ظهور «سیزیف» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا/ چرا مناظرههای کلینتون-ترامپ بیاثر شدهاند؟
به رغم پیروزی هیلاری کلینتون در نخستین مناظره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا افزایش رای چشمگیری در نظرسنجی ها نداشت، وبسایت آمریکایی دیلی نیوز در گزارشی بررسی کرده چرا پیروزی در مناظرهها، سودی برای کلینتون نداشته است.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از آنا، «سیزیف»، اسطوره یونانی بیشتر از آن که امروز به زیرکی و فریبکاریاش شهره باشد به «کار بینتیجه» شهرت دارد. او به جرم فریبکاری خدایان چنین مجازات شده بود که در هادس، سنگ بزرگی را به قله کوه ببرد اما قبل از آن که سنگ به قله برسد، از دستش رها میشد و به پایین میغلتید و دوباره باید این کار تکراری و بی نتیجه را از سر میگرفت. این اسطوره را میتوان با دستاورد مناظرههای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا قیاس کرد.
پس از برگزاری مناظره اول میان هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ، همه ناظران انتخاباتی با اندکی اغماض گفتند که نامزد دموکراتها پیروز این مناظره بوده است. آنها همچنین پیشبینی کردهاند کلینتون دو مناظره دیگر را نیز به سود خود تمام خواهد کرد.
صدور چنین حکمی درباره مناظرهها کار سختی نبود و نیست. کلینتون در تمام طول مناظره با خونسردی مناظره کرد و جزئیات بیشتری از برنامههای دولت احتمالی آیندهاش گفت. او دقیقا مثل همه نامزدهایی صحبت کرد که در گذشته پیروز مناظرهها لقب گرفته بودند. این در حالی است که استراتژی ترامپ صرفا حمله به حریف بدون هیچ گونه تمرکزی بر برنامههای خود بود.
عمده نظرسنجیهایی که بعد از مناظره اول برگزار شدند کلینتون را پیروز مناظره معرفی کردند. با وجود پیروزی در مناظره اما در نظرسنجیها کلینتون چندان رشدی نسبت به ترامپ نداشت. در حالی که در نظرسنجی رویترز/ایپسوس 73 درصد کلینتون را پیروز مناظره اعلام کرده بودند اما در نظرسنجی کلیتر مبنی بر این که پاسخدهندگان به چه کسی رأی خواهند داد کلینتون تنها 2 درصد رشد داشت. این به آن معناست که باوجود پیروزی کلینتون در مناظره نخست، وی هنوز نتوانسته نظر خیلی از پاسخدهندگان را برای رأی دادن به خود تغییر دهد.
برای این موضوع میتوان دلایلی برشمرد. نخست این که هنوز هر دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نسبت نامزدهای انتخابات گذشته، افراد محبوبی به شمار نمیآیند. به طور متوسط، در نظرسنجیها، درجه مطلوبیت دو نامزد اصلی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمتر از 50 درصد است. وقتی این رقم را با محبوبیت باراک اوباما در دورهای مشابه – سه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری در سال 2008- که نزدیک به 70 درصد در میان رأیدهندگان دموکرات محبوبیت داشت یا رقم 60 تا 65 درصد محبوبیت جان مک کین در همان سال در میان رأی دهندگان جمهوریخواه مقایسه کنیم، وضعیت نامناسب دو نامزد انتخابات آینده بیشتر مشخص میشود.
این به آن معناست که هم کلینتون و هم ترامپ با معیارهای مطلوب یک نامزد انتخاباتی در میان رأیدهندگان حزبی خود فاصله زیادی دارند. به همین دلیل حتی پیروزی یا شکست در یک مناظره عملا نمیتواند تغییر شگرفی در مطلوبیت این دو نامزد در نزد هواداران حزبی خود ایجاد کنند. آنها برای تغییر این جریان، نیاز به کار بزرگتری دارند، کاری که کلینتون و ترامپ نشان دادهاند که از اجرای آن ناتوان هستند.
دلیل دوم را باید نزد علت انتخاب ترامپ در نزد هوادارانش جستوجو کرد. بیشتر سیاستمداران مشهور جمهوریخواه از دونالد ترامپ فاصله گرفته و اعلام کردند که یا به کلینتون رأی خواهند داد یا اینکه ترجیح میدهند در انتخابات 2016 شرکت نکنند ولی حقیقت آن است که اصولا ترامپ برای نامزدی این عده به انتخابات نیامده است.
در نظرسنجی ماه سپتامبر (شهریور) فاکس نیوز از رأیدهندگان به ترامپ پرسیده بود به چه دلیل وی را نامزدی خوب برای انتخابات ریاست جمهوری میدانند. نتیجه واقعا مهم بود. 11 درصد گفته بودند صرفا به دلیل تعلق ترامپ به حزب جمهوریخواه به او رأی خواهند داد. 8 درصد گفته بودند که او نامزد بهتری به نسبت کلینتون است. تقریبا 6 درصد گفته بودند که چون نمیخواهند کلینتون، رئیسجمهوری شود به ترامپ رأی خواهند داد. اکثریت قابل توجهی از افراد یعنی 69 درصد گفته بودند که «تفاوت ترامپ با سیاستمداران رسمی تاکنون موجود» را دلیل محبوبیت او میدانند و 6 درصد نیز «دلایل دیگر» را برای انتخاب ترامپ برشمرده بودند.
بنابراین، دو سوم حامیان ترامپ به این دلیل از او حمایت میکنند که او را سیاستمداری متفاوت و نماینده «ساختار شکنی» و «اقدام علیه نظم موجود» میدانند. به همین دلیل هر چقدر سیاستمداران رسمی و مشهور از ترامپ فاصله میگیرند، موقعیت او در نزد هواردانش تثبیتتر میشود.
این وضعیت در میان دموکراتها نیز حاکم بود. شاید اگر حمایت کمیته مرکزی حزب دموکرات از هیلاری کلینتون وجود نداشت، الان برنی ساندرز در مناظرهها در مقابل دونالد ترامپ میایستاد. هم ساندرز و هم ترامپ، نمایندگان اقدام علیه نظم موجود هستند با این تفاوت که استراتژی، منطق و ماهیت فعالیتهای این دو نامزد از اساس با یکدیگر تفاوت داشت. و البته همین موضوع است که مشخص می کند چرا هواداران ساندرز حاضر نیستند به جای وی به کلینتون رأی بدهند. دلیل برتری ساندرز بر کلینتون در نزد آنها اعلام برنامههای متفاوت از سوی ساندرز و همچنین تعلق کلینتون به ساختار سیاستورزیِ تاکنون موجود بود.
بیدلیل نیست که ترامپ نگرانی خاصی برای فاصله گرفتن رهبران حزب جمهوریخواه از خود ندارد. این موضوع، حامیان وی را در انتخاب او محکمتر میکند. بنابراین به همین علت است که پیروزی کلینتون در مناظره اول که از طریق وفاداری به رفتارهای کلاسیک سیاسی و انتخاباتی ایجاد شده بود، نمیتوانست و نخواهد توانست باعث ریزش هواردان ترامپ به سود وی شود. حمله بیمحابا، بیمنطق و بدون تمرکز بر برنامههای خود، بخشی از ساختار کلی است که ترامپ را نزد هوادرانش محبوب کرده است.
شاید اگر کمیته مرکزی حزب دموکرات اختیارات گستردهای نداشت- از جمله رای سوپر دلگیتها- باید انتخابات 2016 آمریکا را نبرد میان نامزدهای ساختارشکنی مینامیدیم. به هر روی حالا، دو نامزدی در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند که یک نقطه مشترک اساسی و مهم دارند: نبود محبوبیت. و البته هر دو یک تفاوت بارز نیز دارند: تعلق کلینتون به سیاستورزی موجود و تعلق ترامپ به ساختار شکنی. هر چند که الگوی ساختارشکنی ترامپ خلاف مورد ساندرز، کمتر میتواند امیدوارکننده باشد اما همین تفاوت بارز میان کلینتون و ترامپ ثابت میکند که چرا پیروزی هر یک از دو نامزد در مناظرهها عملا نمیتواند بر ریزش هواداران یکدیگر تاثیرگذار باشد. حامیان دو نامزد متعلق به دو ایده متفاوت هستند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *