خاطرهی دیروز، تاریخ امروز
در واپسین دوره از مجموعه برنامههای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که از فروردینماه سال جاری آغاز شده بود، با نمایش مستندهایی در ارتباط با جنگ تحمیلی به کار خود پایان داد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه فرهنگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در این برنامه که همزمان با پنجمین روز از هفتهی دفاع مقدس برگزار شد ابتدا دو مستند به نامهای «نفسهای ماندگار» (ساختهی زندهیاد ابراهیم اصغرزاده) و «ترانهی اندوهگین کوهستان» (به کارگردانی مرحوم حامد خسروی) به نمایش درآمد و سپس جلسهی نقد و بررسی این دو فیلم با حضور مجید قیصری (داستاننویس حوزهی جنگ)، محمود جوانبخت (داستاننویس و روزنامهنگار حوزهی دفاع مقدس) و دکتر مصطفی جلالیفخر (پزشک و منتقد فیلم) برگزار شد.
در ابتدای برنامهی شب گذشته، ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم ضمن تاکید بر وسواس و دقت به کار رفته در انتخاب آثار و همچنین مهمانهایی که در طول ماههای گذشته برای نقد و بررسی فیلمها دعوت شده بودند، به حساسیتهای موجود در مورد نمایش برخی مستندها اشاره کرد و گفت: «با تمام دشواریهایی که پیش روی این جلسهها قرار داشت، امیدوارم برنامههایی که در طول این مدت برگزار شد را بتوان رضایتبخش و کارآمد توصیف کرد.»
صفاریان در ادامهی صحبتهای خود ضمن مقایسهی ساختار آثار به نمایش درآمده، مستند «ترانهی اندوهگین کوهستان» را یک فیلم هنری خوب دانست و افزود: «مستند «نفسهای ماندگار» در حقیقت یکی از قسمتهای یک برنامهی تلویزیونی بود که متاسفانه در زمان حیات مرحوم اصغرزاده بصورت کامل پخش نشد و بعدها منتخبی از هر سه قسمت این برنامه از تلویزیون به نمایش درآمد.»
بخش بعدی جلسهی شب گذشته به صحبتهای دکتر مصطفی جلالیفخر اختصاص داشت. جلالیفخر که به عنوان منتقد مهمان در برنامه حضور داشت، «اثبات خلق یا نمایش تراژدی بدون انجام کار اضافه» را وجه مشترک مستندهای به نمایش درآمده دانست و افزود: «این مستندها موفق شدهاند با کمترین دخالت دراماتیک، عمیقترین تراژدی را به نمایش بگذارند و البته این نکته ریشه در درونمایهی این دو اثر دارد.»
وی گفت: «در این دو فیلم که بیش از خود جنگ به عواقب آن پرداخته شده کارگردانها برای نمایش عمق تراژدی، کمترین مداخله و اضافهکاری را انجام دادهاند.»
جلالیفخر همچنین گفت: «در این دو فیلم به ویژگیهای ماندگاری آثار جنگ پرداخته شده است. نکتههایی که در عین قدمت، همچنان و در گذر سالها، تازگی دردناک خود را حفظ کردهاند؛ هم در مورد بیماران اعصاب و روان، هم جانبازان شیمیایی.»
وی سپس با اشاره به وجه تاثیرگذار این مستندها که به تعبیر او محصول نظارهگری و تماشاست گفت: «از آنجا که سازندگان این دو فیلم در جهان ما حضور ندارند به نظر میرسد نقد این دو فیلم چندان درست نباشد. با این وجود باید اشاره کرد که مستند «نفسهای ماندگار» از ساختار تلویزیونی کهنهای برخوردار است. ساختاری که حتی در سال ساخت این فیلم نیز تازه و نو نبوده است.»
وی همچنین با اشاره به پایانبندی «ترانهی اندوهگین کوهستان» گفت: «از آنجا که غم و غصهی ناشی از وضعیت معلولان جنگ در تار و پود فضای این فیلم تنیده شده، میتوان گفت رنگی شدن بخشهای پایانی آن که به لحظههای تحویل سال جدید منجر میشود، کارکرد چندانی ندارد. به همین دلیل شاید اگر این فیلم به همان صورت که ساخته شده (سیاه و سفید) به پایان میرسید واقعبینانه و طبعاً واقعگراتر بود.»
در بخش دیگری از این برنامه، مجید قیصری (نویسنده) نیز که به عنوان کارشناس ادبیات دفاع مقدس در جلسه حضور داشت با اشاره به لحن تلخ نهفته در هر دو فیلم گفت: «در فیلم «نفسهای ماندگار» به فاصله و عدم درک کافی مردم کوچه و بازار از جانبازان شیمیایی اشاره میشود که جدا از رنج جسمانی، نشاندهندهی رنج مضاعف آنهاست.»
وی سپس در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان مبنی بر انطباق این فیلم با واقعیتهای موجود در جامعه گفت: «مستند مورد بحث نشان میدهد در زمان ساخته شدن این فیلم و در زمینهی اطلاعرسانی نسبت به واگیردار نبودن بیماریهای شیمیایی یک فاصله و خلاء بزرگ وجود داشته است.»
قیصری نمایش زندگی دشوار و دردناک اسطورههای جنگ را وجه مشترک این دو فیلم برشمرد و گفت: «از این زاویه میتوان گفت تحمل فضای این دو فیلم برای جامعهی امروز ما دشوار و آزاردهنده است.»
وی سپس ضمن تاکید بر اشارههای تلویحی به کار رفته در مستند «ترانهی اندوهگین کوهستان» گفت: «چیزی که در این فیلم به نمایش گذاشته میشود، اگر در زمان ساخت آن خاطره بوده، برای امروز یک تاریخ به حساب میآید. متاسفانه در طول این سالها فاصلهی میان مردم عادی و افراد آسیبدیده از جنگ که در این فیلم به آن اشاره شده همچنان پر نشده و در نتیجه به عنوان یک لکه یا نقص به روزگار ما راه پیدا کرده است.»
صحبتهای محمود جوانبخت، روزنامهنگار حوزهی دفاع مقدس نیز بخش دیگری از جلسهی روز گذشته بود. وی با اشاره به انتخاب قابل توجه این دو فیلم برای نمایش در کنار هم گفت: «نکتهی جالب توجه، نگاه مشترک این دو فیلم دربارهی موضوع رزمندههای دوران جنگ تحمیلی است. آنهم توسط فیلمسازانی که یکی (مرحوم ابراهیم اصغرزاده) در بطن جنگ حضور داشته و دیگری (زندهیاد حامد خسروی) در کوران جنگ به دنیا آمده است.»
جوانبخت گفت: «مستند «نفسهای ماندگار» یک فیلم ضدجنگ نیست و به برکات باقیمانده از جنگ تحمیلی پرداخته، در حالی که در «ترانهی اندوهگین کوهستان» بیشتر با تبعات جنگ روبهروییم و این نکتهای است که نشان میدهد متاسفانه در طول سالهایی که از پایان جنگ گذشته هنوز نتوانستهایم به تعادلی در اینباره دست پیدا کنیم.»
در ادامهی جلسه، مصطفی جلالیفخر با اشاره به فضاهای مشترک و موجود میان این دو فیلم گفت: «درست است که این مستندها به تبعات جنگ پرداختهاند اما در آنها مضمون مخالفت با دفاع از آب و خاک کشور دیده نمیشود. در این فیلمها مخاطب به شکلی رنجآلود و همدلانه با مصایب جانبازان جنگ تحمیلی روبهرو میشود؛ بی آن که برخلاف برخی نمونهها حرف و رفتار گاه غیرمنطقی اینگونه افراد، تماشاگر را به خنده بیندازد.»
جلالیفخر در بخش پایانی این جلسه گفت: «آدمهایی که در «ترانهی اندوهگین کوهستان» به نمایش گذاشته میشوند نام ندارند اما آنها با وجود همهی روانپریشیها و عکسالعملهایی که گاهی حتی غیرطبیعی به نظر میرسد، در پایان فیلم دارای شخصیت میشوند و شخصیت منحصر به فردی پیدا میکنند که تماشاگر را با خود همراه میکند.»
وی افزود: «اگر این فیلم به گذشته و سابقهی حضور آدمها در جنگ نپرداخته بود، در حال حاضر با اثری روبهرو بودیم که فقط ترحم تماشاگر را برمیانگیخت؛ اما آنچه که پس از تماشای فیلم در ذهن و جان مخاطب باقی میماند احترام قلبی و سلام به رزمندههای بهجا مانده از دوران جنگ تحمیلی است. رزمندههایی که با وجود از هم گسیختگی اعصاب و روان خود همچنان قهرمان و کاملاً قابل احترام باقی ماندهاند، حتی در طول این همه سال که از پایان دفاع مقدس گذشته است.»
در ابتدای برنامهی شب گذشته، ناصر صفاریان، مجری برنامه و مسئول جلسههای نمایش فیلم ضمن تاکید بر وسواس و دقت به کار رفته در انتخاب آثار و همچنین مهمانهایی که در طول ماههای گذشته برای نقد و بررسی فیلمها دعوت شده بودند، به حساسیتهای موجود در مورد نمایش برخی مستندها اشاره کرد و گفت: «با تمام دشواریهایی که پیش روی این جلسهها قرار داشت، امیدوارم برنامههایی که در طول این مدت برگزار شد را بتوان رضایتبخش و کارآمد توصیف کرد.»
صفاریان در ادامهی صحبتهای خود ضمن مقایسهی ساختار آثار به نمایش درآمده، مستند «ترانهی اندوهگین کوهستان» را یک فیلم هنری خوب دانست و افزود: «مستند «نفسهای ماندگار» در حقیقت یکی از قسمتهای یک برنامهی تلویزیونی بود که متاسفانه در زمان حیات مرحوم اصغرزاده بصورت کامل پخش نشد و بعدها منتخبی از هر سه قسمت این برنامه از تلویزیون به نمایش درآمد.»
بخش بعدی جلسهی شب گذشته به صحبتهای دکتر مصطفی جلالیفخر اختصاص داشت. جلالیفخر که به عنوان منتقد مهمان در برنامه حضور داشت، «اثبات خلق یا نمایش تراژدی بدون انجام کار اضافه» را وجه مشترک مستندهای به نمایش درآمده دانست و افزود: «این مستندها موفق شدهاند با کمترین دخالت دراماتیک، عمیقترین تراژدی را به نمایش بگذارند و البته این نکته ریشه در درونمایهی این دو اثر دارد.»
وی گفت: «در این دو فیلم که بیش از خود جنگ به عواقب آن پرداخته شده کارگردانها برای نمایش عمق تراژدی، کمترین مداخله و اضافهکاری را انجام دادهاند.»
جلالیفخر همچنین گفت: «در این دو فیلم به ویژگیهای ماندگاری آثار جنگ پرداخته شده است. نکتههایی که در عین قدمت، همچنان و در گذر سالها، تازگی دردناک خود را حفظ کردهاند؛ هم در مورد بیماران اعصاب و روان، هم جانبازان شیمیایی.»
وی سپس با اشاره به وجه تاثیرگذار این مستندها که به تعبیر او محصول نظارهگری و تماشاست گفت: «از آنجا که سازندگان این دو فیلم در جهان ما حضور ندارند به نظر میرسد نقد این دو فیلم چندان درست نباشد. با این وجود باید اشاره کرد که مستند «نفسهای ماندگار» از ساختار تلویزیونی کهنهای برخوردار است. ساختاری که حتی در سال ساخت این فیلم نیز تازه و نو نبوده است.»
وی همچنین با اشاره به پایانبندی «ترانهی اندوهگین کوهستان» گفت: «از آنجا که غم و غصهی ناشی از وضعیت معلولان جنگ در تار و پود فضای این فیلم تنیده شده، میتوان گفت رنگی شدن بخشهای پایانی آن که به لحظههای تحویل سال جدید منجر میشود، کارکرد چندانی ندارد. به همین دلیل شاید اگر این فیلم به همان صورت که ساخته شده (سیاه و سفید) به پایان میرسید واقعبینانه و طبعاً واقعگراتر بود.»
در بخش دیگری از این برنامه، مجید قیصری (نویسنده) نیز که به عنوان کارشناس ادبیات دفاع مقدس در جلسه حضور داشت با اشاره به لحن تلخ نهفته در هر دو فیلم گفت: «در فیلم «نفسهای ماندگار» به فاصله و عدم درک کافی مردم کوچه و بازار از جانبازان شیمیایی اشاره میشود که جدا از رنج جسمانی، نشاندهندهی رنج مضاعف آنهاست.»
وی سپس در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان مبنی بر انطباق این فیلم با واقعیتهای موجود در جامعه گفت: «مستند مورد بحث نشان میدهد در زمان ساخته شدن این فیلم و در زمینهی اطلاعرسانی نسبت به واگیردار نبودن بیماریهای شیمیایی یک فاصله و خلاء بزرگ وجود داشته است.»
قیصری نمایش زندگی دشوار و دردناک اسطورههای جنگ را وجه مشترک این دو فیلم برشمرد و گفت: «از این زاویه میتوان گفت تحمل فضای این دو فیلم برای جامعهی امروز ما دشوار و آزاردهنده است.»
وی سپس ضمن تاکید بر اشارههای تلویحی به کار رفته در مستند «ترانهی اندوهگین کوهستان» گفت: «چیزی که در این فیلم به نمایش گذاشته میشود، اگر در زمان ساخت آن خاطره بوده، برای امروز یک تاریخ به حساب میآید. متاسفانه در طول این سالها فاصلهی میان مردم عادی و افراد آسیبدیده از جنگ که در این فیلم به آن اشاره شده همچنان پر نشده و در نتیجه به عنوان یک لکه یا نقص به روزگار ما راه پیدا کرده است.»
صحبتهای محمود جوانبخت، روزنامهنگار حوزهی دفاع مقدس نیز بخش دیگری از جلسهی روز گذشته بود. وی با اشاره به انتخاب قابل توجه این دو فیلم برای نمایش در کنار هم گفت: «نکتهی جالب توجه، نگاه مشترک این دو فیلم دربارهی موضوع رزمندههای دوران جنگ تحمیلی است. آنهم توسط فیلمسازانی که یکی (مرحوم ابراهیم اصغرزاده) در بطن جنگ حضور داشته و دیگری (زندهیاد حامد خسروی) در کوران جنگ به دنیا آمده است.»
جوانبخت گفت: «مستند «نفسهای ماندگار» یک فیلم ضدجنگ نیست و به برکات باقیمانده از جنگ تحمیلی پرداخته، در حالی که در «ترانهی اندوهگین کوهستان» بیشتر با تبعات جنگ روبهروییم و این نکتهای است که نشان میدهد متاسفانه در طول سالهایی که از پایان جنگ گذشته هنوز نتوانستهایم به تعادلی در اینباره دست پیدا کنیم.»
در ادامهی جلسه، مصطفی جلالیفخر با اشاره به فضاهای مشترک و موجود میان این دو فیلم گفت: «درست است که این مستندها به تبعات جنگ پرداختهاند اما در آنها مضمون مخالفت با دفاع از آب و خاک کشور دیده نمیشود. در این فیلمها مخاطب به شکلی رنجآلود و همدلانه با مصایب جانبازان جنگ تحمیلی روبهرو میشود؛ بی آن که برخلاف برخی نمونهها حرف و رفتار گاه غیرمنطقی اینگونه افراد، تماشاگر را به خنده بیندازد.»
جلالیفخر در بخش پایانی این جلسه گفت: «آدمهایی که در «ترانهی اندوهگین کوهستان» به نمایش گذاشته میشوند نام ندارند اما آنها با وجود همهی روانپریشیها و عکسالعملهایی که گاهی حتی غیرطبیعی به نظر میرسد، در پایان فیلم دارای شخصیت میشوند و شخصیت منحصر به فردی پیدا میکنند که تماشاگر را با خود همراه میکند.»
وی افزود: «اگر این فیلم به گذشته و سابقهی حضور آدمها در جنگ نپرداخته بود، در حال حاضر با اثری روبهرو بودیم که فقط ترحم تماشاگر را برمیانگیخت؛ اما آنچه که پس از تماشای فیلم در ذهن و جان مخاطب باقی میماند احترام قلبی و سلام به رزمندههای بهجا مانده از دوران جنگ تحمیلی است. رزمندههایی که با وجود از هم گسیختگی اعصاب و روان خود همچنان قهرمان و کاملاً قابل احترام باقی ماندهاند، حتی در طول این همه سال که از پایان دفاع مقدس گذشته است.»
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *