غیر از رهبری هیچ سخنوری مردم را به کتاب ارجاع نمیدهد
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور گفت: در سریالهای تلویزیونی برخی کشورها در دست کاراکترهای مختلف کتابهای روز دیده میشود در کشور ما فقط یک نفر در سخنانش به کتاب ارجاع میدهد و آن هم مقام معظم رهبری است.
خبرگزاری میزان -
به نقل از روزنامه جوان، هفته کتاب و کتابخوانی از پنجشنبه 20 آبان آغاز میشود. شاید هفته کتاب برای بسیاری از ایرانیان در سکوت رسانهای و خمودگی و روزمرگی بگذرد، بی آنکه نشانی یا تأثری از آن بگیرند. علیرضا مختارپور، دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور اما هر روز از سال و هر ساعت از روز تحت تأثیر دغدغه کتاب و کتابخوانی است. او از اینکه چرا در برنامههای تلویزیونی، سخنرانیهای ملی و در هر اقدامی که مخاطب دارد، ارجاع به کتاب دیده نمیشود، گلهمند است و این «ارجاع ندادن به کتاب» را یکی از سه شاخص خود در محاسبه میزان کتابخوانی در کشور میداند. شاخصهایی که بسیار منطقیتر از شاخصهای دم دستی سنجشهای غیرعلمی سالهای اخیر است. مختارپور در رابطه بین کتاب و کتابخوان، توجه ویژهای به معیشت و دغدغههای«کتابداران» کرده است. تا جایی که از همکاران او میشنوم گاهی کتابداری از نقطه دورافتادهای در کشور نیمههای شب با او تماس میگیرد که «آقای مختارپور! خانهام آتش گرفته است!» شاید آن زمان دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور در هراس از آتش دیگری است که بر فرهنگ کتابخوانی ایرانیان میدمد و آن را خاکستر میکند با میانگین شمارگان بین 400 تا 700!
در دورهای هستیم که درباره آمار مطالعه رقمهای نازلی ارائه میشود و قلههای داستاننویسی کتابهای خود را با تیراژ هزار و کمتر منتشر میکنند. نهاد کتابخانههای عمومی چگونه میتواند با این پدیده رویارویی مؤثری داشته باشد؟
منظور از «پدیده» اگر کاهش شمارگان کتاب باشد، در حال حاضر هیچ آمار دقیقی از میزان مطالعه در کشور که براساس یک سنجش علمی در سالهای اخیر صورت گرفته باشد، وجود ندارد. آخرین بررسی در سالهای پیش انجام شده و براساس پارهای شاخصها که تفکیک هم شده بود، یک عددی را اعلام کردند.
این آمار را چه نهادی اعلام کرده است؟
نهاد کتابخانههای وقت انجام داده است. آن زمان هنوز فضای مجازی به شکل حاضر غلبه پیدا نکرده بود. آنها شاخصهایی را در نظر گرفته بودند، بر این اساس که به عنوان مثال کتابهای دینی یا روزنامهها یا کتابهای مربوط به اوقات فراغت را به صورت مجزا محاسبه کردند. سال گذشته پژوهشگاهی که وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، اعلام کرد ما قصد داریم پژوهشهایی در این زمینه انجام بدهیم و مشورتهایی هم با ما کردند و البته هنوز من خبری از اجرایی شدن یا نشدن این پژوهش ندارم. دو نکته در این زمینه وجود دارد؛ اول اینکه سطح مطالعه را با این شاخص تعیین میکنیم که برای مثال از فرد سؤال میشود چقدر کتاب یا روزنامه میخوانید. در همین ماههای اخیر یکی از مسئولان فرهنگی اعلام کرد علت اینکه آمارهای مطالعه در کشور ژاپن بالاست، این است که حتی اطلاعیههای روی دیوار را هم محاسبه کردهاند!
یعنی هر نوع خوانشی را در آمار لحاظ میکنند؟
بعید میدانم در ژاپن این کار را کرده باشند، اما قصد دارم از این مطلب اینطور استفاده کنم که بعضیها پیامک و زیرنویس تلویزیون را هم جزو مطالعه محسوب میکنند و معلوم است که این مسئله دقیق نیست. مطالعه تعریفی دارد حتی در محاسبه شمارگان هم تعریفی وجود دارد. در برخی کشورها حتی مطالعه کتابهای درسی و کمک درسی را جزو آمار مطالعه محسوب نمیکنند. امروز 10 ناشر اول کشور ما به لحاظ شمارگان ناشران کمک درسی هستند.
یعنی ما هنوز در تعریف مطالعه به اجماع روشنی دست پیدا نکردهایم؟
نه، در گام اول این کار را باید یک مجموعه علمی متخصص انجام دهد تا بعد آمار بگیرید. برخی نرخ مطالعه را بر اساس صفحه حساب میکنند بعضی براساس موضوع و بعضی دعا و قرآن خواندن را هم جزو مطالعه محسوب میکنند و عدهای معتقدند که خیر اینها جزو مطالعه محسوب نمیشود. بنابراین تعریفها از مطالعه باید مشخص بشود. اما من برای اینکه ببینیم آیا کتابخوانی در یک جامعه رواج دارد یا خیر، سه مشخصه در نظر دارم؛ یکی از نشانههای رواج کتابخوانی، بالا بودن شمارگان کتاب است. وقتی در جامعهای تجدید چاپ کتاب با شمارگان بالا زیاد باشد، این میتواند نشانهای بر بالا بودن آمار مطالعه قلمداد شود. کشور ما به لحاظ تعداد ناشر از رقم بسیار بالایی برخوردار است. به لحاظ چاپ عناوین کتاب در طول یکسال آمار بالایی دارد، اما به لحاظ شمارگان کتاب آمار بسیار پایین است. در حال حاضر متوسط شمارگان کتاب در کشور ما بین 400 تا 700 است. چند سال پیش از این متوسط شمارگان کتاب نزدیک به 3 هزار کتاب در سال بوده است. شمارگان پایین آمده و عناوین بالا رفته است. اینکه عناوین مؤثر و مفید و قابل توجه بالا رفته است یا خیر، مسئله مهمی است، در یکسال حدود 80 هزار عنوان کتاب چاپ شده است.
خانه کتاب به عنوان مرکز رسمی آمار کتاب، مجلدی با عنوان «کتابشناسی ماه» منتشر میکند که فهرست 10 ناشر پرکار اسفند 94 را منتشر کرده است. براین اساس مدرسان شریف فقط در یک ماه427 عنوان کتاب منتشر کرده است. علوم و فنون معین که باز ناشر کمک درسی است 194 عنوان کتاب منتشر کرده است و مؤسسه مهر پویا 169 عنوان کتاب. پس ملاحظه میکنید که عناوین یا کنکوری است یا کمک درسی. اینها تازه ناشران عمومی هستند. در صفحه بعد 10 ناشر آموزشی پرکار 94 را آورده است. دوباره گاج و مهرسبز و غیره! و شما جمع تولیدات اینها را که به دست بیاورید مشاهده میکنید که بخش عمدهای از بازار نشر کتاب ما شامل کتابهای کمک درسی میشود.
خود این شرایط قاعدتاً باید یک آسیب جدی در حوزه نشر قلمداد شود.
بله، خیلی از کشورها این کتابها را اصلاً جزو آمار کتابخوانی محاسبه نمیکنند و در برخی کشورها نیز این حجم از تولید کتاب کمک درسی را ضعف نظام آموزشی محسوب میکنند. این چه سیستم آموزش و پرورشی است که دانشآموز ما اینقدر درس میخواند و برای او هزینه میشود و در پایان باید این همه کتاب کمک درسی مطالعه کند که تازه وارد دانشگاه شود!
دسته دوم از کتابهای پرفروش، کتابهای فانتزی است که رواج زیادی پیدا کرده است. یعنی کتابی داریم که در هر صفحه آن یک مصرع شعر چاپ شده است! اگر 50 صفحه از این کتاب را بخوانید فقط 25 بیت شعر خواندهاید! حالا اگر شما بگویید من 50 صفحه کتاب خواندهام یک معنی دارد، اگر بگویید یک جلد کتاب خواندهام یا 25 صفحه کتاب مطالعه کردهام، معنای دیگری دارد. واقع مطلب این است که غزل اگر هفت بیت باشد، من چهار غزل خواندهام! بعضی کتابها که عنوان چاپ اول دارد، اصلاً چاپ اول نیست! هر ناشری امروز یک مثنوی به عنوان چاپ اول منتشر میکند یا کتابهایی را که چند دهه از فوت مؤلف آن گذشته است، ناشر دیگری آن را دوباره چاپ میکند. یا کتابهای مهارتی، خیلی از وسیلهها را که بخرید طرز کار آن را میشود تحت عنوان یک کتاب عرضه کرد. پس این بالا بودن عناوین باید مشخص باشد که به چه کتابهایی تعلق دارد. کتابهایی واقعاً تألیف شده است نتیجه هنر و تخیل و ادبیات نویسنده یا نتیجه یک اندیشهورزی یا نظریه علمی است. در دهه فجر سال 94 دبیر و مسئول اجرایی هیئت علمی تعیین کتاب سال انقلاب اسلامی اعلام میکند که در اکثر رشتهها کتابی که شایسته اعلام کتاب سال باشد، وجود ندارد با اینکه عناوین هم بالا بوده است.
اما نشانه دوم من برای محاسبه سطح کتابخوانی در کشور این است که مراجعه به کتابخانههای عمومی زیاد باشد. اینجا یک نکتهای وجود دارد. ممکن است بپرسید کتابخانههای عمومی ما چه تعداد است؟ در نهاد کتابخانههای عمومی تقریباً 2 هزار و200 کتابخانه در سراسر کشور در اختیار داریم و حدود هزار و 200 کتابخانه مشارکتی هم وجود دارد که مالکیت آن برای نهاد کتابخانهها نیست، ولی ما به آنها کتاب میدهیم.
چند نفر عضو این کتابخانهها هستند؟
حدود 2 میلیون و نیم عضو در سراسر کشور. بنا به استاندارد بینالمللی ما باید حدود 15 میلیون عضو داشته باشیم و تعداد کتابخانههای ما حدود 20 هزار باشد، اما کشور ما یک ویژگی دارد که باید آن را لحاظ کنیم. ما در کشور کتابخانههای زیادی داریم که با عناوین دیگری فعالیت میکنند. سال گذشته مجمعی تحت عنوان کتابخانههای بزرگ کشور ایجاد شد. برای مثال کانون فرهنگی هنری مساجد اعلام کرد ما 12 هزار و 341 کتابخانه در سطح کشور داریم. حوزههای علمیه اعلام کردند ما 741 کتابخانه داریم. دانشگاهها و مدارس هم آماری اعلام کردند البته برخی از اینها خدمات عمومی ارائه نمیدهند، اما شما به هر دانشگاهی بروید کتابخانه دارد. کتابخانههای مستقل داریم مثل کتابخانههای وقفی، کتابخانههای بزرگ مانند کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس و کتابخانه آستان قدس داریم. ما آماری تهیه کردیم از این سازمانهایی که کتابخانه در اختیار دارند و مشاهده کردیم 87 هزار و 802 کتابخانه در کشور داریم. در مجموع این کتابخانهها بیش از 206 میلیون جلد کتاب وجود دارد. بنابراین کتابخوانی و عضو کتابخانه در کشور کم نیست، اما کتابخانه عمومی در کشور به اندازه کافی نداریم. الان شهر تهران به لحاظ شاخصهای اقتصادی، کلانشهری گران محسوب میشود، اما برخی مناطق همین شهر دسترسی به کتابخانه ندارند. ما در 204 شهر کشور کمبود دسترسی به کتابخانه داریم.
شاخص سومی که برای محاسبه کتابخوانی دارید، چیست؟
شاخص دیگری که برای محاسبه کتابخوانی در یک کشور وجود دارد، این است که گفتمان کتابخوانی در جامعه گفتمان غالب است یا خیر؟ یعنی شما در تمام محصولات فرهنگی هنری، در نمادهای شهر، در دست مسئولان، در بیان مسئولان، در فیلمها، در نمایشها و سریالهای تلویزیونی به طور دائم ارجاع به کتاب مشاهده کنید. این در برخی کشورها دیده میشود، اما در کشور ما دیده نمیشود. در سریالهای تلویزیونی برخی کشورها دست کاراکترهای مختلف، کتابهای روز دیده میشود. در کشور ما فقط یک نفر در سخنانش به کتاب ارجاع میدهد و آن هم مقام معظم رهبری است!
شرایط اجتماعی و اقتصادی چقدر در این زمینه تأثیرگذار است؟
همه اینها بستگی به شرایط اجتماعی دارد. دوستانی که به یک کشور خارجی رفتهاند، تعریف میکردند در آنجا ساعت کتابخانه در مقطع ابتدایی وجود دارد. در کشور ما چندسال پیش یک زنگ مطالعه بود که آنهم جمع شد. کتابدار مدارس به دلیل نبودن بودجه در آموزش و پرورش حذف شد! در برخی کشورها رجوع به کتابخانه و مرجع را از دوره ابتدایی به کودک یاد میدهند. آموزش و پرورش ما هنوز نمیپذیرد که نحوه آموزش کتاب درسی به این شکل مشکل دارد. زمانی این شیوه فقط در سطح مدرسه بود، اما الان به دانشگاه هم سرایت کرده است. اخیراً استاد دانشگاهی اینجا مراجعه کرده بود و من از او سؤال کردم ما صدها هزار دانشجو داریم. اگر فقط اساتید علوم انسانی دانشگاه به دانشجویان ارجاع به کتاب بدهند، چه تحولی در شمارگان کتاب ایجاد میشود؟ ولی الان ما با پدیدهای در دانشگاهها مواجهیم که اساتید میگویند لازم نیست کتاب تهیه کنید و جزوه به دانشجو میدهند و دانشجویان جزوهها را کپی میگیرند! ریشه اصلی معضل کتابخوانی در نظام آموزشی کشور از دبستان تا دانشگاه و پس از آن در خانواده و سپس در رسانههای ماست. در خانوادهای که کودک دست پدر و مادرش کاغذ، قلم و کتاب نمیبیند، تأثیر نمیگیرد. در کشور ما کودک زودتر از دبستان با رسانه آشنا میشود. خب در رسانه هم که خبری از کتاب نیست. در مدرسه هم همین وضع است و دانشگاه هم به این شکل. پس گفتمان کتابخوانی در ایران غالب نیست و به عبارت بهتر کتابخوانی در کشور ما ارزش و فضیلت محسوب نمیشود. تعداد گوشیهای موبایل در کشور ما چندین برابر جمعیت است چرا؟! چون اگر مدل گوشی جوان ما پایین بیاید خجالت میکشد، اما جوان ما اگر کتابخوان نباشد، شرمنده نمیشود. مسئولان کشور هم اغلب کتاب نمیخوانند و ابراز شرمساری هم نمیکنند!
نهاد کتابخانههای کشور به عنوان تنها نهاد متولی امر کتابخوانی چه تمهیداتی برای رفع این مشکل در کشور اندیشیده است؟
سال گذشته قرار بود برنامه ششم توسعه کشور تدوین شود. ما تعدادی از اهالی فرهنگ را دعوت کردیم و به آنها گفتیم که برای ترویج کتابخوانی در برنامه ششم موادی درج کنیم که جزو اصول شود. 11 بند را تنظیم کردیم از جمله اینکه آموزش و پرورش زنگ مطالعه را برگرداند. بند دیگر این بود که در تمام نهادها و ارگانهای بالای هزار پرسنل یک کتابخانه تأسیس شود. آوردیم که صداوسیما به چه شکلی به ترویج کتابخوانی در برنامههایش اهمیت بدهد. در برنامههای توسعه شهری و روستایی حتماً تأسیس کتابخانه جزو اولویتها باشد. 11 بند را پیشنهاد دادیم. خب البته بعد به ما گفتند کمیسیون فرهنگی مجلس یکی، دو تا بند بیشتر برای اضافه کردن به برنامه ششم سهمیه ندارد! و من باید اعتراف کنم که هنوز متوجه نشدم که معنای این حرف چیست؟! کمیسیون فرهنگی اگر 50 بند اضافه کند، چه اتفاقی میافتد؟ البته کمیسیون فرهنگی لطف کردند و گفتند ما یکی دو بند درباره کتابخوانی قید میکنیم، اما من نمیفهمم اضافه کردن بند فرهنگی در برنامه ششم جا را برای چه چیزی تنگ میکند؟!
کار دیگری که ما انجام دادیم این بود که گفتیم اگر برای کتابخوانی کودک هزینه کنیم، دیگر نیازی نیست که در بزرگسالی او اینقدر هزینه کنیم. عادت کتابخوانی در کودک ایجاد شود کار تمام است. ما بر همین اساس بخش کتابخوانی کودک را گسترش دادیم. الان 97 درصد کتابخانههای عمومی ما در سراسر کشور بخش کودک دارد. تا 50 درصد خرید کتاب را به سمت کتابهای کودک و نوجوان بردیم. شادابسازی محیط کتابخانههای کودک و نوجوان به طوری که برای این سنین جذاب باشد رویکرد دیگری است که به سمت آن رفتیم. اعلام کردیم کتابداران سراسر کشور به آموزش و پرورشهای خود مراجعه کنند و به مدارس بروند. نزدیکترین کتابخانه عمومی به مدارس را به دانشآموزان معرفی کنند منتها وقتی فاصله کتابخانه تا مدرسه یا خانه کودک زیاد باشد، مشکلی است که فعلاً قابل حل نیست. البته مدارس اعلام کردهاند که ما درحال تجهیز کتابخانهها هستیم و شهرداری تهران هم اعلام کرده طرح یار مهربان را اجرا میکند و در اصفهان هم اعلام همکاری کردهاند. در واقع نهادهای دیگر برای تجهیز کتابخانههای مدارس در حال کمک هستند.
سعه صدر کتابدارها و نوع سلوک آنها با بچهها اینجا خیلی اهمیت پیدا میکند. آیا برای ارتقای سطح ارتباطی کتابداران در نهاد کتابخانهها کاری انجام شده است؟
کتابدارهای ما باید مهارت قصهگویی و بیان داشته باشند و بتوانند این مهارتها را به والدین هم انتقال بدهند. دو سال پیش ما دورههای پیشرفته قصهگویی برای کتابداران برگزار و این را به صورت لوح فشرده تصویری آماده کردیم و به همه کتابدارانی که در این کلاسها حضور نداشتند، هم دادیم.
قصهگویی جزو دروس رشته کتابداری لحاظ نشده است؟
به زودی سومین نشست هماندیشی مدیران نهاد با اساتید دانشگاه را در پیش داریم. مسئلهای که وجود دارد این است که برخی رشتههای دانشگاهی تناسبی با وضعیت فعلی کتابخانهها ندارد. الان گرایش به رشته کتابداری عمومی در حال افزایش است. نکته دیگر این است که ما باید نیازسنجی هم داشته باشیم و ببینیم مردم مطالبه چه کتابهایی را دارند. البته باید حواسمان به کتابسازی و ایجاد نیاز کاذب هم باشد. الان شاعران کودک به شدت معترض فضای کتابهای شعر هستند. با ناشران ارتباط داریم و به آنها میزان استقبال کتابهایشان در کتابخانهها را اطلاع میدهیم. اگر کتابی که از شما خریدیم دیده نشده دلیلش را بررسی کنید. با کتابدار صحبت کنید شاید اسم یا محتوای کتابت خوب نیست یا تبلیغات خوبی برایش نشده یا ضعفهای دیگری دارد. تلاش میکنیم ناشر از این وضعی که کتاب را منتشر کند و کاری به بازتابهایش نداشته باشد، خارج شود و فعالتر عمل کند. هدف اصلی ما این نیست که کتابخانهها لبریز از کتاب شود، هدف ما این است که کتابها خوانده شوند. جامعهای که در آن این مقدار کتاب منتشر میشود، ولی مردم در خیابان حقوق هم را رعایت نکنند، مطلوب نیست. رساندن کتاب به اقشار هدف، موضوع مهمی است. مشکل مهمی که ما درباره کتاب در کشور داریم مسئله توزیع است. برای مثال ما حدود 10 کارخانه تولید تنقلات کودک داریم، اما بخش توزیع این تولیدات بالای 3 میلیون توزیعکننده در کشور دارد. همه فروشگاههای عرضه محصولات خوراکی که تنوع زیادی هم دارند این محصولات را توزیع میکنند. حالا مقایسه کنید که تعداد ناشران ما در کشور 12 هزار تاست، اما زیر 3 هزار کتابفروشی در کشور داریم. ما در بعضی شهرها حتی کیوسک مطبوعات نداریم. کتابفروشی نداریم. اینقدر که فروشگاههای عرضه محصولات مصرفی هست یکدهم آن فروشگاههای عرضه فرهنگی وجود ندارد. اینکه شما نظام ارزشهایتان را چگونه طرحریزی کردهاید روی مسئله کتابخوانی تأثیر دارد. سبک زندگی در جامعه ما به سمت مصرفزدگی سوق پیدا کرده است. اگر در جامعهای اصالت ظواهر غلبه پیدا کرد دیگر نباید انتظار داشت مردم به دانایی و علم بهای بیشتری بدهند و کتاب فضیلت محسوب شود.
با اینکه رهبر معظم انقلاب اینقدر به مقوله کتابخوانی تأکید دارند، فکر میکنید گیر کار کجاست؟ دولتها چقدر مقصر هستند؟
سیستم آموزشی کشور بزرگترین نقش را دارد. خانواده هم از درون همین سیستم آموزشی بیرون آمده است یا تحتتأثیر رسانههای عمومی همین جامعه است. هدفگذاری جامعه باید به سمت اصالت فرهنگ باشد. سبک زندگی را باید در مدرسه به کودکان آموزش بدهند. شما سریالهای مهم دهه اخیر را که از تلویزیون پخش شده است، در نظر بگیرید، ماجراها چقدر مبتنی بر خشونت میان افراد طراحی شده است. بدیها بر خوبیها غلبه دارد. نقاط منفی بر مثبت میچربد. گویی که فیلمنامهنویسها چشم بر نقاط مثبت میبندند و منفیها برایشان جذابتر است. طلاق، خیانت، توهین به پدر و مادر، خب این روی مخاطب بیتأثیر نیست. مخاطب قرار نیست فقط سرگرم شود. او از آنچه مدام میبیند، تأثیر میگیرد.
چقدر نهاد کتابخانهها سعی کرده با رسانهها از جمله صداوسیما هماندیشی داشته باشد؟
بارها جلسه گذاشتیم، نامه دادیم. منتظریم نتایج آن را ببینیم. البته این فرآیندها مختص ما نیست. مگر رهبر معظم انقلاب به همه مسئولان نگفتند کتاب باید در سبد خانوار قرار بگیرد؟ شما برنامههای تلویزیون را در 24 ساعت مشاهده کنید، ببینید چقدر به موضوع کتاب اهمیت داده میشود؟ مهم این است که شخص هر برنامهای که در تلویزیون میبیند، ارجاع به کتاب داشته باشد، نه فقط یک برنامه خاص مثلاً 30 دقیقهای. شخص اگر برنامه سیاسی میبیند یا آشپزی نگاه میکند، در آن ارجاع به چند کتاب مشاهده کند. از همه مهمتر شورای عالی انقلاب فرهنگی است که رهبری نام قرارگاه فرهنگی کشور را روی آن گذاشتهاند. شورای عالی آموزش و پرورش داریم که سیاستگذاری میکند.
در سمت و سو دادن به محتوای کتاب نهاد کتابخانهها میتواند نقشآفرین باشد؟
بله حتماً، ما اولویتهایی چون کودک و نوجوان یا سبک زندگی داریم. اینها را به ناشران گفتیم و در خریدهایمان اینها را اعمال میکنیم و ناشران هم میدانند اولویتهای خرید ما چیست. معتقدم ناشران باید پیش از چاپ کتاب جامعه هدف را درگیر کنند و برخی این کار را میکنند.
توسعه فضای مجازی چقدر اقتضائات کتابخوانی در کشور را با چالش و تغییر روبهرو کرده است؟
درباره فضای مجازی دو مسئله وجود دارد؛ یکی اینکه آیا فضای مجازی رقیب کتاب محسوب میشود؟ پاسخ منفی است. مطالعه از هر طریقی انجام شود دارای ارزش است، اما آنچه نگرانکننده است این است که تکنولوژیهای جدید سلیقه شما را تغییر بدهد. تمرکز، زمان و شرایط محیطی برای مطالعه مهم هستند. برخی از ابزار جدید شرایط دیگری را دارند. رادیو را میتوان هنگام رانندگی هم گوش داد، اما درباره کتاب مسئله تفاوت پیدا میکند. اتفاقی که در کشور ما افتاده توجه خاص به فضای مجازی است که سلیقهها را تغییر داده است. اولاً ما را تقلیلگرا کرده است. میگویند متن شما در فضای مجازی هر قدر کوتاهتر باشد امکان خوانده شدنش بیشتر است. عادت میکنید پیامهای زیاد، اما کوتاه بخوانید. جوان ما دیگر حوصله خواندن کتاب 500 صفحهای را ندارد. شبکه مجازی یک مسئله را ثابت کرد، اینکه مردم وقت کافی برای مطالعه دارند. بهانه گران بودن کتاب هم باطل شد! چون در فضای مجازی کتابهای فراوانی به شکل رایگان یا قیمت ارزان ارائه میشود، ولی آیا این مردم را کتابخوان کرده است؟!
برای ارتقای سطح کارآمدی کتابداران چه کارهایی انجام شده است؟
دورههای مشاوره کتابدار برگزار شد و تعداد قابل توجهی از افراد آموزش دیدند و راههای جذب مخاطب را فرا گرفتند. سال گذشته یک مدرسه خواندن تأسیس کردیم که چهار دوره حضوری برگزار کرد و یک مدرسه مجازی که بالای 3 هزار نفر کتابدار عضو هستند و به طور دائم آخرین یافتههای علمی و پژوهشی را مرور و بررسی میکنند. برنامه کتابخوان را داریم که از جمعهای شش نفره تا 200 نفره را شامل میشود و مردم و حتی مسئولان در این جمعها کتاب معرفی میکنند. پویش کتابخوانی مجازی را راه انداختیم که هر کس کتاب خوبی را خوانده است، معرفی میکند. از ابتدای امسال بیش از هزار و 700 جلسه کتابخوانی در سراسر کشور برگزار شده است.
به عنوان مثال برای هری پاتر جایگزینی در حوزه کتاب کودک وجود دارد؟
حتماً هست حالا اگرچه نه به این شهرت. رهبر معظم انقلاب جایی سؤال کردند که چرا طرح تولید عروسکهای کانون پرورش فکری کودکان شکست خورد و مطرح کردند یک شخصیت داستانی در غرب در سینما هم ظهور پیدا میکند. صنعت عروسکسازی هم به موازات آن وارد تولید میشود و انواع کتابها، محصولات و تبلیغات هم به کمک ماجرا میآیند. این صنایع همدیگر را تکمیل میکنند، اما در ایران این اتفاق نمیافتد.
/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
در دورهای هستیم که درباره آمار مطالعه رقمهای نازلی ارائه میشود و قلههای داستاننویسی کتابهای خود را با تیراژ هزار و کمتر منتشر میکنند. نهاد کتابخانههای عمومی چگونه میتواند با این پدیده رویارویی مؤثری داشته باشد؟
منظور از «پدیده» اگر کاهش شمارگان کتاب باشد، در حال حاضر هیچ آمار دقیقی از میزان مطالعه در کشور که براساس یک سنجش علمی در سالهای اخیر صورت گرفته باشد، وجود ندارد. آخرین بررسی در سالهای پیش انجام شده و براساس پارهای شاخصها که تفکیک هم شده بود، یک عددی را اعلام کردند.
این آمار را چه نهادی اعلام کرده است؟
نهاد کتابخانههای وقت انجام داده است. آن زمان هنوز فضای مجازی به شکل حاضر غلبه پیدا نکرده بود. آنها شاخصهایی را در نظر گرفته بودند، بر این اساس که به عنوان مثال کتابهای دینی یا روزنامهها یا کتابهای مربوط به اوقات فراغت را به صورت مجزا محاسبه کردند. سال گذشته پژوهشگاهی که وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، اعلام کرد ما قصد داریم پژوهشهایی در این زمینه انجام بدهیم و مشورتهایی هم با ما کردند و البته هنوز من خبری از اجرایی شدن یا نشدن این پژوهش ندارم. دو نکته در این زمینه وجود دارد؛ اول اینکه سطح مطالعه را با این شاخص تعیین میکنیم که برای مثال از فرد سؤال میشود چقدر کتاب یا روزنامه میخوانید. در همین ماههای اخیر یکی از مسئولان فرهنگی اعلام کرد علت اینکه آمارهای مطالعه در کشور ژاپن بالاست، این است که حتی اطلاعیههای روی دیوار را هم محاسبه کردهاند!
یعنی هر نوع خوانشی را در آمار لحاظ میکنند؟
بعید میدانم در ژاپن این کار را کرده باشند، اما قصد دارم از این مطلب اینطور استفاده کنم که بعضیها پیامک و زیرنویس تلویزیون را هم جزو مطالعه محسوب میکنند و معلوم است که این مسئله دقیق نیست. مطالعه تعریفی دارد حتی در محاسبه شمارگان هم تعریفی وجود دارد. در برخی کشورها حتی مطالعه کتابهای درسی و کمک درسی را جزو آمار مطالعه محسوب نمیکنند. امروز 10 ناشر اول کشور ما به لحاظ شمارگان ناشران کمک درسی هستند.
یعنی ما هنوز در تعریف مطالعه به اجماع روشنی دست پیدا نکردهایم؟
نه، در گام اول این کار را باید یک مجموعه علمی متخصص انجام دهد تا بعد آمار بگیرید. برخی نرخ مطالعه را بر اساس صفحه حساب میکنند بعضی براساس موضوع و بعضی دعا و قرآن خواندن را هم جزو مطالعه محسوب میکنند و عدهای معتقدند که خیر اینها جزو مطالعه محسوب نمیشود. بنابراین تعریفها از مطالعه باید مشخص بشود. اما من برای اینکه ببینیم آیا کتابخوانی در یک جامعه رواج دارد یا خیر، سه مشخصه در نظر دارم؛ یکی از نشانههای رواج کتابخوانی، بالا بودن شمارگان کتاب است. وقتی در جامعهای تجدید چاپ کتاب با شمارگان بالا زیاد باشد، این میتواند نشانهای بر بالا بودن آمار مطالعه قلمداد شود. کشور ما به لحاظ تعداد ناشر از رقم بسیار بالایی برخوردار است. به لحاظ چاپ عناوین کتاب در طول یکسال آمار بالایی دارد، اما به لحاظ شمارگان کتاب آمار بسیار پایین است. در حال حاضر متوسط شمارگان کتاب در کشور ما بین 400 تا 700 است. چند سال پیش از این متوسط شمارگان کتاب نزدیک به 3 هزار کتاب در سال بوده است. شمارگان پایین آمده و عناوین بالا رفته است. اینکه عناوین مؤثر و مفید و قابل توجه بالا رفته است یا خیر، مسئله مهمی است، در یکسال حدود 80 هزار عنوان کتاب چاپ شده است.
خانه کتاب به عنوان مرکز رسمی آمار کتاب، مجلدی با عنوان «کتابشناسی ماه» منتشر میکند که فهرست 10 ناشر پرکار اسفند 94 را منتشر کرده است. براین اساس مدرسان شریف فقط در یک ماه427 عنوان کتاب منتشر کرده است. علوم و فنون معین که باز ناشر کمک درسی است 194 عنوان کتاب منتشر کرده است و مؤسسه مهر پویا 169 عنوان کتاب. پس ملاحظه میکنید که عناوین یا کنکوری است یا کمک درسی. اینها تازه ناشران عمومی هستند. در صفحه بعد 10 ناشر آموزشی پرکار 94 را آورده است. دوباره گاج و مهرسبز و غیره! و شما جمع تولیدات اینها را که به دست بیاورید مشاهده میکنید که بخش عمدهای از بازار نشر کتاب ما شامل کتابهای کمک درسی میشود.
خود این شرایط قاعدتاً باید یک آسیب جدی در حوزه نشر قلمداد شود.
بله، خیلی از کشورها این کتابها را اصلاً جزو آمار کتابخوانی محاسبه نمیکنند و در برخی کشورها نیز این حجم از تولید کتاب کمک درسی را ضعف نظام آموزشی محسوب میکنند. این چه سیستم آموزش و پرورشی است که دانشآموز ما اینقدر درس میخواند و برای او هزینه میشود و در پایان باید این همه کتاب کمک درسی مطالعه کند که تازه وارد دانشگاه شود!
دسته دوم از کتابهای پرفروش، کتابهای فانتزی است که رواج زیادی پیدا کرده است. یعنی کتابی داریم که در هر صفحه آن یک مصرع شعر چاپ شده است! اگر 50 صفحه از این کتاب را بخوانید فقط 25 بیت شعر خواندهاید! حالا اگر شما بگویید من 50 صفحه کتاب خواندهام یک معنی دارد، اگر بگویید یک جلد کتاب خواندهام یا 25 صفحه کتاب مطالعه کردهام، معنای دیگری دارد. واقع مطلب این است که غزل اگر هفت بیت باشد، من چهار غزل خواندهام! بعضی کتابها که عنوان چاپ اول دارد، اصلاً چاپ اول نیست! هر ناشری امروز یک مثنوی به عنوان چاپ اول منتشر میکند یا کتابهایی را که چند دهه از فوت مؤلف آن گذشته است، ناشر دیگری آن را دوباره چاپ میکند. یا کتابهای مهارتی، خیلی از وسیلهها را که بخرید طرز کار آن را میشود تحت عنوان یک کتاب عرضه کرد. پس این بالا بودن عناوین باید مشخص باشد که به چه کتابهایی تعلق دارد. کتابهایی واقعاً تألیف شده است نتیجه هنر و تخیل و ادبیات نویسنده یا نتیجه یک اندیشهورزی یا نظریه علمی است. در دهه فجر سال 94 دبیر و مسئول اجرایی هیئت علمی تعیین کتاب سال انقلاب اسلامی اعلام میکند که در اکثر رشتهها کتابی که شایسته اعلام کتاب سال باشد، وجود ندارد با اینکه عناوین هم بالا بوده است.
اما نشانه دوم من برای محاسبه سطح کتابخوانی در کشور این است که مراجعه به کتابخانههای عمومی زیاد باشد. اینجا یک نکتهای وجود دارد. ممکن است بپرسید کتابخانههای عمومی ما چه تعداد است؟ در نهاد کتابخانههای عمومی تقریباً 2 هزار و200 کتابخانه در سراسر کشور در اختیار داریم و حدود هزار و 200 کتابخانه مشارکتی هم وجود دارد که مالکیت آن برای نهاد کتابخانهها نیست، ولی ما به آنها کتاب میدهیم.
چند نفر عضو این کتابخانهها هستند؟
حدود 2 میلیون و نیم عضو در سراسر کشور. بنا به استاندارد بینالمللی ما باید حدود 15 میلیون عضو داشته باشیم و تعداد کتابخانههای ما حدود 20 هزار باشد، اما کشور ما یک ویژگی دارد که باید آن را لحاظ کنیم. ما در کشور کتابخانههای زیادی داریم که با عناوین دیگری فعالیت میکنند. سال گذشته مجمعی تحت عنوان کتابخانههای بزرگ کشور ایجاد شد. برای مثال کانون فرهنگی هنری مساجد اعلام کرد ما 12 هزار و 341 کتابخانه در سطح کشور داریم. حوزههای علمیه اعلام کردند ما 741 کتابخانه داریم. دانشگاهها و مدارس هم آماری اعلام کردند البته برخی از اینها خدمات عمومی ارائه نمیدهند، اما شما به هر دانشگاهی بروید کتابخانه دارد. کتابخانههای مستقل داریم مثل کتابخانههای وقفی، کتابخانههای بزرگ مانند کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس و کتابخانه آستان قدس داریم. ما آماری تهیه کردیم از این سازمانهایی که کتابخانه در اختیار دارند و مشاهده کردیم 87 هزار و 802 کتابخانه در کشور داریم. در مجموع این کتابخانهها بیش از 206 میلیون جلد کتاب وجود دارد. بنابراین کتابخوانی و عضو کتابخانه در کشور کم نیست، اما کتابخانه عمومی در کشور به اندازه کافی نداریم. الان شهر تهران به لحاظ شاخصهای اقتصادی، کلانشهری گران محسوب میشود، اما برخی مناطق همین شهر دسترسی به کتابخانه ندارند. ما در 204 شهر کشور کمبود دسترسی به کتابخانه داریم.
شاخص سومی که برای محاسبه کتابخوانی دارید، چیست؟
شاخص دیگری که برای محاسبه کتابخوانی در یک کشور وجود دارد، این است که گفتمان کتابخوانی در جامعه گفتمان غالب است یا خیر؟ یعنی شما در تمام محصولات فرهنگی هنری، در نمادهای شهر، در دست مسئولان، در بیان مسئولان، در فیلمها، در نمایشها و سریالهای تلویزیونی به طور دائم ارجاع به کتاب مشاهده کنید. این در برخی کشورها دیده میشود، اما در کشور ما دیده نمیشود. در سریالهای تلویزیونی برخی کشورها دست کاراکترهای مختلف، کتابهای روز دیده میشود. در کشور ما فقط یک نفر در سخنانش به کتاب ارجاع میدهد و آن هم مقام معظم رهبری است!
شرایط اجتماعی و اقتصادی چقدر در این زمینه تأثیرگذار است؟
همه اینها بستگی به شرایط اجتماعی دارد. دوستانی که به یک کشور خارجی رفتهاند، تعریف میکردند در آنجا ساعت کتابخانه در مقطع ابتدایی وجود دارد. در کشور ما چندسال پیش یک زنگ مطالعه بود که آنهم جمع شد. کتابدار مدارس به دلیل نبودن بودجه در آموزش و پرورش حذف شد! در برخی کشورها رجوع به کتابخانه و مرجع را از دوره ابتدایی به کودک یاد میدهند. آموزش و پرورش ما هنوز نمیپذیرد که نحوه آموزش کتاب درسی به این شکل مشکل دارد. زمانی این شیوه فقط در سطح مدرسه بود، اما الان به دانشگاه هم سرایت کرده است. اخیراً استاد دانشگاهی اینجا مراجعه کرده بود و من از او سؤال کردم ما صدها هزار دانشجو داریم. اگر فقط اساتید علوم انسانی دانشگاه به دانشجویان ارجاع به کتاب بدهند، چه تحولی در شمارگان کتاب ایجاد میشود؟ ولی الان ما با پدیدهای در دانشگاهها مواجهیم که اساتید میگویند لازم نیست کتاب تهیه کنید و جزوه به دانشجو میدهند و دانشجویان جزوهها را کپی میگیرند! ریشه اصلی معضل کتابخوانی در نظام آموزشی کشور از دبستان تا دانشگاه و پس از آن در خانواده و سپس در رسانههای ماست. در خانوادهای که کودک دست پدر و مادرش کاغذ، قلم و کتاب نمیبیند، تأثیر نمیگیرد. در کشور ما کودک زودتر از دبستان با رسانه آشنا میشود. خب در رسانه هم که خبری از کتاب نیست. در مدرسه هم همین وضع است و دانشگاه هم به این شکل. پس گفتمان کتابخوانی در ایران غالب نیست و به عبارت بهتر کتابخوانی در کشور ما ارزش و فضیلت محسوب نمیشود. تعداد گوشیهای موبایل در کشور ما چندین برابر جمعیت است چرا؟! چون اگر مدل گوشی جوان ما پایین بیاید خجالت میکشد، اما جوان ما اگر کتابخوان نباشد، شرمنده نمیشود. مسئولان کشور هم اغلب کتاب نمیخوانند و ابراز شرمساری هم نمیکنند!
نهاد کتابخانههای کشور به عنوان تنها نهاد متولی امر کتابخوانی چه تمهیداتی برای رفع این مشکل در کشور اندیشیده است؟
سال گذشته قرار بود برنامه ششم توسعه کشور تدوین شود. ما تعدادی از اهالی فرهنگ را دعوت کردیم و به آنها گفتیم که برای ترویج کتابخوانی در برنامه ششم موادی درج کنیم که جزو اصول شود. 11 بند را تنظیم کردیم از جمله اینکه آموزش و پرورش زنگ مطالعه را برگرداند. بند دیگر این بود که در تمام نهادها و ارگانهای بالای هزار پرسنل یک کتابخانه تأسیس شود. آوردیم که صداوسیما به چه شکلی به ترویج کتابخوانی در برنامههایش اهمیت بدهد. در برنامههای توسعه شهری و روستایی حتماً تأسیس کتابخانه جزو اولویتها باشد. 11 بند را پیشنهاد دادیم. خب البته بعد به ما گفتند کمیسیون فرهنگی مجلس یکی، دو تا بند بیشتر برای اضافه کردن به برنامه ششم سهمیه ندارد! و من باید اعتراف کنم که هنوز متوجه نشدم که معنای این حرف چیست؟! کمیسیون فرهنگی اگر 50 بند اضافه کند، چه اتفاقی میافتد؟ البته کمیسیون فرهنگی لطف کردند و گفتند ما یکی دو بند درباره کتابخوانی قید میکنیم، اما من نمیفهمم اضافه کردن بند فرهنگی در برنامه ششم جا را برای چه چیزی تنگ میکند؟!
کار دیگری که ما انجام دادیم این بود که گفتیم اگر برای کتابخوانی کودک هزینه کنیم، دیگر نیازی نیست که در بزرگسالی او اینقدر هزینه کنیم. عادت کتابخوانی در کودک ایجاد شود کار تمام است. ما بر همین اساس بخش کتابخوانی کودک را گسترش دادیم. الان 97 درصد کتابخانههای عمومی ما در سراسر کشور بخش کودک دارد. تا 50 درصد خرید کتاب را به سمت کتابهای کودک و نوجوان بردیم. شادابسازی محیط کتابخانههای کودک و نوجوان به طوری که برای این سنین جذاب باشد رویکرد دیگری است که به سمت آن رفتیم. اعلام کردیم کتابداران سراسر کشور به آموزش و پرورشهای خود مراجعه کنند و به مدارس بروند. نزدیکترین کتابخانه عمومی به مدارس را به دانشآموزان معرفی کنند منتها وقتی فاصله کتابخانه تا مدرسه یا خانه کودک زیاد باشد، مشکلی است که فعلاً قابل حل نیست. البته مدارس اعلام کردهاند که ما درحال تجهیز کتابخانهها هستیم و شهرداری تهران هم اعلام کرده طرح یار مهربان را اجرا میکند و در اصفهان هم اعلام همکاری کردهاند. در واقع نهادهای دیگر برای تجهیز کتابخانههای مدارس در حال کمک هستند.
سعه صدر کتابدارها و نوع سلوک آنها با بچهها اینجا خیلی اهمیت پیدا میکند. آیا برای ارتقای سطح ارتباطی کتابداران در نهاد کتابخانهها کاری انجام شده است؟
کتابدارهای ما باید مهارت قصهگویی و بیان داشته باشند و بتوانند این مهارتها را به والدین هم انتقال بدهند. دو سال پیش ما دورههای پیشرفته قصهگویی برای کتابداران برگزار و این را به صورت لوح فشرده تصویری آماده کردیم و به همه کتابدارانی که در این کلاسها حضور نداشتند، هم دادیم.
قصهگویی جزو دروس رشته کتابداری لحاظ نشده است؟
به زودی سومین نشست هماندیشی مدیران نهاد با اساتید دانشگاه را در پیش داریم. مسئلهای که وجود دارد این است که برخی رشتههای دانشگاهی تناسبی با وضعیت فعلی کتابخانهها ندارد. الان گرایش به رشته کتابداری عمومی در حال افزایش است. نکته دیگر این است که ما باید نیازسنجی هم داشته باشیم و ببینیم مردم مطالبه چه کتابهایی را دارند. البته باید حواسمان به کتابسازی و ایجاد نیاز کاذب هم باشد. الان شاعران کودک به شدت معترض فضای کتابهای شعر هستند. با ناشران ارتباط داریم و به آنها میزان استقبال کتابهایشان در کتابخانهها را اطلاع میدهیم. اگر کتابی که از شما خریدیم دیده نشده دلیلش را بررسی کنید. با کتابدار صحبت کنید شاید اسم یا محتوای کتابت خوب نیست یا تبلیغات خوبی برایش نشده یا ضعفهای دیگری دارد. تلاش میکنیم ناشر از این وضعی که کتاب را منتشر کند و کاری به بازتابهایش نداشته باشد، خارج شود و فعالتر عمل کند. هدف اصلی ما این نیست که کتابخانهها لبریز از کتاب شود، هدف ما این است که کتابها خوانده شوند. جامعهای که در آن این مقدار کتاب منتشر میشود، ولی مردم در خیابان حقوق هم را رعایت نکنند، مطلوب نیست. رساندن کتاب به اقشار هدف، موضوع مهمی است. مشکل مهمی که ما درباره کتاب در کشور داریم مسئله توزیع است. برای مثال ما حدود 10 کارخانه تولید تنقلات کودک داریم، اما بخش توزیع این تولیدات بالای 3 میلیون توزیعکننده در کشور دارد. همه فروشگاههای عرضه محصولات خوراکی که تنوع زیادی هم دارند این محصولات را توزیع میکنند. حالا مقایسه کنید که تعداد ناشران ما در کشور 12 هزار تاست، اما زیر 3 هزار کتابفروشی در کشور داریم. ما در بعضی شهرها حتی کیوسک مطبوعات نداریم. کتابفروشی نداریم. اینقدر که فروشگاههای عرضه محصولات مصرفی هست یکدهم آن فروشگاههای عرضه فرهنگی وجود ندارد. اینکه شما نظام ارزشهایتان را چگونه طرحریزی کردهاید روی مسئله کتابخوانی تأثیر دارد. سبک زندگی در جامعه ما به سمت مصرفزدگی سوق پیدا کرده است. اگر در جامعهای اصالت ظواهر غلبه پیدا کرد دیگر نباید انتظار داشت مردم به دانایی و علم بهای بیشتری بدهند و کتاب فضیلت محسوب شود.
با اینکه رهبر معظم انقلاب اینقدر به مقوله کتابخوانی تأکید دارند، فکر میکنید گیر کار کجاست؟ دولتها چقدر مقصر هستند؟
سیستم آموزشی کشور بزرگترین نقش را دارد. خانواده هم از درون همین سیستم آموزشی بیرون آمده است یا تحتتأثیر رسانههای عمومی همین جامعه است. هدفگذاری جامعه باید به سمت اصالت فرهنگ باشد. سبک زندگی را باید در مدرسه به کودکان آموزش بدهند. شما سریالهای مهم دهه اخیر را که از تلویزیون پخش شده است، در نظر بگیرید، ماجراها چقدر مبتنی بر خشونت میان افراد طراحی شده است. بدیها بر خوبیها غلبه دارد. نقاط منفی بر مثبت میچربد. گویی که فیلمنامهنویسها چشم بر نقاط مثبت میبندند و منفیها برایشان جذابتر است. طلاق، خیانت، توهین به پدر و مادر، خب این روی مخاطب بیتأثیر نیست. مخاطب قرار نیست فقط سرگرم شود. او از آنچه مدام میبیند، تأثیر میگیرد.
چقدر نهاد کتابخانهها سعی کرده با رسانهها از جمله صداوسیما هماندیشی داشته باشد؟
بارها جلسه گذاشتیم، نامه دادیم. منتظریم نتایج آن را ببینیم. البته این فرآیندها مختص ما نیست. مگر رهبر معظم انقلاب به همه مسئولان نگفتند کتاب باید در سبد خانوار قرار بگیرد؟ شما برنامههای تلویزیون را در 24 ساعت مشاهده کنید، ببینید چقدر به موضوع کتاب اهمیت داده میشود؟ مهم این است که شخص هر برنامهای که در تلویزیون میبیند، ارجاع به کتاب داشته باشد، نه فقط یک برنامه خاص مثلاً 30 دقیقهای. شخص اگر برنامه سیاسی میبیند یا آشپزی نگاه میکند، در آن ارجاع به چند کتاب مشاهده کند. از همه مهمتر شورای عالی انقلاب فرهنگی است که رهبری نام قرارگاه فرهنگی کشور را روی آن گذاشتهاند. شورای عالی آموزش و پرورش داریم که سیاستگذاری میکند.
در سمت و سو دادن به محتوای کتاب نهاد کتابخانهها میتواند نقشآفرین باشد؟
بله حتماً، ما اولویتهایی چون کودک و نوجوان یا سبک زندگی داریم. اینها را به ناشران گفتیم و در خریدهایمان اینها را اعمال میکنیم و ناشران هم میدانند اولویتهای خرید ما چیست. معتقدم ناشران باید پیش از چاپ کتاب جامعه هدف را درگیر کنند و برخی این کار را میکنند.
توسعه فضای مجازی چقدر اقتضائات کتابخوانی در کشور را با چالش و تغییر روبهرو کرده است؟
درباره فضای مجازی دو مسئله وجود دارد؛ یکی اینکه آیا فضای مجازی رقیب کتاب محسوب میشود؟ پاسخ منفی است. مطالعه از هر طریقی انجام شود دارای ارزش است، اما آنچه نگرانکننده است این است که تکنولوژیهای جدید سلیقه شما را تغییر بدهد. تمرکز، زمان و شرایط محیطی برای مطالعه مهم هستند. برخی از ابزار جدید شرایط دیگری را دارند. رادیو را میتوان هنگام رانندگی هم گوش داد، اما درباره کتاب مسئله تفاوت پیدا میکند. اتفاقی که در کشور ما افتاده توجه خاص به فضای مجازی است که سلیقهها را تغییر داده است. اولاً ما را تقلیلگرا کرده است. میگویند متن شما در فضای مجازی هر قدر کوتاهتر باشد امکان خوانده شدنش بیشتر است. عادت میکنید پیامهای زیاد، اما کوتاه بخوانید. جوان ما دیگر حوصله خواندن کتاب 500 صفحهای را ندارد. شبکه مجازی یک مسئله را ثابت کرد، اینکه مردم وقت کافی برای مطالعه دارند. بهانه گران بودن کتاب هم باطل شد! چون در فضای مجازی کتابهای فراوانی به شکل رایگان یا قیمت ارزان ارائه میشود، ولی آیا این مردم را کتابخوان کرده است؟!
برای ارتقای سطح کارآمدی کتابداران چه کارهایی انجام شده است؟
دورههای مشاوره کتابدار برگزار شد و تعداد قابل توجهی از افراد آموزش دیدند و راههای جذب مخاطب را فرا گرفتند. سال گذشته یک مدرسه خواندن تأسیس کردیم که چهار دوره حضوری برگزار کرد و یک مدرسه مجازی که بالای 3 هزار نفر کتابدار عضو هستند و به طور دائم آخرین یافتههای علمی و پژوهشی را مرور و بررسی میکنند. برنامه کتابخوان را داریم که از جمعهای شش نفره تا 200 نفره را شامل میشود و مردم و حتی مسئولان در این جمعها کتاب معرفی میکنند. پویش کتابخوانی مجازی را راه انداختیم که هر کس کتاب خوبی را خوانده است، معرفی میکند. از ابتدای امسال بیش از هزار و 700 جلسه کتابخوانی در سراسر کشور برگزار شده است.
به عنوان مثال برای هری پاتر جایگزینی در حوزه کتاب کودک وجود دارد؟
حتماً هست حالا اگرچه نه به این شهرت. رهبر معظم انقلاب جایی سؤال کردند که چرا طرح تولید عروسکهای کانون پرورش فکری کودکان شکست خورد و مطرح کردند یک شخصیت داستانی در غرب در سینما هم ظهور پیدا میکند. صنعت عروسکسازی هم به موازات آن وارد تولید میشود و انواع کتابها، محصولات و تبلیغات هم به کمک ماجرا میآیند. این صنایع همدیگر را تکمیل میکنند، اما در ایران این اتفاق نمیافتد.
/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *