قبل از انقلاب سينمای خوب نداشتيم/ پيمان معادی را من به سينما آوردم/ نخستين كسی هستم كه بسم‌الله الرحمن الرحيم را در تيتراژ فيلم‌هايم نوشتم

10:23 - 18 مهر 1395
کد خبر: ۲۳۰۴۲۶
حسین فرحبخش درباره سینمای دولتی گفت: ما قبل از انقلاب اندك فيلم‌هاي خوب داشتيم اما سينماي خوب نداشتيم.

به گزارش گروه فضای مجازی ، روزنامه اعتماد در گفتگویی با حسین فرحبخش به واکاوی سینمای دهه60 پرداخته است که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید:

*دولت در اين سه سال از سينماي دولتي فاصله نگرفته، پولي ندارد كه بخواهد صرف فيلمسازي كند. اگر پول داشت همچنان سينماي ايران دولتي بود.

*در زمان مديريت اين آقايان درسال‌هاي ميان ٦٢ تا ٧٣ در مدت ١١ سال ٨٠٠ فيلم توليد شده است. درباره كيفيت اینها بايد بگويم اگر شما بتوانيد بيش از ٣٠ فيلم از ميان ٨٠٠ فيلم ساخته شده نمونه بياوريد كه تا پايان قابل ديدن يا سرگرم‌كننده باشد، من به شما مدال طلا مي‌دهم .

نار و ني»، «نقش عشق»، «آن سوي مه» و الاماشاء‌الله كه مي‌توانم ليستش را برايتان دربياورم. آن فيلم‌ها دنبال الگو بودند. مثلا فيلم «گربه آوازه‌خوان» كه به گربه لاته معروف بود، دقيقا بر اساس «گنج قارون» ساخته شده بود اما بر اساس رفاقت از اين فيلم حمايت كردند و به آن درجه كيفي الف دادند. اگر بنده اين فيلم را ساخته بودم حتما ج مي‌گرفت.

*ما قبل از انقلاب اندك فيلم‌هاي خوب داشتيم اما سينماي خوب نداشتيم. ما زماني سينماي خوب داريم كه تعداد فيلم‌هاي رفوزه مان به هفت تا برسد.

*من آدمي هستم كه مي‌ايستم و مي‌جنگم. من مي‌دانستم اينها توخالي هستند و به همين خاطر جا نزدم. اصلا درجه‌بندي را به خاطر من درست كردند. اينها ديدند فيلم‌هايي مثل «تاراج» و «عقاب‌ها» فروش خوبي دارند و براي محدود كردن اين فيلم‌ها، درجه‌بندي را درست كردند. درجه‌بندي در آن دوره يعني «و تعز من تشاء و تذل من تشاء» بود. خدا مي‌گويد من به هر كس مي‌خواهم عزت و به هر كس مي‌خواهم ذلت مي‌دهم.

*به آقايان مي‌گفتم پول جمهوري اسلامي و بچه پابرهنه‌هاي زاهدان را براي ساخت اين فيلم‌ها بدهي، ظلم است. بايد جواب خدا را بدهيد. آقايان مي‌گفتند هر آنچه ما مي‌گوييم بايد بسازيد. مثل تلويزيون. تازه من چنين حرفي را از تلويزيون هم نمي‌توانم بپذيرم.

*اگر من فيلمساز در جايگاه دولتي مسوول شدم حق ندارم نگاه خودم را در سينما حاكم كنم. من بايد قانون را لحاظ كنم و سياستگذاري را هم منطبق بر قانون انجام دهم. مشخص است روش من و شما با هم متفاوت است. اما وقتي مسوول مي‌شوي نمي‌تواني به دليل اعتقادات شخصي‌ات جلوي كسي را بگيري.

*من فيلم «ماموريت» را سال ١٣٦٥ ساختم. در اين فيلم آقاي اكبر عبدي براي نخستين بار از تلويزيون به سينما آمد. حالا من به شما مي‌گويم اصلا قرار نبود در اين فيلم عبدي بازي كند، آقاي خمسه قرار بود بازي كند اما ما اسمش را داديم به ارشاد و آقاي [الف] گفت ما اجازه نمي‌دهيم در سينما بازي كنند.

*رهبر انقلاب زمان مديريت آقاي مهدي كلهر گفتند همه قديمي‌ها بيايند در سينما كار كنند اما اينها نگذاشتند. من مدافع اين نيستم كه قديمي‌ها كار كنند يا نكنند من مدافع تنوع تفكر هستم.

*من اسفند ٦٦ به آقاي فخيم‌زاده پيشنهاد دادم صنف راه بيندازيم. آن موقع صنفي در كار نبود. ما صنف مجمع توليدكنندگان فيلم‌هاي ايران را كه حالا به جامعه صنفي تبديل شده و خيلي‌ها از آن منشعب شدند، راه انداختيم. من، فخيم‌زاده، ناصر تقوايي، فريدون جيراني، غلامرضا موسوي، احمد نجفي و محمدعلي نجفي كه اتفاقا از رفقاي اين آقايان بود، در اين صنف حضور داشتيم. اينها همه‌شان مخالف سياست‌هاي انوار و بهشتي بودند و هركدام كه حالا مي‌گويند نه، دروغ مي‌گويند.

*فيلم «گردباد» را سال ٦٤ ساختيم. موضوع اين فيلم درباره مسائل اتمي بود. اصلا كسي آن موقع درمورد انرژي اتمي فيلم نمي‌ساخت. يادم مي‌آيد ما را به خاطر اين فيلم بيچاره كردند. ١٠ دقيقه آخر فيلم را كه شخصيت امريكايي كشته مي‌شد، درآوردند و بعد هم به قدكچيان (كارگردان) گفتند ديگر از اين فيلم‌ها نساز. همين اخيرا نسخه كامل اين فيلم از تلويزيون پخش شد و همه آدم‌ها به من زنگ زدند و گفتند از اين فيلم‌ها بساز. فيلمي كه ما بابت آن توبيخ شديم. امروز به من مي‌گويند چرا ديگر فيلم‌هاي ارزشي نمي‌سازي، نمي‌دانند آن موقع چه دماري از ما درآوردند.

*وجه اصلي سينما در تمام دنيا سرگرمي است، اينها سرگرمي را از دل سينما بيرون كردند. اما از طرفي هم منظور من اين نيست شما فيلمي بسازي كه حرفي براي گفتن نداشته باشد. بارها گفته‌ام دست آن فيلمسازي را بايد بوسيد كه در فيلمش حرف و انديشه دارد اما شما نمي‌تواني جلوي فيلمسازي را كه در فيلمش حرفي ندارد هم بگيري. مردم فيلم‌هاي سرگرم‌كننده را دوست دارند.

*پيمان معادي را من به سينما آوردم. قبل از اين او در سينما حضور نداشت. سناريو عطش را سعيد اسدي آورده بود و نام ۱۱ نويسنده روي فيلمنامه نوشته شده بود كه يكي‌شان هم پيمان معادي بود. اصلا كسي او را نمي‌شناخت چون شغلش چيز ديگري بود.

*در آب نبات چوبی عطاران را آوردم كه هم به فيلم كمك كند و هم چون مردم او را دوست دارند فيلم ديده شود.

*من حدود ٥٠ فيلم ساختم و مجموع تماشاگران فيلم هايم با مجموع تماشاگران فيلم‌هاي هيچ كس درسينما قابل مقايسه نيست. كسي در سينماي ايران نيست كه فيلم‌هايش اين ميزان تماشاگر داشته باشد.

*نخستين كسي هستم كه بسم‌الله الرحمن الرحيم را در بخش خصوصي در تيتراژ فيلم‌هايم نوشتم. ممكن است بگوييد اين چيزها مهم نيست اما من به آن افتخار مي‌كنم و دنبال عوام‌فريبي هم نيستم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *