چه رسد به فزرتی های منطقه!
در دنیای کنونی نمی توان تنها از دیپلماسی، گفت وگو، مذاکره، توافق و تعامل بهره برد و امورات را گذراند، یک ویژگی دیگر هم نیاز است.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی ، شاید در دروس دانشگاهی در رشته روابط و حقوق بین الملل، به دانشجویان تنها علم دیپلماسی را می آموزند، دیپلماسی به دانش ارتباط میان سیاستمداران و سران کشورهای جهان گفته میشود، اما آیا این علم در همه شرایط می تواند نیازهای یک کشور را برآورده کند؟
دیپلماسی، روابط بین الملل و مذاکره و گفت وگو زمانی می تواند به کار گرفته شود که هر دو طرف گوش شنوا داشته باشند والبته عزم اجرای توافق پس از مذاکرات را، به عنوان مثال اکنون که در سوریه، عراق و یمن جنگ در گرفته است، اصول روابط و حقوق بین الملل در این کشورها از سوی دیگران رعایت می شود؟
قطعاً و یقیناً چنین نیست، بلکه به بدترین شکل ممکن همه قوانین بین المللی بر اساس دروس آکادمیک دانشگاهی در حوزه روابط و حقوق بین الملل زیر پا گذاشته شده است.
سران سعودی و دیگر کشورهای عضو ائتلاف ضد یمن به این کشور حمله کرده اند و تاکنون ده ها هزار نفر کشته و زخمی شده اند. آیا این تجاوز نظامی در چارچوب قوانین بین المللی است؟
آیا قوانین بین المللی توانسته است برای جلوگیری از کشتار مردم مظلوم یمن کاری انجام دهد؟
پنتاگون در آمریکا که به عنوان وزارت دفاع این کشور شناخته می شود، تنها یک سازمان نظامی نیست بلکه همردیف با یک وزارت خارجه است.
جنگ سالاران آمریکا مسئول سیاست خارجی می شوند چون تجربه جنگی آنها با دیپلماسی تلفیق می شود و این تلفیق دیپلماسی نظامی را برای ایالات متحده ایجاد می کند.
دیپلماسی نظامی و دفاعی سال هاست که از سوی بسیاری از کشورها اجرا می شود و البته جواب هم داده است.
دلیل ایجاد چنین وضعیتی در جهان، شکست در سیاست است. مذاکرات و گفت وگوها بدون نتیجه پایان می یابد یا حتی اگر به توافق هم بینجامد و قرارداد و پیمانی هم امضا شود، به خاطر بدعهدی هایی که از سوی یکی از طرفین یا حتی دو طرف اتفاق می افتد، از اعتبار ساقط می شود.
نمونه آن را می توان در ماجرای توافق هسته ای ایران و آمریکا به خوبی مشاهده کرد. نتایج مذاکرات به برجام رسید، اما آمریکا ثمر توافق هسته ای را برد و ما هنوز در حال مجاب کردن طرف مقابل خود هستیم تا تعهداتش را اجرا کند.
حتی در بحران غرب آسیا به ویژه در سوریه بارها شاهد توافق آمریکا و روسیه بر سر سوریه در اجرای آنش بس بودیم، اما آمریکا و نیروهایی که در سوریه از حمایت ایالات متحده برخودارند، توافق بر سر آتش بس را نقض کردند.
شاید یک دیپلمات از علوم و فنون نظامی آنچنان سررشته نداشته باشد، اما یک نظامی ارشد، علاوه بر این که علوم و فنون نظامی برای او مانند هوا اهمیت دارد، علم دیپلماسی هم باید برای فرمانده ارشد نظامی اهمیت کمتری نداشته باشد.
یک سرلشکر و ژنرال نظامی با اشراف بر هر دو علم دیپلماسی و نظامی می تواند عمق تأثیر تصمیمات اتخاذ شده را بیشتر کند.
شرایط دنیا ایجاب می کند تا در زمینه دیپلماسی نظامی و دفاعی هر چه بیشتر سرمایه گذاری کرد. بسیاری از تهدیداتی که علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا، رژیم اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای مرتجع منطقه شده، با وجود توانایی های نظامی نیروهای مسلح کشورمان خنثی شده است.
ارتقاء توانمندی های نظامی و دفاعی کشور مهمترین مولفه ای است که در حوزه نظامی باید به آن بیشتر پرداخته شود.
یکی از دلایلی که آمریکایی پس از برجام بر روی پیشرفت های نظامی و دفاعی ایران متمرکز شده اند، به این خاطر است که این بخش را هم مانند هسته ای ضعیف کنند.
اکنون اگر جمهوری اسلامی ایران در منطقه توانسته است، بحران موجود در غرب آسیا را مدیریت کند و از تبعات آن بر خود جلوگیری نماید، به خاطر اتخاذ سیاست های نظامی و دفاعی بوده است.
حضرت آیت الله خامنه ای 11 فروردین 1395 در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت با انتقاد از کسانی که روزگار و دنیای فردا را دنیای مذاکره می دانند و نه موشک خاطرنشان کردند: روزگار، روزگار همه چیز است وگرنه به راحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خورد.
ایشان افزودند: اگر این حرف از روی ناآگاهی گفته شده باشد یک مسئله است اما اگر از روی آگاهی باشد خیانت است.
رهبر انقلاب، نمایش موشکهای پیشرفته و دقیق سپاه پاسداران را موجب خرسندی ملتهایی خواندند که از امریکا و رژیم صهیونیستی، دلشان خون است اما کاری از دستشان بر نمی آید.
ایشان افزودند: دشمنان مدام در حال تقویت توان نظامی و موشکی خود هستند در این شرایط چطور می گوییم روزگار موشک گذشته است؟
حضرت آیت الله خامنه ای این حرفها را شبیه حرفهای برخی اعضای دولت موقت دانستند که اوایل انقلاب میگفتند جنگنده های اف – 14 را که خریدهایم به امریکا پس بدهیم، به دردمان نمیخورد.
رهبر انقلاب افزودند: در آن موقع ایستادگی و افشاگری کردیم و چندی بعد که صدام به ایران حمله کرد معلوم شد چقدر به این ابزارهای دفاعی نیاز داریم.
رهبر انقلاب با تأکید مجدد بر موافقت خود با ابزار دیپلماسی و مذاکره سیاسی بجز چند استثنا افزودند: طوری تبلیغ نکنند که انگار با گفتوگو مخالفیم، ما میگوییم باید قوی و هوشیار مذاکره کرد تا سرمان کلاه نرود.
در چنین شرایطی که دشمنان جمهوری اسلامی ایران، هر گونه توطئه و دسیسه ای را علیه کشورمان پیاده می کنند، آیا دیپلماسی به تنهایی می تواند پاسخگوی هجمه دشمن باشد؟
نیروی دیپلماسی در زمان شرایط عادی کار خود را آغاز می کند و ادامه می دهد، نتیجه حاصل از آن اگر منافع و امنیت ملی کشور را تأمین کرد، چه بهتر، اما اگر طرف مقابل بدعهدی کرد، تهدید نظامی نمود و یا خواسته های بیشتری را به میان کشید، آنگاه دیگر دیپلماسی پاسخ نمی دهد بلکه باید عرصه به سر لشکرها واگذار شود.
اگر هم در زمان و شرایط مناسب قرار بر ادامه دیپلماسی است، این دیپلماسی باید انقلابی و تهاجمی باشد چرا که طرف مقابل همین سیاست را در قبال ایران پیاده می کند.
در جریان مذاکرات هسته ای چندین بار شاهد تهدید نظامی از سوی آمریکا علیه ایران بودیم. آنها همواره از وجود گزینه نظامی علیه ایران سخن می گفتند، اما چرا این گزینه را هیچگاه عملیاتی نکردند؟
دلیل آن بسیار روشن است، وجود نیروهای مسلح مقتدر و قدرتمند در جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر این که پشتوانه ای قوی برای دیپلمات های کشورمان بوده و هست، عاملی بازدارنده در مقابل تهدیدات نظامی دشمنان نیز به حساب می آید.
تنها با برگزاری یک رزمایش و یک تحرک نظامی از سوی نیروهای مسلح ایران، معادلات دشمن در منطقه را به هم می ریخت.
اگر این توانایی و توانمندی های نظامی و دفاعی نبود؛ مصداق این سخن رهبر معظم انقلاب می شدیم که فرمودند؛«اگرچنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکرهی سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود - که همهی اینها لازم است - امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسَروپایی و هر دولت فزرتی کذائیای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید.»
مردم هم به خوبی درک کرده و می دانند که در شرایط کنونی بحران غرب آسیا که جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است، تنها نیرویی که می تواند امنیت پیرامونی و داخلی را در کشور برقرار کند، نیروی مسلح مقتدر است.
سیاسیون هم، چنین درکی دارند به همین خاطر با تفرقه افکنی های دشمنان در این زمینه فریب نمی خورند و اجازه بروز فضای دو قطبی سیاسی نظامی را به آنها نمی دهند.
تا پیش از این میدان نبرد پشت میزهای مذاکره بود، اکنون میدان نبرد در سوریه، عراق، یمن و بحرین است.
توجهات به سوی فرماندهان ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است. این توجهات هم داخلی است و هم خارجی، چرا که شرایط به گونه ای پیش رفته است که مذاکره نمی تواند بحران های منطقه را حل کند.
جمهوری اسلامی ایران با حضور و نقش آفرینی خود در بحران سوریه و عراق، مدیریت نظامی خود را به رخ دشمنان کشیده است و زمانی که سیاست نظامی دفاعی ایران توانسته به خوبی سیاست های دشمن را به چالش بکشد، باید هم تقویت و اهمیت بیشتری به آن داده شود.
اکنون حتی کشورهای قدرتمند هم به خود جرأت نمی دهند به جمهوری اسلامی ایران حمله نظامی کنند چه رسد به فزرتی های منطقه!
دیپلماسی، روابط بین الملل و مذاکره و گفت وگو زمانی می تواند به کار گرفته شود که هر دو طرف گوش شنوا داشته باشند والبته عزم اجرای توافق پس از مذاکرات را، به عنوان مثال اکنون که در سوریه، عراق و یمن جنگ در گرفته است، اصول روابط و حقوق بین الملل در این کشورها از سوی دیگران رعایت می شود؟
قطعاً و یقیناً چنین نیست، بلکه به بدترین شکل ممکن همه قوانین بین المللی بر اساس دروس آکادمیک دانشگاهی در حوزه روابط و حقوق بین الملل زیر پا گذاشته شده است.
سران سعودی و دیگر کشورهای عضو ائتلاف ضد یمن به این کشور حمله کرده اند و تاکنون ده ها هزار نفر کشته و زخمی شده اند. آیا این تجاوز نظامی در چارچوب قوانین بین المللی است؟
آیا قوانین بین المللی توانسته است برای جلوگیری از کشتار مردم مظلوم یمن کاری انجام دهد؟
پنتاگون در آمریکا که به عنوان وزارت دفاع این کشور شناخته می شود، تنها یک سازمان نظامی نیست بلکه همردیف با یک وزارت خارجه است.
جنگ سالاران آمریکا مسئول سیاست خارجی می شوند چون تجربه جنگی آنها با دیپلماسی تلفیق می شود و این تلفیق دیپلماسی نظامی را برای ایالات متحده ایجاد می کند.
دیپلماسی نظامی و دفاعی سال هاست که از سوی بسیاری از کشورها اجرا می شود و البته جواب هم داده است.
دلیل ایجاد چنین وضعیتی در جهان، شکست در سیاست است. مذاکرات و گفت وگوها بدون نتیجه پایان می یابد یا حتی اگر به توافق هم بینجامد و قرارداد و پیمانی هم امضا شود، به خاطر بدعهدی هایی که از سوی یکی از طرفین یا حتی دو طرف اتفاق می افتد، از اعتبار ساقط می شود.
نمونه آن را می توان در ماجرای توافق هسته ای ایران و آمریکا به خوبی مشاهده کرد. نتایج مذاکرات به برجام رسید، اما آمریکا ثمر توافق هسته ای را برد و ما هنوز در حال مجاب کردن طرف مقابل خود هستیم تا تعهداتش را اجرا کند.
حتی در بحران غرب آسیا به ویژه در سوریه بارها شاهد توافق آمریکا و روسیه بر سر سوریه در اجرای آنش بس بودیم، اما آمریکا و نیروهایی که در سوریه از حمایت ایالات متحده برخودارند، توافق بر سر آتش بس را نقض کردند.
شاید یک دیپلمات از علوم و فنون نظامی آنچنان سررشته نداشته باشد، اما یک نظامی ارشد، علاوه بر این که علوم و فنون نظامی برای او مانند هوا اهمیت دارد، علم دیپلماسی هم باید برای فرمانده ارشد نظامی اهمیت کمتری نداشته باشد.
یک سرلشکر و ژنرال نظامی با اشراف بر هر دو علم دیپلماسی و نظامی می تواند عمق تأثیر تصمیمات اتخاذ شده را بیشتر کند.
شرایط دنیا ایجاب می کند تا در زمینه دیپلماسی نظامی و دفاعی هر چه بیشتر سرمایه گذاری کرد. بسیاری از تهدیداتی که علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا، رژیم اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای مرتجع منطقه شده، با وجود توانایی های نظامی نیروهای مسلح کشورمان خنثی شده است.
ارتقاء توانمندی های نظامی و دفاعی کشور مهمترین مولفه ای است که در حوزه نظامی باید به آن بیشتر پرداخته شود.
یکی از دلایلی که آمریکایی پس از برجام بر روی پیشرفت های نظامی و دفاعی ایران متمرکز شده اند، به این خاطر است که این بخش را هم مانند هسته ای ضعیف کنند.
اکنون اگر جمهوری اسلامی ایران در منطقه توانسته است، بحران موجود در غرب آسیا را مدیریت کند و از تبعات آن بر خود جلوگیری نماید، به خاطر اتخاذ سیاست های نظامی و دفاعی بوده است.
حضرت آیت الله خامنه ای 11 فروردین 1395 در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت با انتقاد از کسانی که روزگار و دنیای فردا را دنیای مذاکره می دانند و نه موشک خاطرنشان کردند: روزگار، روزگار همه چیز است وگرنه به راحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خورد.
ایشان افزودند: اگر این حرف از روی ناآگاهی گفته شده باشد یک مسئله است اما اگر از روی آگاهی باشد خیانت است.
رهبر انقلاب، نمایش موشکهای پیشرفته و دقیق سپاه پاسداران را موجب خرسندی ملتهایی خواندند که از امریکا و رژیم صهیونیستی، دلشان خون است اما کاری از دستشان بر نمی آید.
ایشان افزودند: دشمنان مدام در حال تقویت توان نظامی و موشکی خود هستند در این شرایط چطور می گوییم روزگار موشک گذشته است؟
حضرت آیت الله خامنه ای این حرفها را شبیه حرفهای برخی اعضای دولت موقت دانستند که اوایل انقلاب میگفتند جنگنده های اف – 14 را که خریدهایم به امریکا پس بدهیم، به دردمان نمیخورد.
رهبر انقلاب افزودند: در آن موقع ایستادگی و افشاگری کردیم و چندی بعد که صدام به ایران حمله کرد معلوم شد چقدر به این ابزارهای دفاعی نیاز داریم.
رهبر انقلاب با تأکید مجدد بر موافقت خود با ابزار دیپلماسی و مذاکره سیاسی بجز چند استثنا افزودند: طوری تبلیغ نکنند که انگار با گفتوگو مخالفیم، ما میگوییم باید قوی و هوشیار مذاکره کرد تا سرمان کلاه نرود.
در چنین شرایطی که دشمنان جمهوری اسلامی ایران، هر گونه توطئه و دسیسه ای را علیه کشورمان پیاده می کنند، آیا دیپلماسی به تنهایی می تواند پاسخگوی هجمه دشمن باشد؟
نیروی دیپلماسی در زمان شرایط عادی کار خود را آغاز می کند و ادامه می دهد، نتیجه حاصل از آن اگر منافع و امنیت ملی کشور را تأمین کرد، چه بهتر، اما اگر طرف مقابل بدعهدی کرد، تهدید نظامی نمود و یا خواسته های بیشتری را به میان کشید، آنگاه دیگر دیپلماسی پاسخ نمی دهد بلکه باید عرصه به سر لشکرها واگذار شود.
اگر هم در زمان و شرایط مناسب قرار بر ادامه دیپلماسی است، این دیپلماسی باید انقلابی و تهاجمی باشد چرا که طرف مقابل همین سیاست را در قبال ایران پیاده می کند.
در جریان مذاکرات هسته ای چندین بار شاهد تهدید نظامی از سوی آمریکا علیه ایران بودیم. آنها همواره از وجود گزینه نظامی علیه ایران سخن می گفتند، اما چرا این گزینه را هیچگاه عملیاتی نکردند؟
دلیل آن بسیار روشن است، وجود نیروهای مسلح مقتدر و قدرتمند در جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر این که پشتوانه ای قوی برای دیپلمات های کشورمان بوده و هست، عاملی بازدارنده در مقابل تهدیدات نظامی دشمنان نیز به حساب می آید.
تنها با برگزاری یک رزمایش و یک تحرک نظامی از سوی نیروهای مسلح ایران، معادلات دشمن در منطقه را به هم می ریخت.
اگر این توانایی و توانمندی های نظامی و دفاعی نبود؛ مصداق این سخن رهبر معظم انقلاب می شدیم که فرمودند؛«اگرچنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکرهی سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود - که همهی اینها لازم است - امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسَروپایی و هر دولت فزرتی کذائیای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید.»
مردم هم به خوبی درک کرده و می دانند که در شرایط کنونی بحران غرب آسیا که جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است، تنها نیرویی که می تواند امنیت پیرامونی و داخلی را در کشور برقرار کند، نیروی مسلح مقتدر است.
سیاسیون هم، چنین درکی دارند به همین خاطر با تفرقه افکنی های دشمنان در این زمینه فریب نمی خورند و اجازه بروز فضای دو قطبی سیاسی نظامی را به آنها نمی دهند.
تا پیش از این میدان نبرد پشت میزهای مذاکره بود، اکنون میدان نبرد در سوریه، عراق، یمن و بحرین است.
توجهات به سوی فرماندهان ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است. این توجهات هم داخلی است و هم خارجی، چرا که شرایط به گونه ای پیش رفته است که مذاکره نمی تواند بحران های منطقه را حل کند.
جمهوری اسلامی ایران با حضور و نقش آفرینی خود در بحران سوریه و عراق، مدیریت نظامی خود را به رخ دشمنان کشیده است و زمانی که سیاست نظامی دفاعی ایران توانسته به خوبی سیاست های دشمن را به چالش بکشد، باید هم تقویت و اهمیت بیشتری به آن داده شود.
اکنون حتی کشورهای قدرتمند هم به خود جرأت نمی دهند به جمهوری اسلامی ایران حمله نظامی کنند چه رسد به فزرتی های منطقه!
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *