تحلیلگران آمریکایی باید هم نگران باشند!
برخی در داخل و خارج نگران آینده مناسبات ایران و آمریکا هستند، اما ایران و آمریکا مناسباتی نداشتند که باعث نگرانی باشد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی ، پس از انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا، تحلیلگران و صاحب نظران غربی هشدار دادند که احتمال بر هم زدن توافق هسته ای با ایران از سوی ترامپ وجود دارد.
چنین واکنشی باید هم از سوی نخبگان و تحلیلگران آمریکایی و غربی ارائه شود، چرا که یک توافق خوب برای آمریکا از دست خواهد رفت.
حتی در داخل کشور هم افرادی وجود دارند که از این بابت نگران هستند و انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور را به ضرر ایران می دانند.
در باره آینده توافق هسته ای ایران و 1+5 برخی سیاستمداران و کشورهای همپیمان آمریکا باید هم نگران لغو آن از سوی ترامپ باشند.
نگرانی که آنها دارند بجا است چرا که به خوبی می دانند لغو برجام از سوی رئیس جمهور منتخب آمریکا تبعات زیادی را در پی خواهد داشت که متضرر اصلی آن نه تنها آمریکا بلکه کشورهای اروپایی، اسرائیل و برخی کشورهای مرتجع عربی منطقه خواهند بود.
حتی اگر ترامپ بخواهد توافق هسته ای را هم اصلاح کند، این اقدام برای جمهوری اسلامی ایران غیر قابل پذیرش خواهد بود، چرا که در همین مدت زمان اجرای برجام، تهران تنها شاهد بدعهدی واشنگتن در باره توافق هسته ای بوده است.
با این وضعیت چگونه می توان به آمریکا اعتماد کرد و با اصلاحاتی که ترامپ در نظر دارد، موافقت نمود و کنار آمد؟!
اصلاحاتی که دونالد ترامپ در نظر دارد، قطعاً برای امتیاز گیری بیشتر و به زیان ایران است، در حالی که وضعیت برجام اکنون هم ناهنجار است چرا که دولت کنونی باراک اوباما که تنها از دوران او چند هفته بیشتر باقی نمانده است، با تأخیر در اجرای کامل برجام که اصلی ترین بندهای آن باقی مانده است، می خواهد اتهام کارشکنی را به گردن دولت تازه کار این کشور بیندازد.
اما در این میان توصیه هایی هم از سوی برخی تحلیل گران همسو با ترامپ ارائه می شود که بر سه محور استوار گشته است؛ 1- اهرم های اقتصادی آمریکا علیه ایران را دوباره فعال کند. 2-توجه اش را بر پایبندی ایران به توافق هسته ای متمرکز کند 3- فضا را برای ماجراجویی های توسعه طلبانه ایران تنگ کند.
این سه محور برای امتیاز گیری بیشتر از ایران است. حال آمریکا در دوران ترامپ چه امتیازهایی را مطالبه خواهد کرد؟
امتیازهایی که ایران بر سر توافق هسته ای با 1+5 داد، آیا به اندازه ای نبود که آمریکایی ها را راضی کند؟
آیا آمریکا تعهداتی که بر اساس توافق هسته ای با ایران دارد، پیاده شده است که ترامپ خواهان لغو یا اصلاح برجام است؟
چینشی که رئیس جمهور منتحب آمریکا برای کابینه خود در نظر گرفته و برخی افراد هم انتخاب شده است، نشاندهنده ادامه سیاست دشمنی با جمهوری اسلامی ایران است. اگر هیلاری کلینتون هم انتخاب شده بود، باز هم چنین اتفاقی می افتاد.
شاید برخی در داخل تصور کنند که ترامپ زمینه گفت وگو و مذاکره با ایران را در حوزه های دیگر باز خواهد کرد و اختلافات تهران و واشنگتن بر سر مسائلی همچون بحران غرب آسیا، سوریه، عراق، یمن و بحرین مانند مذاکرات هسته ای، از بین خواهد رفت.
اما آیا موضوع هسته ای که به برجام رسیده پایان یافته است که موضوعات دیگر مطرح شود؟
شاید موضوعاتی همچون سوریه و عراق،حتی یمن و بحرین از مسئله هسته ای در این شرایط زمانی و مکانی بسیار با اهمیت تر از موضوع مذاکرات و توافق هسته ای ایران و 1+5 باشد.
موضوع موشک های بالستیک و دوربرد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نیز که خشم دشمنان را برانگیخته است، از اهمیت زیادی برخوردار است که فرمانده کل قوا مسائل نظامی و دفاعی را خط قرمز جمهوری اسلامی ایران می دانند و فرماندهان ارشد نیروهای نظامی نیز مذاکره بر سر مسائل نظامی و دفاعی را غیر قابل پذیرش اعلام می کنند.
تاکنون که آژانس بین المللی انرژی اتمی با گزارش های آمانو رئیس خود، ثابت کرده است که ایران نسبت به توافق هسته ای همچنان پابرجا است و از این بابت طرف مقابل نباید نگرانی داشته باشد.
سومین توصیه به ترامپ به موضوع بحران در غرب آسیا مرتبط است، آمریکایی ها اعتقاد دارند که جمهوری اسلامی ایران در بحران منطقه نقش منفی بازی می کند به همین خاطر نقش آفرینی ایران را دخالت معرفی می کنند.
حضور، تصمیم گیری و تصمیم سازی ایران مهار بحران غرب آسیا را ماجراجویی گذاشته اند در حالی که جنگ موجود در منطقه یک هدف نهایی دارد و آن هم ایران است.
آیا می توان پا از بحرانی که برای تهدید ایران تدارک دیده شده است، بیرون کشید؟
جمهوری اسلامی ایران با سیاست هایی که در کشورهای بحران زده اتخاذ کرد، هم خطر را از کشور دور ساخت و هم از سقوط این کشورها جلوگیری کرد و باعث شد که گروه های تروریستی تکفیری مانند داعش در عراق و سوریه حاکم نشوند.
این دو دستاورد بزرگی است که جمهوری اسلامی ایران با دستیابی به آنها، مانعی بر سر راه اهداف آمریکا ایجاد کرده است.
تنها کافی است که به سه گزینه ترامپ برای سه پست مهم در دولت خود توجه کرد تا به آینده مناسبات ایران و آمریکا پی برد.
مشاور امنیت ملی آمریکا به ژنرال بازنشسته مایکل فلین پیشنهاد شده است. فلین مدیریت آژانس اطلاعات دفاعی را در دوران اوباما برعهده داشت و به خاطر انتقاد از فلین از سیاست و امنیت خارجی اوباما برکنار شد.
ریاست سازمان مرکزی اطلاعات «سیا» به عضو کنونی مجلس نمایندگان مایک پامپئو پیشنهاد شده است. این فرد نسبت به جمهوری اسلامی ایران سیاست خصمانه ای دارد.
وزارت دادگستری آمریکا به سناتور ۶۰ ساله ایالت جنوبی آلاباما، جف سشن رسیده است.
اما ترامپ برای وزارت خارجه دولت خود سه گزینه را در نظر دارد.
نیوت گینگریچ رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا، رودی جولیانی شهردار پیشین نیویورک و جان بولتون سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل متحد که از حامیان سازمان منافقین هستند.
این گزینه ها و رفتارهایی که از ترامپ علیه ایران سر خواهد زاد، باعث نگرانی جمهوری اسلامی ایران نیست چرا که در 38 سال گذشته ایران غیر از شّر از آمریکا چیز دیگری ندیده است.
تغییر مهره ها در آمریکا یک امر و اتفاق طبیعی است و نمی تواند بر روی سیاست های جمهوری اسلامی ایران تأثیر بگذارد.
ترامپ هم نمی تواند فشارهای بیشتری را علیه ایران اعمال کند چرا که از یک سو دیگر چیزی باقی نمانده که بخواهد اجرا کند، و از سوی دیگر توان و قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران در زمان مذاکرات برجام گرچه بارها مطرح شد اما ایران تن به خواسته واشنگتن نداد.
اکنون با ماندگاری توان دفاعی و نظامی کشورمان و ارتقاء این بخش مهم، تهدید هم نمی تواند آمریکا را به خواسته هایش برساند. ضمن این که قدرت نظامی ایران اکنون تنها دفاعی نیست، بلکه به مرحله تهاجمی هم رسیده است.
چنین واکنشی باید هم از سوی نخبگان و تحلیلگران آمریکایی و غربی ارائه شود، چرا که یک توافق خوب برای آمریکا از دست خواهد رفت.
حتی در داخل کشور هم افرادی وجود دارند که از این بابت نگران هستند و انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور را به ضرر ایران می دانند.
در باره آینده توافق هسته ای ایران و 1+5 برخی سیاستمداران و کشورهای همپیمان آمریکا باید هم نگران لغو آن از سوی ترامپ باشند.
نگرانی که آنها دارند بجا است چرا که به خوبی می دانند لغو برجام از سوی رئیس جمهور منتخب آمریکا تبعات زیادی را در پی خواهد داشت که متضرر اصلی آن نه تنها آمریکا بلکه کشورهای اروپایی، اسرائیل و برخی کشورهای مرتجع عربی منطقه خواهند بود.
حتی اگر ترامپ بخواهد توافق هسته ای را هم اصلاح کند، این اقدام برای جمهوری اسلامی ایران غیر قابل پذیرش خواهد بود، چرا که در همین مدت زمان اجرای برجام، تهران تنها شاهد بدعهدی واشنگتن در باره توافق هسته ای بوده است.
با این وضعیت چگونه می توان به آمریکا اعتماد کرد و با اصلاحاتی که ترامپ در نظر دارد، موافقت نمود و کنار آمد؟!
اصلاحاتی که دونالد ترامپ در نظر دارد، قطعاً برای امتیاز گیری بیشتر و به زیان ایران است، در حالی که وضعیت برجام اکنون هم ناهنجار است چرا که دولت کنونی باراک اوباما که تنها از دوران او چند هفته بیشتر باقی نمانده است، با تأخیر در اجرای کامل برجام که اصلی ترین بندهای آن باقی مانده است، می خواهد اتهام کارشکنی را به گردن دولت تازه کار این کشور بیندازد.
اما در این میان توصیه هایی هم از سوی برخی تحلیل گران همسو با ترامپ ارائه می شود که بر سه محور استوار گشته است؛ 1- اهرم های اقتصادی آمریکا علیه ایران را دوباره فعال کند. 2-توجه اش را بر پایبندی ایران به توافق هسته ای متمرکز کند 3- فضا را برای ماجراجویی های توسعه طلبانه ایران تنگ کند.
این سه محور برای امتیاز گیری بیشتر از ایران است. حال آمریکا در دوران ترامپ چه امتیازهایی را مطالبه خواهد کرد؟
امتیازهایی که ایران بر سر توافق هسته ای با 1+5 داد، آیا به اندازه ای نبود که آمریکایی ها را راضی کند؟
آیا آمریکا تعهداتی که بر اساس توافق هسته ای با ایران دارد، پیاده شده است که ترامپ خواهان لغو یا اصلاح برجام است؟
چینشی که رئیس جمهور منتحب آمریکا برای کابینه خود در نظر گرفته و برخی افراد هم انتخاب شده است، نشاندهنده ادامه سیاست دشمنی با جمهوری اسلامی ایران است. اگر هیلاری کلینتون هم انتخاب شده بود، باز هم چنین اتفاقی می افتاد.
شاید برخی در داخل تصور کنند که ترامپ زمینه گفت وگو و مذاکره با ایران را در حوزه های دیگر باز خواهد کرد و اختلافات تهران و واشنگتن بر سر مسائلی همچون بحران غرب آسیا، سوریه، عراق، یمن و بحرین مانند مذاکرات هسته ای، از بین خواهد رفت.
اما آیا موضوع هسته ای که به برجام رسیده پایان یافته است که موضوعات دیگر مطرح شود؟
شاید موضوعاتی همچون سوریه و عراق،حتی یمن و بحرین از مسئله هسته ای در این شرایط زمانی و مکانی بسیار با اهمیت تر از موضوع مذاکرات و توافق هسته ای ایران و 1+5 باشد.
موضوع موشک های بالستیک و دوربرد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نیز که خشم دشمنان را برانگیخته است، از اهمیت زیادی برخوردار است که فرمانده کل قوا مسائل نظامی و دفاعی را خط قرمز جمهوری اسلامی ایران می دانند و فرماندهان ارشد نیروهای نظامی نیز مذاکره بر سر مسائل نظامی و دفاعی را غیر قابل پذیرش اعلام می کنند.
تاکنون که آژانس بین المللی انرژی اتمی با گزارش های آمانو رئیس خود، ثابت کرده است که ایران نسبت به توافق هسته ای همچنان پابرجا است و از این بابت طرف مقابل نباید نگرانی داشته باشد.
سومین توصیه به ترامپ به موضوع بحران در غرب آسیا مرتبط است، آمریکایی ها اعتقاد دارند که جمهوری اسلامی ایران در بحران منطقه نقش منفی بازی می کند به همین خاطر نقش آفرینی ایران را دخالت معرفی می کنند.
حضور، تصمیم گیری و تصمیم سازی ایران مهار بحران غرب آسیا را ماجراجویی گذاشته اند در حالی که جنگ موجود در منطقه یک هدف نهایی دارد و آن هم ایران است.
آیا می توان پا از بحرانی که برای تهدید ایران تدارک دیده شده است، بیرون کشید؟
جمهوری اسلامی ایران با سیاست هایی که در کشورهای بحران زده اتخاذ کرد، هم خطر را از کشور دور ساخت و هم از سقوط این کشورها جلوگیری کرد و باعث شد که گروه های تروریستی تکفیری مانند داعش در عراق و سوریه حاکم نشوند.
این دو دستاورد بزرگی است که جمهوری اسلامی ایران با دستیابی به آنها، مانعی بر سر راه اهداف آمریکا ایجاد کرده است.
تنها کافی است که به سه گزینه ترامپ برای سه پست مهم در دولت خود توجه کرد تا به آینده مناسبات ایران و آمریکا پی برد.
مشاور امنیت ملی آمریکا به ژنرال بازنشسته مایکل فلین پیشنهاد شده است. فلین مدیریت آژانس اطلاعات دفاعی را در دوران اوباما برعهده داشت و به خاطر انتقاد از فلین از سیاست و امنیت خارجی اوباما برکنار شد.
ریاست سازمان مرکزی اطلاعات «سیا» به عضو کنونی مجلس نمایندگان مایک پامپئو پیشنهاد شده است. این فرد نسبت به جمهوری اسلامی ایران سیاست خصمانه ای دارد.
وزارت دادگستری آمریکا به سناتور ۶۰ ساله ایالت جنوبی آلاباما، جف سشن رسیده است.
اما ترامپ برای وزارت خارجه دولت خود سه گزینه را در نظر دارد.
نیوت گینگریچ رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا، رودی جولیانی شهردار پیشین نیویورک و جان بولتون سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل متحد که از حامیان سازمان منافقین هستند.
این گزینه ها و رفتارهایی که از ترامپ علیه ایران سر خواهد زاد، باعث نگرانی جمهوری اسلامی ایران نیست چرا که در 38 سال گذشته ایران غیر از شّر از آمریکا چیز دیگری ندیده است.
تغییر مهره ها در آمریکا یک امر و اتفاق طبیعی است و نمی تواند بر روی سیاست های جمهوری اسلامی ایران تأثیر بگذارد.
ترامپ هم نمی تواند فشارهای بیشتری را علیه ایران اعمال کند چرا که از یک سو دیگر چیزی باقی نمانده که بخواهد اجرا کند، و از سوی دیگر توان و قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران در زمان مذاکرات برجام گرچه بارها مطرح شد اما ایران تن به خواسته واشنگتن نداد.
اکنون با ماندگاری توان دفاعی و نظامی کشورمان و ارتقاء این بخش مهم، تهدید هم نمی تواند آمریکا را به خواسته هایش برساند. ضمن این که قدرت نظامی ایران اکنون تنها دفاعی نیست، بلکه به مرحله تهاجمی هم رسیده است.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *