدیدی به مردم تحمیل می شود، چون با برخی منافع حزبی و قبیلگی شان در تضاد است بصورت کاملا سیستماتیک گزینه سکوت را بر می گزیند که نمونه های اخیر آن در قضایای مشکلات زائرین حسینی در مرز مهران، آلودگی هوا، حادثه تلخ هفت خوان سمنان و... دیده شد.
6-از ارکان اصلی این تفکر، جایگزین کردن حواشی و مسایل دست چندم بجای پرداختن به مسایل اصلی و معیشتی مردم است تا اهداف و سناریوهای سیاسی خود را بخوبی پیش ببرند و با فرافکنی کمتر پاسخگوی رسانه های متعهد و مردم انقلابی باشند. نمونه های اخیر جنجالی است که برای لغو یک مراسم کنسرت یا لغو یک سخنرانی به راه انداختند.
البته آنچه این تفکر در سر می پروراند و برای رسیدن به آن خیز برداشته بود، نشانه روی الگوی " مقاومت" در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود و" برجام" را مدل جایگزین می پنداشت ولی نقض آشکار برجام، محاسبات آنها را بهم ریخته است. امروز برای خیلی ها که تا پیش از این طور دیگری می اندیشیدند ( قطع نظر از غربگرایان داخلی) مشخص شده است که نگاه به درون ، پیشرفت درونزا، اقتصاد مقاومتی، تقویت روحیه و تفکر انقلابی، نفی سازش و مقابله با نفوذ دشمن ، کلیدواژه های واقعی پیشرفت و تعالی کشور هستند و این همان مدل مقاومت انقلابی در برابر مدلی است که به دشمن خوش بین است و نتیجه کارش تخمافکندن در شوره زار است!
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
1-ماجرا از آنجا شروع شد که یک تفکر و جریان سیاسی،سازِ سازش با قدرت های غربی- بخوانید دشمن – را کوک کرد. از همین روی؛بسیاری از مسائل اصلی کشور به موضوع توافق هسته ای گره زده شد و به تبع آن نگاه ها برای حل مشکلات اقتصادی به بیرون دوخته شد. ادعای بزرگ این تفکر در میدان عمل این بود که کلید حل مشکلات درلوزان و ژنو و نیویورک است. اما امروز پس از ماهها اعتماد بلاوجه به حریفی که دارد پله پله و گام به گام زیر تعهداتش می زند،روشن شده است که حقیقتِ آمریکا، دبه کردن ، بدعهدی ،تدلیس و بی شرافتی است. رای قانونگذاران آمریکایی به نقض برجام، نمونه آشکاری است که هیچ جریانی در شرایط فعلی نمی تواند آن را انکار کند و حتی غربگرایان داخلی هم توان توجیه این لگد زدن کابوها به توافق هسته ای را ندارند.
2- همان تفکر و جریان متمایل به سازش که برجام را به اصطلاح فتحالفتوح جا می زد؛ ردپایش در حقوق های نجومی بر ملا می شود و متاسفانه بدون آنکه با این پدیده شوم برخورد کند می خواهد آن را طبیعی جلوه دهد و حتی برخی پرداخت حقوق های نجومی را قانونی قلمداد می کند.
3-حلقه دیگر این تفکر، همان تفکری است که می خواهد دانشگاه ها را سکولار کند و مخالف و مانع اصلی اسلامی شدن علوم انسانی است.کار به اینجا هم ختم نمی شود و افرادی از همین تفکر حامی سازش و اشرافیگری و حقوق های نجومی و سکولاریسم، علیه نهادهای ارزشی با ژست قانون گرایی و آزادی خواهی و پیگیری حقوق مردم، دست به تهمت و افترا و شانتاژ و شلتاق کاری می زنند و برخی تازه به دوران رسیدههایشان هم بخاطرسودای شهرت ،آواز "انا رجل" سر می دهند!
4-از همه عجیب تر این است که اگر دستگاه عدلیه با مفسد و مجرم و مختلسی برخوردی کند و قاطعانه پای قانون و حقوق واقعی مردم بایستد و تسلیم فشارها و فضاسازی ها نشود، باز سروکله همین جریان و تفکر پیدا می شود و هجمه ها علیه قوه قضاییه را ساماندهی می کنند. سابقه ننگین و کارنامه سیاهی در این تفکر و جریان مشاهده می شود که فلان مفسد اقتصادی را "کارآفرین "می نامد! فلان دانه درشت اقتصادی را" مظلوم و خدوم مردم" جا می زند! دیگر محکوم فساد کلان اقتصادی را " نخبه" می خواند! اخلاگر نظام اقتصادی را تا یک بدهکار و مفلس تنزل می دهد! محکوم امنیتی و با سابقه روشن فتنه گری و براندازی را "فعال سیاسی" می شمارد ! فلان جاسوس و خائن را "خبرنگار و روزنامه نگار" لقب می دهد و...
5-همین تفکر البته در بزنگاه هایی که حقوق مردم ضایع شده و یا مشکلات شدیدی به مردم تحمیل می شود، چون با برخی منافع حزبی و قبیلگی شان در تضاد است بصورت کاملا سیستماتیک گزینه سکوت را بر می گزیند که نمونه های اخیر آن در قضایای مشکلات زائرین حسینی در مرز مهران، آلودگی هوا، حادثه تلخ هفت خوان سمنان و... دیده شد.
6-از ارکان اصلی این تفکر، جایگزین کردن حواشی و مسایل دست چندم بجای پرداختن به مسایل اصلی و معیشتی مردم است تا اهداف و سناریوهای سیاسی خود را بخوبی پیش ببرند و با فرافکنی کمتر پاسخگوی رسانه های متعهد و مردم انقلابی باشند. نمونه های اخیر جنجالی است که برای لغو یک مراسم کنسرت یا لغو یک سخنرانی به راه انداختند.
البته آنچه این تفکر در سر می پروراند و برای رسیدن به آن خیز برداشته بود، نشانه روی الگوی " مقاومت" در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود و" برجام" را مدل جایگزین می پنداشت ولی نقض آشکار برجام، محاسبات آنها را بهم ریخته است. امروز برای خیلی ها که تا پیش از این طور دیگری می اندیشیدند ( قطع نظر از غربگرایان داخلی) مشخص شده است که نگاه به درون ، پیشرفت درونزا، اقتصاد مقاومتی، تقویت روحیه و تفکر انقلابی، نفی سازش و مقابله با نفوذ دشمن ، کلیدواژه های واقعی پیشرفت و تعالی کشور هستند و این همان مدل مقاومت انقلابی در برابر مدلی است که به دشمن خوش بین است و نتیجه کارش تخمافکندن در شوره زار است!
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *