"همپای صاعقه"، روایت جنگ از زبان شهدا
حسین بهزاد و گل علی بابایی در یک تلاش مشترک چهار ساله نخستین کتاب از مجموعه پژوهشی ـ تاریخی خود، با عنوان اصلی «حماسه 27» را به بازشناسی دوران فرماندهی زندهیاد حاج احمد متوسلیان اختصاص دادهاند. فارغ از وجود مصاحبه و ثبت خاطرات کمتر شنیده شده رزمندگان، مکالمات رودرروی فرماندهان و متن مکالمه شهید همت با حاج احمد متوسلیان، متن مذاکرات و تماسهای مخابراتی و بیسیمی، کتاب را جذاب و خواندنی کرده است. شیوه روایی و داستانی کتاب و قرار گرفتن اسناد در دل حوادث، مخاطب را مشتاقانه به صفحات بعد راهنمایی میکند.
«همپای صاعقه» در 14 فصل تدوین شده و علاوه بر این، عکسهایی دیدنی از عملیاتهای مختلف در انتهای کتاب منتشر شده است. کتاب چند ویژگی دیگر هم دارد. اول آنکه در فهرست همکاران این پروژه نام دو شهید هنوز درج است. یکی شهید سعید جانبزرگی که عکسها و خدمات لابراتواری کتاب را در دست داشته و دیگری شهید سعید سلیمانی که مدیریت طرح و نظارت پروژه را به عهده داشته است.
دیگر اینکه در تحقیقات این کتاب، کار فشرده و گستردهای صورت گرفته که یک نمونه آن گردآوری، دستهبندی، ضبط، پیادهکردن و فیش برداری پنج هزار و سیصد دقیقه نوار صوتی و مکالمات بیسیم و جلسات و مذاکرات ردههای مختلف عملیاتی بوده است. وجه تمایز اصلی کتاب با سایر کتابهای دفاع مقدس که در حوزه مستندنگاری نوشته شدهاند این است که در این اثر، شهدا روایتگر اصلی قصه جنگند، نه نویسنده.
رهبر معظم انقلاب در مورد هم پای صاعقه این چنین میگویند: این یک کتاب منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن میتوان دهها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبتشده در سراسر این کتاب، همان ظرافتهای حیرتانگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتحالمبین و بیتالمقدس پدید آمده و برترینهای هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعه نمایشگاه بینظیر هنرهای انقلاب اسلامی، نشان میدهد.
این مردان بزرگی که نام آنها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما میگذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هیجائند که سید شهیدان سلامالله علیه آنها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود. سلام خدا و بندگان برگزیده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
... رژیم عراق که از پیروزی نیروهای ایران دچار اضطراب شده بود، تصمیم گرفت در آرایش نیروهای دفاعی خود در خرّمشهر تغییراتی صورت دهد و گویا ترس و نگرانی او را وادار ساخته بود ضلع غربی پل استراتژیک خرّمشهر را به طور کلی منفجر کند تا نیروهای ایرانی نتوانند از آن عبور کنند. همچنین طرحی برای حراست از شهر پیریزی کرد؛ چرا که از هجوم جنگاوران ایرانی به داخل شهر، برای پاکسازی آن از وجود نیروهای بعثی اطمینان داشت. رژیم عراق برای دفاع از شهر خرّمشهر، کمیتهای به ریاست مدیر سابق اطلاعات ارتش، سرلشکر جواد ذنون؛ سرتیپ ایاد شعبان رمزی؛ فرمانده تیپ 33 نیرو مخصوص و سرهنگ احمد زیدان الدُلَیمی؛ فرمانده نیروهای مدافع خرّمشهر تشکیل داد. این کمیته به این نتیجه رسید که نیروهای ایرانی بعد از عبور از رود کارون، به داخل شهر هجوم خواهند آورد؛ به همین سبب، تعداد زیادی حوضچهی مملو از مادهی آتشزای «ناپالم» و دیگر مواد نفتی تعبیه کرد و از این حوضچهها، لولههایی به داخل رودخانه در جهت مقابل شهر خرّمشهر وصل شد تا در صورت وقوع حمله، لولهها باز شود و سطح رودخانه مشتعل گردد.
علاوه بر این، یک خط دفاعی مؤثر برای دفع هرگونه حمله به سمت رودخانه
تشکیل داد؛ تا آنجا که شعاع وسیعی از اطراف رودخانه مینگذاری شد و سیمهای خاردار
نصب گردید. در مورد خود شهر نیز تصمیم گرفته شد که به کلی ویران شود و به صورت
موانعی دفاعی درآید؛ به طوری که فاصلهی یک موضع با موضع دیگر، یک کیلومتر باشد و
از خرابهها، به عنوان خاکریز بهرهبرداری گردد.
علاوه بر حقایقی که اسرای عراقی در خصوص تمهیدات سپاه سوّم ارتش عراق
جهت حفظ و حراست از مواضع نیروهایش در خرّمشهر بازگو کردند، گزارشهای نیروهای
شناسایی و اطلاعاتی تیپ 27 هم مبین این موضوع بود که دشمن تمام توانش را به کار
برده تا هر طور شده، خرّمشهر را از خطر سقوط حفظ کند. با مراجعه به اسناد و مدارک
به دست آمده از ارتش عراق در همان برهه، میتوان به خوبی پی برد که حفظ خرّمشهر برای
دشمن امری بسیار حیاتی بوده است؛ به طوری که فرماندهان ارتش عراق، با ارسال دستورالعملهای
مختلف، ضمن اعلام قریبالوقوع بودن حملهی ایرانیها به خرّمشهر، نیروهای تحت امر خود
را برای مقاومت در مقابل هجوم نیروهای ایرانی ترغیب میکنند.
انتهای پیام/