آشنای عطر آغوشت حسین/فاتح بر خندق و بدر و خمین
در گزارش زیر که به مناسبت بزرگداشت سلمان فارسی تهیه شده، ضمن بیان یک شعر از شاعری معاصر،نگاهی کوتاه به زندگی پربار سلمان فارسی داشته ایم.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، سلمان در دوران حیات پیامبر(ص) از یاران بزرگ و مورد علاقه ایشان بود تا جایی که پیامبر(ص) دربارهاش فرمود: سلمان از ما اهلبیت است.
او در غزوههای پیامبر حضور داشت و ماجرای پیشنهاد وی برای کندن خندق در نبرد احزاب که به شکست مشرکان انجامید، مشهور است. او پس از رحلت پیامبر(ص)، در شمار یاران علی بن ابیطالب(ع) قرار گرفت. با جریان سقیفه مخالف بود ولی پس از انتخاب ابوبکر و پس از آن عمر به خلافت، با آنها همکاری کرد. در زمان حکومت خلیفه دوم، حاکم مدائن شد. با این حال زنبیل میبافت و از دسترنج خودش روزی میخورد.
سلمان فارسی، پس از عمری طولانی در سال ۳۶ هجری در شهر مدائن در 30 کیلومتری جنوب بغداد رحلت کرد. مدفن وی در مدائن به بقعه سلمان پاک مشهور است.
او در غزوههای پیامبر حضور داشت و ماجرای پیشنهاد وی برای کندن خندق در نبرد احزاب که به شکست مشرکان انجامید، مشهور است. او پس از رحلت پیامبر(ص)، در شمار یاران علی بن ابیطالب(ع) قرار گرفت. با جریان سقیفه مخالف بود ولی پس از انتخاب ابوبکر و پس از آن عمر به خلافت، با آنها همکاری کرد. در زمان حکومت خلیفه دوم، حاکم مدائن شد. با این حال زنبیل میبافت و از دسترنج خودش روزی میخورد.
سلمان فارسی، پس از عمری طولانی در سال ۳۶ هجری در شهر مدائن در 30 کیلومتری جنوب بغداد رحلت کرد. مدفن وی در مدائن به بقعه سلمان پاک مشهور است.
به همین مناسبت یکی از شاعران معاصر کشورمان برای روز بزرگداشت سلمان فارسی قطعه شعری را در اختیار گروه فرهنگی قرار داده است که متن آن را در زیر می خوانید:
"زاهد ِ قوم سیاوش ها ، سلام
قوت ِ بازوی آرش ها ، سلام
ای نبی را یار صادق ، السلام
ای ولی را مرد عاشق ، السلام
السلام ای یار جانای نبی
ای علمدار توانای نبی
آشنای ِ عطر آغوشت حسین
فاتح ِ بر خندق و بدر و ُخمین
ای علم بر دوش ِ مردستان مرد
ای علی را محرم ِ شب های درد
ای وجودت ، فخر قوم آریا
آفتاب ِ غرقِ در نور و ضیاء
در جمل ، در نهروان ،یار علی
میثم تمار ِعمار ِ علی
ای نبی را لعل تو ابریق ِ نور
خط زیبای تو نستعلیق نور
ای به دانایی شده لقمان یار
جانِ شیدایت فدای جان یار
راد مرد عرصه ی عشق وصفا
محرم ِ با اهل بیت مصطفی
تو رفیق ِاشک های حیدری
شاهد ِ زهرا و دیوار و دری
شمع ِ سوزان ِشب افروز علی
شاهد غمهای جان سوز علی
ای عجم را مایه ی فخر و غرور
ای کلیم با نبی در واد طور
ای زِ نفس گیر وتوس و زال ِ زر
ای زلال ِ آب دریای خزر
ای دل آرام نبی ، سلمان عشق
آرشِ پرورده ی دامان عشق
می شود روح علی با تو مست
باده و می ،جام و ساقی ،با تو مست
زاهد ِ قوم سیاوش ها تویی
غیرت و مردی آرش ها تویی"
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *