مناظره بر سر «فرهنگ»/ دلیل تغییر زودهنگام همه وزیران ارشاد چیست؟
تغییر وزیر ارشاد دولت یازدهم و استمرار سنت ناتمام ماندن دوران وزارت در این وزارتخانه حساس در دولتهای مختلف، تبدیل به سوژه مناظره تلویزیونی این هفته برنامه «زاویه» شد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فرهنگی ، برنامه تلویزیونی «زاویه» شب گذشته و در تلاطم اخبار و گزارشهای مختلف در رابطه با استعفای اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد، چرایی ناتمام ماندن وزارت در این وزارتخانۀ پرمسئله و پر حاشیه را به باب مناظره و بحث گذاشت.
«زاویه» این هفته در عنوان برنامۀ خود این سوال را مطرح کرده بود که «چرا وزرای ارشاد دولت مستعجلاند؟» و برای پاسخ به این سوال مهمانانی مرتبط با موضوع فرهنگ و وزارتخانۀ فرهنگ و ارشاد را به برنامه فراخواند؛ دکتر محمد جواد حقشناس (معاون وزیر ارشاد دولت اصلاحات)، دکتر حسن بنیانیان، حجت الاسلام دکتر علی ذوعلم و دکتر مسعود کوثری (استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران) مهمانان این برنامه بودند.
در ابتدا با نظر بهعنوان موضوع، مجری برنامه سوال آغازین را با توجه به ساختار پرمشکل و متناقض وزارت ارشاد شروع کردند و از چرایی این مشکلات و تناقضات پرسیدند!
دکتر حقشناس، ابتدا مختصری دربارۀ تبارشناسی وزارت ارشاد و تاریخچۀ شکلگیری و تحولات بعدی آن بعد از انقلاب اسلامی اشاره کرد و از نهادهای مرتبط با وزارتخانه مثل سازمان اوقاف، حج و زیارت و میراث فرهنگی سخن گفت و عناصر محوری فعالیتهای وزارتخانه را حوزههای مهم فرهنگ و هنر معرفی کرد.
وی همچنین به ایجاد شورای انقلاب فرهنگی به عنوان سیاستگذار آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی و ورود آن در بحث فرهنگ اشاره کرد که در واقع، این شورا بر اساس نیازهای فرهنگی برخاسته از اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی شکل گرفت و بخش مهمی از سیاستگذاریها در حوزۀ فرهنگ در سطح جامعه را عهدهدار شد.
در مجموع به زعم حقشناس گسترش اندازه و دامنۀ تعریف و فعالیت وزارت فرهنگ و ارشاد و توسعۀ نهادهای وابسته به آن و به تبع آن افزایش دامنۀ مسئولیتهای موجود در وزارتخانه باعث شد سطح توقعات از این وزارتخانه بالا رود و اقشار مختلف جامعه اعمّ از مردم عادی تا نخبگان حوزههای فرهنگ و سیاست و در سطحی بالاتر نظام حاکمیت انتظاراتی خاص خود و معطوف به رویکردهای خود از وزارتخانۀ فوق داشته باشند و این باعث سردرگمی در انجام وظیفه و مسئولیت شد، زیرا وزارتخانه به دلیل این بزرگشدگی، دیگر قادر نبود مسیر و جهت حرکت خود را مشخص کند و بداند باید به سمت چه رویکرد و گرایش یا کدام قشر یا اقشار جامعه برود و چه کسی یا کسانی یا نهادهایی را راضی نگه دارد!
وزارت ارشاد از کتاب تا کباب را شامل میشود!
سپس مجری برنامه نظر حجتالاسلام دکتر ذوعلم را دربارۀ ساختار خودشکن وزارت ارشاد و ممنوعیتهای بسیاری که بر سر راه فعالیتهای آن وجود دارد جویا شدند که وی پاسخ داد: از وجهی وزارت ارشاد گسترۀ مهمی از فعالیتهای فرهنگی و غیرفرهنگی، اصطلاحاً از کتاب تا کباب، را شامل میشود که این صرفاً به دلیل گسترده بودن این وزارتخانه نیست، زیرا خیلی وزارتخانههای حساس دیگر مثل آموزش و پرورش نیز همین وضع را داشتهاند و لذا گسترده بودن توقعات از این وزارتخانه هم نمیتواند از دلایل شکنندگی آن باشد.
حجتالاسلام ذوعلم در ادامه به محتوای برخی مطالب پخش شده در سرمقالۀ اول برنامه هم اشاره کرد و درصدد نقد آن برآمد. ذوعلم در این بخش هر گونه خانه تکانی در وزارت ارشاد را انکار و اشاره کرد: وزارت ارشاد گاهی به طور کامل سیاستگذار محض بوده و در موارد مشخصی اجتهاد کرده است. مثلاً پخش یا عدم پخش فلان فیلم. در برخی جاها هم خود را صرفاً مجری دانسته و در برخی موارد دیگر هم مثل تبلیغ ارزشهای اسلامی نظام خود را کنار کشیده و این وظیفه را به بخشهای دیگر جامعه تسرّی داده است! و این حاکی از عدم تعریف هویتی معین و مشخص برای وزارتخانه بوده که باعث شده خودش را فاقد هویت مشخصی بداند و به خصوص نهادهای بالادست مثل شورای انقلاب فرهنگی که عامل اصلی سیاستگذاریهای کلان فرهنگی در سطح کشور است، خودش را به وزارت ارشاد تحمیل کند.
وی افزود: در مقابل این وزارتخانه هم به دلیل همان عدم هویت مشخص، گاهی اظهار تمکین کرده و راه خود را جدا کردهاست! لذا کارگزاران فرهنگی علیرغم اینکه اتفاقاً در حاشیه هم نیستند، اما باید بیشتر مورد توجه باشند و جدی لحاظ شوند، افزون براین، بحث بودجه و کم بودن آن، که در سرمقالۀ برنامه هم عنوان شد، چندان نمیتواند تأثیرگذار بوده باشد و فراتر از بحثهای مالی، نسبت وزارتخانه در حیتۀ زمامداری حاکمیت مطرح است.
مسئولیت فرهنگ تنها برعهده ارشاد نیست
اما دکتر حسن بنیانیان بحث خود را با تعیین جایگاه فرهنگ در نسبت با دولت و نهادهای دیگر آغاز کرده و تأکید کردند که ابتدا باید دید کل مجموعۀ دولت در نسبت با امر فرهنگ چه جایگاه و نقش و کارکردی داشته و دارد و سپس به بخشهای جزئیتر مثل وزارتخانه پرداخت.
وی سپس با اشاره به جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی و تأکیدات مقام معظم رهبری به اعضای شورا در رابطه با برجسته ساختن مسئلۀ فرهنگ و اهتمام ویژه به آن، خواستۀ اصلی ایشان را رساندن مسئلۀ فرهنگ به جایگاه واقعی خود در جامعه دانسته و از اهمال و کوتاهیهای صورت گرفته از سوی سیاستگذاران در این زمینه انتقاد کرد.
بنیانیان در ادامه فرهنگ را به مجموعۀ اعتقادات، رفتارها و نمادهای حاضر در روابط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره تعریف و بر اساس آن نتیجه گرفت: مسئولیت فرهنگ جامعه تنها به عهدۀ وزارت ارشاد نیست و همۀ مردم و نهادها به نوعی بازیگران عرصۀ فرهنگ هستند.
وی در ادامه به مسئلۀ بزرگ بودن دولت و دخالت آن در مسائل مهمی از جمله مسئلۀ فرهنگ اشاره و بنابراین نقش خود دولت را در حوزۀ فرهنگ برجسته دانست و به همین دلیل تأکید کرد: وزرای ارشاد مظلوم واقع شدهاند، زیرا خیلی مشکلات و ناکارآمدیهای برخاسته از خود دولت به گردن وزیر افتاده و وزرای فرهنگ چوب دولت را خوردهاند. معمولاً هر دولتی که سر کار آمده از وزیر ارشاد خرج کرده تا طیف هنرمندان را با خود همراه و از آنان به نفع و در مقام حمایت از دولت استفاده نماید و در واقع ابزار مهم دولتها در تبلیغ خود وزرای ارشاد بودهاند که از هنرمندان استفاده کردهاند و مخصوصاً هر چه وزارتخانه یا دولت از روحیۀ انقلابی فاصله گرفتهاند، طمع استفادۀ ابزاری از هنرمندان و گرایش به آنان بیشتر شده، که البته نمیتوان با طبیعت دموکراسی مخالف بود اما این به مسئلۀ فرهنگ آسیبهای جدی وارد ساخته است.
بنیانیان گفتههای خود را با طرح این سوال ادامه داد که اگر بنا به پرسش و وارسی از وزارت فرهنگ بوده، چرا این در مورد دیگر وزارتخانهها که عمدتاً فعالیتهای آنان نیز در فرهنگ جامعه تأثیر بسیار داشته، اتفاق نیفتاده است؟ وی افزود: مثلاً چرا علیرغم بودجههای کلانی که به وزراتخانههای آموزش و پروش یا آموزش عالی اختصاص داشته، هیچ کسی دربارۀ عملکرد تربیتی این وزارتخانهها سوال نمیکند، در حالی که که عملکرد آنان تأثیرات بسیاری بر فرهنگ جامعه داشته است!؟ لذا بهتر است تعبیر خانهتکانی وزارت ارشاد این باشد که وزیر ارشاد به عنوان سوپر وزیر دولت، کنترل فرهنگی مجموعۀ دولت را عهدهدار شود، به عبارتی هر وزارتخانه سهم و نقش خود در فرهنگ را بداند و متوجه باشد که سیاستگذاریهای هر وزراتخانه مستقیماً بر فرهنگ تأثیرگذار است و هر وزارتخانهای مثلآً صنعت یا مسکن و شهرسازی با نوع و نحوۀ سیاستهایی که اعمال میکند، فرهنگ را متأثر میسازد، و باید دانست که علیرغم اینکه همه نگران فرهنگ جامعه هستند، اما مشکل اصلی در نوع نگاه نخبگان کشور به مقولۀ فرهنگ است.
بنیانیان در عین حال تصریح کرد: برخی به غلط نگویند که ما در دولت هیچ نقشی نداشتیم، زیرا کل مجموعۀ دولت در مقولۀ فرهنگ دخالت مستقیم دارد!
عدم توافق بر سر «فرهنگ» بعد از چهار دهه
در ادامه دکتر کوثری نیز وارد بحث شد و وضعیت فرهنگ در کشور را نامشخص اعلام کرد! وی با اشاره به دو طیف از نخبگان جامعه در عرصۀ فرهنگ یعنی طیف کلّگرا که همه چیز را در فرهنگ خلاصه میکنند، و طیف تقلیلگرا که صرفاً فرهنگ را در سینما و کتاب خلاصه کردهاند، از عدم توافق این دو طیف بعد از گذشت نزدیک به چهل سال از انقلاب اسلامی اشاره و این عدم توافق را آسیب جدی حوزۀ فرهنگ معرفی کرد.
وی سپس متذکر شد: تاکنون راه به غلط پیموده شده و جمهوری اسلامی باید در تعریف فرهنگ بازنگری کند و مشخص کند که فرهنگ را چه میداند و به اجماع واحد برسد تا نهادهای اجرایی وابسته مثل وزارت ارشاد و سازمانهای متبوع نیز در عمل سردرگم و بلاتکلیف نمانند.
کوثری همچنین از برخی نهادهای غیردولتی فرهنگی مثل شهرداری نام برد و با اشاره به بودجۀ برابر این نهاد مستقلّ با بودجۀ خود وزارت ارشاد، تأثیر چنین نهادهایی در حوزۀ فرهنگ را یادآور شد و تأکید کرد: با رفتن یک وزیر و آمدن دیگری مشکل حل نخواهد شد.
بسیاری معتقدند «ارشاد» منحل شود بهتر است!
وی همچنین مشکل دیگر در این زمینه را این دانست که بعد از انقلاب حرکت از آرمانگرایی انقلابی به واقعبینی اسلامی به خوبی انجام نشد و باید طبق امکانات و نیز انتظارات جامعه این حرکت رخ میداد که نداد، و لذا به دلیل مبهم بودن یا نامشخص بودن حیطۀ اختیارات و کارهای وزارتخانه، همۀ اقشار جامعه اعم از رهبری، روحانیون، هنرمندان، روشنفکران و مردم منتقد وزارتخانه هستند و چه بسا بسیاری معتقدند منحل شود بهتر است، زیرا کارش معلوم نیست! لذا باید اول تعریف مشخصی فارغ از تعاریف تئوریک دانشگاهی دربارۀ این وزارتخانه اعمال شود که مبتنی بر واقعبینی اسلامی باشد و حیطۀ فعالیتهای فرهنگی و هنری را مشخص کند. بنابراین مشکل اصلی وزارتخانه، تعریف سیّال فرهنگ است که یکبار در دام کلّگرایی افتاده و خیلی مسائل مثل حجاب تا مسائل خاص خود مثل سینما را پوشش داده و یا برعکس خیلی تقلیل یافته که باعث شده همه منتقد فرهنگ شوند.
کوثری تأکید کرد: از بدو انقلاب تاکنون همۀ اختلافات و دعواها عمدتاً بر سر فرهنگ بوده و با توجه به این مدعا که انقلاب ما در ابعاد وسیعی فرهنگی است، باید راه را پیدا کرد و گفتمان ترتیب داد و از این نظر مسائلی مثل بودجه چندان مهم به نظر نمیآیند و مسئله، بدنۀ کارشناسی است!
در ادامه مجری برنامه سوال دوم را که دربارۀ شاخص فرهنگی بود مطرح و از دکتر حق شناس پرسید آیا همانطور که در حوزههایی مثل اقتصاد شاخص وجود دارد، در فرهنگ که به نظر میرسد دیدگاهها بسیار متفاوت است نیز شاخص ارزیابی وجود دارد و به عبارتی در وزارت فرهنگ چنین شاخصی موجود بوده یا نه؟ یا اصلاً شاخصی در کار نبوده و کارها دلبخواهی انجام و دنبال شده است؟
حق شناس، در پاسخ شاخص اقتصاد را امری معین و مشخص دانست که در فرهنگ صادق نیست، زیرا در حوزۀ فرهنگ تفاوتها و انتظارات زیادی وجود دارد و این باعث بروز مشکلات جدی شده، با این حال برخی شاخصها مثل ساعت مطالعه، تعداد کتب تألیفی، یا میزان خرید تیراژ روزنامهها یا حتی فروش فیلم، ساعت تولید تئاتر و غیره وجود دارد که در جهان از شاخصهای مهم فرهنگ هستند.
در پاسخ به این تحلیل مجری برنامه پرسید: در این صورت دیدگاه شما باید تقلیلگرایانه باشد زیرا حوزۀ فرهنگ را به سینما و کتاب محدود ساختید، که دکتر حق شناس گفت: مثلاً چه شاخصهای دیگری باشد خوب است؟ مثلاً متر بگیریم میزان تقوای افراد را بسنجیم یا میزان چیزهای دیگر!؟ که مجری ضمن تأکید بر سوال خود تکرار کرد که منظور این است که آیا از نظر شما کار وزارتخانه فقط همین امور است؟
دکتر حق شناس در پاسخ با تأکید بر تفکیک فعالیت عمدۀ فرهنگی وزارتخانه و مسئولیت کار فرهنگی که به عهدۀ نهادهای دیگر مثل نمازجمعه یا نهادهای مستقلی مثل سپاه و شهرداری است، بر گستردگی عرصۀ فعالیتهای فرهنگی صحّه گذاشت و در ضمن انتقاد کرد که این نهادهای مستقلّ فرهنگی هیچکدام زیر نظر دولت نیستند و چه بسا خود دولت نیز در برابر اینها مظلوم واقع شده و حتی خود صدا و سیما نیز در زاویۀ تقابل با دولت است. مجری برنامه واکنش نشان داد و تأکید کرد که همین بحث و گفتگو در صدا و سیما ترتیب داده شده است.
در ادامۀ بحث دکتر کوثری در تکمیل مواضع قبلی خود خاطرنشان کرد که باید حدوسط بین دیدگاه کلّگرا و تقلیلگرا در عرصۀ فرهنگ ایجاد شود و همزمان به شاخص و تولید در کنار سوگیری و جهتداری یعنی اسلامی شدن امور فرهنگی توجه شود، وی افزود: اگر قرار باشد با شاخصهای مذکور داوری کنیم، نتیجه این است که خیلی از شاخصهای جهانی عقب هستیم و بنابراین تنها راه چاره این است که دو سر طیف را با هم بگیریم یعنی در عین سوگیری اسلامی امور فرهنگی، به شاخصهای دیگر هم توجه شود، مثلاً گاهی فیلمهایی ساخته میشوند که هرچند یک سرشان در واقعیت جامعه است، اما در مجموع به ضرر جامعه هستند! لذا حد وسط لازم داریم.
باید از کوچکتر کردن دولت و بزرگ شدن نهادهای غیردولتی جلوگیری کرد
دکتر بنیانیان نیز با اشاره به آرمانهای انقلاب اسلامی مثل دروغ نگفتن، گسترش احترام به قانون، انگیزه و کار و تلاش و علاقه به علم و پیشرفت در عرصۀ فرهنگ و اقتصاد، تأکید کرد: باید از کوچکتر کردن دولت و بزرگ شدن نهادهای غیردولتی جلوگیری کرد وزرات فرهنگ باید وضعیت فرهنگی دولت را ارزیابی کند و مثلاً نقد کند که چرا مسکن مهر از سوی وزارت مسکن به طریقی ساخته و پرداخته میشود که معضلات بزرگ فرهنگی به بار میآورد، یا آثار سوء فرهنگی اتوبان تهران ـ شمال که چه مصایب فرهنگی و محیط زیستی را به بار آورده و وظیفۀ پرداختن به اینها باید در حیطۀ اختیارات وزارت ارشاد باشد.
بنیانیان همچنین از اعمال قدرت دولتهای موجود بر صدا و سیما برای جلوگیری از هر گونه انتقاد از عملکرد دولت انتقاد کرده و خاطرنشان کرد: زمانی که در دولت بودم چنین فشاری را شخصاً به صدا و سیما وارد میکردم و این یک واقعیت است.
وی همچنین به انتقاد از نهادهای دیگری مانند سازمان تبلیغات پرداخت که علیرغم بودجۀ کلان نتوانسته آن طور که باید عمل کنند و کسی هم نبوده فعالیتهای آن را بررسی کند. لذا در مخالفت با گفتۀ دکتر کوثری مبنیبر مظلومیت دولت در برابر نهادهای مستقلِّ فرهنگی، تأکید کردند که اتفاقاً دولت اصلاً مظلوم نبوده است.
در ادامه حجت الاسلام دکتر ذوعلم فرهنگ عاشورایی را به عنوان یکی از مصادیق مهم رسالت فرهنگی وزارتخانه موضوع مناسبی در این زمینه دانسته و تحلیل آن فارغ از مباحث عاطفی و مختص ماه محرم و در بستر مباحث مهمی همچون خودباوری، فداکاری و ایثار و عقلانیت عاشورایی را بسیار مهم دانستند.
ذوعلم با اشاره به این نکتۀ مهم که دستگاه فرهنگی کشور مسئول ایمان مردم نیز هستند، مشکل اصلی در سیاستگذاریهای کلان فرهنگی در کشور را عدم سوگیری واحد دانستند که باعث ایجاد فلشهای مختلف و متناقض در جهات متفاوت شده و مسئولان و فعّلان حوزۀ فرهنگ را دچار سردرگمی کرده است. علیرغم این فقدان، شرایط ایجاد این سوگیری واحد در جامعه وجود دارد و نقطۀ شروع این گفتگو هم شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
سپس مجری پرسیدند: یعنی تا به حال این شاخص موجود نبوده است؟ که دکتر بنیانیان به عنوان عضور شورایعالی انقلاب فرهنگ پاسخ داد: چرا بوده ولی با هر تغییری در دولتها همۀ نقشهها به نوعی نقش بر آب شده و لذا اختلافات حل نشده است.
در ادامه مجری برنامه سوال سوم را مطرح کرد که به بودجۀ وزارت ارشاد مربوط بود و از دکتر حق شناس پرسید شما در جایی گفته بودید بودجۀ وزارت ارشاد ۱۷ درصد و دیگر نهادهای فرهنگی ۸۳ درصد باقیمانده است و باید به اندازۀ همان ۱۷ درصد از وزارت ارشاد مطالبه داشته باشیم، آیا این میزان بودجه در امر خانهتکانی وزراتخانه مهم بوده و نقش داشته است؟
ارشاد از نظر بودجه مقام چهاردهم را در میان وزارتخانهها دارد!
حقشناس در پاسخ گفت: فعالیتها معمولاً بر اساس مأموریت است و طبق این مأموریت ساختار، برنامه، بودجه، کارشناس، و نیروی کار و نظارت تعریف میشود و وقتی وزارت ارشاد در بین وزارتخانههای دولت به لحاظ ردیف بودجه در مقام چهاردهم بوده، چه انتظاری میتوان از آن داشت و انتظار داشت این وزارتخانه در رأس امور باشد!؟ افزون بر این نهادهای بسیاری هستند که در کنار وزارت ارشاد ارتزاق میکنند و یا نهادهایی که مستقلاً فعالیت و بودجۀ فرهنگی دارند و هیچ کسی هم حق ندارد در مورد بودجهشان پرس و جو کن.
مجری برنامه مجدداً از اهمیت بحث بودجه پرسید که این بار حجت الاسلام ذوعلم پاسخ داد: مهمتر از میزان بودجه، این است که همین ۱۷ درصد صرف چه کاری شده است!؟ مثلاً اگر بخواهیم از فعالیتهایی مثل ساختن مسجد یا حسینیه سخن بگوییم، ۱۷ درصد خیلی کم است اما ما بیشتر نیازمند طرّاحی فرهنگی هستیم. به عبارتی، وزارت ارشاد باید حلقۀ متّصلۀ بخشهای مختلف فرهنگی جامعه باشد ولی چنین چیزی برایش تعبیه نشده است.
در کشور ما به مدیری که کار نمیکند امتیاز بیشتری میدهند
دکتر کوثری نیز در پاسخ به این سوال هرچند اهمیت بودجه را انکار نکرد، اما خاطرنشان کرد: در کشور ما به مدیری که کار نمیکند امتیاز بیشتری میدهند به همین دلیل باید شاخصهای کمّی و کیفی با هم جمع شوند تا از دام دو آسیب جدی در امان بمانیم: یکی ولنگاری فرهنگی، و دیگری ریاکاری فرهنگی.
ئکتر کوثری جوان بودن جامعه را دالّ بر آسیبپذیر بودن آن دانست و با هدف انتقاد از برخی کوتاهیها در زمینۀ فرهنگ، به تولید مجموعه فیلمهای «تنها در خانه» در آمریکا اشاره کرد که در ایران پخش شد اما تحلیل و رمزگشایی نشد که در واقع در این فیلم گرایش به خانواده و اهمیت آن بسیار برجسته است.
وی ادامه داد: ریاکاری فرهنگی یعنی تولید برنامهها و فیلمهای سفارشی با محتوای ضعیف نیز آسیب جدی است و هر گونه هزینه برای تولید کتاب یا فیلم یک سویهنگر و بی توجه به شرایط جامعه، هزینه گزاف است. انتقادات رهبری هم به حوزۀ تعریف و هم تولید فرهنگ برمیگردد و سطح فرهنگ چنانکه باید در محصولات فرهنگی بالا نیامده است.
وی همچنین نقبی هم به آن دسته از فعّالان فرهنگی زد که هم از بودجۀ وزارتخانه بهره میبرند و هم از آوردن اسم آن پشت جلد محصولشان خودداری میکنند و این تعبیر را یادآور شدند که: دولت رانتی دولتی است که همه از آن میخورند و فحشش میدهند! و این وضعیت باید تعدیل شود.
سپس مجری پرسید این وظیفۀ چه کسی است؟ و کوثری پاسخ داد: بخشی از آن به عهدۀ همه، بخشی به عهدۀ وزارت فرهنگ و مابقی دیگر نهادها از جمله خود صدا و سیما است و حتی ائمۀ جمعه و جماعات در منابر و تریبون نمازهای جمعه حقی در رابطه با فرهنگ دارند که باید ادا کنند و باید در پیشبرد و توسعۀ فرهنگ بکوشند و وزارت ارشاد نیز برای مثال باید به فیلمی مجوّز بدهد که خوب و عامل رشد فرهنگی باشد نه مخرّب فرهنگی!
سهم شورای عالی انقلاب فرهنگی چقدر است؟
در ادامه مجری سوال آخر برنامه را اینگونه مطرح کرد که شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان سیاستگذار اصلی حوزۀ فرهنگ تا چه حد دست وزارت ارشاد را در انجام وظیفه باز گذاشته تا طبق اهداف و برنامههایش پیش برود؟
دکتر بنیانیان در پاسخ به نهادهای دیگر مثل مجلس اشاره کرد که در امر سیاستگذاری دخیل هستند و با اشاره به اهمیت شاخصهای اقتصادی، وجود شاخصهای دیگر را مانع از عملکرد آزادانۀ وزارتخانه ندانست و در تأیید موضع اولیۀ خود مبنی بر نقش نهادهای دیگر در حوزۀ فرهنگ، تقویت تفکّرات حضرت امام (ره) را به عنوان یکی از الگوهای فرهنگی جامعه در مسائل مهمی مانند خانواده، جامعه، ازدواج و آموزش و غیره خواستار و نقش افراد و نهادهای گوناگون را یادآور شد و از اهمال آنها شکوه و گلایه کرد که در مجموع عظمت فرهنگ نادیه گرفته میشود.
دکتر حقشناس نیز با ایراد گرفتن از عنوان مهندسی فرهنگی، خاطرنشان کرد: در حوزۀ فرهنگ باید نگاه اقناعی داشت تا منطق برتر پیش رود و به همین دلیل عواملی همچون حوزههای علمیه، تضارب آرا، گفتگو، رقابت و نخبگی مطرح است و در حال حاضر سیاستگذاریهای شورای عالی انقلاب فرهنگی با وزارت ارشاد چندان هماهنگ و مرتبط نیست، زیرا مأموریت دارد و نهادهایی هستند که در کار وزارتخانه دخالت میکنند و مثلاً فلان فیلم را ارشاد میسازد برخی اجازۀ اکران نمیدهند یا کنسرت موسیقی مجوّز ارشاد میگیرد برخی آن را لغو میکنند و این نشان میدهد که وزارت ارشاد خیلی محدود شده است.
دکتر ذوعلم نیز گفت: سیاستگذاری فرهنگی صرفاً با بودجه درست نمیشود و باید فهم فرهنگی سیاستگذار با فهم فرهنگی مدیر اجرایی یکی باشد و این البته در مورد دیگر وزارتخانهها نیز صادق است.
وی سپس با دفاع از عنوان مهندسی فرهنگی، آن را به معنی ایجاد ساختار فرهنگی با رویکرد فرهنگی دانست و گفت: ساماندهی فرهنگی در این زمینه بسیار مهم است زیرا سیاستگذاریها اغلب یا تضییق یا توسعۀ امور فرهنگی است و در برآیند این دو، شورای عالی انقلاب فرهنگی عامل مشروعیت وزارتخانه است و لذا نقش این شورا در سیاستهای فرهنگی کلان کشور بسیار مهم و ضروری است.
در ادامه دکتر کوثری تأکید کرد: اگر هر نوع سیاستگذاری در حوزۀ فرهنگ چه از سوی شورای عالی فرهنگی و چه نهادهای دیگر فاقد بینش باشد اتلاف وقت است و فقدان چنین بینشی باعث سردرگمی نهادهای فرهنگی شده و نخبگان جامعه همچون دورهای در اسلام که جنگهای کلامی رایج بوده، گرفتار دعواهای کلامی شده و این دعواها برای کشور مفید نیست.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *