هيچوقت عليه مردم بازی نكردهام/ نهی از منكر همين نقدی است كه همه به همديگر دارند/ در جامعه پزشكی نسبت به هموطنانم نگاه طبقاتی وجود دارد
به گزارش گروه فضای مجازی ، حامد بهداد حالا پانزده، شانزده سالی میشود كه در دنیای بازیگری حضور دارد، حضوری مستمر كه كارنامه رنگارنگی از همكاری با كارگردانهای مختلف را برایش رقم زده است. در تمام این سالها یعنی از سال ٧٩ كه با فیلم «آخر بازی» همایون اسعدیان پایش به سینما باز شد، تقریبا هیچ سالی نبوده كه حداقل یك فیلم را به كارنامه بازیگریاش اضافه نكرده باشد. در ادامه گزیده گفتگوی روزنامه اعتماد را با این بازیگر میخوانید.
آنهایی كه كار بازیگری را تاحدی دنبال میكنند و در مورد بازیگری چیزهای زیادی میدانند و دوست دارند وجه عمیقتری از نمایش را دریافت كنند، متوجه میشوند كه فی مابین بازی و بازیگر، جهانی است كه اینها به هم مرتبط هستند. گمان میكنم یك بازیگر گاهی اوقات انواع و اقسام وجود خود را بازی میكند؛ البته كار خیلی خاصی هم نمیكند، در واقع اساس فیلمنامه را رونق میدهد.
به نظرم این طور میآید ما درجامعهای زندگی میكنیم كه شاید مردسالارانهتر باشد. از میزان حقوقی كه نسبت به زنان وجود دارد، میشود گفت كه جامعه تا حدودی مردسالارانه است. حقوق زنان ضعیفتر و ضایعتر است.
گاهی اوقات پیش آمده نقشی را قبول كرده و فكر كردهام، جسارت لازم است. گاهی اوقات هم فكر كردهام باید احتیاط كنم و به نحوی از زیر نقش در رفتهام. مثلا فیلم «لبه پرتگاه» بهرام بیضایی لوكیشنی كه انتخاب كرده بود را دوست نداشتم، ولی بعد فهمیدم كه كار من هم خیلی سخت است، برای همین از این نقش فرار كردم. من با آقای بیضایی و جهان نمایشاش ارتباط برقرار نكردم و فكر كردم نمیتوانم كاری كه ایشان میخواهد را انجام دهم یا ترسیدم ایشان من را به عنوان یك بازیگر كم هوش قضاوت كند. اینها به هر حال ترسهای بازیگران است و با آنكه این فیلم تا جایی پیش رفته بود اما پیشنهاد را رد كردم. ولی در فیلم «شبانه روز» كیوان علیمحمدی و امید بنكدار، نقش یك نقاش را بازی كردم كه نقش متفاوتی بود.
ما درجامعه به صورت سنتی و كلاسیك ابراز عشق را به مردها نسبت میدهیم كه این موضوع به خاطر تابوهای اجتماعی است كه هر گونه حق ابراز احساسی را از زن سلب میكنیم. زنان جامعهمان را سركوب میكنیم كه این طور نپوش، این طور راه نرو، این طور حرف نزن، نخند، ندو ... زیرا فكر میكنیم كه برای زن زشت است و او را به هر نحوی و ترتیبی میخواهیم در قوطی كنیم؛ زیرا میخواهیم به او شأنیت دهیم. در صورتی كه خندیدن و چرخیدن و ابراز محبت كردن باید شامل حال همه انسانها باشد. این حق هر انسانی است. هر انسانی باید این قدرت را داشته باشد كه به دیگری بگوید دوستت دارم. وقتی این دوست داشتن برخاسته از یك منشا انسانی و یك هدف انسانی را نشانه گرفته باشد، حتما باید ابراز شود و فروخوردنش حتما منتج از یك جامعه بیمار است.
شما اگر دست زن را در ورطه عشقورزی و در جهان بروز احساس خود باز بگذارید و او را سركوب نكنید، خواهید دید كه زن هیچ انتخابی جز عشق ندارد و سركوب است كه بیراهه به وجود میآورد. اگر زن در جهانی كه زندگی میكند موجود آزادتری باشد شما با جامعه سالمتری مواجه خواهید شد.
در صحنهای از فیلم "نیمه شب اتفاق افتاد" خانم رویا نونهالی بالای سرم میآمد و صدایم میكرد، حسین مادر، حسین جان، من در آن لحظه باید نقش مردن را ایفا میكردم و نباید تكان میخوردم ولی خانم نونهالی آنقدر این را زیبا بازی میكرد من نمیتوانستم خودم را كنترل كنم. خواهش كردم كه از خانم نونهالی پلانی جداگانه بگیرند و از من جدا. ما هفت یا هشت بار این صحنه را گرفتیم هر بار خانم نونهالی میآمد بالای سرم و صدایم میكرد به هق هق میافتادم و نمیتوانستم. ولی واقعیتش شاید این باشد كه همه ما در جامعه مذهبی بزرگ شدهایم. قصههایی ما را با خود برده است. من در این صحنه یاد قصههایی میافتادم كه شنیده بودم. از تصاویری كه جلوی چشمم میآمد منقلب میشدم. این موضوع من را اذیت میكرد و نمیتوانستم تمركز كنم.
اگر نگاه زنانهای در فیلم باشد من از آن فاصله خواهم گرفت. به خاطر اینكه اگر كسی نگاه زنانهای داشته باشد و آن اغراقآمیز باشد از دایره انصاف خارج میشود. وقتی درباره این موضوع با رخشان بنیاعتماد حرف میزدم، سعی میكردم جوابی را بشنوم كه دوست دارم و خوشبختانه همان را شنیدم. خانم بنیاعتماد میگفتند كه نگاه زنانه و مردانه نداریم؛ نگاه انسانی داریم. نگاه زنانهای كه علیه مردان باشد قطعا به ضرر جامعه زنانه خواهد بود و بر عكس. نگاه باید انسانی باشد و شرایط جسمی و جنسی هر موجود را در نظر بگیرد در واقع شانیت او را در نظر بگیرد.
احترام زن در جامعه بهشدت در طول تاریخ بالا بوده است ولی گویا در طول سالیانی كه تاریخ از آن عبور كرده است دیگر آن شكل سابق و حریم قبلی را ندارد. فكر میكنم به خاطر این است كه ما جامعهای شاد و سالم نداشته باشیم چرا كه آن كسی كه انسان تولید میكند قطعا زنان و مادران هستند و اگر ما آنها را در شرایطی مطلوب و لبریز از احترام پاسداری كنیم فرزندان و جامعهای پرنشاطتر و خلاقتر خواهیم داشت.
اگر ما در جامعهای زندگی میكنیم كه لازم است آگاهی را به مردم برگردانیم و اگر خودمان در آن كشور رشد كردهایم، جایی كه سرزمین مادریمان است متوجه شدهایم كه گوشهای از جامعهمان مشكل دارد، وظیفه ما این است كه به همدیگر گوشزد كنیم. نهی منكر كه ممكن است ما از اسمش خوشمان نیاید همین نقدی است كه همه به همدیگر دارند. ما باید همدیگر را نقد كنیم.
امروز روز متوجه میشوم كه در جامعه پزشكی نسبت به هموطنانم نگاه طبقاتی وجود دارد. بعد از سریال مهران مدیری و اتفاقات بعدیاش دیدم كه نسبت به هموطنان ما بیاحترامی میشود كه این بیاحترامی نزدیك به مرز جنایت است.
فیلمهایی را گزینش میكنم كه بتواند به سطح آگاهی جامعه من چیزی اضافه كند. بله این مساله بسیار مهمی است كه در انتخاب فیلمهایی كه در آن بازی میكنم نقش اساسی دارد.
در كارنامهام فیلمی وجود ندارد كه ناگزیر از بازی كردن در آن بوده باشم. هر كاری بازی كردم دلیلی برایش داشتم؛ یا دلیلش مالی بوده یا نقش را دوست داشتهام یا فیلمنامه را میپسندیدم یا اینكه به كارگردان آن علاقه داشتم. اما اینكه شرفم را گرو بگذارم و ناگزیر باشم فیلمی را بازی كنم، هیچوقت این طور نبوده است. در دوران بازیگریام هیچوقت این طور نبوده كه علیه مردم فیلمی را بازی كنم. هیچوقت نخواستهام فیلمی را بازی كنم كه مردم دوست نداشته باشند.
انتهای پیام/